اصطلاح مصیبت برنده (Winner’s Curse) بعد از ماجرایی که در صنعت نفت آمریکا در دهه ۵۰ اتفاق افتاد در یک مقاله مطرح شد. در این دهه مناقصه هایی برای واگذاری حق حفاری میدان های نفتی به شرکت ها برگزار شد و نهایتا کار به شرکتی که بالاترین قیمت را پیش نهاد داده بود واگذار شد. با این همه پس از شروع حفاری ها مشخص شد که پروژه ها سودآور نبوده است. بررسی مساله منجر به توسعه دادن مفهومی شد که در مورد موارد مشابه مصداق دارد. فرض کنید مناقصه یا مزایده ای برگزار می شود که در آن به علت عدم قطعیت اطلاعاتی ارزش ذاتی موضوع مناقصه به طور دقیق مشخص نیست. این موضوع می تواند مثلا پروژه برنامه نویسی باشد که برای اولین بار در ایران اجرا می شود و شرکت ها برآورد دقیقی از مسیر کار و میزان هزینه آن ندارند یا مثلا واگذاری اجازه بهره برداری از خدمات توریستی در آینده در یک پارک جنگلی نزدیک چالوس باشد. اگر در چنین مناقصه یا مزایده هایی درگیر بوده باشید می دانید که تخمین قیمت بسیار مشکل است و لذا قیمت پیش نهادی بسیار تقریبی است و در عمل می تواند انحراف زیادی داشته باشد. معمولا هم وقتی پاکت ها باز می شود تفاوت قیمت شرکت ها زیاد است (بر خلاف مثلا کارهای پیمان کاری که به علت استاندارد بودن کار و تجربه شرکت ها قیمت ها به هم نزدیک است). وقتی چنین شرایطی حاکم است هر شرکتی بر اساس اطلاعاتی که دارد و مهارتش در تخمین زدن، ارزیابی خاص خود را در مورد قیمت اعلام می کند. حال اگر از شما بپرسند که با دانستن قیمت همه شرکت ها به ترین تخمین از ارزش واقعی کار چیست چه می گویید؟ احتمالا شما هم موافقید که میانگین قیمت های پیش نهاد شده تخمین خوبی است و به ارزش واقعی...
ادامه مطلب ...