بورس سهام وین امروز صبح باز شد و پس از آن که در ظرف چند دقیقه شاخص سهام نزدیک به ۹ درصد سقوط کرد بسته شد (و البته دارد دوباره باز میشود). خب این اتفاقا قابل پیشبینی بود چرا که شاخصهای دان جونز دیروز افت کرده بودند و در آن زمان بورسهای اروپایی بسته بودند. همین اتفاق امروز برای شاخص آلمان هم افتاد.
این موضوع را سالها است همه میدانند که توزیع لوگ نرمال توزیع مناسبی برای تخمین رفتار قیمت سهام نیست چرا که اتفاقاتی که احتمال وقوع آن ها بر اساس این توزیع (و لگاریتم آن یعنی توزیع نرمال برای بازده) بسیار بسیار کم است و باید در نظر هر چند صد سال یک بار رخ دهد در عمل هر چند دهه یک بار واقعا اتفاق می افتد. اتفاق قبلی هم سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷ بود. حالا این روزها همه این موضوع را از نزدیک لمس می کنند. برای این حس عددی از ماجرا پیدا کنید به این فکر کنید که اگر بازده (تغییرات قیمت) سهام به صورت نرمال توزیع شده باشد و ما فرض کنیم میانگین بازده در “سال” حدود ۰٫۱ است (یعنی عددی بسیار کوچک برای هر روز و عددی بسیار کوچک تر برای هر دقیقه) آماره این اتفاق که ظرف “چند دقیقه” بازده به عدد ۰٫۱- برسد چند برابر انحراف معیار استاندارد روزانه (حدود ۰٫۰۲۵) است و احتمال این آمار چه قدر است؟
در مورد آینده رشته فاینانس دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه این است که عمر این علم تمام شد و ما دوباره به دهه های اول قرن بیستم باز می گردیم که در آن سرمایه گذاری بیش از این که یک علم باشد یک هنر شخصی بود. یک دیدگاه هم این است که تقاضا برای کسانی مثل متخصصان “اقتصاد مالی” و ” اقتصاد اطلاعات” و کسانی که در حوزه مدل های جهشی (Jump Diffusion) تخصص دارند به شدت بالا می رود. برای این که ما فهمیده ام که رفتار بازارهای مالی خیلی پیچیده است و لذا باید مدل هایمان را دقیق تر و پیچیده تر کنیم و این یعنی یک خروار کار جدید برای جامعه علمی. حس من این است که در آینده ما به کسانی که هم زمان هم ریاضیاتی قوی تر از ریاضیات مالی استاندارد فعلی بدانند و هم درک عمیق تری از مکانیسم های انگیزشی و کژگزینی های موجود در بازارها داشته باشند نیاز خواهیم داشت.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید