• کتاب‌خانه دوستان

    یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که من در خارج از ایران از دست داده‌ام سرک کشیدن و ناخنک زدن به کتاب‌خانه‌های دوستان در مهمانی‌ها است. یکی از لذت‌های اساسی این است که منزل دوست کتاب‌خوانی دعوت شوی که کار و علاقه‌اش تا حدی با تو متفاوت است و اول مهمانی اول کل کتاب‌خانه را مرور کنی، وسطش یکی دو کتاب را ورق بزنی و بخوانی و آخرش شب هم یک چند تایی را امانت ببری و گاهی هم یادت برود که پس بدهی 🙂 خارج از ایران این امکان کم‌تر است. هم اصولن کم‌تر منزل کسی می‌روی (آستین استثایی از آن طرف است. از روزی که رسیده‌ام هنوز هیچ شبی در خانه غذا نخورده‌ام)، هم به خاطر گران بودن کتاب خارجی، آدم‌ها آن مدلی که ما در ایران کیسه کیسه از جلو انقلاب و کریم‌خان کتاب می‌خریدیم نمی‌خرند و لذا کتاب‌خانه‌های زندگی‌های دانش‌جویی به بزرگی ایران نیست. نهایتن این‌که تفاوت کتاب‌های تو و بقیه خیلی زیاد نیست چون بلاخره همه سعی می‌کنند گزیده‌ای از کتاب‌های خوب را با خودشان بیاورند و لذا این گزینش‌ها اشتراک خیلی زیادی دارند. دی‌شب منزل دوست تاریخ‌دانی که متخصص تاریخ ترکیه است بودم. کتاب‌خانه‌ انگلیسی/فارسی/ترکی‌اش به قول معروف به کتاب‌خانه امثال ما عمود (Orthogonal)بود و لذا اکثر کتاب‌ها برایم جدید بود. چند تایی که ورق زدم یاد این لذت از دست رفته افتادم که بعد مدت‌ها دوباره تکرار شده بود. ما ها معمولن سعی می‌کنیم این فرصت از دست رفته را با سرک کشیدن به کتاب‌فروشی‌های بزرگ و مرور کتاب‌ها جبران کنیم ولی باز هم جای آن‌ چیزی را که از شبکه اجتماعی‌مان در ایران و در باب موضوعات مورد علاقه‌مان می‌گرفتیم نمی‌گیرد.
  • پرسش‌هایی در باب تقلب

    اولن ممنون از نظرات جالبی که در مخالفت و موافقت با فرضیه تقلب القاء شده ارائه شد. دوست داشتم نظرات را دسته‌بندی می‌کردم ولی حجم نظرات این قدر زیاد شد و وقت من هم محدود که نتوانستم این کار را بکنم. فقط این را بگویم که تعدادی از نظرات مخالفی که در رد این فرضیه ارائه شده بودند برای من هم قابل قبول بودند و در واقع فرضیه ارائه شده را تضعیف می‌کردند. یک گروه نظر موافق هم برایم جالب بود و آن این‌که اگر تقلب هم بود چه اصراری بود که این قدر تابلو و واضح باشد. شاید این سوال دقیق‌تری از فرضیه من باشد. حالا که بحث باز شده‌ است اجازه بدهید یک بار برای همیشه این بحث را هم بکنیم که بعد از این مدت شواهد تقلب جدی که داریم چه قدر قوی است. می‌دانم که برای خیلی‌ها این بحث جذاب نیست ولی واقعن معتقدم اگر قرار باشد در آینده درست حرکت کنیم باید به این نوع سوال‌ها پاسخ دقیق بدهیم و این فضای فعلی را که هر کس را – از خودی‌ها – که تردیدی در ماجرا وارد می‌کند را سرکوب می‌کند کمی تغییر دهیم. جمع‌بندی من این است: در سطح کلان حس عمومی‌ام از آرای احمدی‌نژاد و تا حدی کروبی می‌گوید که دست‌کاری‌هایی وجود داشته است. برای من کار سختی است که باور کنم احمدی‌نژاد ۲۵ میلیون رای آورده باشد. ولی در سطح خرد من هنوز به جمع‌بندی قطعی نرسیده‌ام. دلایلم هم این‌جا است: سوال کلیدی این است: مکانیسم تقلب چه بوده است؟ ۱) جواب روزهای اول این بود که نتایج صندوق‌ها یک چیز بوده و عدد اعلام شده یک چیز دیگر. با کمال تاسف پاسخ اولیه بسیاری از دوستان هنوز هم این استدلال است. این استدلال دیگر درست نیست چون به هر حال ریز نتایج صندوق‌ها اعلام شده است و ظاهرن عدد مجموع تا...ادامه مطلب ...
  • روح تهران

    تبارنگاری تهران معاصر: کاویدن ناخودآگاه‌های‌های منجر به نوستالژی‌‌های شهری، جست و جوی روح شهر در گذر جریان‌های تاریخی، اتفاقات و حافظه مکان‌ها، ساختار جغرافیایی، اسم‌هایی که به جغرافیای محلی پیوند خورده‌اند، زبان، معماری ساختمان‌ها، خیزش و سرکوب و پیروزی، مرز شهر و طبیعت، مقاومت‌های پنهان، موسیقی منتشر در فضا، تجربه‌های مدرنیسم، انقلابی‌گری، بنیادگرایی، تکنوکراتیسم، شهر بی‌ستاره، … چه قدر این شهر مثل همه شهرهای از این جنس موضوع برای نوشتن دارد ولی حیف که بر خلاف شهرهای دیگر نویسنده زیاد ندارد. هر بار که داستانی را می‌خوانم که ماجراهایش در بطن تهران واقعی اتفاق می‌افتد سخت هیجان‌زده می‌شوم. افسوس که این داستان‌ها زیاد نیستند.
  • معرفی چند پایگاه تفکر

    برای من کار در یک تینک‌تنک خوب و مستقل جذاب‌ترین کار دنیا است. چرا که هم لذت کار تحقیقاتی آکادمیک را دارد و هم به دنیای واقع نزدیک‌تر است و با مسایل واقعی سر و کله می‌زند. از آن‌طرف مشکل برخی تینک‌تنک‌ها (خصوصن در آمریکا) این است که به یک جناح سیاسی وابسته هستند و لذا باید نظرات آن‌ها را پشتیبانی کنند. در ایران هم از نزدیک ده سال پیش چند موسسه که شکل پایگاه تفکر داشتند راه افتادند که من نمی‌دانم الان چه وضعیتی دارند. باید از وحید پرسید که خود به تنهایی یک تینک‌تنک است. امیدوارم بعدن فرصتی بشود و راجع به دلایل موفقیت یا محدودیت‌های پایگاه‌های تفکر ایرانی صحبت کنیم. علی‌الحساب چند تا از تینک‌‌تنک‌های خارجی که می‌شناسم و گاهی کارهای‌شان را دنبال می‌کنم را معرفی می‌کنم. امیدوارم بقیه هم اگر موسسات جالبی می‌شناسند بگویند که فهرست کامل‌تر شود. البته محض رضای خدا موسساتی از جنس AEI معرفی نکنید. ۱) Resources for the Future: یکی از معروف‌ترین موسسات محیط‌زیستی در دنیا. واقع در واشنگتن ۲) World Resource Institute: باز هم محیط‌زیستی ولی جنبه‌های سرمایه‌گذاری در مسایل محیط‌زیستی در آن پررنگ‌تر است ۳) BRUEGEL: یکی از معروف‌ترین موسسات اروپایی. مستقر در بروکسل و عمدتن متمرکز بر مسایل اروپایی ۴) Baker Institute:کارهای‌شان در مورد سیاست منطقه‌ای انرژی خصوصن در رابطه با روسیه جالب است این‌جا می‌توانید فهرستی از پای‌گاه‌های تفکر اروپایی را پیدا کنید. من شخصن دو مانع اصلی برای کار در خیلی از این نوع موسسات دارم: اول این‌که یک زبان دوم اروپایی جهان‌گستر (مثلن فرانسه یا اسپانیایی) یا یک زبان جذاب برای این موسسات (مثلن چینی) نمی‌دانم و دوم این‌که در دانش‌گاه‌هایی درس نخوانده‌ام که با این موسسات متصل باشند و برای آن‌ها شناخته شده باشند. اگر می‌خواهید خارج از ایران در این فضا کار کنید به این دو موضوع به طور جدی فکر کنید.
  • مهمانی دوستانه

    بعضی از کامنت‌های پست قبل پاک شدند. این سیاستی بود که مدتی بود دوست داشتم عملی کنم و از ام‌روز اجرا خواهد شد. از این به بعد هم هر کامنتی که به جای نقد منطق نوشته مساله را شخصی کند بدون این که حتی دقیق خوانده شود پاک خواهد شد. دلیلش هم خیلی ساده است. نمی‌خواهم به خاطر پیش‌بینی ناراحتی اعصاب ناشی از برخی نظرات بی‌انصافانه یا مغرضانه یا نادانه دچار خودسانسوری شوم. این‌جا شبیه یک مهمانی بزرگ در منزل خصوصی است. ما با جمعی از این دوستان نشسته‌ایم و خاطره می‌گوییم و درد دل می‌کنیم و گاهی جوک می‌گوییم و خیلی وقت‌ها هم بحث‌های جدی می‌کنیم و هم‌دیگر را نقد می‌کنیم و خلاصه محفل‌مان را داریم. حالا عده‌ای غریبه بدون دعوت می‌آیند و مثلن وسط یک خنده دوستانه می‌گویند این جوک‌تان چه قدر بی‌مزه بود. خیلی ساده ازشان خواهش می‌کنیم دیگر تشریف نیاورند تا مزاحم جمع ما نشوند. ضمن احترام به همه، لطفن هر کس که از این بعد کامنتش پاک شد این طور تعبیر کند که عذرش خواسته شده است (برای جلوگیری از سوء تفاهم اول مطمئن شوید کامنت‌‌تان در سیستم منتشر شد). این طوری جمع دوستانه ما تمرکز و صمیمتش را حفظ می‌کند. طبعن آدم در جمع دوستان هم‌دل بحث جدی می‌کند و کارش به دعوا هم می‌کشد و کلی هم از این دعوا لذت می‌برد ولی دعوا با رفیقت کجا و شنیدن تهمت‌ها یا تخیلات غریبه‌ها کجا. طرف در روزهای اول بعد از انتخابات که حال‌مان تا حد مرگ بود برداشته نظر داده که بنده دنبال پست و مقام از احمدی‌نژاد هستم!! در این ایام به اندازه کافی موضوع برای دپرس شدن داریم که نخواهیم دردسر جدید اضافه کنیم. قبلن هم به همین دلایل خواهش کردم مطالب من را به بالاترین نفرستید. من خیلی صادقانه ترجیح می‌دهم تعداد خواننده‌ام نصف باشد ولی عمده مخاطبم دوستانم باشند....ادامه مطلب ...
  • بی‌وطن

    یک ساعت دیگر راه می‌افتم بروم ینگه دنیا برای ۵ ماه. ویزایم تک بار ورود است. مریم نمی‌تواند با من بیاید چون ممکن است ویزا ندهند. مریم چهار روز دیگر می‌رود ایرلند برای ده ماه. ویزایش تک‌بار ورود است. موقع گرفتن ویزا بهش تذکر دادند که می‌دانی که نمی‌توانی هم‌سرت را حتی برای دیدار دعوت کنی. من مجبور شدم ۵ روز مانده به پرواز بلیطم را از مسیر لندن پس بدهم و کلی ضرر کنم. چون فهمیدم افسر مهاجرت ممکن است خوشش نیاید که به من اجازه دهد تا از این ترمینال به آن ترمینال بروم تا هواپیمایم را سوار شوم. پارسال که آمریکا بودم از دانش‌گاه برکلی پیش‌نهاد ویزیت گرفتم. نتوانستم عملی‌اش کنم چون ویزای اتریشم در حال انقضاء بود و اگر می‌ماندم نمی‌توانستم برگردم این‌جا. همه این‌ مشکلات کوچک به کنار معلوم نیست کی بشود برای ایران ویزا گرفت. آن‌هم در به‌ترین حالتش ویزای توریستی!
  • اثر بازگشتی

    در اقتصاد انرژی مبحث جالبی هست به اسم اثر بازگشتی (Rebound Effect) که به طور ساده می‌گوید که اگر کارآیی مصرف انرژی بالا رود ممکن است بر خلاف شهود اولیه مصرف “کل” انرژی به جای کاهش، افزایش پیدا کند! دلیلش البته ساده است: با افزایش راندمان مصرف انرژی قیمت نسبی واحد مطلوبیت ناشی از انرژی کم شده می‌شود (شبیه این‌که گوشت مرغ ناگهان ارزان شود). دو اثر قیمتی و (شبه) درآمدی ممکن است طوری عمل کنند که در بهینه‌سازی جدید سبد مصرف، مصرف کل انرژی بیش‌تر شود. حالا همین اثر برای اسکایپ من افتاده است. به خاطر تنبلی ذاتی از تلفن اسکایپ استفاده نمی‌کردم چون باید چند دقیقه وقت صرف تنظیم حسابم می‌کردم. چند وقت پیش در یک سفر طولانی دیدم که بابت رومینگ موبایلم کلی پول اضافه می‌دهم. اسکایپ را فعال کردم و دیدم عجب! قیمت مکالمه یک دهم قیمتی است که روی موبایل می‌دادم و مشتری اسکایپ شدم. نتیجه: ام‌روز که سابقه پرداخت‌هایم به اسکایپ را نگاه کردم دیدم در کل هزینه بیش‌تری بابت مکالمه تلفنی پرداخت کرده‌ام! دقیقن از جنس اثر بازگشتی. اسکایپ ده برابر ارزان‌تر بوده و به خاطر ارزانی‌اش پنجاه برابر بیش‌تر این طرف و آن‌طرف تلفن زده‌ام! احتمالن می‌توانید کلی مثال دیگر از زندگی خودتان به این پست اضافه کنید.
  • اشکال در سایت ۲

    ماجرا را ردیابی کرده‌ام و به شدت گیج شده‌ام. ریشه ماجرا به این بر می‌گردد که ام‌تی من به جای درست کردن صفحه ایندکس استاتیک با فایل index.htm صفحه دینامیک درست می‌کند و لذا خروجی index.php است . ظاهرن دیفالت ام‌تی برای این فایل ۶۶۶ است و خوب سرورها هم اجازه اجرا شدن یک فایل پی‌اچ‌پی با دست‌رسی ۶۶۶ را نمی‌دهند. وقتی دست‌رسی را دستی به ۷۴۴ تغییر می‌دهم مشکل حل می‌شود. برای امتحان فایل index.php را پاک می‌کنم و سایت را بازسازی می‌کنم و می‌بینم همین فایل دوباره ایجاد شده است. حالا چه چیزی گیج کننده است؟ این‌که ام‌تی من ۵-۶ وبلاگ را مدیریت می‌کند. من به هیچ تنظیمی دست نزده‌ام و ترجیحات (Preference) وبلاگ چای داغ درست مثل بقیه وبلاگ‌ها است (خروجی استاتیک) ولی وقتی نوبت درست کردن صفجه ایندکس برای این وبلاگ می‌شود به جای پسوند اچ‌تی‌ام پسوند پی‌اچ‌پی درست می‌کند. آن هم فقط برای این وبلاگ و نه وبلاگ‌های دیگر. وقتی برای آزمایش خروجی آن وبلاگ‌ها را روی آدرس چای داغ تنظیم می‌کنم صفحه اچ‌تی‌ام تولید می‌کنند. خلاصه من که سر در نمی‌آورم این صفحه دینامیک برای چه تولید می‌شود. امیدوارم کسی ایده‌ای داشته باشد. پ.ن: درستش کردم. باید لباس کار می‌پوشیدم و تنظیمات سایت را دست‌کاری سطح پایین (Low Level) می‌کردم.
  • اشکالی در سایت

    مشکل حل شد
  • تلویزیون خطری برای دموکراسی

    در اوایل دهه هفتاد حداقل دو تا کتاب در زمینه نقد رسانه‌ها در ایران محبوب شده بودند. یکی کتاب “زندگی در عیش، مردن در خوشی” نیل پستمن با ترجمه صادق طباطبایی که البته اسم انگلیسی‌اش هست Amusing Ourselves to Dead دومین کتاب که شهرت اولی را هم نداشت کتاب کوچکی بود از کارل پوپر با عنوان عجیب “تلویزیون خطری برای دموکراسی”. پیام مشترک هر دو کتاب این بود که بر خلاف رسانه‌های نوشتاری که در هر صورت منطق نوشته و تحلیل خواننده نقش کلیدی در آن ایفا می‌کند رسانه‌های تصویری می‌توانند ذهن بیننده را به تحلیل برده و عملن کارکردی درست نقطه مقابل باور عمومی که رسانه رهایی‌بخش است ایفا کنند. تجربه چهار سال گذشته شاهد دیگری است بر تایید نظر پوپر و این‌که اگر برخی شرایط فراهم نباشد رسانه تلویزیون چه‌طور می‌تواند دموکراسی را تبدیل به ضد آن کند.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها