دوست خوبم فایزه راعی که الان آخرهای دوره دکترای اقتصاد خود را در دانشگاه تگزاس می گذارند تابستان امسال کارآموزی در صندوق بین المللی پول داشت که در انتهای این کارآموزی مقاله ای در مورد ارزیابی مقایسه ای ریسک اوراق مشارکت اسلامی (صکوک) منتشر کرد. مقاله را که خواندم از فایزه خواهش کردم تا مقدمه ای بر مبحث و نیز خلاصه ای از یافته های تحقیقش را برای خوانندگان بنویسد که لطف کرد و با وجود گرفتاری زیاد متن مفصلی نوشت که آن را (با اندکی ویرایش رسم الخط توسط چای داغ) در دو بخش می خوانید:
فکر می کنم هر کسی در ایران لااقل یک بار ازخودش پرسیده باشد که منظور از بانک داری اسلامی بدون ربا چیست؟ اگر بهره ربا حساب میشود پس چرا بانک های (اسلامی) ایران بهره می گیرند؟ و اگر بهره همان ربا نیست، پس ربا چیست؟ آیا بهره خیلی بالا ربا حساب میشود؟ اگر منظور این بوده، این حد بالا را چه کسی تعیین می کند؟ چه حدی از بهره طبیعی است و چه حدی دامنه ربا؟ آیا این حد طبیعی نباید تابعی از شرایط کار و رقابت و میزان سرمایه و ریسک در آن بازار خاص باشد؟ در این صورت آیا این یک مساله صرفا اقتصادی نیست ؟ پس منظور دین چه بوده است؟ چرا در دین (در واقع فقه) اصرار زیادی هست که انواع و اقسام فعالیت های اقتصادی را در قالب فرم های خاصی مطرح کنند: مساقات، مزارعه، مضاربه، مشارکه، مرابحه، سلام، استثنا و…؟ آیا این ها فرمهایی بوده اند در خدمت یک مفهوم و هدف خاص که حالا در دوران مدرن و در اقتصادهایی دیگر هم آن مفهوم می تواند در شکل هایی دیگر حفظ شود؟ آیا خود آن فرم ها مهم هستند ؟ آیا فرم خالی شده از مفهوم را نمی توان دور زد همان طور که در برخی حجره های بازارهای سنتی ایران یک تکه کله قند، نقش کالای واسطه را در یک معامله مهم بازی میکند تا فرم حفظ شود و شبهه ربا از بین برود؟ این آخری مسلما قابل دفاع نیست.
یا متاسفانه در ایران مطالب دندان گیر و عمیق در مورد این سوال ها وجود ندارد یا من خوب نگشته ام ویا در جستجوهای اولیه ازفرط حرف های تکراری و مبهم خسته شده ام . در هرصورت دوره کارآموزی در صندوق جهانی پول بر روی پروژه ای در این مورد، فرصتی فراهم کرد که یک بار دیگر این سوال ها برایم مطرح شود و این بار خوشبختانه همراه با دسترسی به منابع بیشتر و فرصت آشنایی با صاحبنظران این زمینه ها.
برخلاف ایمیل دسته جمعی ای که چند هفته پیش از طرف دانشگاه شریف به من رسید و با افتخار و هیجان خبر از “اولین” کنفرانس و کارگاه بین اللملی فاینانس اسلامی در دانشگاه شریف میداد، تا به حال صدها نوع از این کنفرانس ها در کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای جنوب شرقی، آمریکا و اروپا برقرار شده است.
هرچند ایران (وتا حدی سودان) از اولین کشورهایی هستند که بانکداری اسلامی را در سطح وسیع ملی برپا کردند، بانکداری اسلامی از قبل از انقلاب ایران در حال نشو و نما بود. به طور مثال بانک اسلامی فیصل که سرمایه اصلی آن از دلارهای نفتی عربستان بود، توسط شاهزاده سعودی محمدبن فیصل، در سال ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) شروع به کار کرد. رشد این نوع بانک ها در ۲۰ سال گذشته بسیار سریع بوده است که قسمتی از آن به دلیل پیوستن کشورهای اسلامی بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس، به جریان رو به رشد اقتصادی جهان و در نتیجه نیاز به خدمات مالی بیشتر است. این نیاز همراه با پیوندهای دینی از عوامل رشد بانکداری اسلامی شده است. همچنان، انبوه دلارهای نفتی در منطقه همراه با علاقه مسلمانان منطقه به سرمایه گذاری آن ها در فعالیت های اقتصادی اسلامی از مهم ترین عوامل جلوبرنده فاینانس اسلامی است.
در حال حاضر بیش از ۳۰۰ موسسه مالی در جهان به ارایه خدمات مالی و سرمایه گذاری های منطبق برقوانین اسلام می پردازند. سرمایه این بانکها در سال ۲۰۰۵ حدود ۵۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شد (برای مقایسه، درآ مد ملی ایران حدود ۱۹۰ میلیارد درسال است ) و انتظار می رود تا سال ۲۰۱۰ از مرز ۱ تریلیون بگذرد. با توجه به درآمد نفتی هنگفت در حوزه خلیج فارس و علایق مذهبی ساکنان آن، این بخش از صنعت بانکداری می تواند بالقوه بخش بسیار سوددهی باشد. با درنظر گرفتن این پتانسیل و همین طور رشد تعداد مسلمانان مهاجر در غرب (بخصوص انگلیس)، در حال حاضر بسیاری از بانک های مهم جهان از جمله سیتی، اچ اس بی سی، استاندارد چارترز بانک و… هم خدمات بانکداری اسلامی به مسلمانان ارایه میکنند. تعدادی از شرکت های اروپایی و آمریکایی هم با در نظر گرفتن این مساله، در مواردی به جای چاپ اوراق قرضه متداول، اوراق مشارکتی براساس فقه اسلامی منتشر کرده اند تا بتوانند با فروش آنها به بانک های اسلامی و مسلمانان به کسب سرمایه لازم بپردازند. باز هم به دلیل انبوه دلارهای نفتی و کم بودن فرصتهای سرمایه گذاری اسلامی، برای این شرکت ها به صرفه تر بوده است تا به جای رو آوردن به سرمایه گذاران متداول، به جذب سرمایه از منابع اسلامی بپردازند.
بانک های اسلامی به جمع آوری سپرده، (عمدتا) از سرمایه گذاران مسلمان میپردازند و بسته به نوع کارشان، به کار سرمایه گذاری یا ارایه خدمات مالی می پردازند. بانکهای سرمایه گذاری اسلامی معمولا به سرمایه گذاری در بورسهای مختلف جهان می پردازند و ملاک آن ها در انتخاب سهام شرکتها هرچند متفاوت از یکدیگر است معمولا از این قرار است که آن شرکت ها نباید در کار تولید و تجارت شراب، اسلحه ، قمار و …. باشند و درآمد آنها نباید ازبهره پول باشد (یا کمتر از %۳۰در آمد آنها یا حدی مشابه). این نوع از فعالیت های اقتصادی اسلامی بسیار مشابه سرمایه گذاریهای اخلاقی یا گرین(مدافع محیط زیست ) است که در دهه اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است. بخش دیگری از این بانک های اسلامی به ارایه خدمات تامین مالی به متقاضیان می پردازند. اینجاست که مساله بهره (واضح تر) پیش می آید. روند متداول و مورد قبول اکثریت این است که بهره اگر صرفا به خاطر قرض دادن پول باشد، حرام است . آنچه حرام نیست، این است که کسی پول را برای اجرای یک پروژه تولیدی یا ساخت و ساز یا خرید کالای سرمایه ای قرض بگیرد. از نظر فقهی و همچنین در ثبت قانونی این نوع قراردادها، این قرض بیشتر به صورت مشارکت در آن پروژه است تا صرف قرض. در نتیجه ی اجرای آن پروژه، قرض دهنده (یا به عبارتی شریک ) درصدی از سود پروژه را به عنوان سهمش برمی دارد. درنتیجه، سود، ناشی از بازدهی یک پروژه است، نه سود صرفا به خاطر قرض دادن پول، و این ساختار از لحاظ فقهی قابل قبول است.
یکی از بخش های فاینانس اسلامی که بسیار سریع درحال رشد است منتشر کردن اوراق مشارکت برای تامین مالی پروژه هاست، چه برای تامین مالی دولتها و چه شرکتهای خصوصی. اوراق مشارکت اسلامی، صکوک نامیده می شوند (جمع صک، کاغذی که در گذشته نقشی شبیه چک را بازی میکرده است). در بخش دوم این نوشته به مفهوم صکوک و خلاصه ای از یافته های مقاله خودم اشاره می کنیم.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید