• مهار فقر و بازار آزاد

    مدت نسبتا طولانی است که این کابوس فقر در ایران من را رها نمی کند. متاسفانه بی تدبیری های دولت جدید هم مساله را تشدید کرده و همان هایی که به امید گشایشی در زندگی شان به این آقا رای داده بودند تا به حال بیش تر از همه از ماجرا ضرر کرده اند. اگر ماجرا این طور جلو برود و شوک های تورمی دوباره دامن جامعه را بگیرد بی آن که مکانیسمی برای حمایت از اقشار پایین تعبیه شده باشد معلوم نیست چه بر سر زندگی عده زیادی از افراد می آید (تبعات اجتماعی-امنیتی آن هم جای خود ولی من فعلا دغدغه ام آن آدم ها است). بنا بر این الان بیش تر از هر زمان دیگری باید راجع به این سوال اساسی که “چه طور می شود در درون نظام اقتصادی مبتنی مکانیسم بازار، حداقل معیشت را هم برای همه فراهم کرد” بحث کرد و راجع بهش نوشت و به گوش کسانی که فعلا عهده دار امور هستند رساند. من در چند پست آتی روی این موضوع متمرکز می مانم. سوال مقدماتی این است که چرا باید اساسا به این موضوع پرداخت؟ به نظرم دو جواب برای مساله داریم. اول این که مکانیسمی که ما از آن دفاع می کنیم در درازمدت پاسخ می دهد و مساله فعلا این است که در زمان فعلی عده قابل توجهی از آدم ها با این فقر مواجه هستند و از آن رنج می برند. بنابراین یک اقتصاددان مسوول این سوال را پیش رویش خواهد داشت که تا زمان تحقق رشد اقتصادی چه مکانیسم هایی را می شود تعبیه کرد که کم ترین میزان انحراف از مسیر بهینه تخصیص منابع را ایجاد کند و در عین حال وضع افراد فقیر را در همین فاصله به حداقل قابل قبولی به تر کند. مساله دوم جدی تر است. ما از مکانیسم بازار به طور...ادامه مطلب ...
  • فهم من از ازدواج

    من راستش با نگاه غالب بر فلسفه ازدواج که هم از تریبون های رسمی و هم از زبان بسیاری از زوج ها – حتی زوج های خیلی مدرن – بیان می شود موافق نیستم و آن را نمی پسندم. فکر کنم بارهای بار این را از زبان زوج ها – خصوصا خانم ها – شنیده ام که ازدواج فرصتی برای ” با هم حرکت کردن ” ، ” با هم پریدن ” ، ” به هم تکیه کردن ” و ” با هم ساختن ” و خلاصه انواع این “باهم” های مختلف است. می دانم که لزوما گفتن این حرف ها به معنی تحقق آن ها نیست و آدم ها گاه آمال خودشان را در قالب واقعیتی که تصویر می کنند بیان می کنند ولی فهم من این است که می شود شکل تا حدی متفاوتی هم به مساله داد. به نظرم به جای این همه تاکید بر حذف فردیت و ذوب آن در ” ما ” می توان ازدواج را فرصتی برای لذت متقابل دید در عین این که دو طرف زندگی روحی مستقل خود را با همه علایق و اهداف و روحیات حفظ می کنند. منظور من از این استقلال به جای یک کلمه گنگ به ابتذال کشیده شده واقعا استقلال عینی و ملموس و عملی و فیزیکی است. دو نفر آدم بالغ مسیر زندگی خودشان را می روند و در این مسیر آن قدر به خودشان اعتماد و اتکا دارند که نیازی به بال یا هم راه دیگر نداشته باشند منتها بر حسب طبیعت انسانی شان از بودن با کسی از جنس دیگر لذت می برند. بی آن که این لذت جای انواع لذت ها یا تجربه های دیگر را تنگ کند. ازدواج در تعریف من دیگر آن شکل نهادی-اجتماعی-وظیفه ای-اخلاقی و همه چیزهای از این نوع را البته ندارد و بر اساس قرارداد مبتنی بر لذت...ادامه مطلب ...
  • چند کلمه در باب گوجه!

    متاسفانه ایران نیستم که ماجرا را از نزدیک ببینم ولی از منابع متعدد راجع به قیمت گوجه خوانده ام و می دانم که شده است هر کیلو ۳۵۰۰ تومان. راستش در اتریش که به خاطر نداشتن کشاورزی قوی به لحاظ قیمت مواد کشاورزی کشور بسیار گرانی است ما معمولا گوجه را کم تر از این قیمت می خریم. یک سال قبل که هر کس که چیزی از اقتصاد می فهمید دادش درآمده بود که بابا بودجه به این بزرگی تبعات تورمی خواهد داشت و از نیلی گرفته تا توکلی همه هشدار می دادند که نقدینگی را زیاد نکنید رفقا آن قدر تنشان گرم بود که به این حرف ها گوش نکردند و این شد که شد. می خواهم بگویم در این که تورم بالا هست و دلایلش هم تقریبا بدیهی است حرفی نیست. با این همه من چند کلمه راجع به همین بحث گوجه فرنگی دارم: ۱) اولا به نظر می رسد سلیقه یا قدرت خرید مردم دچار تحولات اساسی شده است. من به خوبی یادم می آید که با این که در خانواده متوسط به بالایی زندگی می کردیم ولی در زمستان به ندرت گوجه فرنگی می خریدیم برای این که بسیار گران و البته خوبش معمولا نایاب بود. شاهدش هم همیشه در ذهنم هست که بساط سالاد از آخرهای پاییز تا اوایل بهار جمع می شد و جایش ترشی می خوردیم. تابستان ها هم گوجه خشک می کردند و برای غذاهای خاصی مثل آب گوشت، گوجه خشک شده استفاده می کردند. می خواهم بگویم این طور که من یادم می آید (و البته زمان خیلی قدیم نیست، شاید تا همین ده سال قبل) گوجه چیزی نبود که جایش در سبد مصرف زمستان این قدر جدی باشد و گرانی اش باعث اعتراض گسترده شود. در واقع گوجه در زمستان واقعا گران و کم یاب بود و البته کسی هم...ادامه مطلب ...
  • دست مزد و تخصیص

    به قول یکی از رفقا که کامنت گذاشته بود این سوال در سطح درس اکون ۱۰۱ (مقدمه ای بر اقتصاد) است. فرض کنیم که این ادعا که زنان علی رغم بهره وری برابر با مردان حقوق های کم تری دریافت می کنند درست باشد. در این صورت در یک بازار رقابتی و با فرض عقلانیت عوامل چه پیش بینی برای نرخ بی کاری زنان و مردان در سطح کل جامعه می کنید؟ آیا این پیش بینی با واقعیت های بیرون سازگار است؟ راهنمایی۱) : به دنیای واقع نگاه کنید. کارگران ساختمانی افغان با وجود بهره وری بالاتر دست مزد کم تری از کارگران ایرانی دریافت می کنند و تبعیض در آن بازار مشهود است. وضع استخدام نیروی کار افغان و ایران در چنین بازارهایی چه طور است؟ کدام طرف بیش تر بی کار است؟ یک مثال دیگر در دنیای واقع دختران قالی باف هستند که دست مزد کم تری از مردان دریافت می کنند. در روستاها عمده نیروی کار قالی بافی از چه جنسی است؟ راهنمایی ۲) : تحت این فرض برابری بهره وری و پایین تر بودن دست مزد زنان فرض کنید که یک بنگاه به هر دلیلی صاحب درصد بزرگ تری از نیروی کار زن نسبت به بقیه رقبا است. به نظر شما در بازار رقابت وضع این بنگاه در مقابل رقبا چطور خواهد شد؟ این وضع بقیه بنگاه ها را تشویق می کند تا نیروی کار خود را از کدام جنس استخدام کنند؟ * این بحث فعلا در سطح درس اکون ۱۰۱ است. بحث پیچیده تر در قالب مدل های چانه زنی دست مزد را بعدا مطرح می کنیم.
  • تبعیض؟

    دی روز با یکی از رفقای فمینیست روی این پست ما قبل آخر بحث کردیم و من دیدم که فعلا برای تفاهم بر سر مفاهیمی پایه ای مشکل داریم. مساله اول به بحث این بر می گردد که اساسا تبعیض یعنی چه؟ یک تعریف می تواند این باشد که تبعیض یعنی ترجیح فردی به فرد دیگر به خاطر ویژگی هایی مثل رنگ و جنسیت و مذهب و نژاد و غیره به جای توجه به شایستگی های فردی. به عبارت دیگر تبعیض موقعی رخ می دهد که با وجود قابلیت های برابر بین دو نفر یکی از آن ها به خاطر باور کلیشه ای که لزوما به موضوع انتخاب مربوط نیست ترجیح داده می شود مثلا بین یک زن و مرد با تحصیلات و تجربه و الخ یک سان، مرد به زن ترجیح داده می شود. در تخصیص های اداری تبعیض خیلی راحت قابل ردیابی است. اگر مثلا در کنکور ورودی دانش گاه ها بگویند که اگر یک دختر و پسر نمره یک سان داشتند یکی از آن ها به خاطر جنسیتش ترجیح داده می شود یا اگر بگویند در شرایط برابر سفیدپوستان به نسبت سیاه پوستان از حق بیش تری برای نشستن روی صندلی اتوبوس دارند فوری متوجه تبعیض می شویم. با این همه در بازار ماجرا به شدت پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد. فعلا این مثال را مطرح می کنم که ببینم نظر شما چیست؟ شغلی داریم که جذابیت چهره یا صدای فرد روی کیفیت شغلش اثر می گذارد (مثلا مهمان داری هواپیما، گویندگی اخبار، معلمی کودکان یا بازاریابی). دو نفر مرد و زن یا حتی دو نفر زن با تحصیلات و تجربه و تخصص کاملا یک سان ولی با خصوصیات فیزیکی کاملا متفاوت مراجعه می کنند و آن یکی که چهره یا صدای جذاب تر داشت انتخاب می شود. دقت کنید که بر...ادامه مطلب ...
  • قدرت قرص

    فکر کنم در چند پست اخیر همین طور روی مساله کار زنان متمرکز بمانم. مقاله ای در ژورنال اقتصاد سیاسی سال ۲۰۰۲ چاپ شده که اسمش هست قدرت قرص یا Power of Pill. ایده این مقاله و مقاله های دیگری که این فرضیه را مطرح می کنند این است که پیش رفت های فنی و تغییرات قانونی که در عرضه قرص های جلوگیری از بارداری در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی رخ داد باعث شد تا وضع زنان در بازار کار به طور چشم گیری بهبود یابد. نقش “قرص” در ماجرا را می توان به چند طریق دنبال کرد. اولا این روش ها نقش عنصر تصادفی در برنامه ریزی آموزشی زنان جوان را تضعیف کرد و به آن ها امکان داد که بتوانند با تمرکز بیش تری در رشته هایی که نیاز به آموزش طولانی دارند (مثل پزشکی یا حقوق) وارد شوند. این موضوع باعث ارتقاء سطح سرمایه انسانی زنان می شود. حامله گی برنامه ریزی شده وقفه های ناگهانی در کارراهه شغلی را هم کم کرده و باعث تمرکز بیش تر روی یک حوزه شغلی می شود. از طرف دیگر به کارگیری این روش و روش های مشابه ریسک استخدام زنان برای کارفرمایان (ریسک ناشی از ترک ناگهانی شغل به علت بارداری ناخواسته) را کم تر می کند و لذا به نزدیک شدن بهره وری زن و مرد و در نتیجه کاهش فاصله بین دست مزدهای آنان کمک می کند. هر چند مقاله اصلی موضوعی را بررسی می کند که برای جامعه ما موضوعیت ندارد (جلوگیری از بارداری برای زنان جوان ازدواج نکرده) ولی حدس می زنم که بتوان اثرات جدی مشابهی را در کشور ما هم دید. اگر دقت کنید بسیاری از زنان جوان ازدواج کرده دهه شصت در سال های اولیه دهه بیست عمرشان باردار می شدند و این باعث وقفه جدی بین پایان دانشگاه و یا...ادامه مطلب ...
  • مشاهده پذیری و تبعیض علیه زنان

    یادتان باشد قبلا گفتم که مثال هایی از این که چرا روش های رگرسیون ساده در مطالعات اجتماعی و مطالعات زنان ممکن است خطا برانگیز باشد می آورم. فرض کنید داده های مربوط به جنسیت و دست مزد زنان و مردان را جمع آوری کرده و تحلیل می کنیم. به احتمال زیادی خواهیم دید که میانگین دست مزد برای زنان کم تر از مردان است یا به عبارت دیگر در رگرسیون دست مزد روی متغیرهای مختلف خواهیم دید که متغیر جنسیت تاثیر معنی داری دارد و ضریب آن برای زنان منفی است. تا این جا خوب است ولی آیا از این رگرسیون ساده می توان به سرعت نتیجه گرفت که علیه زنان در بازار کار تبعیض وجود دارد؟ قطعا نه! این رگرسیون فقط نشان می دهد که زنان دست مزدهای کم تری از مردان دریافت می کنند ولی چیزی راجع به دلایل آن نمی گوید. علت این پدیده می تواند حداقل به چهار چیز مربوط باشد: ۱) وجود تبعیض علیه زنان : همان چیزی که در ابتدا به ذهن می رسد. ۲) بهره وری پایین تر زنان در بازار : تفاوت های مربوط به خصوصیات جسمی و روحی یا شرایط فیزیولوژیک زن و مرد ۳) تفاوت سرمایه انسانی مربوط به زن و مرد : مثلا این که زنان با کیفیت پایین تری از مردان درس می خوانند یا قابلیت های انسانی خود را در حوزه هایی پرورش می دهند که خارج از بازار کار رایج است مثل مهارت های مربوط به امور خانه یا تربیت فرزندان ، هنر یا روابط عاطفی-انسانی ۴) میزان ریسک ناشی از استخدام و از دست دادن سرمایه گذاری روی نیروی انسانی برای کارفرما: مثلا ترک کار به خاطر ازدواج یا بارداری برای زنان چیزی که این رگرسیون به ما گزارش می کند فقط “حاصل جمع” چهار علت فوق است و از آن نمی توان نتیجه...ادامه مطلب ...
  • سهمیه بندی بنزین لازم ولی ناکافی

    اثرات بسیار منفی محدود كردن عرضه بنزین بر روی رفاه شهروندانی كه برنامه كار و سكونت خود را طی سال‌ها بر اساس مصرف بنزین قبلی تنظیم كرده‌اند، به طور مفصل بحث شده است و در این جا تكرار نمی‌شود. نكته‌ای كه مي‌خواهیم در این جا برجسته كنیم، این است كه حتی با پذیرفتن فرضیه «زمینه روانی تورم» (كه البته مبنای علمی ندارد و در هیچ منبع اقتصادی علمی از آن بحث نشده است) سیاست ممانعت از ورود بنزین مازاد به قیمت‌های جهانی و فروش آن به قیمت واقعی – حتی با دریافت مالیات بر روی آن – اثرات منفی جدی‌تری بر روی قیمت‌های سوخت و حمل و نقل خواهد داشت. واقعیت گریزناپذیر این است كه حتی با عدم تمایل دولت‌ها، عوامل اقتصادی بازارهای خود را برای مبادله كالاهای مورد نیاز شكل خواهند داد. در مساله سهمیه بنزین، فی‌المثل فردی كه منزلش در فاصله زیادی از محل كارش واقع است و به دلایل مختلف صرفا امكان تردد با خودروی شخصی را دارد یا فردی كه شغلش او را مجبور مي‌كند كه با خودروی شخصی تردد كند مجبور خواهد شد تا مازاد بنزین مورد نیاز را به هر شكلی از بازار سیاه تامین نماید. از طرف دیگر طبیعی است كه بپذیریم كه بنزین عرضه شده در این بازار از محل سهمیه بنزین تاكسی‌ها و مسافركش‌ها و یا عرضه‌های غیرقانونی توسط عوامل دست‌اندركار توزیع بنزین تامین خواهد شد. در هر صورت این بازار سیاه به صورت جدی شكل خواهد گرفت و قیمت واقعی بنزین هم در آن بر اساس عرضه و تقاضا تعیین خواهد شد كه از همین الان مي‌توان قیمت بسیار بالایی برای آن حدس زد. حال دولت و مجلس محترم دو گزینه پیش‌رو دارند. گزینه اول این كه بر روی عدم عرضه بنزین مازاد بر سهميه‌بندي به قیمت واقعی اصرار كنند و لذا جامعه را با قیمت‌های بسیار بالای بنزین بازار سیاه مواجه كنند كه حتی در چارچوب فرضیه «زمینه روانی تورم» نیز اثر بسیار مخربی خواهد داشت. ضمن این كه این گزینه با خارج كردن بخش عمده‌ای از خودروهای شخصی از چرخه حمل و نقل باعث مي‌شود تا تقاضای جدیدی وارد بازار حمل و نقل عمومی شود و لذا قیمت‌های واقعی و غیررسمی این بخش را افزایش دهد. گزینه دوم مي‌تواند در كنار سهمیه‌بندی بنزین یارانه‌ای، به دولت یا بخش خصوصی اجازه دهد تا همانند هر كالای دیگری بنزین را از بازار بین‌المللی وارد كرده و به فروش برساند. این گزینه باعث مي‌شود تا عرضه بنزین در كشور متناسب با تقاضا تنظیم شود و لذا از سطح قیمتی كه در بازار سیاه شكل خواهد گرفت به شدت كاسته شود. ضمن این كه این گزینه با كاهش فاصله بین قیمت بنزین رسمی و قیمت بازار آزاد فرصت رانت جویی برای كسانی كه به هر دلیلی به سهمیه‌های بالای بنزین دست رسی دارند (مثلا دارندگان خودروهای مسافركش) را كاهش خواهد داد. یك نكته حاشیه‌ای ولی مهم را هم در مورد تبعات این مصوبه نباید فراموش كرد. هر اطلاع جدیدی به بازار باعث مي‌شود تا عوامل اقتصادی رفتارهای خود را متناسب با آن تنظیم نمایند. اعلام این مصوبه و انتظاری كه برای اجرای آن در سال 1386 وجود دارد باعث خواهد شد تا از یك طرف افراد بسیاری خودرو شخصی خود را به صورت مسافركش ثبت كنند تا از مزایای سهمیه بنزین بالاتر بهره‌مند شوند، ثانیا افراد متمول تر تمایل خواهند داشت تا در قالب قراردادهای رسمی یا غیررسمی صاحب تاكسی‌هایی شده و از سهمیه بنزین آنها استفاده كنند و نهایتا سوداگران بازار با درك تفاوت عظیم قیمت بنزین آزاد در سال جاری و سال آینده شروع به ذخیره‌سازی بنزین خواهند كرد تا آن را سال آینده به فروش برسانند. این به این معنی است كه باید در ماه‌های پایانی سال شاهد افزایش چشمگیر در تقاضای بنزین در كشور باشیم.
    ادامه مطلب ...
  • یک تغییر مهم در برنامه موسسه مطالعات پیش رفته

    عده قابل توجهی از دوستان که راجع به اقدام برای پذیرش موسسه ما پرسیده بودند راجع به مدرک تحصیلی موسسه و شرایط معافیت سربازی برای فارغ التحصیلات فوق لیسانس سوال کرده بودند. هفته قبل خبر مهمی دریافت کردم که ممکن است روی تصمیم برخی از علاقه مندان اثر بگذارد. خبر این است که دانشگاه وین قبولی در آزمون موسسه را به مثابه پذیرش دکترا تلقی می کند و لذا افرادی که در این آزمون قبول شوند می توانند مستقیما در دوره دکترای دانش گاه وین هم ثبت نام کنند (البته اگر فوق لیسانس اقتصاد یا ام.بی.ا داشته باشند). علاوه بر آن دانشگاه وین درس های موسسه را به عنوان دروس دوره دکترا می پذیرد (بر عکس آن صادق نیست و دانش جویان موسسه اگر از دانشگاه وین درس بردارند جزو واحد هایشان حساب نمی شود) و لذا دیگر نیازی به گذراندن جداگانه دروس دکترا در دانشگاه وین هم نیست. به این ترتیب کسی که در موسسه قبول می شود می تواند هم زمان با آن در دانشگاه وین هم دانش جوی دکترا شود و ویزای دانش جویی اتریش و معافیت تحصیلی برای دوره دکترا را دریافت کند. برنامه موسسه در سال دوم معمولا شامل حجم زیادی از کار تحقیقاتی است و دانش جویان می توانند این کارها را جوری تنظیم کنند که با تز دکترایشان در دانشگاه وین یک سان باشد. به این ترتیب عملا کافی است تا پس از پایان دوره دو ساله آی اچ اس (موسسه مطالعات پیش رفته) یک یا حداکثر دو سال دیگر در وین بمانید و دکترای خود را از دانشگاه وین دریافت کنید. ضمن این که یک برنامه دو ساله سطح بالای کورس دکترا را با دریافت بورس در موسسه گذرانده اید و ضعف مهم برنامه دکترای دانشگاه وین یعنی نداشتن کورس جدی را رفع کرده اید. اگر می خواهید فاینانس بخوانید و به...ادامه مطلب ...
  • بحث مقاله

    در چهار روز آینده باید فشاری عظیمی را تحمل کنم. پنجشنبه خبردار شدم که روز سه شنبه من را برای بحث کردن مقاله در گروه اقتصاد کلان انتخاب کرده اند. روز قبلش هم تاریخ امتحان درس قیمت گذاری دارایی ها معلوم شده بود که درست دو ساعت قبل از جلسه بحث مقاله است و دو شنبه عصر هم باید از پروپوزال تحقیق اقتصادسنجی دفاع کنم و یک مقاله کلیدی در آن حوزه ارائه کنم که موضوع آن هم چهارشنبه نهایی شد. فعلا دو بسته نوشابه نیروزا و چند تایی قهوه سرد گذاشته ام دم دست و به زور آن ها کار می کنم. استراحت هم که می خواهم بکنم وبلاگ می نویسم. این اولین باری است که می خواهم مقاله ای در حوزه کلان را نقد کنم. موضوع مقاله بررسی این موضوع است که چرا در حالی که ساعت های کار زنان و مردان مجرد در آمریکا در دهه های گذشته تقریبا برابر بود و تغییر خاصی نکرده ساعت کار زنان متاهل به شدت بالا رفته است. توضیح های قبلی این را به مقوله بهبود فن آوری و نقش آن در کاهش زمان لازم برای کار خانه مرتبط می کرد ولی این مقاله یک مدل دینامیک ارائه می کند که در آن تصمیم برای انباشت سرمایه انسانی یک متغیر درون زا است و متناسب با بازده فرد در خانه و بیرون است. زنان متاهل بر خلاف زنان مجرد این امکان را دارند که با هم سرشان از فن اوری تقسیم کار برای بیرون و داخل خانه بهره ببرند و لذا وقتی تبعیض علیه زنان وجود دارد (مالیات غیررسمی روی کار زنان زیاد است) انتخاب بهینه این خواهد بود که انرژی کم تری برای سرمایه انسانی مرتبط با کار بیرون و انرژی بیش تری برای سرمایه انسانی متناسب با کار خانه اختصاص دهند. حال اگر تبعیض بین زن و مرد کم...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها