• مشاهدات ینگه دنیا ۳: کار تجربی

    فضای فاینانس در اروپا توسط ریاضی‌دان‌ها و اقتصاددان‌های تئوری کار اشغال شده است. به این خاطر تصور یک دانش‌جوی دکترا از مقاله خوب چیزی است که یا باید پر باشد از مدل‌های عجیب تعادل عمومی و نظریه قرارداد در فضای زمان پیوسته و انتگرال‌های تصادفی و توپولوژی اندازه‌های ریسک و الخ و یا روش‌های پیش‌رفته اقتصادسنجی. تجربه من در آمریکا درست برعکس بود. البته دانش‌کده فاینانس آستین شاید کمی حالت حدی داشته باشد و لزوما نماینده جامعه دانش‌کده‌های آمریکا نیست ولی به عنوان یک دانش‌کده خوب (نه لزوما جزو لیگ هاروارد و ییل و ام آی‌تی) اطلاعات جالبی می‌دهد. این‌جا تعداد زیادی مقاله بازار کار (Job Market Talk) را گوش کردم که دست آخر پنج نفر از نویسندگان‌شان از آستین پیش‌نهاد کار گرفتند که خب موفقیت شغلی بزرگی است. چند تا از این مقاله‌ها هیچ مدل ریاضی نظری به آن معنی نداشتند و فقط مبتنی بر شهود اقتصادی درست و معقول بودند. روش‌های اقتصادسنجی‌شان هم واقعا از سطح درس مقدماتی اقتصادسنجی فراتر نمی‌رفت ولی توجه خیلی‌ها را جلب کرده‌ بودند. چرا؟ به نظرم به دو دلیل: یکی این‌که سوال تحقیق خیلی جالبی انتخاب کرده بودند که افراد برای شنیدن جواب آن مشتاق بودند. در واقع فرضیه‌ای را بررسی می‌کردند که هم رد و هم قبول آن اطلاعات مفیدی تولید می‌کرد. دوم این‌که موفق شده بودند برای رفع مشکل درون‌زایی (Endogenuity) که معضل همیشگی تحقیقات فاینانس است متغیر ابزاری (IV) درست و معقولی پیدا کنند و تست‌های پایداری لازم را هم به جا آورده بودند.

    یک فایده خیلی مهم این دیدار یک ترمی برای من همین بود که ذهنیتم را نسبت به اهمیت و جذابیت کار تجربی خوب بسیار روشن‌تر کرد و عملا هم مسیر تزم را تحت‌الشعاع قرار داد. به گونه‌ای که این احتمال وجود دارد که مقاله بازار کارم به جای یک کار تئوریک مقاله‌ای تجربی باشد.

    این داستان را هم به عنوان مکمل داشته باشید. یک دانش‌کده‌ای که من را به مناسبتی می‌شناخت ازم خواسته بود تا در مورد پروفایل یک متقاضی ایرانی نظر بدهم. به نظرم پیشینه قوی نداشت و توصیه‌اش نکردم. بعد از مدتی فرد رابط، ارزیابی دیگران را از آن فرد برایم فرستاد تا از نظر خودم بازخوردی دریافت کنم. دوست‌مان در دوره فوق‌لیسانس کار اقتصادسنجی از نوعی که تازگی در ایران رایج شده است انجام داده بود یعنی چیزی در مایه‌های پیش‌بینی قیمت نفت با استفاده از شبکه عصبی و منطق فازی و الخ (این عنوان ساختگی است) و بعد آن‌را مقاله‌ کرده بود. اتفاقا مسوول کمیته پذیرش آن دانش‌کده کارش اقتصادسنجی بود و یکی از دلایل رد کردن او را مقاله بی‌معنی (Absurd) ناشی از تزش ذکر کرده بود که علامتی بود که طرف مفاهیم پایه را به درستی نمی‌داند. خلاصه می‌خواهم بگویم کار اقتصادسنجی و تجربی وقتی خوب است که درست و تمیز و با رعایت اصول انجام شود و گرنه کار دم دست را هر کسی می‌تواند سر هم کند و اهل فن هم به یک نگاه زیرابش را می‌زنند.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها