ظاهرا برای برخی دوستان سوال پیش آمده که این اختیارات طبیعی (حقیقی) که من و مریم با هم فکری هم Real Options را به آن ترجمه کردیم درباره چه چیزی است؟ اول بگویم که به این دلیل اختیارات طبیعی را ترجمه به تری می دانم چرا که در زبان فارسی ترجمه های دیگر یعنی عبارت اختیارات “حقیقی” یا “واقعی” نوعی نفی حالت دیگر یعنی گزینه های غیرحقیقی (مالی) را می رساند. در حالی که در زبان انگلیسی همه می فهمند که وقتی صحبت از Real Asset است منظور دارایی های فیزیکی مثل زمین و چاه نفت و ساختمان و جنگل است و وقتی صحبت از Financial Asset می کنیم منظورمان سهام و انواع قراردادهای آتی و آپشن و غیره است. به هر حال من اصراری روی بهینه بودن ترجمه ندارم و اگر پیش نهاد به تری است با آن جای گزین می کنم.
همان طور که قبلا هم یکی دو بار نوشته ام اختیار (Option) یعنی شرایطی که به شما اجازه می دهد کاری را انجام دهید بدون این که الزامی برای انجام آن کار داشته باشید. برای سادگی به بیمه ماشین فکر کنید. بیمه ماشین یک آپشن (البته به لحاظ ریاضی پیچیده) است که به شما اجازه می دهد که اگر تصادف کردید به شرکت بیمه بروید و پولی بگیرید. اگر هم نخواستید نمی روید. به دلیل این ویژگی که رو کردن آپشن اختیاری است (و لذا اگر رو کردن آن به ضرر فرد باشد هرگز آن را رو نمی کند) ارزش آپشن همیشه “مثبت” است.
آپشن روی دارایی های مالی از زمانی قدیمی تر شناخته شده بود. مثلا آپشن خرید روی سهام این اجازه را به دارنده آن می داد که در یک دوره زمانی مشخص (یا یک زمان خاص در آینده) سهم مشخصی را به قیمت از پیش تعیین شده ای بخرد. حال اگر در آن زمان قیمت سهم بیش از قیمت از پیش تعیین شده بود دارنده آپشن آن را رو می کرد و از تفاوت قیمت سود می برد و اگر هم قیمت از قیمت از پیش تعیین شده کم تر بود آپشن را دور می انداخت. حدود دو دهه پیش متخصصان متوجه شدند که بسیاری از سرمایه گذاری های حقیقی (مثلا زمین یا فناوری یا منابع معدنی یا تاسیس کارخانه و …) در برگیرنده آپشن های متعددی در دل سرمایه گذاری است که باید قیمت گذاری شده و در ارزش پروژه وارد شوند.
مثلا به شرکت فکر کنید که تجهیزاتش از نوعی است که اگر وضع بازار بد شود می تواند از صنعت خارج شده و ماشین آلاتش را به قیمت خوبی بفروشد. این شرکت یک آپشن خروج در اختیار دارد که چیز با ارزشی است. یا شرکتی که فناوری را خریداری می کند آپشن های متعددی به دست می آورد که در صورتی که در آینده قیمت برخی محصولات مبتنی بر این فناوری به سطح مناسبی رسید آن ها را تولید کند.
یک مثال خیلی جالب در مورد قیمت گذاری زمین های شهری است. فرض کنید شما زمین را در جایی بیرون شهر می خرید. خود زمین ارزش چندانی ندارد ولی با خرید این زمین آپشن اضافی به دست می اورید که به شما اجازه می دهد اگر قیمت مسکن در آن منطقه بعدها بالا رفت آن جا ساختمان سازی کنید. ارزش این آپشن در محاسبه قیمت زمین وارد می شود و اتفاقا ممکن است چندین برابر قیمت زمین خالی باشد. به نظر من این تئوری یک توضیح ساده ولی عقلانی ارائه می کند که چرا زمین های اطراف شهرهای بزرگ که به نظر جذابیت چندانی ندارند این قدر گران هستند.
طلاق یک اختیار طبیعی در دل قرارداد ازدواج است. دو جامعه را تصور کنید که در اولی حق طلاق وجود دارد و در دومی وجود ندارد. ازدواج کنندگان در جامعه اول آپشنی برای خروج از قرارداد در اختیار دارند که در صورت لزوم آن را رو می کنند حال آن که در کشور دوم چنین آپشنی به واردشوندگان به قرارداد ازدواج اعطا نمی شود.
بحث اختیارات طبیعی در واقع ناقد روش ستی ارزش فعلی (NPV) در ارزش یابی پروژه ها و سرمایه گذاری ها است چرا که معتقد است این روی کرد ارزش واقعی پروژه را پایین تر از مقدار واقعی آن ارزش یابی می کند. تئوری اختیارات حقیقی هم در مورد شیوه های قیمت گذاری این اختیارات و ابزارهای ریاضی مورد استفاده در آن بحث می کند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید