اثرات جغرافیایی در رشد اقتصادی موضوعی شناخته شده است. مجاورت یک منطقه با یک منطقه توسعه یافته تر باعث می شود تا منابعی مثل فن آوری به منطقه مجاور سرریز شود (مثلا از طریق تاسیس مراکز مونتاژ در مناطق کناری) و در مقابل نیروی کار منطقه کم تر توسعه یافته امکان حضور در بازار هم سایه گان توسعه یافته تر را به دست آورد. از طرف دیگر مشاهده توسعه یافتگی روی سطح انتظارات سیاست مداران و مردم کشورهای مجاور تاثیر گذاشته و آن ها را تشویق به پیروی از این رفتار می کند. نهایتا این که چون معمولا ساختار جغرافیایی و جمعیتی کشورهای هم سایه به هم نزدیک است امکان تقلید از کشورهای موفق بیش تر فراهم است. خوشه های رشد را در مناطق مختلف دنیا می توان دید. یک نمونه بسیار مشهود آن کشورهای آسیای شرقی هستند که مثل دومینو یکی پس از دیگری مسیر رشد را طی کردند و هم اکنون هم استراتژی توسعه خود را به کشورهای کم تر توسعه یافته تر منطقه مثل فیلیپین و ویتنام صادر کرده اند. رفتار مشابهی در کشورهای اروپای شرقی و خصوصا بخش های مرکزی تر آن مثل چک، اسلواکی، مجارستان و لهستان مشاهده می شود. نهایتا سیستم اسکاندیناوی مثال دیگری از پیروی از سیستم اقتصادی و مسیر رشد مشابه در چهار کشور هم سایه در شمال اروپا است. کشورهای عرب جنوب خلیج فارس ظاهرا این مسیر را آغاز کرده اند. الگویی که دوبی به عنوان یک کشور مناسب برای سرمایه گذاری خارجی آغاز کرد هم اکنون توسط قطر و بحرین در حال دنبال شدن است. امیر فعلی قطر با کنار زدن پدرش این کشور را در زمان کوتاهی از یک جامعه بدوی به سمت دنبال کردن مسیر توسعه یافته گی سوق داد. الجزیره و خطوط هوایی قطر به عنوان دو نماد مهم تصویر قطر را در اذهان عمومی زیر و...
ادامه مطلب ...