پارسال که قیمت فلزات خیلی بالا بود در یک جلسه مشاوره به مدیران یکی از شرکت های بزرگ معدنی شرکت توصیه کردم که از ابزارهای مدیریت ریسک برای کاهش خطرات ناشی از کاهش قیمت در آینده استفاده کنند و نمونه های متعددی از این ابزارها را هم معرفی کردیم. پاسخ مدیران این بود که منافع استفاده از این ابزارها برای ما نامتقارن است. اگر الان هزینه کنیم و محصولات را با قراردادهای آتی پیش فروش کنیم و یا برای کاهش ریسک آپشن بخریم ممکن است قیمت فلز بالا برود و از بابت استفاده از این ابزارها سرزنش شویم ولی اگر آن ها را نخریم و قیمت پایین بیاید کسی ما را به خاطر کاهش قیمت جهانی فلز سرزنش نخواهد کرد. به نظرم این توضیح بسیار قابل تامل و معقول است.
ام سال همان دوستان را دیدم و نیمی به شوخی و نیمی جدی پیش نهاد پارسال را یادآوری کردم و گفتم اگر آن موقع مقدار بهینه ای از ابزارهای مدیریت ریسک را خریده بودید الان وضع تان به تر بود. جواب دادند که پارسال که بهت گفتیم که چرا نمی خواستیم این کار را بکنیم.
به نظرم تحلیل مساله مدیریت ریسک در شرکت های بزرگ بخش معدن و انرژی ایران از زاویه مسایل انگیزشی موضوع جذابی است. بسیاری از شرکت های بزرگ این حوزه یا دولتی هستند و یا اگر مشمول خصوصی سازی اصل ۴۴ قرار گرفته اند هم چنان تحت چارچوب ها و مقررات دولتی عمل می کنند. بنا بر این هم چنان آن مساله انگیزه ها وجود دارد و مدیران تمایلی ندارند که به طور جدی از ابزارها استفاده کنند.
علاوه بر آن یک بحثی که مخالفان به کارگیری این ابزارها در شرکت های بزرگ ابراز می کنند این است که شرکت لازم نیست به نیابت از سهام داران نوسانات درآمد را مدیریت کند چون سهام داران خود قادرند از طریق تنوع بخشی و خرید خانگی ابزارهای مدیریت ریسک این کار را انجام بدهند. هیچ کدام از این دو شرط در ایران به آن قدرت برقرار نیستند. نه آن قدر تنوع داریم و نه سهام دار خرد قادر است در سطح فردی مدیریت ریسک کند. بنا بر این اتفاقا موضوع برای شرکت های ما حتی جدی تر هم هست.
ما در داخل این ابزارها را نداریم ولی در سطح بین المللی قراردادهای فراوانی وجود دارد که تا جایی که می دانم مشکل شرعی آن ها هم حل شده است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید