• درسخونی

    فکر کنم این یک روند برای شما هم پیش اومده باشه که هر چی مقطع تحصیلی می ره بالاتر آدم جدی تر درس می خونه. برای من که کاملا این طوری است. دانشجوی لیسانس که بودم اکثریت مطلق درس ها دو در می شدند. تمرین تقریبا هیچ وقت تحویل نشد و بیش از ۳۰% درس هام را با صفر جلسه حضور سر کلاس پاس کردم. یعنی چهره استاد را سر جلسه امتحان دیدم. شب امتحان جزوه گرفتن یا کتاب خوندن و فردای امتحان هم همه مطالب را فراموش کردن نتیجه طبیعی این مدل درس خوندنی بود. فوق لیسانس وضع فرق کرد. تقریبا اکثر درس ها را با جدیت خوندم و معدلم هم از دوره لیسانس کلی بالاتر رفت. یک دلیل مهمش این بود که بر خلاف دوره لیسانس که اصلا نمی دانستم قرار است چه کاره شوم و کدام درس عملا مورد نیازم خواهد بود – در عمل هیچ کدامش را به کار نگرفتم – توی فوق لیسانس آدم به کار و مسیر شغلی نزدیک تر است. لذا من هر درسی که می خواندم خودم را توی جلسه کاری مربوط به آن موضوع حس می کردم و تصور می کردم اگر بیسواد باشم یا کار گیرم نمی آید یا کارم آبکی می شود و لذا جدی می خواندم. حالا این دوره جدید قضیه دیگه خیلی ناجور شده. تمام کلاس هام را مرتب می رم. تمام تمرین های کتاب را حل می کنم. هیچ سطری از کتاب را نفهمیده رد نمی کنم و یا وقتی نمی فهمم همش در نگرانی و هراسم. برای هر درس چند تا کتاب می خونم و خلاصه کلی بچه درس خون هستم. به این دلیل ساده که این دفعه حس می کنم که تا چند سال دیگر باید همین مطالب را خودم درس بدم و این خیلی ترسناکه. هر وقت که سر کلاس هستم خودم را...ادامه مطلب ...
  • برای اولین بار تو عمرم امروز صبح سر کلاس کسی می‌رم که قبلا کتابش را تو شریف خونده بودیم. خدا کنه خودش هم به اندازه کتابش جالب باشه.
  • رادیو درویش را گوش کرده‌اید؟ ممنون از مهدی برای معرفی. ساعت ۴ صبح شنیدنش خیلی حال می‌ده. پ.ت: هر چی بیشتر گوش می‌دم بیشتر یاد اون سه ماه تابستونی می‌افتم که سوم دبیرستان تو خوابگاه مدرسه رازی تو خیابون ولی‌عصر زندگی می‌کردیم. دقیقا حس شب‌های اون‌جا را داره که از این آهنگ‌ها می‌زاشتیم و بیدار می‌موندیم. نمی‌دونم غیر از یاسر چند نفر از اون بچه‌ها الان این وبلاگ را می‌خونن.
  • امکان‌سنجی احداث خط مونتاژ هواپیمای ایرباس در چین شروع می‌شود. در صورت مثبت بودن نتیجه چین بعد از تولز فرانسه و هامبورگ آلمان سومین محل مونتاژ این هواپیما خواهد بود. به ما قطعات یدکی ایرباس را نمی‌فروشند و در نتیجه هواپیماهایمان که باید مردم معمولی را جا به جا کنند زمین‌گیر می‌شوند آن‌ وقت چین می‌تواند خود این هواپیما را مونتاژ کند. وضع چین و ما اصلا مثل هم نیست.
  • همه چیز به نظر ما است.

    دقت کرده‌اید استفاده از کلمه‌هایی مثل «به نظر من» ، «به باور من» ، «به نظر می‌رسد» و حرف‌هایی از این دست چقدر توی وبلاگ‌ها زیاد شده است. یک دلیلش این است که برخی خواننده‌های عزیز وبلاگ را با سخنرانی اساتید دانشگاه اشتباه می‌گیرند و انتظار دقتی در حد دقت مقاله علمی از آن دارند. لذا لازم است با افزودن این جور قید‌ها بگوییم که بابا جان داریم حرف غیررسمی می‌زنیم. چیزی شبیه گپ زدن توی کافه ولی این‌ بار به صورت نوشتاری. البته خوشبختانه بزرگان وبلاگ‌نویسی این قدر گفته‌اند که دیگر همه داریم قبول می‌کنیم که وبلاگ رسانه‌ای شخصی است و واقعا ماها هر چه می‌گوییم «به باور ما است» و «به نظر ما است» ، «شاید این طور باشد» و الخ . بر این اساس بنده از همین امروز این عبارت‌ها را از جلوی نوشته‌هایم بر می‌دارم و به بقیه هم توصیه می‌کنم تا به عنوان بخشی از نهضت بزرگ «غیررسمی سازی» وبلاگ‌ها یک بار برای همیشه خیال خواننده‌ها را راحت کنند و بگویند که چه ذکر کنند و چه ذکر نکنند قید‌هایی از آن دست در اول همه جملاتشان وجود خواهد داشت. این جوری از حجم نوشته‌های وبلاگی مقداری کاسته می‌شود.
  • بابا پیش‌بینی سیاسی. برم یه کار تو راند کورپوریشنی جایی برای خودم دست و پا کنم. همین دیروز بود گفتم وزیری به درد وزارت می‌خوره. امروز دیدم احمدی‌نژاد معرفی‌اش کرده. است. به نظرم خبر خوبی است. فکر کنم اقلیت هم بهش رای بدهد چون حتی یک وقتی صحبت این بود که در دولت خاتمی هم پست وزارت بگیرد. باز هم می‌گویم با وزیری انتظار رشدی که در دوره زنگنه اتفاق افتاد را نباید داشت ولی از این طرف خطر به هم ریختگی ناشی از حضور آدم‌هایی مثل صادق محصولی هم کم‌تر می‌شود. پ.ت: می‌بینم که رفقا در حمایت از وزیری هامانه فعال شده‌اند. این هم مصاحبه شریف نیوز با یارجانی مسوول امور اوپک وزارت نفت در مورد انگلیسی نداستن وزیری.
  • وزیری هامانه

    نمی‌دانم چرا احمدی‌نژاد از اولش وزیری هامانه را به عنوان وزیر نفت معرفی نکرد. وزیری تقریبا تمام استانداردهای مورد نظر دولت احمدی‌نژاد و مجلس را دارد. اولا آدم استخوان خرد کرده نفت است و از اول انقلاب آن جا بوده است. ثانیا به شدت مذهبی و ساده زیست است. به لحاظ نگرش‌های مدیریتی هم خیلی هم‌تیپ زنگنه نیست و نگرش محافظه‌کارانه‌ای نسبت به اداره نفت دارد. مثلا بعید می‌دانم خیلی دنبال سرمایه‌گذاری خارجی و تسریع در استخراج نفت باشد و در نتیجه سیاست‌هایش هماهنگ با بقیه کابینه است. یادم است که هشت سال پیش که با هم حرف می‌زدیم از تغییر ساختاری که زنگنه در نفت ایجاد کرده بود ابراز نگرانی می‌کرد و معتقد بود این کار سازمان نفت را متلاشی می‌کند. هر چند به نظر من تجربه نشان داد که ایده زنگنه چندان هم بد نبود. در ضمن آدم متین و معقولی است. هفت سال پیش که معاون برنامه‌ریزی شرکت نفت بود برای یک سخنرانی تو شریف دعوتش کردیم و آمد و در مورد لزوم واقعی کردن قیمت فرآورده‌های سوختی صحبت کرد و کلی هم راه حل عملی پیشنهاد می‌کرد که چگونه جلوی اعتراض جامعه را بگیریم. زمانی این حرف را می‌زد که هنوز دولت خاتمی اراده‌ای برای این‌ کار نداشت. خلاصه این‌که به نظرم احمدی‌نژاد هر چه بگردد آدمی مناسب‌تر از او گیر نمی‌آورد. برای مملکت هم بد نمی‌شود. هر چه باشد از بقیه معقول‌تر است.
  • ساندویچ پنیر ویژه مرفهین بی درد

    حتما از این هایی که می روند خارج و بر می گردند یا از زندگی در اون جا خسته شده اند شنیده اید که بابا قدر ایران را بدونید اون جا خیلی گرونی است. بنده که انسان شکمویی هستم حداقل در زمینه غذا این ایده را تایید می نمایم. دیروز عجله داشتم و برای ناهار یک ساندویچ پنیر (چیزی تو مایه های اینایی که تو مغازه های نان فروشی کنار انقلاب پیدا می شه) و یک بطری آیس تی خریدم. برای این دو قلم کالا ۶ یورو ناقابل پرداخت کردم و لقمه تو گلوم گیر کرد. فکر کنم اگر تو ایران می خریدمش حداکثر ۵۰۰ تومان می شد. حالا نکته جالب این جا است که اگر این آبجی مون زودتر به من گفته بود که دوست مشترک دیرتر می آد سر قرار می تونستم برم رستوران چینی یا ترکی اون بغل بشینم و یه ناهار کامل (در مورد غذای چینی واقعا کامل شامل سوپ و برنج و خورشت عالی و البته یه نوشیدنی کوچک همراه صورت حساب که بنده و همسر عزیز بار اول نزدیک بود به جای چایی بخوریمش و در آخرین لحظات فهمیدیم) بخورم حداکثر با ۵ یورو. امروز هم دویدم رفتم رستوران محل کار یه تیکه نون سیاه با یک مشت گوجه و خیار روش خریدم که با یک فنجان قهوه وینی شد ۴ یورو. حالا اگر می خواستم غذای ویژه روز را که یه خوراک میگو عالی است بخورم هم تقریبا باید همین قدر یا اندکی زیادتر پول می دادم. هر جور که انواع نظریه های بازار آزاد و غیر آزاد و مالیات و سوبسید و این ها را به کار می برم نمی تونم بفهمم چرا نسبت قیمت نوشیدنی و ساندویچ پنیر به غذاهای اصلی این قدر بالا است. به دوستای خارجی ام همیشه می گم که ایران از این جهت بهشته چون تو ایران...ادامه مطلب ...
  • دیروز دیدم موسسه مون آگهی پذیرش برای سال آینده را منتشر کرده. ظاهرا من اولین ایرانی هستم که این جا درس می خونم و موسسه در داخل ایران خیلی شناخته شده نیست. مدلش هم یک کم با بقیه جاها فرق می کنه. لذا بد نیست کمی اطلاعات بدم که شاید به درد کسانی که دنبال پذیرش هستند بخوره. این جا یه موسسه تحقیقاتی است که سه تا دپارتمان داره در زمینه اقتصاد و جامعه شناسی و علوم سیاسی. البته فقط دپارتمان اقتصادش انگلیسی زبان کامله. موسسه حدود سی سال قبل و با کمک بنیاد فورد درست شده و الان هم بخشی از بودجه اش را از اون جا می گیره. هدفش هم این طوری که خودشون می گن تربیت محققین سطح بالا است. بین خودشون این جا به موسسه فرار مغرهای اتریش های معروفه. طبق آماری که رییس یه بار می داد از کل ۱۴۰ نفری که تو این مدت این جا اقتصاد خوندن بیش از ۱۰۰ نفرشون خارج تشریف دارند. (دکتر سهراب پور می تونه خوشحال باشه که یه جا پیدا شد که آمار فرار مغزهاش بیشتر از شریفه!) برنامه آموزشی این جا یه دوره دو ساله معادل درس های دوره دکترا است و برنامه هم شدیدا ریاضی محوره و البته متاسفانه از درس های کیفی اقتصاد خبری نیست. چهار تا حوزه اصلی تخصص موسسه اقتصاد خرد و نظریه بازی ها و اقتصادسنجی و فایناسه . رییس فعلی مون آمریکایی است و لیسانش را از برکلی و دکتراش را از واشنگتن گرفته. استاد اقتصاد خرد هم آمریکایی است که البته باباش برای بچه های ایلی نوی آدم شناخته شده ای است. دکتر شورش پدر اقتصاد آموزش و پرورش درس می داد تو ایلی نوی. دوره اقتصاد امتحان ورودی داره و درس های امتحان هم ریاضی عمومی و آمار و احتماله که زیاد سخت نیست. فکر کنم بشه باهاشون صحبت...ادامه مطلب ...
  • به لطف ایمان عزیز وبلاگ ما هم دات کام شد. هزارتا ممنون ازش. حالا فعلا باید باهاش ور برم تا ام.تی را یاد بگیرم. ممنون می‌شم از دوستان اگر آدرس وبلاگ را توی لینک‌دونی‌هاشون به روز کنند.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها