• بنزین مازاد سهمیه نداریم

    ظاهرا نابغه اقتصادی مجلس و دولت مهرورز آی کیو هاشان را روی هم ریخته اند تا به بدترین شکل ممکن دمار از روزگار مردم و در درجه بعدی محبوبیت جریان سیاسی خودشان درآورند. توکلی امروز رسما گفته که نمی خواهند بنزین مازاد سهمیه عرضه کنند. این در حالی است که باهنر (که فهم اقتصادی اش به مراتب بیش تر از احمد توکلی است) در مصاحبه رادیویی اش به صراحت گفت که مجلس دولت را تشویق به عرضه بنزین مازاد به قیمت واقعی کرده است. من فکر کنم این تصمیم نابخردانه یکی از خطرناک ترین تصمیمات اقتصادی است که در این ۱۵-۱۶ سال اخیر گرفته شده است. چرا که بعید می دانم که هیچ تصمیم اقتصادی تا به حال این قدر تاثیر مستقیم و فوری در زندگی مردم داشته باشد. آقای توکلی که معلوم است تقریبا از هیچ چیز خبر ندارد در جواب سوال خبرنگار می گوید مردم با اتوبوس رفت و آمد خواهند کرد و این در حالی است که در بسیاری از خطوط ظرفیت شبکه اتوبوس رانی به حد کافی پر است. سبک زندگی مردم یک شبه تغییر نخواهد کرد و از فردای سهمیه بندی بنزین نارضایتی گسترده خودش را نشان خواهد داد. اگر به خیال آقایان قیمت بنزین باعث تورم روانی می شود سهمیه بندی بنزین با کاهش تولید در بخش واقعی اقتصاد اثرات جدی تری را روی رفاه برجای خواهد گذاشت. نیما مطلبی درباره سخنان توکلی نوشته است ولی من معتقدم نقد اساسی را وارد نکرده است. توکلی در پاسخ خبرنگار صدا و سیما گفته که اگر بنزین آزاد بدهیم مصرف کم نمی شود و لذا نقض غرض می شود. مشکل این آقا این است که هنوز متوجه نشده که مشکل ما رقم مصرف بنزین نیست بل که یارانه ای است که از بودجه عمومی بابت بنزین پرداخت می شود و البته همین یارانه در طول زمان...ادامه مطلب ...
  • دکتر عظیمی

    نقدهایم بر نظریات مرحوم دکتر عظیمی را قبلا یکی دوبار نوشته ام و به تفصیل تکرار نمی کنم. فقط به خلاصه می گویم که به نظرم آن چیزی که آن مرحوم تا همین چند سال پیش که از دنیا رفت ارائه می کرد نسخه ای بسیار قدیمی، فلسفی و کلی گویانه از دانش عمومی توسعه ( و نه لزوما اقتصاد توسعه) بود که شباهت چندانی به ادبیات جدید این حوزه که در ده بیست سال اخیر توسعه داده شده و مانند بقیه شاخه های علم اقتصاد بر مبنای نظریه های خرد استوار شده است نداشت. ضمن این که مدل ذهنی آن مرحوم چندان بر پایه نظریه های اقتصادی و دینامیک و تعادل سیستم اقتصادی استوار نبود و به همین خاطر هم دفاع های عجیبی از مثلا ثابت نگاه داشتن نرخ بنزین (به بهانه افزایش شاخص توسعه) و یا نرخ ارز می کرد. با این همه در سالگرد درگذشتش بد نیست یادی بکنم از یکی از خصوصیات مثبتش که همیشه برای من جالب توجه بود. مرحوم عظیمی علی رغم شهرتش در بین روشن فکران خودش را آلوده فضای روشن فکری ایران نکرد و بر خلاف کسانی مثل رییس دانا که در هر ماجرای باربط و بی ربطی سر و کله اش پیدا می شود و نظر می دهد خودش را تا حد خوبی روی حوزه کار خودش متمرکز کرده بود. حوزه کار عظیمی البته با تعریفی که او از گستره اقتصاد توسعه داشت به مباحث اجتماعی و تاریخی هم کشیده می شد و این از دیدی من چندان جالب و عمیق نبود ولی به هر حال سعی او این بود که منظر نگاهش در این مباحث هم دانشگاهی باشد. این نوع رفتار الان تا حد خوبی جا افتاده است ولی در دهه هفتاد نیازمند نوعی از دیسیپلین و خویشتن داری رفتاری بود که به نظرم جزء نکات مثبت شخصیتی آن مرحوم...ادامه مطلب ...
  • فاینانس: بخش اول

    پیام های متعددی از طرف دوستان دریافت کردم که می خواستند در مورد رشته فاینانس و کاربردهایش توضیح بدهم. من البته هنوز در این حوزه تازه کار هستم و ممکن است برداشت هایم اولیه باشد. لذا از دوستانی مثل رضا ماهانی و پویان مشایخ و مهدی برکچیان و طاها عزیزی که تخصص و تجربه بیش تری در این حوزه دارند خواهش می کنم اگر توضیح یا نقدی دارند در این جا بنویسند. در مورد رشته فاینانس و مواد درسی اش یک نکته مهم که من فهمیدم این است که محتوای درسی این رشته بسته به سلیقه و گرایش دانشکده می تواند تا حد زیادی تغییر کند. معمولا دوره های فاینانس در سطح فوق لیسانس (خصوصا در انگلیس، مثلا این جا) و در مدارس بازرگانی نزدیکی بیش تری به ابزارهای عملی مورد استفاده در بازار کار دارد و در مقابل در دوره های دکترا و در دانشکده های اقتصاد (از جمله دروس مدرسه فاینانس وین) ممکن است بیش تر به مباحث نظری تر و تئوری اقتصاد نزدیک شود. از دید من مسایل فاینانس در سه حوزه اصلی قابل تقسیم هستند: ۱) بازارهای مالی چه طور عمل می کنند و چه ابزارهایی در آن ها وجود دارد؟ در این حوزه بحث ساختار بازارها و رفتار بازی گران به علاوه انواع مشتقات مالی (مثل قراردادهای فیوچرز و آپشن) و مباحث مربوط به مالیه بین الملل (مثلا بازارهای ارز) و بحث های مربوط به مدیریت بهینه پورت فولیو و ارزیابی ریسک اعتباری (Credit Risk Modelling) بحث می شود. این حوزه نیازمند توان بالایی در اقتصادسنجی سری های زمانی و داده های پانلی است. ۲) قیمت تعادلی دارایی ها در بازارهای مالی چیست؟ سرمایه گذاری موفقیت در بازار مستلزم شناخت قیمت واقعی انواع دارایی ها (سهام، ارز، زمین، شرکت، فن آوری و …) است. بحث قیمت گذاری دارایی ها از مدل های اولیه ای مثل...ادامه مطلب ...
  • مرگ پدربزرگ

    سه روز پیش پدربزرگ مریم در سن ۸۳ سالگی در حالی که از میدان آزادی عبور می کرد اثر تصادف اتومبیل درگذشت. خبر مرگش آن چنان ناگهانی و آن قدر دور از انتظار بود که من از آن روز تا الان فعلا گیج هستم و جدا نتوانسته ام ماجرا را باور کنم. مرگ دوست و آشنا زیاد دیده ام ولی این یکی چیز عجیبی بود. آن قدر عجیب که هنوز نتوانسته ام باور کنم که مردی که جمعه این هفته باهم بودیم و ساعت ها سرزنده و شوخ طبعانه برایم صحبت کرد الان دیگر زیر خاک است. نگران وضع آینده ما بود و وقتی خبر دادم که با هم در وین می مانیم آرام شد. طبق معمول بخشی از صحبت را به تغذیه سالم و ورزش کشاند و برایم از مزایای عسل و انگور گفت. قرآنی آورد و آیه هایی که بر مزایای عسل تاکید کرده بود را مفصلا خواند. بیش از شصت سال بود که هر روز صبح زود پس از نماز شب به پیاده روی می رفت و سخت مراقب تغذیه اش بود. همین بود که بدنش بدون کلمه ای اغراق از همه جوان ترهای فامیلش سرحال تر و سالم تر و فعال تر بود. همیشه هم تاکید می کرد که ترجیح می دهد ماشینش را بیرون نیاورد و پیاده سر کارش برود. همین عشق به پیاده وری در خیابان های تهران عاقبت عاملی شد تا از پیش ما برود. آخرین بار وقتی داشتیم خداحافظی می کردیم گفت شنیده ام “لیوان های چای داغ” می خوری و من را از این کار پرهیز داد. یکی از معنوی ترین آدم هایی بود که در عمرم دیده ام. اگر آرامش درون را هدف غایی معنویت بدانیم این انسان تجسم واقعی از کم خواهی، خفت موونه و آرامش درون بود. زندگی اش پر بود از خاطره هایی از مواجه با اتفاقات...ادامه مطلب ...
  • راه حل مشکل مسکن

    روزنامه اعتماد در ستون نظرات خوانندگان روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت از قول یک نفر راه کارهایی برای کاهش قیمت مسکن ذکر کرده است. از جمله این که : “اولین راه حل این است که سودآوری در بخش مسکن باید ممنوع شود چرا که نیاز مردم است و هیچ کس حق سرمایه گذاری در امر خرید زمین و مسکن جز برای سرپناه خود نداشته باشد”. سال ها پیش هم روزنامه همشهری در بخش مقالات وارده مطلب مفصلی را از قول کسی چاپ کرده بود که خودش را کارمند بازنشسته بانک معرفی کرده بود و در باب دلایل ممنوعیت دو شغله بودن نوشته بود. یکی از بندهای مقاله این بود که مسافرکشی باید ممنوع شود چرا که ممنوعیت مسافرکشی باعث کاهش ترافیک و آلودگی هوا می شود. تصورش را بکنید که در تهران اگر هر کسی بخواهد برای خودش سرپناه بسازد چه می شود. نمی دانم تفکرات مردم این کشور گاهی چرا این قدر از اصول بدیهی عقلانیت (و نه لزوما حتی علم اقتصاد) دور است.
  • بعد از حدود سه سال زندگی در اروپا و بیش از ده بار سفر به ایران در این مدت به این جمع بندی رسیده ام که زندگی و حضور در کشور خودم به رغم همه گرفتاری ها و حماقت ها و مشکلات یک حسن بزرگ دارد و آن این که انسان را بیش تر در معرض پرسش از نفس خود و توجه به غایت زندگی قرار می دهد. بر خلاف تصور اولیه که داشتم حس می کنم آرامش و فراغت خاطر خارج از ایران لزوما منجر به تعمیق چنین دغدغه هایی نمی شود و برعکس ممکن است به سادگی باعث فراموشی و غرقه شدن در شادخواری شود. کم ندیده ام دوستانی که وقتی از این جا می رفتند منبعی از انرژی معنوی و انبانی از سوال بودند و الان که بعد از چندین سال می بینیشان حس می کنی که همه دغدغه شان را همین چند قلم ماجرای معمولی پیپر و ارزش استاک و جاب پر کرده است. پسرک ۱۰ ساله ای که تلاش می کند شیشه ماشینت را پاک کند یا فال بفروشد و تو با یک قطعه ۲۰۰ تومانی ناچیز خودت را گول می زنی و وجدانت را از کل مساله ای به این بزرگی آسوده می کنی دقایقی بعد فرصتی برای فکر کردن دوباره فراهم می کند که آن سوی مرز تجربه ای کم یاب است. خلاصه این که بودن در ایران انسان را بیش تر متوجه درون می کند. این ویژگی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.
  • دو نکته در باب سهمیه بندی بنزین

    احتمالا تصور این است که اگر نرخ بنزین آزاد (در بازه ای بین 300 تا 500 تومان) توسط دولت اعلام شود، جامعه این نرخ را به عنوان خط راهنمای قیمت بنزین دریافت کرده و قیمت‌ها را بر این اساس تطبیق می دهد. بدون این که وارد این بحث شویم که آیا اساسا اثر روانی تورم واقعا در اقتصاد وجود دارد یا نه، باید این نکته را تذکر دهیم که بازار سیاه یا آزاد بنزین در هر صورت شکل خواهد گرفت. با عنایت به این که سهمیه روزانه بنزین بدون توجه به نوع و مصرف متوسط خودرو و نیز تقاضای سفر متقاضیان به طور یکسان تخصیص داده خواهد شد، طبیعی است که شهروندان پرمصرف‌تر انگیزه داشته باشند تا بنزین را از کسانی که مصرف پایین‌تری دارند خریداری نمایند. روشن است که جامعه مصرف بالقوه خود را به یک باره به میزانی که دولت سهمیه‌بندی کرده است تقلیل نخواهد داد و لذا تقاضا در بازار آزاد بنزین بسیار قوی خواهد بود. بنابراین عرضه محدود ناشی از مازاد سهمیه بخشی از مصرف‌کنندگان و تقاضای جدی مصرف‌کنندگان دیگر قیمت بازار آزاد را در نقطه‌ای بسیار بالا تعیین کرده و جامعه هم فورا از این قیمت مطلع خواهد شد. عرضه بنزین مازاد بر سهمیه اتفاقا به تعدیل این قیمت کمک کرده و آن را در سطح پایین‌تری به تعادل می‌رساند. لذا اگر دولت نگران اثرات روانی است اتفاقا باید با واردات بنزین به قیمت واقعی و در اختیار گذاردن آن، هم از میزان فساد ناشی از تفاوت قیمت بالا جلوگیری کند و هم قیمت بنزین غیرسهمیه‌ای را تعدیل نماید. از طرف دیگر شکاف بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد (که هر قدر عرضه بنزین غیرسهمیه‌ای کمتر باشد بر اندازه این شکاف افزوده خواهد شد) فرصت رانت مهمی برای دارندگان سهمیه بنزین ایجاد می کند. مساله ما در این جا صرفا خود رانت نیست بلکه توجه دادن به مشکلی است که تخصیص سهمیه مازاد به تاکسی‌ها و مسافرکش‌ها ممکن است در عرضه خدمات حمل‌و‌نقل عمومی ایجاد کند. اگر این نوع خودروها سهمیه بنزین قابل توجهی دریافت کنند (مثلا سی لیتر در روز) و شکاف قیمت هم به اندازه کافی بزرگ باشد کاملا محتمل است که صاحبان خودرو فروش سهمیه روزانه بنزین در بازار آزاد را در مجموع سودآورتر از فعالیت با خودرو خود بیابند و لذا تصمیم به تعطیلی فعالیت (و یا فعالیت صوری) گرفته و درآمد خود را به شیوه‌ای ساده‌تر از طریق فروش سهمیه تامین نمایند. علاوه بر این ممکن است برخی علاقه‌مند باشند تا با خرید یا اجاره تاکسی یا مسافرکش از سهمیه بنزین بالاتری برای مصرف شخصی خود بهره‌مند شوند. در هر صورت هر دو عامل موجب کاهش عرضه واقعی حجم خدمات حمل‌و‌نقل مسافر در سطح شهر خواهد شد، آن هم در شرایطی که به علت سهمیه‌بندی بنزین قاعدتا بر میزان تقاضای سفر از طریق خودروهای عمومی افزوده شده است. خود این حقیقت نیز دلیل دیگری برای کاهش شکاف بین قیمت بنزین سهمیه‌ای و آزاد است. اگر این شکاف بزرگ نباشد احتمال شکل‌گیری این رفتار کمتر می‌شود ولی اگر شکاف بزرگ باشد هر کسی متوجه این نکته می‌شود که فروش سی لیتر بنزین با سود حدود 500تومان در روز در نهایت به‌صرفه‌تر از صرف ساعت‌ها وقت برای جا‌به‌جایی مسافر و تحمل ریسک تصادف و استهلاک خودرو است.
    ادامه مطلب ...
  • تصمیم آخر

    فردا باید تصمیم نهایی را بگیرم که احتمالا روی مسیر شغلی آینده ام تاثیر می گذارد. واقعا فکر نمی کردم تصمیم گیری برای محل تحصیل این قدر سخت باشد. در این دو سه هفته گذشته فشار جدی تحمل کردم و نهایتا به سختی توانستم بین اروپا و کانادا تصمیم بگیرم. حالا باید بین دو گزینه باقی مانده تصمیم نهایی را بگیرم. گزینه اول همان ایکارس بروکسل است که وقتی بیش تر در موردش تحقیق کردم قانع شدم که مرکز دانش گاهی خوبی است و عمل کردش در بازار کار خیلی خوب بوده است. کادر خوبی هم دارد. از جمله ماتیاس دواتریپونت که یکی از افراد مشهور در حوزه تئوری مشوق و قرارداد است و کارهای مشترک زیادی با تیرول و فیلیپ آگیون دارد. دواتریپونت ذهن خلاقی دارد و تئوری مشوق را در حوزه های مختلفی به کار می گیرد از جمله این که اخیرا هم روی طراحی موثر دانش گاه ها و نهادهای تولید دانش متمرکز شده است. گزینه رقیب دکترای فاینانس مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین است که مرکز تعالی است که سه سال پیش با هم کاری مشترک دانش گاه وین، آی اچ اس و دانشگاه اقتصاد وین راه اندازی شده است. فرآیند گزینش این موسسه به شدت رقابتی است و در طول سه دوره به طور متوسط از بین ۲۰۰-۲۵۰ نفر ۴-۵ انتخاب کرده است. حسن این گزینه این است که حوزه کارش فاینانس است و من حدس می زنم که این رشته در ایران کاربردهای عملی گسترده تر و بیش تری نسبت به اقتصاد داشته باشد. انتخاب این گزینه برایم به معنی صرف نظر کردن از کیفیت آموزش در اقتصاد در ایکارس به خاطر تحصیل در فاینانس به عنوان یک رشته کاربردی است. اقتصاد برای من زیباتر و لذت بخش تر است و تحصیل در آن هم به نسبت فاینانس تا حد قابل ملاحظه ای ساده...ادامه مطلب ...
  • نجیب مایل هروی

    خاصیت آینگی اثر عین القضات را خوانده اید؟ اگر نخوانده اید توصیه می کنم بخوانید. تصحیحش بر عهده نجیب مایل هروی (محقق افغان مقیم ایران) بود که همیشه دوست داشتم در موردش بیش تر بدانم. امروز دیدم که بنیاد موقوفات دکتر افشار به او جایزه می دهد. گفت لینک خبرش را بگذارم. فصلنامه گفتمان که محمد رضا تاجیک آن را منتشر می کرد همیشه در صفحه اولش قطعه ای ژرف و زیبا از این کتاب را داشت: جوانمردا! این شعرها را چون آینه دان! آخر دانی که آینه را صورتی نیست در خود. اما هر که نگه کند صورت خودتواند در آن دیدن. همچنین می دان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست! اما هرکسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست. و اگر گویی: شعر را معنی آن است که قایلش(گوینده)خواست و دیگران معنی دیگروضع می کنند از خود این همچنان است که می گوید: صورت آینه صورت صیقلی است که اول آن صورت نموده! و این معنی را تحقیق و غموضی هست که اگردر شرح آن آویزم از مقصود باز مانم.
  • قالب جدید

    قالب جدیدی که می بینید محصول زحمات مشترک حنیف مزروعی و بهزاد باشوی عزیز است. پیش نهاد تغییر قالب را خود حنیف داد و تمام زحمات طراحی و انتقال وبلاگ را این دو دوست ندیده کشیدند که واقعا نمی دانم چه طور ازشان تشکر کنم.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها