این عنوان کتاب نسبتن مشهوری است که این روزها مشغول خواندنش هستم. سوال اصلی کتاب این است که چرا تمدن بشری و پیشرفتهای مادی در منطقه آسیا-اروپا شکل گرفت و نه در آمریکای لاتین و آفریقا و جزایر استرالیا؟ استدلالهای نویسنده کتاب در بین اهل فن مشهور است و و وقتی خودم آنها را به کار بردهام شنیدهام که این استدلالها را به نژادپرستی متهم میکنند. نویسنده که ظاهرن انتظار چنین اتهاماتی را داشته در مقدمه توضیح داده که این کتاب نه تنها نژادپرستانه نیست بلکه اتفاقن بیانیهای علیه نژادپرستی است چون نشان میدهد که تفاوتها نه به نژادهای انسانی بلکه به شرایط طبیعی این مناطق بر میگردد (و در فصلهای میانی کتاب مثالهایی از اینکه اتفاقن ساکنان جزایر گینه نو هوشمندی بیشتری برای زنده ماندن لازم داشتند ارائه میکند). نویسنده در اصل زیستشناس/گیاهشناس است ولی بنیان استدلالهای کتاب به یک معنی کاملن اقتصادی است که از آشنایی مختصرم با زیستشناسی تکاملی فکر میکنم زبان و ابزار تحلیل رایج در این حوزه است. در فصول مختلف پیشرفتهای مادی را از حرکت جوامع از شکار-دانهچینی به سمت کشاورزی و اهلیسازی حیوانات ریشهیابی میشود و نشان داده میشود که تنوع در وضعیت زیستی و جغرافیایی قارهها منجر به تولید محصولات غذایی و مصرفی مختلفی شده که نهایتن منجر به سطح مختلفی از مازاد شده و سازماندهی جوامع را تغییر داده است. توسعه دانش سیاسی و نهادها و علم نیازمند طبقهای بوده که بدون مشارکت مستقیم در تولید مادی بتوانند به فعالیتهای دیگر بپردازند و این خود تابع ظرفیت غذایی قارههای مختلف بوده. اینکه چه جور دانههایی امکان کشت داشتهاند و چه نوع حیواناتی برای اهلیشدن موجود بوده. خود این متغیرها هم در فصول مختلف به اصطلاح درونزا میشود. جذابیت کتاب برای من دوگانه است. اولن یک نظریه سازگار و جامع برای تمدن بشری ارائه میکند که لذتبخش است. ثانین همان طور که...
ادامه مطلب ...