• ۱) یکی از شانس های آدم این است که توسط افراد فهیم نقد شود. بعد از نوشته احمد سیف عزیز کاوه مجلسی و جعفر خیرخواهان هم دو نقد برای نوشته من در باب اقتصاد توسعه نوشته اند که هر دو خواندنی هستند. ۲) جمعی از رفقای اقتصاد خوانده همت کرده اند و وب سایت گروهی با اسم مسیر توسعه راه انداخته اند. سر بزنید. ۳) موسسه ما دو سال قبل از هشت نفر ورودی اش یک نفر ایرانی بود. سال قبل این رقم به دو نفر رسید و امسال شد سه نفر. امروز به مناسبتی به جلسه هیات علمی دعوت شده بودم و همین بحث بود که با این روند کم کم باید شعبه ای در تهران بزنند. یکی از استادها گفت مشکل این است که اگر رفتیم تهران نمی توانیم راجع به نرخ بهره حرف بزنیم. تصورشان این بود که نرخ بهره در ایران وجود ندارد. گفتم وجود دارد خیلی هم خوب وجود دارد طوری که یک شبه ۵% کاهش پیدا می کند.
  • طول عمر در آمریکا

    آمریکا بالاترین سرانه خدمات بهداشتی را در دنیا دارد. با این همه امید به زندگی در این کشور در رده ۲۹ ام جهانی است. آیا این به خاطر تفاوت ژن آمریکاییان است؟ پاسخ منفی است. آیا به خاطر شیوه تغذیه بد آمریکاییان است؟ تا حدی ولی نه کاملا. آیا به خاطر نابرابری و عدم دسترسی به خدمات بهداشتی مناسب در طبقات پایین است؟ احتمالا این می تواند تاثیر گذار باشد. به هر حال محققان بهداشت عمومی و اقتصاددانان حدس های مختلفی راجع به این موضوع دارند و آن را آزمون می کنند. در این بین یک فرضیه که حداقل به نظر من مرتبط می رسد به شرایط اجتماعی-روانی جامعه آمریکا مرتبط می شود که استرس در آن بالا است. در این بین یک موضوع مشخص تر توجه محققان را جلب کرده است: نقش نهادهای ارائه دهنده تشخص اجتماعی (مثل جایزه اسکار و نوبل) در این موضوع چیست؟ اگر بخواهیم تاثیر این نهادها بر روی طول عمر را بسنجیم می توانیم از روش طراحی ناپیوستگی رگرسیون استفاده کنیم. فلسفه این روش این است که برای بررسی تاثیر یک سیاست که با معیار مشخصی تخصیص داده می شود (مثلا تاثیر اعطای بورس تحصیلی به ورودی های دانشگاه ها) می توانیم گروه کنترل را از کسانی انتخاب کنیم که درست در مرز انتخاب بودند ولی انتخاب نشده اند. لذا گروه آزمایش در مثال ما پایین ترین دریافت کنندگان بورس و گروه کنترل کسانی که لب مرز بورس بودند ولی بورس دریافت نکرده اند هستند. چون این دو گروه احتمالا در اکثر ویژگی ها بسیار شبیه به هم هستند می توانیم نتیجه بگیریم که اگر تفاوتی در عمل کرد مشاهده شد مربوط به سیاست اعمال شده است. اگر همین روش را در مورد تاثیر برنده شدن در مسابقه اسکار (مثلا) به کار بگیریم می بینیم که بین طول عمر برندگان اسکار و کسانی که...ادامه مطلب ...
  • دعوای اقتصاد توسعه

    من در انتخاب آزاد متن کوتاهی راجع به اقتصاد توسعه نوشته بودم که احمد سیف با آن مخالف بود و نقدی نوشت و من بر نقد او جوابی و الخ ضمنا این جا خراب نشده. پهنای باند این ماه زیاد مصرف شده بود و رو به اتمام بود که ایمان حاجی زحمت کشید و سایت را سبک کرد که تا وقتی سرویس دهنده سطح خدمت را ارتقاء می دهد مشکلی پیش نیاید.
  • زبان ریاضی

    در انتخاب آزاد چیزکی راجع به زبان ریاضی در اقتصاد نوشتم.
  • بازارهای مالی و رشد اقتصادی

    پيش از ورود به اين سوال ابتدا بايد روشن کنيم که منظور از توسعه يافتگي مالي چيست؟ اين سوال پاسخ قطعي ندارد و مجموعه اي از معيارها براي آن به کار مي رود. يک معيار براي ارزيابي قدرت بازار مالي در يک کشور نسبت ارزش سهام شرکت هاي حاضر در بورس به کل توليد ناخالص ملي اين کشور است. چنين شاخصي نشان مي دهد که چه بخشي از سرمايه گذاري هاي کشور در بازارهايي که قدرت نقد شوندگي بالا دارند خريد و فروش مي شود. اين نسبت براي ايران حدود يک چهارم است در حالي که براي بسياري از کشورها بيش از يک است. نسبت هاي معمول ديگر حجم سهام خريد و فروش شده در بازار سهام، سهم وام هاي تخصيص يافته به بخش خصوصي در اقتصاد و سهم وام ها و اعتبارات اعطايي از طريق بانک هاي خصوصي به نسبت اعتبارات هدايت شده از طريق بانک مرکزي و بانک هاي دولتي است. هر قدر اين نسبت بزرگ تر باشد نشان مي دهد که اعتبارات بخش خصوصي که حساسيت بيشتري به کيفيت سرمايه گذاري دارد در اقتصاد قوي تر است. نقطه عزيمت محققاني که روي رابطه کيفيت بخش مالي و رشد متمرکز مي شوند اين است که بخش مالي با کاهش هزينه هاي مبادله و عدم تقارن هاي اطلاعي در اقتصاد نهايتاً باعث ارتقاي سطح پس انداز، انباشت سرمايه، رشد فناوري و رشد اقتصادي مي شود. چنين تاثيري از چند مسير مختلف مي تواند رخ دهد؛ 1- بازار مالي سرمايه ها را براي سرمايه گذاري در فناوري بسيج مي کند. مهندسي را تصور کنيد که ايده اي براي طراحي و توليد يک محصول خانگي جديد دارد که مي تواند سهم بسزايي در ارتقاي رفاه خانوارها ايفا کند. چنين فردي براي تبديل کردن ايده خود به يک محصول تجاري نيازمند سرمايه گذاري در ماشين آلات و تجهيزات است و طبيعي است که علاقه مند يا حتي قادر نيست که همه سرمايه مورد نياز را هم به طور شخصي تامين کند. بازارهاي مالي اين امکان را فراهم مي کنند تا او با عرضه سهام شرکتش در بازار بورس و يا عقد قرارداد با بانک هاي سرمايه گذار منابع مالي مورد نياز خود را تامين کرده و در عوض سرمايه گذاران را در عوايد مالي پروژه خود سهيم کند. بازارهاي مالي از يک طرف با تامين پول مورد نياز کارآفرين به رشد فناوري و تجاري شدن ايده او کمک مي کنند و از طرف ديگر مشوقي براي سرمايه گذاران کوچک براي سرمايه گذاري کردن در اين فرصت ها فراهم مي کنند. 2- بازارهاي مالي راجع به فرصت هاي سرمايه گذاري اطلاعات ايجاد مي کنند. يک سرمايه گذار خرده پا را تصور کنيد که قصد دارد پس انداز اندک خود را سرمايه گذاري کند. اگر بازارها و نهادهاي مالي (بانک هاي سرمايه گذار و بورس سهام) وجود نداشته باشد اين فرد مجبور است تا راساً به بررسي شرکت هاي مختلف و کيفيت آنها پرداخته و نهايتاً در چارچوب اطلاعات و شناخت محدود خود به سختي زمينه سرمايه گذاري را انتخاب کند که لزوماً هم بهترين انتخاب براي او نيست. حال آنکه با بودن نهادهاي مالي شخص مي تواند صرفاً سرمايه خود را وارد بازار مالي کند و عمليات جست وجوي فرصت هاي سرمايه گذاري و تخصيص سرمايه را به نهادهاي مالي واگذار کند. 3- بازارهاي مالي نقش نظارتي قوي براي شرکت هاي بزرگ فراهم مي کنند. قيمت سهام يک شرکت شاخصي است که رابطه تنگاتنگي با ارزش بنيادي شرکت دارد لذا عملکرد مديريت شرکت به سرعت خود را در قيمت سهام شرکت منعکس مي کند. بازارهاي مالي با عمومي کردن اطلاعات، تشويق شرکت هاي موفق و تنبيه شرکت هاي زيان ده نقش نظارتي قوي را ايفا مي کنند که از بسياري از سيستم هاي نظارت بوروکراتيک موثرتر عمل مي کند. با توجه به عدم تقارن هاي اطلاعاتي که در بازارهاي مالي وجود دارد و باعث مي شود تا موسسات وام دهنده اطلاعات کافي از کيفيت شرکت وام گيرنده نداشته باشند اين نقش بازارهاي مالي تاثير مهمي در کاهش شکست هاي بازار در بخش وام و اعتبارات ايفا مي کند. 4- بازارهاي مالي ريسک سرمايه گذاري را تقسيم مي کنند. اگر سرمايه گذاران مجبور باشند که شخصاً در پروژه ها سرمايه گذاري کنند قدرت متنوع سازي آنها به شدت کاهش مي يابد. حال آنکه نقد شوندگي بالاتر در بازار سهام و امکان خريد سبد متنوعي از سهام اين امکان را فراهم مي کند تا سرمايه گذاران خود را در مقابل ريسک شرکتي مصون کنند. اين ويژگي تمايل براي سرمايه گذاري در پروژه هاي مرتبط با توسعه فناوري يا محصولات نوآورانه که طبعاً با ريسک بالا همراه هستند را افزايش داده و نهايتاً به رشد فناوري در جامعه کمک مي کند. از طرف ديگر نهادهاي مالي که ماهيت بين نسلي دارند (مثلاً صندوق هاي بازنشستگي) اين امکان را فراهم مي کنند تا ريسک هاي ناشي از تحولات اقتصاد کلان که ممکن است تاثيرات منفي روي يک نسل خاص برجاي گذارد به يک نسل خاص منتقل نشود و لذا تمامي نسل ها از جريان مالي هموارتري برخوردار شوند. با در نظر گرفتن مجموعه مسيرهاي فوق مجموعه اي متنوع از مطالعات انجام شده است که همگي بر وجود تاثير مثبت از سمت توسعه يافتگي بازارهاي مالي به رشد اقتصادي تاکيد مي کنند. مطالعات مختلف نشان مي دهند که اگر شاخص هاي بازار مالي در کشورهاي کمتر توسعه يافته يا در حال توسعه به سطح متوسط اين شاخص ها در گروه کشورهاي پيشرفته تر ارتقا مي يافت آن گاه سرعت رشد اين کشورها مي توانست بين نيم تا يک درصد افزايش يابد و اين در يک فاصله زماني ده تا بيست ساله به معناي افزايش ده تا بيست درصدي در سطح درآمد سرانه اين کشورها است.
    ادامه مطلب ...
  • گفت و گو بر سر مفاهیم نادقیق

    آقا من بحث پست قبل را دوست دارم. بعد از مدت ها یک موضوع فکری جالب برایم پیدا شده است. اصل موضوع خودم را فراموش کرده ام ولی سوال این که اگر نتوانستیم مفهومی را دقیق کنیم تکلیف گفت و گو بر سر آن چیست برایم باقی است. فعلا این دو نظر برایم جالب و آموزنده بود. پسر فهمیده: یک بار جمله‌ی خودتان را بخوانید: «به رغم نداشتن تعریف و شاخص مشخص، دو طرف بحث برداشت بین الاذهانی نسبتا مشترکی از مفاهیم ژلاتینی این چنینی دارند.» فکر نمی‌کنید این ادعا تنها وقتی درست است که دو طرف بحث از خاست‌گاه نظری مشترکی باشند؟ مشکل حرف‌های غیردقیق این است که چند نفر که مثل هم فکر می‌کنند، آخر سر به توافق می‌رسند و فکر می‌کنند این توافق یک نتیجه‌ی اصیل است. نمونه‌اش همین روشن‌فکران چپ یا پست‌مدرنیست است که خودشان هم نمی‌فهمند چه می‌گویند، ولی حرف‌های همدیگر را تأیید می‌کنند. به نظر شما چه‌طور می‌شود از حرف غیردقیق نتیجه گرفت؟ نی لیک: نفس و اصل گفت و گو را پذیرفتن حرکت به سوی نقد و در نتیجه روشن شدن جنبه ی تاریک و نه روشن موضوع است. مضامین جدید هنوز تبدیل به مفاهیم دقیق نشده اند. برای همین به نظر من باید گفت و گو کرد، نقد کرد و بازبینی در دانسته ها و ادعاها کرد. این که گفته می شود تعریف دقیقا مفاهیم را ارائه بدهید درست نیست چرا که فضای خاکستری و مبهم که با ابتکار نظری به بحث گذاشته می شود اگر که از قبل تعریف داشته باشد به بحث یا تشکیک گذاشته نمی شود. به نظر من اجازه بدهیم که موضوع جدید وارده فضای فکر و نظری ما بشود و همه اش با اتکا به متعارف ها و دقایق ابتکار فکری را نکوبیم.
  • باز هم چرا سطح رهبران در حال افول است؟

    واکنش های بعضا عصبی به پست “چرا سطح رهبران در حال افول است” تقریبا برایم غیرقابل فهم است. خصوصا که تعدادی از دوستان حتی به این نکته ساده دقت نکردند که متن این پست متعلق به من نیست و من فقط بخشی از مقاله دکتر سریع القلم را در داخل گیومه نقل کرده ام. من یک سوال قدیمی دارم و سوالم هم سرجایش هست و شهود کلی ام هم علی رغم مخالفت های نسبتا زیاد بقیه با سوالم همراهی می کند. یک دلیل محتمل برای این موضوع را هم در “تقدیس و فراگیر شدن لذت” می دانم که امیدوارم به زودی در موردش بنویسم. حالا این وسط نقدهای این پست یک موضوع را برایم برجسته کرد. اگر کسی از من بپرسد که اصطلاح افول سطح رهبران دقیقا یعنی چه و با چه شاخصی اندازه گیری می شود پاسخ دقیقی ندارم. با این همه به نظرم می رسد که به رغم نداشتن تعریف و شاخص مشخص، دو طرف بحث برداشت بین الاذهانی نسبتا مشترکی از مفاهیم ژلاتینی این چنینی دارند که امکان گفت و گویی ولو با دقت کم تر از حد مورد انتظار را فراهم می کند. این گفت و گو به هر حال واجد ثمراتی خواهد بود چنان چه من خودم از نوشته دکتر سریع القلم چند نکته مهم آموختم. به نظرم گاهی این مته به خشخاش گذاشتن ها برای تعریف دقیق مفاهیم یک جور وسواس بیش از حد است که خاصیت یا نیتی جز اجبار طرح کننده سوال یا یک ایده اولیه به خاموشی ندارد. احتمالا یک پاسخ این خواهد بود که خودت بارها دیگران را به حرف زدن های نادقیق متهم کرده ای. پاسخ من این خواهد بود که بین حوزه ای مثل اقتصاد که مفاهیم در آن بسیار دقیق تعریف می شوند و موضوعی که سریع القلم راجع به آن نوشته است تفاوت وجود دارد و...ادامه مطلب ...
  • انتخاب آزاد

    گروهی از دانشجویان و کارشناسان و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان اقتصادی دور هم جمع شده اند و وبلاگ گروهی به اسم “انتخاب آزاد” راه انداخته اند تا در آن از اصول اقتصاد بازار در مقابل حمله های روشنفکران چپ دفاع کنند. اگر به مباحث اقتصادی علاقه مند هستید در این وبلاگ همیشه مطالب جدیدی خواهید خواند.
  • چرا سطح رهبران در حال افول است؟

    سال ها قبل مدت ها سوال من این بود که چرا سطح ویژگی های فردی و اخلاقی انسان های مطرح در دنیا افول کرده؟ مثال مقایسه ام هم مثلا قیاس کلینتون بود و آبراهام لینکن یا روشن فکران اوایل سده فعلی شمسی با وضع موجود و الخ. الان دیدم محمود سریع القلم که به نظرم جزو معدود اساتید علوم انسانی در ایران است که نوشته هایش ارزش خواندن دارد مطلبی دقیقا در همین رابطه نوشته. لینک بازتابش احتمالا کار نمی کند ولی می توانید از لینک رستاک بخوانیدش. “انتخاب «سارکوزی» به سمت رئیس‌جمهوری فرانسه، یک نکته مهم تاریخی را مطرح می‌کند: میتران‌ها، پمپیدوها و دوگل‌های فرانسه کجایند؟ در مقام مقایسه با این غول‌های سیاسی، هیچ کدام از رقبای سارکوزی، قابل توجه نبودند. آیا این افول تنها در فرانسه قابل مشاهده است؟ چرا انسان‌های بزرگ، چه به معنای فکری و چه به مفهوم اخلاقی آن، دیگر در صحنه سیاسی ظهور نمی‌کنند؟ چرا سطح سیاستمداران این قدر افول کرده است؟ چرا هنرپیشگی در سیاست جایگاه ویژه‌ای به خود گرفته است؟ …”
  • تمایلات خیرخواهانه بازار

    “… بسیار آموزنده است توجه کنیم که دخالت‌های با نیت‌های خیر اغلب به نتایج فاجعه‌بار می‌انجامد داد و دادو قال زیاد درباره کار بچه‌های بنگلادشی دودهه پیش منجر به تحریم واردات از بنگلادش شد که با کار بچه‌ها تولید می‌شد. طبیعتا، تعدادی از کارخانه‌ها بسته شدند. بچه‌های کارگر بعد از آن چه کردند؟ آیا آنها به مدرسه رفتند؟ آیا آنها از ستم سرمایه‌داری رهایی یافته و به بچه‌های صرفا آزاد تبدیل شدند؟ بچه‌های بنگلادشی از فقر و فلاکت شدید به کار در بنگاه‌ها روی آورده بودند و می‌توانستند دستمزدهای نسبتا بالایی دریافت کنند. وقتی که بنگاه‌ها تعطیل شدند برخی از آنها از فقر به هلاکت افتادند و برخی دیگر گرفتار فحشا شدند. اینها نتایج ناخواسته‌ای است که مخالفان جهانی شدند به آسانی نمی‌توانند مشاهده کنند …: این بخش هایی از مطلبی است که امروز در رستاک چاپ شده است که شاید خواندنش برایتان جالب باشد.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها