یکی از نقاط قوت مهم دانشکده اقتصاد امآیتی گروه توسعه آن است که فکر میکنم اگر مطلقا اول نباشد به همراه هاروارد و الاسای و برکلی باید لیگ چهار دانشکده برتر را شکل بدهند. در ذهنم طرحی را میپرورانم که به طور تفصیلی به چهار ضلع مهم مطالعات اقتصاد توسعه بپردازم که عبارتند از رویکرد تجربی- خرد (که بیشتر به اسم بنرجی و دوفلو شناخته میشود و توسط آزمایشگاه فقر عبدالطیف جمیل امآیتی شبکه گستردهای را در بر میگیرد)٬ رویکرد نهادی – اقتصاد سیاسی که دارون عاجماوغلو پیشتاز آن است٬ رویکرد اقتصاد کلان و بازارها – خصوصن بازارهای مالی محلی – که کسانی مثل رابرت تاوسند در آن مطرحند و رویکرد سیاست توسعه که بیشتر در مدرسه کندی هاروارد و توسط کسانی مثل دنی رودریک توسعه مییابد. طبعن کسانی مثل جفری ساکس هم هستند که نمیدانم بر اساس رویکردشان بیشتر باید به عنوان متخصص توسعه طبقهبندی شوند یا مدافعان یک سیاست جهانی ضد فقر. نکتهای که میخواهم اشاره کنم بیشتر به رویکرد اول و تا حدی رویکرد سوم مربوط است. یکی از مشاهداتم در امآیتی کیفیت حیرتانگیز کارهای دانشجویان سالهای اولیه دکترا در زمینه مسایل توسعه است. علاقهمتد شدم که بدانم که چه طور دانشجوی جوان و تازهکار میتواند مقالهای ارائه کند که اساسش شناخت دقیق و جزیی از نهادها و دادههای دست اول جمعآوری شده از کشورهای آمریکای لاتین یا آفریقا یا شبه قاره هند است. یکی از پاسخهایی که گرفتم این بود بود که این بچهها معمولا خود را از دوره کارشناسی برای این کار آماده میکنند. به این معنی که در قالب دانشجوی خیلی جوان کارشناسی وارد انجیاو های مربوط به جهان سوم شده یا حتی خودشان چنین موسسهای را شکل میدهند و به این مناطق سفر میکنند یا در پروژههای مطالعاتی به عنوان دستیار کار میکنند و لذا شناخت میدانی خوب – و طبعا هدفدار و...
ادامه مطلب ...