• تبریک دسته جمعی بد است؟ عیدتان مبارک

    من دو بار چیزهایی نوشته‌ بودم که مثلن تبریک دسته‌جمعی ایمیلی دم عید کار جذابی نیست و جواب نمی‌دهم و الخ. کاوه هم پارسال چیزی نوشته بود و ام‌سال هم دوباره جایی هم‌خوان کرده بود. استدلال‌های‌مان کمابیش شبیه بود. دو هفته پیش روز زن بود. احساس کردم دوست دارم این روز را به برخی دوستانم تبریک بگویم. مطمئن نبودم واقعن کار معنی‌داری هست یا نه و همین را اول نامه هم گفتم. ولی فکر کردم تبریک گفتن، ولو گروهی، ضرری ندارد. تا جایی که حافظه و تعاریفم از دوستی و دفترچه آدرس‌های ایمیلم یاری می‌کرد عده‌ای را در یک لیست بی‌سی‌سی گذاشتم – و طبعن عده‌ای را هم فراموش کردم یا در دفترچه آدرس پیدای‌شان نکردم – و یکی دو خط ساده تبریک گفتم و آرزو کردم جهان به‌تر و برابرتری داشته باشیم. قاعدتن بنا به همان استدلال‌های خط اول و البته این‌که چیز خاصی ننوشته بودم انتظار جواب از کسی نداشتم. انتظارم کاملن نادرست بود. اکثریت مطلق دریافت‌کنندگان (شاید بالای ۹۵٪) جوابم را دادند. ابراز خوش‌حالی و گاه هیجان از این نامه کردند و بعضی مختصرتر و برخی مفصل‌تر و از احوال و روزگارشان گفتند و احوال من و مریم را پرسیدند و الخ. یک پیام ساده تبدیل به احوال پرسی شخصی متقابلی از برخی دوستانی شد که مدت‌ها بود خبر از هم نداشتیم. خلاصه این‌که همه آدم‌ها به آن اندازه‌ای که در پشت استدلال من بود خودپسند نیستند و اتفاقن انگار اکثریت‌شان مهربان‌تر و صمیمی‌تر از این حرف‌ها هستند. هنوز هم می‌توان اما و اگر منطقی آورد و گفت آن نامه به یک فهرست عمومی ارسال نشده بود و به طور مشخص عده‌ای در آن دست‌چین شده بودند. چه فرقی می‌کند؟ من از این به بعد بنا را بر این می‌گذارم که هر نامه دست‌جمعی به نوعی، دست‌چین شده است. اگر یک نامه دو خطی من برخی دوستانم...ادامه مطلب ...
  • مکانیسم‌های غارت منابع نفتی

    وقتی بحث دخالت خارجی در کشورهای مختلف پیش می‌آید، یک توضیح محبوب و فراگیر – و به نظر من نادقیق – وجود یا عدم وجود چاه‌های نفت در کشور مورد مداخله است. یکی از صورت‌های استاندارد این استدلال این است که “بین … و … برای دست‌یابی به منابع انرژی … رقابت وجود دارد و لذا … سعی کرده منطقه … را تحت تسلط خود درآورده و حریف را از دست‌رسی بلندمدت به منابع انرژی محروم کند.” چرا به نظرم این توضیح خاص نادقیق – نه لزومن نادرست – است؟ ۱) دوره غارت به شیوه اوایل قرن بیست و قرارداد دارسی و الخ گذشته است که در آن یک طرف منابع طبیعی یک کشور را به صورت انحصاری و قیمت پایین استخراج می‌کرد. قابلیت فنی و مدیریتی و حقوقی کشورهای تولیدکننده رشد کرده است و منفعت طرف‌های خارجی از قراردادهای مشترک به سمت حداقل میل می‌کند. (حداقلی که البته هنوز سود خوبی در بر دارد). ۲) نفت کالای قابل حمل و کمابیش استانداردی است که بازار یک‌پارچه جهانی دارد – و با اندکی اغماض از جزییات و تفاوت‌های مربوط به نوع نفت -، بازار جهانی‌اش بر اساس مکانیسم قیمت به تعادل می‌رسد و عرضه و تقاضا برابر می‌شوند. در این بازار استاندارد هر کس که پول بدهد می‌تواند نفت بخرد و این طور نیست که یک گروهی از کشورها نفت دریافت کنند و بقیه محروم بمانند. اگر بحث بازار گاز یا برق یا در حد کم‌تری ذغال سنگ مطرح بود، استدلال قبلی دقت بیش‌تری داشت. چرا که بر خلاف نفت،‌ برای این محصولات بازار جهانی استاندارد و یک‌پارچه وجود ندارد و رابطه بین فروشنده و خریدار دو طرفه‌تر و محلی (منطقه‌ای‌)‌تر است. ۳) منافع طرفین رقیب در ماجرای نفت هم‌سو است. همه مصرف‌کنندگان بزرگ انرژی ، بازار نفت با قیمت پایین و نوسان کم می‌خواهند. بنا براین هر کدام از...ادامه مطلب ...
  • نشسته بودم در قهوه‌خانه که پدر و مادر و دختر آمدند و میز بغلی نشستند. دخترک ۵-۶ ساله، بور و خوش‌لباس و سخت شیرین و بانمک – جور عجیبی به مرد چسبیده بود و شیطنت می‌کرد. مرد کمی عصبانی یا عصبی به نظر می‌رسید، هر چند با دختر مهربان‌تر بود. آویزان شدن دختر از پدر را که می‌دیدم، جزو معدود دفعاتی بود که حس کردم داشتن بچه‌ هم در زندگی لذت بی‌نظیری است: “خانواده خوش‌بخت سه نفری”. چند دقیقه که گذشت زن به انگلیس با مرد حرف زد (که دختر نفهمد؟) و وسایل مختلف بچه را که برای آخر هفته‌‌اش در کیف رنگی‌اش گذاشته بود نشان داد و توصیه‌های لازم را کرد. زن که رفت، مرد با دختر از قبل هم مهربان‌تر شده بود. پدر و دختر دو تایی رفتند.
  • سونامی ژاپن و چالش جدید برای آینده تغییرات آب و هوا

    نشت‌های رخ داده در نیروگاه‌های هسته‌ای ژاپن فعلن موج جدیدی از مخالفت با انرژی هسته‌ای را در بسیاری از کشورهای صنعتی به راه انداخته است و حدس می‌زنم که نقطه عطف مهمی برای تمایل به سرمایه‌گذاری در این فناوری باشد. به مرور زمان و با فراموش شدن تدریجی حادثه‌های قبلی و احتمالن به‌بود فناوری امنیتی، سرمایه‌گذاری‌های جدید در این حوزه مجددن داشت مورد توجه قرار می‌گرفت. آمریکا یک مثال بارز این ماجرا بود. در عرض سی سال گذشته هیچ نیروگاه جدیدی در این کشور ساخته نشده بود ولی انتظار می‌رفت که در طول دهه حاضر چندین نیروگاه جدید تکمیل شده و فعال شوند. تعادل بین گروه‌های مدافع و مخالف این فناوری نسبتن شکننده بود و به احتمالن زیاد حادثه‌های رخ داده در ژاپن موضع طرف مخالف را یک‌باره تقویت کرده و روی روند این ماجرا – حداقل برای مدتی- تاثیر جدی خواهد گذشت. منطق کسانی که به دلایل محیط زیستی و امنیتی با توسعه این نیروگاه‌ها مخالفت می‌کنند روشن است. ولی این فقط یک روی سکه است. یک طرف دیگر قضیه، نگرانی در مورد روند تغییرات آب و هوایی و اثرات مثبت فناوری هسته‌ای در این محور است. می‌دانیم که سوخت‌های فسیلی یکی از مهم‌ترین منابع تولید دی‌اکسید کربن هستند که اثر جدی روی گرم شدن زمین دارد. در حال حاضر بخش عمده‌ای از تولید انرژی چه در جهان صنعتی و چه کشورهای در حال توسعه از طریق سوخت‌های فسیلی (و به طور ویژه نیروگاه‌های ذغالی و گازی) تامین می‌شود. دست‌یابی به سناریوی به اصطلاح “دو درجه” (محدود کردن گرمایش زمین به حداکثر دو درجه بالاتر از دوران ماقبل صنعتی شدن) تنها از طریق محدود کردن مصرف سوخت‌های فسیلی و استفاده از فناوری‌های جدیدتر ممکن است. متاسفانه بخشی از فناوری‌های جدید هنوز به لحاظ فنی و مالی به اندازه کافی قوی نیستند و نمی‌توان روی گزینه‌هایی مثل باد و خورشید...ادامه مطلب ...
  • احترام به امنیت و هویت افراد در فضای مجازی

    متوجه شدم سایت مردمک بدون هماهنگی، متن دست‌کاری شده یکی از پست‌های این‌جا را منتشر کرده‌ است. بنا را بر این می‌گذاریم که نیت خیر داشته‌اند و با نظر لطفی که به مطلب داشته‌اند سعی کرده‌اند آن‌را در مقیاس وسیع‌تری منتشر کنند. با این همه من از همه عزیزان روزنامه‌نگار درخواست می‌کنم بدون هماهنگی با خودم به طور جدی از این کار خودداری کنند. نمی‌خواهم غر الکی بزنم یا به قول معروف کلاس بی‌خودی بگذارم. این درخواست دو دلیل جدی دارد:‌ اول این‌که من در مورد حضور رسانه‌ای‌ام – خصوصن در خارج از ایران – بسیار حساسم و دقت می‌کنم و شکل بازنشر مطالب – خصوصن با عکس و تفصیل مردمک – می‌تواند این موضوع را القاء ‌کند که گویا نویسنده هم‌کار آن رسانه است یا به درخواست آنان این مطلب را نوشته است که این طور نبوده است. البته حساسیتم روی رسانه‌های داخل ایران خیلی کم‌تر است و اگر قبل از بازنشر هماهنگی مختصری با خودم بکنند مشکلی ندارم. دوم این‌که، این‌جا فضای وبلاگی است با زبان بسیار خودمانی و محتوای گاه خیلی دم دستی یا مختصر. من اگر بخواهم مطلبی برای مخاطب عام یک رسانه رسمی بنویسم زبان و شیوه استدلال متفاوتی را انتخاب می‌کنم و لذا تمایل ندارم نوشته‌های این‌جا خارج از کانتکست بازنشر شوند. قاعدتن افراد حق دارند که برای خودشان در محیط‌های مختلف هویت حرفه‌ای تعریف کنند. این بازنشر کردن‌ها و انتقال زبان یا موضوع نوشتاری یک محیط به محیط دیگر عملن این هویت‌های انتخاب‌شده را مخدوش می‌کند. کار بسیار عجیب‌تر – و مطلقن غیر قابل فهمی – که سایت مردمک کرده است دست‌کاری نادرست مطلب بدون هماهنگی با خود من بوده. مثلن در کل مطلب بازنشر شده عبارت “مقاله” تبدیل به “یادداشت” شده است. خب هر کسی می‌فهمد که معنی مقاله (Paper) با یادداشت (Note) بسیار فرق دارد و منظور نویسنده هم دقیقن عبارت...ادامه مطلب ...
  • کندلوس: موردکاوی کسب و کار به نفع فقرا

    سال گذشته برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) برنامه‌ای برای تهیه موردکاوی‌هایی از کسب و کارهای به نفع فقرا (Pro-Poor Businesses) در کشورهای مختلف اجرا کرد. برای ایران دو مورد برگزیده شدند که من هم موردکاوی شرکت کندلوس را نوشتم و دوست خوبم شوان هم موردکاوی شرکت سرامان را تهیه کرد که یک شرکت تولید خانه‌های ضدزلزله ارزان است. بعد از مدت نسبتن طولانی این موردکاوی‌ها به صورت رسمی روی وب منتشر شده‌اند. این‌جا می‌توانید مصاحبه مختصر با بنده و متن موردکاوی را ببینید. برای کسانی که با شرکت کندلوس آشنا نیستند: این شرکت توانست با تولید محصولات مختلف گیاهی و ترکیب آن با توریسم روستایی در یک منطقه نسبتن دورافتاده و محروم شمال، اقتصاد و ساختار اجتماعی منطقه را به کل دگرگون کند. کسانی که به کندلوس سفر کرده‌اند حتمن شاهد این تغییرات بوده‌اند. خلاصه توصیه من در موردکاوی این بود که این مدل پای‌دار و موثر است و به علت تنوع آب و هوایی و پوشش گیاهی و فرهنگی ایران، این مدل کسب و کار برای مناطق متعددی از کشور قابل اجرا است.
  • وکیل مدافعان بازار انرژی

    اتحادیه کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) که مقرش در وین است و آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) که مقرش در پاریس است – و نباید با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) که آن‌هم در وین است اشتباه شود – دو سازمان مهم مطالعاتی و مشورتی و تصمیم‌گیری برای مسایل انرژی در سطح جهانی هستند. اولی منافع تولیدکنندگان را نمایندگی می‌کند و دومی که زیرمجموعه‌ای از سازمان هم‌کاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD)است منافع اقتصادهای پیش‌رفته را که عمدتن مصرف‌کننده انرژی هستند. نکته جالب توجه خط فکری و محور چانه‌زنی است که هر یک از این دو سازمان سعی می‌کنند لابه‌لای مطالعات و تحلیل‌های‌شان لحاظ کنند. مثلن اوپک معمولن دوست دارد که بالا بودن قیمت انرژی را نه به کم‌بود عرضه بل‌که به گردن مواردی مثل حضور سوداگران مالی و افزایش تقاضا برای قراردادهای آتی نفت – که من این استدلال را اصلن قبول ندارم* – ، رونق اقتصادی، سیاست‌های طرف مصرف و جهش تقاضا بیندازند و نشان دهد که کشورهای اوپک در خدمت مصرف‌کنندگان هستند . از آن طرف آژانس بین‌المللی انرژی وقتی راجع به بحران اقتصادی حرف می‌زند بالا بودن قیمت نفت را یکی از مهم‌ترین دلایل بحران می‌داند و در قضیه یارانه‌های جهانی مدافع حذف یارانه‌های انرژی (و لذا افت مصرف و کنترل قیمت نفت است) است. در حالی که اوپک در همین موضوع موضع پیچیده‌تری دارد که لزومن به کاهش قیمت منجر نمی‌شود. اگر کسی این پیشینه فکری را نداند و گزارش‌های دو نهاد را بخواند ممکن است راحت استدلال‌های هر سازمان را بپذیرد، در حالی‌که با لحاظ کردن این موضوع تا حدی تحلیل‌ها را تعدیل می‌کند. * چرا قبول ندارم که سوداگران مالی تاثیری روی قیمت‌های انرژی و سایر محصولات خام داشته‌اند: استدلال اول که پل کروگمن و بسیاری دیگر برای عدم باور به تاثیر نقش سوداگران مالی روی قیمت انرژی دارند خیلی ساده است: قیمت روز (Spot)فقط وقتی...ادامه مطلب ...
  • چرا مردان از حقوق زنان حمایت می‌کنند؟

    از خانم میشل ترتیلت قبلن چندین بار مقاله‌هایی را نقل کرده‌ام. متوجه شدم که بعد از چند سال حضور در استنفورد از تابستان قبل به مانهایم آلمان نقل مکان کرده و عضو هیات علمی آن‌جا شده است. ترتیلت و نویسنده هم‌کارش دو سال قبل مقاله‌ای را چاپ کردند که سوال اصلی‌اش این است: “نقش مردان در اصلاحات قانونی به نفع زنان در آمریکا و انگلیس چه بوده است؟”. مقاله این موضوع را پیش می‌کشد که در شرایطی که مردان حق انحصاری رای‌دادن و نیز اکثریت مطلق حقوق مالکیت و تصمیم‌گیری را در خانواده داشتند چرا به تدریج (از اواسط قرن ۱۹) قوانین را به نفع زنان تغییر دادند؟ قاعدتن اصلاح قوانین به نفع زنان به معنی از دست دادن قدرت انحصاری برای همان مردان خواهد بود. مقاله دو جواب اصلی را پیش‌نهاد می‌کند: اول این‌که مردان صاحب دختر هستند. لذا اصلاح قوانین نهایتن به نفع دختران آن‌ها تمام خواهد شد که طبعن برای پدران مطلوب است. دوم این‌که اصلاح قوانین منجر به توان‌مندسازی زنان می‌شود. در شرایطی که سرمایه انسانی اهمیت روزافزون در اقتصاد دارد، مادران توان‌مند به ارتقاء قابلیت‌های فرزندان کمک می‌کنند و مردان هم این را ترجیح می‌دهند. یک مقدمه نسبتن طولانی از تحولات قانون و نیز جزییات فنی مدل را در مقاله بخوانید. روشن است که این جریان از تحلیل – که بین اقتصاددانان محبوب است – تمرکز تحلیل را روی مکانیسم‌هایی بسیار متفاوت از آن‌چیزی که اکتیویست‌ها و فمنیسیت‌ها بیان می‌کنند قرار می‌دهد. در بیش‌تر مدل‌های اقتصاددانان چیزهایی مثل رشد فناوری، کاهش هزینه لوازم خانگی، تغییر ساختار اقتصادی و رفتارهای منفعت‌طلبانه عامل‌ها – حداقل در ابتدای ماجرا – نهایتن فضا را برای زنان به‌بود می‌دهد. احتمالن موتور تحول در واقعیت ترکیبی است از تحلیل‌های دو دیدگاه (و شاید خیلی چیزهای دیگر) و احتمالن قدرت توضیح‌دهندگی تحلیل‌‌های مختلف در طول زمان نیز ثابت نیست و متناسب با...ادامه مطلب ...
  • رقابت ناقص و پای‌داری تبعیض در بازار کار

    وجود یا نبود تبعیض نژادی یا جنصیتی یا مذهبی و الخ در بازار کار، یک سوال قدیمی و مهم بوده و هست. معنی دقیق تبعیض این است که “با وجود صلاحیت‌های کاری یک‌سان، صرفن به دلیل ترجیحات شخصی کارفرما دست‌مزد کم‌تری به یک گروه (مورد تبعیض) پرداخت شود”. البته این تعریف شناسایی تجربی وجود یا عدم وجود تبعیض را با مشکل وجود می‌کند. در این که بین دست‌مزد گروه‌های مختلف (مثلن زنان و مردان، ساکنین و مهاجرین، …) تفاوت وجود دارد شکی نیست. چیزی که روشن نیست این است که آیا این به خاطر تبعیض است؟ یا به خاطر تفاوت در قابلیت‌ها؟ (که با موضوع تبعیض هم‌بستگی دارند) و چون مشاهده همه قابلیت‌ها کار سخت یا حتی غیرممکنی است، نمی‌توان به راحتی تشخیص داد که منبع این تفاوت پرداخت کجا است. مدل‌های تئوریک نئوکلاسیک در این مورد یک پیش‌نهاد روشن داشتند: در شرایط رقابتی، تبعیض مجبور است از بین برود. استدلال می‌شود که وقتی یک بنگاه صرفن به خاطر ترجیحات دل‌خواه صاحبانش تبعیض اعمال کند، مجبور است هزینه‌ اضافی بابت این تبعیض‌گر بودنش بپردازد و لذا در رقابت شدید حذف می‌شود. نتایج تجربی هم نشان می‌دهد که مقررات‌زدایی از بازارها و افزایش رقابت، منجر به کاهش شکاف دست‌مزد بین زنان و مردان شده است. چند وقت پیش داشتم در ایران سخن‌رانی می‌کردم و جایی این تئوری‌ها را مرور می‌کردم. یکی از بچه‌ها فوری (و به درستی) گفت که وقتی رقابت کامل نباشد این قضیه برقرار نیست. مثالش را هم آورد: فرض کنیم سی‌ان‌ان علیه مجریان زن مسلمان تبعیض اعمال کند. رقابت در بازار رسانه آن‌قدر قوی نیست که سی‌ان‌ان مثالی ما به خاطر این رفتارش هزینه زیادی بپردازد و لذا می‌تواند سال‌ها این تبعیض را اعمال کند و از بازار هم بیرون نیفتد. یکی دو هفته پیش در کارگاهی در زمینه مهاجرت و نابرابری، مقاله‌ای ارائه می‌کردم. خانمی هم از...ادامه مطلب ...
  • ثبات سیاسی و انرژی شمال آفریقا

    در بحث امنیت انرژی اروپا، شمال آفریقا نقش کلیدی دارد. تولید دریای شمال رو به افول است و روسیه هم در جریان بحران سه سال قبل نشان داد که شریک مطمئنی نیست. به این خاطر نگاه‌ها به سمت الجزایر (منبع اصلی) و نیجریه و الخ برای تامین بلندمدت گاز مایع و لوله‌کشی مورد نیاز اروپا برگشته بود. در این بین، به خاطر تمایل اتحادیه اروپا برای کاهش تولید گازهای گل‌خانه‌ای، یک پروژه بلندپروازانه (ببینید +) در قلب صحراهای شمال آفریقا مطرح شده بود و هست: نیروگاه‌های خورشیدی. این نیروگاه‌ها البته از جنس روش‌های معمول‌تر یعنی صفحات فوتوولتانیک (که یادم هست یک مزرعه آن در منطقه طالقان در حال احداث بود) نیست، بل‌که هدف ساختن آینه‌های بزرگ و تجمیع نور خورشید برای فعال کردن توربین‌های بخاری بود. (توضیح فنی‌تر). این پروژه در صورت عملی شدن امیدهای زیادی را در دو سو ایجاد می‌کند: از یک طرف یک منبع اقتصادی عظیم و بلندمدت و بدون عوارض برای آفریقا و برخی کشورهای خاورمیانه (مثل اردن و سوریه و فلسطین) خواهد بود و می‌تواند به کل وضعیت اقتصادی این کشورها را دگرگون کند و از طرف دیگر یک منبع تمیز و مطمئن و در بلندمدت ارزان برای اروپا است. (انرژی‌های نو معمولن هزینه سرمایه‌گذاری بالایی دارند ولی هزینه عملیاتی آن‌ها پایین است چون ورودی مجانی دارند، لذا فقط در بلندمدت ارزان هستند). یادم هست هر بار که بحث این پروژه مطرح می‌شد مهم‌ترین نگرانی که ابراز می‌شد بی‌ثباتی سیاسی شمال آفریقا بود که حوادث اخیر نشان داد نگرانی واقع‌بینانه‌ای بوده. به خاطر همین نگرانی‌ها متخصصان علوم سیاسی به شدت به این پروژه علاقه‌مند شده بودند و روی دینامیک تحولات در آفریقا کار می‌‌کردند. نمی‌دانیم روند حوادث به چه سمت خواهد رفت ولی اگر بعد از یک دوره تنش، کشورهای کلیدی شمال آفریقا به سمت دموکراسی پایدار پیش بروند احتمالن این پروژه هم جان می‌گیرد...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها