• شخصی

    بچه که بودم همسایه ای داشتیم به اسم ایمان که ۱۳ سالش بود و برای من نماد آدم بزرگ به حساب می آمد. همیشه فکر می کردم آدم که ۱۳ سالش بشود قاطی بزرگ ها است. بعد این سن بزرگی به ۱۸-۱۹ سالگی رسید و دوره راهنمایی که بودم، دانش جوهای سال اول دانش گاه را آدم بزرگ می دیدم. دانش گاه که رفتم دیدم ۱۸ ساله ها تازه اول بچه گی شان است و ۲۵ ساله ها بزرگ و پخته شده اند. در ۲۵ سالگی این سن بزرگ شدن رفت روی ۳۵ و الان هم روی ۴۰ است و الخ. الان که خودم نزدیک ۲۹ سال هستم ابدا باورم نمی شود و نمی توانم بپذیرم که در سنی هستم که از دید مردم یک آدم بزرگ کاملا واقعی به حساب می آیم و دیگر قرار نیست در مرحله بعدی قاطی بزرگ ها شوم. حس درون من با ۲۱ سالگی فرق چندانی ندارد … دی روز شنیدم که یکی از بچه های هم نسل ما در فامیل و دوست و آشنا خودکشی کرده است. این دومین خودکشی در طیف بچه های هم نسلی بود که می شناختم. از دوره نوجوانی به این طرف ندیده بودمش و نمی توانستم تصویری “بزرگانه” از او داشته باشم که می تواند زن گرفته باشد و با زنش اختلاف داشته باشد و معتاد شده باشد و در کار تجاری اش شکست خورده باشد و نهایتا با گاز بخاری خودکشی کند. خیلی عجیب است. من همان طور که بزرگ شدن خودم را حس نمی کنم و باور ندارم در مورد کسانی که بچه گی ام را با آن ها گذرانده ام هم این تصویر را نمی توانم داشته باشم. نمی توانم تصور کنم که بچه های دی روز یکی معتاد شده، یکی پدر شده، یکی استاد دانشگاه است، یکی سرطان گرفت و مرد، یکی بیزنس راه...ادامه مطلب ...
  • فقر یا نابرابری؟

    بحث های ما با محمدرضا حق پرست ادامه دارد. محمدرضا جایی بحث ضریب جینی را پیش کشیده و من هم نظر صریحم را بابش گفتم و تکرار می کنم. مقدمتا بگویم که ضریب جینی در کشور ما وضع بدی ندارد و بسیار نزدیک به متوسط جهانی است (۴۲%) و در طول سال های گذشته هم ثابت مانده است. کشورهایی مثل برزیل که سمبل تضاد طبقانی هستند ضریب جینی هایی در حد بالای ۶۰% دارند که با وضع جامعه ما فاصله قابل توجهی دارد. ۱) در بحث بهبود وضع اقتصادی دو زاویه را می توانید برگزید اولی تمرکز بر وضع “مطلق” عده ای یا همه مردم و دومی وضعیت نسبی یک قشر نسبت به اقشار دیگر. من صد در صد آرمان هایم معطوف به هدف اول است و تا اطلاع ثانوی کم ترین دغدغه ای برای هدف دوم ندارم و طرح آن را انحرافی می دانم. ۲) خوانش من از آرای راولز به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم این است که کاری که اقتصاددان های علاقه مند به رشد دنبال می کنند به شدت به توصیه راولز نزدیک است. به طور خلاصه راولز می گوید اولا موقعیت های منجر به نابرابری (مثل شغل پردرآمد) باید به طور برابر در اختیار همه باشند و ثانیا نابرابری در استفاده از فرصت ها توجیه ندارد مگر به نفع فقیرترین قشر جامعه. به عبارت دیگر راولز تمرکز خود را بر بهبود وضعیت مطلق کف جامعه قرار می دهد و معیاری برای سقف آن قرار نمی دهد. من هم کاملا در این چارچوب فکر می کنم. ۳) در جامعه ای مثل ایران فقر معنای عینی دارد و چیزی بیش از یک حس ناشی از نابرابری یا احساس فقر است. احمد سیف عزیز بارهای بار در باب مصداق ها و آمارهای فقر در ایران نوشته و من تکرار نمی کنم. از دید من این...ادامه مطلب ...
  • اقتصاد و شرافت انسانی

    محمد رضای حق پرست عزیز کامنت گذاشته که “… اگر فکر می کنی اقتصاد فقط در ریاضیات خلاصه می شه سری به دبی بزن و زنهایی را که از ملیت های مختلف (و البته ایرانی) در آنجا به عنوان کارگر جنصی (توضیح: تغییر کلمه از من است) مشغولند ببین و منحنی عرضه و تقاضاش را بکش و بعد جای چیزی به نام شرافت انسانی را در این منحنی مشخص کن ببین قابل مشخص کردن هست؟ …” ۱) قطعا قابل مشخص کردن نیست! هر علمی برای چیزی ساخته شده است و قرار نیست همه چیز را توضیح دهد. اقتصاد علم بررسی شرافت انسانی نیست و موضوعش بررسی رفتار عقلانی و بحث کم یابی است. مدل عرضه و تقاضا هم برای بررسی یک مساله مشخص تحت فروض معین توسعه داده شده است و در عمل هم نتایج قابل قبول تولید می کند. این که شما از بیرون یک دفعه انتظارات جدیدی که اساسا ربطی به مدل ندارد به آن تحمیل کنید و بعد ضعف آن را نتیجه گیری کنید روش منطقی برای نقد نیست. معادله سقوط آزاد قرار است سرعت سنگ را هنگام رسیدن به زمین مشخص کند و اگر بپرسیم آیا در این مدل شما درد کسی که سنگ به سرش می خورد هم قابل مشخص کردن است؟ جواب منفی خواهد بود. ۲) احتمالا هیچ اقتصاددانی از این که یک دختر جوان به عنوان کارگر جنصی کار کند خوش حال نیست. لازم نیست به دوبی سر بزنم. شب در خیابان های اروپا هم می توانید دختران کم سن سیاه پوست را ببینید که زیر سرما منتظر مشتری غیرقانونی هستند. با این همه علم اقتصاد سعی می کند توضیح دهد که اولا این پدیده چرا شکل می گیرد و راه بهینه برای تغییر آن چیست و نتایج درازمدت سیاست های پیش نهادی چه می تواند باشد؟ این کاملا درست است که اقتصاددان...ادامه مطلب ...
  • بدون شرح!

    کامنت سیما شاخساری ذیل مطلب مربوط به بحث من و نازلی سیبیل طلا در وبلاگ نازلی که احتمالا مخاطبش من هستم: “نازلی، چون گفتی اومدم بخونم ببینم دعوا سر چیه. بابا خودت رو سر “لو سلف استیم” بعضی ها اذیت نکن. خودت هم می دونی که زمانی به اسم مسیحیت زنانی رو که دانششان خطرناک محسوب می شد می سوزاندند و بهشان جادوگر می گفتند. بعد هم علم مدرن اومد خودش رو برتر اعلام کرد و بقیه دانش های خطرناک رو رپرس کرد. خب شیوه های دیسیپلین کردن و مجازات عوض شده. قبلاً در برابر چشم عموم شکنجه می کردند و امروزه انگ “بیماری” و “آنرمال” بودن می زنند و زیر اسم “علم” همه جور دانش رو “ضد دانش” می نامند. یعنی شیوه گاورنمنتالیتی مدرن “نرمالیزه” کردنه و خب تفکر دوگانه مدرن هم برای نرمال خطاب کردن نرمال، ضدش یعنی “بیمار” و “آنرمال” رو بوجود می یاره. اینجاست که وقتی می پرسی کدوم دانش ها دانش شده اند و چه “حقیقت” هایی به عنوان حقیقت ثبت شده اند و چه قدرت هایی پشت اون هاست– یعنی وقتی رژیم دانش-قدرت-حقیقت رو تاریخی می کنی و زیر سوال می بری– می شی دیوانه. در این بین هم پژوهش های زنان (و نه لیبرال فمینیسم کسانی مثل فمینیست مجاریتی که همه چیز داره به جز پژوهش!) شده جایی برای تخلیه عقده های صکثیستی (توضیح: تغییر املاء از صاحب چای داغ است) کسانی که از تحقیق کیفی چیزی نمی دونن. خب خوبه که بپرسیم چه جور فمینیسم هایی در گاورمنتالیتی نئو لیبرال مشروع و “خوب” محسوب می شن و کدوم ها انگ “رادیکال” بودن می خورند؟ خب قربونت، هیلری کلینتون هم در افغانستان زنان افقانی رو “نجات” داده، مگه نه (به قول بورات: ناااات!) اون نوع فمینیسم هست که در پروژه اقتصاد نیولیبرال بی خطر و پرسوده! بگذریم. من برم که دوباره گرفتار وبلاگخونی...ادامه مطلب ...
  • پژوهش های اقتصادی ایران

    فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران توسط دانش کده اقتصاد دانش گاه علامه چاپ می شود و یکی از معتبرترین ژورنال های عملی اقتصاد در ایران است. اگر اشتباه نکنم در حال حاضر تنها ژورنال فعالی است که انتشار مقاله در آن در حوزه اقتصاد برای ارتقاء هیات علمی دانشگاه ها واجد امتیاز است و لذا می توان آن را آیینه ای از آخرین تحولات علمی اقتصاد در ایران دانست. خوش بختانه بسیاری از نسخه های قبلی مجله به صورت متن کامل قابل دست رسی است. مطالعه این مجله برای گروه های مختلفی می تواند مفید باشد. اولا کسانی که در خارج هستند می توانند روی کردهای علمی مورد علاقه در ایران و سطح کارها را ارزیابی کنند. کسانی هم که در ایران به طور تخصصی اقتصاد نمی خوانند ولی علاقه مند هستند مرور سریعی بر مباحث مختلف این حوزه در قالب مقالات آکادمیک داشته باشند می توانند به این مجله مراجعه کنند. بخش های آغازین بسیاری از مقالات که ادبیات موضوع را بررسی کرده است برای آشنا شدن با مفاهیم کلیدی این حوزه ها منبع خوبی خواهد بود. نکته ای که از مرور بیش از ۱۵ شماره این مجله به ذهن من رسید غلبه پررنگ روش های اقتصادسنجی در پژوهش های اقتصادی در ایران نسبت به مباحث نظری است. با مرور سریعی که روی مقالات داشتم به نظرم می رسد که در بخش اقتصادسنجی اکثر آن ها از مفاهیم جدید و معمول در تحلیل های اقتصادسنجی استفاده می کنند (کاری به دقت استفاده از مفاهیم ندارم) ولی در بخش مدل نظری دچار ضعف هستند. هر چند مدل های نظری در برخی مسایل (خصوصا جایی که تعداد متغیرها خیلی زیاد است) به سادگی قابل توسعه دادن و پیاده سازی نیست ولی در اکثریت حوزه ها معمولا کار ابتدا با ساختن یک مدل ریاضی از روابط بین متغیرهای کلیدی در قالب یک...ادامه مطلب ...
  • ساری گلین

    مطلب قبلی در مورد ساری گلین هم باعث شد یک رفیق قدیمی و بسیار دوست داشتنی را پیدا کنم و هم این که صاحب گنجینه ای از انواع ساری گلین ها شوم! این جا و این جا می توانید نسخه های دیگری را دان لود کنید. در این لینک هم می توانید یک نسخه را گوش بدهید. از نیکات و مسعود و رهی و اختای و بقیه رفقایی که لطف کردند و فایل فرستادند صمیمانه تشکر می کنم.
  • معرفی اقتصادی نویسان

    خب مثل این که علم اقتصاد در وبلاگستان فارسی بر خلاف جاهای دیگر چندان مهجور نیست و طرف داران نظریه “نئو لیبرالیسم” (به قول رفقای انقلابی سیبیل دار !) هم برعکس بقیه محافل روشن فکری در ایران در اقلیت و حاشیه نیستند. البته من و روزبه و بقیه یکی دو بار گفتیم که این آقای نئولیبرال را نمی شناسیم (من خودم تا حالا در یک مکالمه انگلیسی این کلمه را نشنیده ام. دارم شک می کنم نکند لغت فارسی است!) و نمی دانیم این ماجرا چه صیغه ای است ولی خب چون رفقای “مارکسیست – فمینیست” خیلی به او علاقه دارند و مرتب ازش دعوت به پاسخ گویی می کنند ما برای خالی نبودن عریضه گاهی به خودمان وکالت می دهیم که از طرف “نئو لیبرال” غایب صحبت کنیم. امیدوارم خودش راضی باشد. فعلا چون این اسم نئولیبرال کلاس دارد و هم نئو است و هم لیبرال من از آن استفاده می کنم تا وقتی صاحبش پیدا شود. خلاصه این هم چند تا وبلاگ اقتصادی جدید: ۱) اقتصاد خرد و بازارها را علی دادپی می نویسد. رفیق قدیمی که دلم برای صحبت های طولانی و شیرین اش در باب تاریخ و جنگ و هواپیما و سیاست بدجوری تنگ شده. از آن برقی های فریب خورده ای که رفت موسسه فوق لیسانس خواند و دکترایش را هم از ویسکانسین گرفت. علی آخرین شغلت چیه؟ ۲) مصطفی بشکار هم صنایعی بود که اقتصادی شد و الان دکترایش را در وندربیت می گیرد. پاکیزه و متین می نویسد و چند موضوع جالب در اقتصاد بین الملل و اقتصاد سیاسی را بحث کرده که خیلی خواندنی است. ۳) علی مستشاری را از گروه موسیقی شریف می شناختیم. مهندسی شیمی خواند و رفت ام.آی.تی دکترا گرفت و بعد هم جزو گروه رهبران جوان یو.ان.دی.پی استخدام شد تا جزو معدود ایرانیانی باشد که به این رده...ادامه مطلب ...
  • رشد اقتصادی و دست مزدهای دولتی

    نسخه اولیه کتاب اقتصاد به زبان ساده را برای چند نفر از دوستان فرستادم و بازخوردهای خوبی دریافت کردم. یک توصیه این بود که تعداد سوالات موجود در کتاب را بیش کنم. الان داشتم سوالات فصل مربوط به تولید ناخالص ملی را می نوشتم که دیدم این سوال ممکن است این جا هم قابل بحث باشد: دولت معمولا هر سال حقوق کارمندان رسمی و ستادی خود را برابر با نرخ تورم افزایش می دهد. مثلا اگر حقوق فردی در سال ۱۳۸۵ برابر ۳۰۰ هزار تومان بوده باشد و تورم سال ۱۳۸۶ معادل ۱۰ درصد پیش بینی شود این فرد در این سال ۳۳۰ هزار تومان دریافت خواهد کرد تا قدرت خریدش حفظ شود. با توجه به بحث رشد اقتصادی با این سیاست رفاه کارمندان دولت در مقایسه با سایر اقشار جامعه در درازمدت چه تغییری می کند؟ (از این موضوع که دولت ممکن است در پیش بینی نرخ تورم اشتباه کند صرف نظر می کنیم.)
  • فلسفه درد

    ۱) اگر شاهد سوزانده شدن گربه ای و در معرض شنیدن ناله های او باشیم به احتمال زیاد افسرده می شویم. حال آن که اگر سنگی را خرد کنیم چنین حسی به ما دست نمی دهد. گربه و سنگ چه فرقی دارند؟ چرا برای له کردن کبوتر ناراحت می شویم و برای نصف کردن یک گل آن قدر ناراحت نمی شویم؟ جماد و گیاه و حیوان چه فرق اساسی با هم دارند که موضوع را برای ما متفاوت می کند؟ شاید چون ما ناله های سنگ و گل را نمی شنویم آن را با مساله گربه متفاوت می دانیم. ۲) درد چیست؟ زیست شناسان می گویند درد یک مکانیسم دفاعی برای محافظت موجود “زنده” از خطرات احتمالی است. آیا کل این فرآیند چیزی بیش از یک تحول شیمیایی در داخل شبکه عصبی حیوان – یا حتی انسان – است؟ آیا رنج و فریاد ناشی از درد فیزیولوژیک خودش وجود یا اصالتی جداگانه دارد که ارزش توجه داشته باشد یا بخشی از همین فرآیند عصبی – مکانیکی است؟ ۳) با کم کردن درد – فعلا در سطح حیوانات – چه چیزی را در جهان تغییر می دهیم؟ مثلا در غرب اصرار دارند که ذبح حیوانات را در کشتارگاه های صنعتی به شیوه ای انجام دهند که حیوان کم ترین درد را متحمل شود. این که خوک یا گاوی که ده ثانیه بعد کشته خواهد شد در هنگام مردن چند ثانیه ای فشار تیغ را بر گلویش حس کند و در واکنش به آن عکس العمل نشان بدهد یا بر عکس با شلیک گلوله ای در مغزش در جا (در واقع در کسری از ثانیه) بمیرد چه فرقی با هم دارد؟ او در هر صورت بعد از ده ثانیه مرده است. ۴) از دید فیلسوفان درد (توضیح : فلاسفه ای که روی موضوع درد کار می کنند)، تالم روحی (مثلا افسردگی ناشی...ادامه مطلب ...
  • مهندسی مالی و فیزیک اقتصاد

    این جوری که خبردار شدم انجمن فیزیک ایران و دانشگاه شریف یک کارگاه/سمینار روی بحث مهندسی مالی و فیزیک اقتصاد برگزار خواهند کرد. اطلاعیه و نحوه ثبت نام را از این سایت می توانید ببینید. این طور که من از اسامی می بینم در کمیته علمی شان هم فیزیک دان (احتمالا بیش تر فیزیک دان های علاقه مند به نظریه پیچیدگی و شبکه های عصبی) و هم استاد ریاضی و فرآیند های تصادفی و هم متخصص مسایل مالی دارند و این ترکیب بسیار خوبی ایجاد می کند. تا جایی که من می دانم بحث فیزیک اقتصاد (Econphysics) از اوایل دهه نود مطرح است و منظور از آن هم کاربرد روش های توسعه داده شده در فیزیک (عمدتا روش های آماری) برای بررسی پدیده های اقتصادی که رفتار آماری پیچیده دارند است. بازارهای مالی نمونه خوبی از چنین پدیده هایی هستند. در بازار مالی ما با موضوعاتی مثل داده های متلاطم یا فرکانس بالا مواجه هستیم که فیزیک دان ها به نظرشان می رسد با ابزارهای نظریه پیچیدگی می توانند تحلیل هایی روی آن ها انجام دهند. به هر حال تا جایی که من از ادبیات اخیر فاینانس خبر دارم این ابزارها (به هم راه ابزارهای دیگری از مهندسی مخابرات) به وارد فاینانس شده و مورد استفاده قرار می گیرد و لذا فیزیک اقتصاد دیگر آن فاصله قبلی را با موضوع کاربردش ندارد. ولی چون فیزیک دان ها به این مباحث تسلط بیش تری دارند قطعا شنیدنش از زبان آن ها جالب خواهد بود. این نکته را البته باید اشاره کنم که متخصصین فاینانس این مباحث را بیش تر از اقتصاددان ها پذیرا خواهند بود. اقتصاددان ها اصولا به روش های صرف آماری اعتماد زیادی ندارند و روی مدل سازی مفهومی رفتار عامل ها قبل از مدل سازی و تحلیل آماری تاکید دارند. فاینانسی ها چون بیش تر دغدغه کاربرد و...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها