ام روز ادموند فلپس برنده جایزه نوبل سال ۲۰۰۶ آمده بود وین تا در مورد هایک و اقتصاد سرمایه داری صحبت کند. اول جلسه یک نفر مقدمه ای انتقادی از هایک را مطرح کرد و گفت که هایک نسبت به مساله اثرات بیرونی (Externalities) کم توجه بود و اثرات آن را در مکانیسم بازار دست کم می گرفت و بعد نوبت سخن رانی فلپس رسید که ابتدا راجع به توضیح نسبتا مشهوری که هایک برای سیکل های تجاری ارائه داده است صحبت کرد. به زبان ساده هایک معتقد است سیکل های تجاری (رکود و رونق دوره ای اقتصاد) به خاطر تغییر قیمت پول در اثر عرضه زیاد آن توسط بخش بانکی اتفاق می افتد. در یک دوره بانک ها پول زیاد عرضه کرده و هزینه سرمایه را پایین می آورند که باعث افزایش سرمایه گذاری در یک دوره و بعد شکست بخش تولید کالاهای سرمایه ای و اخراج نیروی کار و بی کاری می شود. فلپس شرح داد که ایده برخی از مدل هایش در زمینه تاثیر سیاست های پولی روی تقاضا از هایک تاثیر گرفته است. به یک نقد مهم هایک هم اشاره کرد که توضیح وی مبتنی بر انتظارات عقلانی نیست و فرض این است که عامل ها به طور مداوم بین تورم انتظاری و تورم واقعی که مشاهده می کنند اختلاف می بینند. (من متخصص اقتصاد پولی و نیز هایک نیستم. خوب است اگر دوستان بتوانند توضیحات دقیق تر ارائه کنند). در قسمت دوم هم راجع به توضیح هایک از پویایی اقتصاد، نقش اطلاعات ضمنی و تخصصی شدن اطلاعات در ذهن های افراد و امکان ناپذیری برنامه ریزی مرکزی صحبت کرد. یک نکته جالب که من قبلا بهش فکر نکرده بودم توضیحی بود که هایک برای موفقیت نظام های برنامه ریزی مرکزی در مراحل اولیه ارائه کرده بود. او معتقد بود که این نظام ها چون نظامی مبتنی بر بازار را به ارث می برند اطلاعات قیمت های نسبی را از گذشته سیستم اقتصادی دارند و لذا می توانند بر مبنای آن برنامه ریزی کنند ولی به مرور زمان که نوآوری در اقتصاد رخ می دهد و کالاهای جدید تولید می شوند اطلاعات گذشته غیرمرتبط می شود و این جا است که بحران نظام برنامه ریزی مرکزی شروع می شود. نهایتا این که یک عبارت در صحبت های فلپس هم جالب بود: هایک هرگز بین نظام برنامه ریزی مرکزی و سوسیالیسم بازار (اداره شرکت ها توسط دولت و گرفتن علامت ها از بازار) تفکیک قایل نشد و هر دو را صرفا سوسیالیسم می خواند. چرا که حتی در دومی هم یک نظام سلسله مراتبی است که برای اقتصاد تصمیم می گیرد.
نوبت سوالات که شد من هم یک سوال مطرح کردم و گفتم علاقه مندم که بدانم که اگر هایک این جا بود راجع به سیاست رقابت و قوانین ضد انحصار چه می گفت. بلاخره یک شرکت انحصاری مثل مایکروسافت خود نتیجه عمل کرد در بازار است و با اعمال قوانین ضد انحصار به نوعی در بازار که هایک معتقد است به ترین خروجی را تولید می کند مداخله می کنیم. فلپس گفت مطمئن نیست هایک چه جوابی می دهد ولی جنبه های مختلف مساله را از دید خودش بیان کرد. گفت که احتمالا هایک از این که یک شرکت همه فرصت های بازار را از آن خود کند و راه ورود بقیه را سد کند حمایت نمی کند ولی از طرف دیگر هم نگران این می بود که متوقف کردن رشد شرکتی مثل مایکروسافت ممکن است بر روی روحیه و انگیزه کارآفرینان جوانی که رویای تبدیل شدن به بیل گیتس را دارند تاثیر منفی بگذارد. آخر قضیه هم گفت به این خاطر است که خیلی ها دوست ندارند متخصص اقتصاد صنعتی بشوند چون در این حوزه همیشه مسایل دارای دو وجه (on one hand, on the other hand) هستند و جواب قطعی ندارند.
بیرون که آمدیم آقایی آمد و بهم گفت سوالت خیلی پایه ای و کلیدی بود و آمدم که تحسینت کنم. من چون فکر می کردم که سوالم نسبتا معمولی بود خیلی قضیه را جدی نگرفتم و گفتم احتمالا یکی از این مقامات یا صاحبان کسب و کار است که خیلی دید آکادمیک ندارد و سوال معمولی من برایش جالب بوده. گفتم شما؟ گفتم من سی سال پیش دست یار هایک بودم و الان هم از مدیران موسسه هایک هستم. (خب تصورش سخت نیست که من در این لحظه خودم را جمع و جور می کنم و می گویم بلی او بلی 🙂 ). بعد اضافه کرد که در زمان هایک این سوال جدی نبود چرا که مساله انحصارگرها یک مساله بین المللی و کلیدی نبود. هر چند مثلا ممکن است بود یک شرکت انگلیسی انحصار تولید چای را داشته باشد ولی بحث در سطح الان مطرح نبود. من هم اضافه کردم که احتمالا اثر بستر (Platform Effect) در کالاهای آن دوره کم تر بود. منظورم هم از اثر بستر این است که وقتی مثلا رایانه آی بی ام یا سیستم عامل میکروسافت گسترش می یابد تعداد مشتریان قبلی روی جذابیت نسبی محصول این شرکت ها برای مشتریان جدید هم تاثیر مثبت دارد چون آن ها امکان تبادل اطلاعات و نرم افزار را با افراد بیش تری دارند (به محبوبیت پایین اپل در ایران به همین دلیل فکر کنید) و خود این فیدبک مثبتی ایجاد می کند که باعث می شود موقعیت انحصارگر از زاویه تقاضای مشتری هم خودش را بازتولید کند و رشدش نمایی شود. دست آخر هم کارتش را بهم داد و گفت حتما ایمیل بزن که هم دیگر را ببینیم. دوستان لیبرال اگر پیامی نذری چیزی برای روح هایک دارند برای من بفرستند که به دست جانشینانش برسانم 🙂
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید