• اقتصاد در اروپا

    روزبه – که تازگی به خانه جدیدش اسباب کشی کرده – لینک مصاحبه ای را با دکتر عباسی نژاد گذاشته که من هم توصیه می کنم بخوانیدش. دکتر عباسی نژاد را من فقط یک بار در یک مهمانی دوستانه دیده ام و با ایشان صحبت کردم و در همان صحبت او را آدم دقیق و فهمیده ای یافتم. الان که مصاحبه را خواندم خوشحالم که چنین فردی در ریاست دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است و آرزو می کنم افرادی مانند او در سیستم آموزش اقتصاد ایران بیش تر شوند. یک نکته را هم می خواستم بگویم. مصاحبه کننده ها یعنی پویا جبل عاملی و هم سرش سمیه مردانه در جریان مصاحبه یکی دو جا سوال هایی مطرح کرده اند که حاکی از این تصور است که در اروپا هنوز اقتصاددانان در فضای اقتصاد اتریشی نیمه اول قرن بیستم به سر می برند و با روش های مقداری و ریاضی میانه ای ندارند. هرچند این حرف زمانی درست بوده است ولی الان مدت ها است که دیگر “روی کرد اروپایی” به اقتصاد نداریم و دانشکده های خوب اقتصاد اروپا مثل آمستردام و تیلبورگ و استکهلم و بن و فرانکفورت و بارسلونا و پومپئوفابرا و فلورنس و زوریخ و روتردام و تولوز و کاتولیک بروکسل و اسلو و … به شدت از همان روش های اقتصاد جریان اصلی پیروی می کنند. اتفاقا همان طور که قبلا هم نوشتم به دلایل مختلفی – از جمله کم تر بودن بودجه تحقیقاتی و غیرتجاری بودن دانشگاه ها – تکیه بر روش های ریاضی و تئوریک در اروپا بیش از آمریکا است و این تا حدی برای خود من آزار دهنده است. ضمن این که در آمریکا معمولا می شود در دانشکده های اقتصاد افرادی با گرایش آلترناتیو یا جدید در اقتصاد را یافت ولی در اروپا اکثرا دروس اصلی و استاندارد تدریس می شود و...ادامه مطلب ...
  • بلاگفا و مدیریت رشد

    بلاگفا شده است نمونه عینی چیزی که در مدیریت رشد و دینامیک سیستم ها درس می دادم. وقتی یک سرویس دهنده (شرکت، منطقه جغرافیایی، متخصص، شهر، …) کیفتی برتر از بقیه رقبا ارائه می کند سیل تقاضا به سمت آن سرازیر می شود. این تقاضا زمانی کم خواهد شد که به علت تراکم بیش از حد بار کیفیت سرویس افت کرده باشد. نکته در این جا است که این پدیده معمولا خیلی دیرتر از زمان لازم اتفاق می افتد یعنی زمانی که حجم بار روی سرویس دهنده از ظرفیت استاندارد آن فراتر رفته باشد و علامت آن در قالب افت کیفیت به مصرف کنندگان برسد. تازه در این شرایط هم مردم به راحتی ذهنیتشان را عوض نمی کنند و لذا اولین سیگنال های افت کیفیت را خیلی جدی نمی گیرند. در نتیجه حجم بار هم چنان بالا می رود تا جایی که به نقطه بحرانی برسد. مدت ها است که سراغ هر وبلاگی که روی بلاگفا است می روم به احتمال زیاد یک پیام خطا دریافت می کنم. این روزها که وضع بدتر هم شده است و تقریبا به نقطه بحرانی رسیده است. کسب اعتبار و مشتری در کسب و کار بسیار مشکل است ولی از دست دادن آن بسیار راحت. بلاگفا احتمالا بخشی از کاربران مهم و پرمراجعه خودش را در این ماجرا از دست خواهد داد. پ.ن : فهرست لینک های کناری خیلی شلوغ شده بود. وبلاگ هایی که می دانم دیگر بروز نمی شوند و وبلاگ هایی که به هیچ کس لینک نمی دهند را حذف کردم. لطفا اگر اشتباه حذف کرده ام خبر بدهید و تعارف هم نکنید. آشنایی من و پیام یزدان جوی عزیز سر ماجرایی شبیه به این شروع شد.
  • مدیریت مالی و حساب داری

    اگر پیشینه فعالان حوزه مدیریت مالی در ایران را بررسی کنید متوجه می شوید که اکثریت مطلق آن ها از دانشکده های حساب داری و یا مدیریت وارد این حوزه شده اند. این مسیر در دهه های قبل مرسوم بوده ولی در دو سه دهه اخیر روند به سمت رشته مالی مبتنی بر نظریه های اقتصادی و دوره های ارائه شده در دانشکده های اقتصاد متمایل شده است و امروزه تصور امور مالی بدون پیش زمینه جدی اقتصاد تقریبا غیرممکن است. واقعیت این است که حساب داری و امور مالی دو حوزه نزدیک ولی متفاوت از یک دیگر هستند. حساب داری روی جریان مبادلات مالی در داخل یک سازمان و ثبت و ضبط و تجزیه و تحلیل روند آن متمرکز است. وظیفه حساب دار عمدتا جمع بندی اطلاعات مالی و ارائه گزارش های مناسب هم راه با تحلیل به مدیران است. در حالی که متخصص مالی متمرکز روی دینامیک مبادلات مالی در داخل بنگاه و کل بازار مالی، روند های آتی آن و رفتار بهینه یک بنگاه در تعامل با بازار مالی و بقیه بازی گران است. به این سبب متخصص مالی به شدت به دانستن نظریه ها و ابزارهای اقتصاد نیازمند است که روی مباحثی مثل اقتصاد خرد، تحلیل سری های زمانی و فرآیندهای تصادفی، نظریه بازی ها و طراحی مکانیسم ها بنا می شود. در سفر ایران با چند نفر از دوستان که در دانشگاه های مختلف فوق لیسانس و دکترای مالی می خوانند صحبت کردیم و نتیجه مشترک تمام صحبت ها این بود که برنامه درسی این رشته در ایران از جریان اصلی دنیا دور است. حتی اگر تیتر برخی درس ها نیز یک سان باشد معمولا سطح ریاضیات به کار رفته در دروس ایران خیلی پایین است و از زبان به شدت ریاضی فاینانس در دنیا فاصله دارد. اگر علاقه مند به دنبال کردن مباحث مالی...ادامه مطلب ...
  • دو دره بازی

    دوره دانش جویی از آن هایی بودم که برچسب “دو در کن” بسیار روی من می خورد. دلیلش هم روشن بود. ده تا کار بر می داشتم و خوب برخی کارها وسط ها دو در می شد و الخ. البته وقتی وارد دنیای کار حرفه ای شدن فهمیدم دوره در بودن بد ترین صفتی است که ممکن است روی یک کارشناس بخورد. اگر دو در باشی علامه دهر هم که باشی کسی روی کارت حساب نمی کند و برای کار مهم دعوتت نمی کند. در این بین مهم ترین شیوه ای که برای دو در نکردن یاد گرفتم و تجربه جالبی هم برایم بود شیوه کنار آمدن با ذهن بود. فهمیدم که بخشی از دو در کردن ناشی از شکست ذهنی است که در مقابل انبوه کار رخ می دهد. ذهن در مقابل سیاهه کارها خودش را کنار می کشد و می گوید آقا من نیستم و کارها را به امان خدا رها می کند. خیلی هم به این فکر نمی کند که شاید این سیاهه مجموعه ای از کارهای کوچک باشد که بشود هر کدامش را در عرض نیم ساعت تمام کرد. یک بار در اوایل فارغ التحصیلی لیسانس باید چند تا پروژه جدی را تمام می کردم و هیچ کدام هم جای شوخی و تاخیر نداشت. در جریان آن تجربه بودم که فهمیدم در کار ما (که حجم زیادی ندارد ولی تولید خروجی در آن سخت است) اگر بتوانم بر ذهن مسلط شم و قصد کنم که تک تک کارها را تمام کنم و علامت بزنم ماجرا خیلی ساده تر می شود. مهم ترین قدم هم همین غلبه بر تردید برای بستن کار در یک جا و تصمیم برای تولید کار نهایی با همه جزییاتش است. مرحله ای که من همیشه به چیزی مثل “زایمان” و ترس و درد آن تشبیهش می کنم. مرحله ای که وقتی رد...ادامه مطلب ...
  • کتاب چی؟

    آق بهمن سنت خوبی دارد که هر از چندی کتاب هایی را معرفی می کند. من در این سفر چند تایی کتاب خواندم که خوشم آمد و فکر کردم بد نیست این جا تعدادی از آن ها را معرفی شان کنم. احتمالا بخشی از این کتاب ها برای کسانی که در ایران هستند آشنا و تکراری خواهد بود. ۱) کشتگان بر سر قدرت، نوشته مسعود بهنود: مثل همه کتاب های دیگر بهنود از خواندنش لذت بردم. اگر با سبک و دقت نوشتن بهنود آشنا باشید می دانید که نباید کتاب را به عنوان یک منبع تاریخی صد در صد مطمئن فرض کنید. با این همه حسن بزرگ کتاب معرفی تکنوکرات ها و چهره های نسبتا ناشناخته تاریخ معاصر ایران مثل صنیع الدوله، داور، رزم آرا و نصرت الدوله است که دانستن در موردشان برای فهم به تر تاریخ بین مشروطه و مرداد سی و دو مفید است. ۲) کار روشن فکری، نوشته بابک احمدی : به نظرم برای بحث در مورد مبانی نظری روشن فکری کتاب مفید و قابل اعتنایی است. ضمن این که یک اثر تولیدی و نه ترجمه ای است. ۳) آشنایی با معرفت شناسی، نوشته منصور شمس: کتابی بسیار روان و منظم برای کسانی که علاقه مند به مبانی معرفت شناسی هستند. من مدت ها است که کتاب تالیفی مولفان ایران را نمی خوانم ولی این کتاب استثنا بود و از خواندنش بهره بردم. یاسر میردامادی قبلا نسخه قدیمی تر کتاب را معرفی کرده بود و نسخه ای که من خواندم جدیدتر بود و توسط طرح نو منتشر شده بود. ۴) مهرماندگار و مشتاقی و مهجوری دو مجموعه مقاله جدید از استاد ملکیان. برایم بسیار تلخ بود وقتی دیدم کتاب اولی با تیراژ ۲۲۰۰ نسخه منتشر شده است. اگر اثر یک روشن فکر نسبتا پرطرفدار ما این قدر خواننده داشته باشد وای به حال بقیه. ۵) آینده...ادامه مطلب ...
  • ضرورت عقلانی سازی طرح اخراج کارگران خارجی

    با وجود اهمیت مساله بررسی مطالعات و مقاله های مربوط به این موضوع نشان می دهد که هنوز نمی توان تاثیرات نیروی کار خارجی را به طور دقیق پیش بینی کرد و مطالعات مختلف تخمین های نسبتا متفاوتی از این تاثیرات ارائه کرده اند. برخی مطالعات افزایش رفاه شهروندان محلی در اثر مهاجرت نیروی کار خارجی و برخی دیگر کاهش آن را نتیجه گرفته اند. با این همه بسیاری از مطالعات نتایج مشترکی مبتنی بر اصول پایه علم اقتصاد را مورد تایید قرار می دهند که می تواند در شرایط مختلف اقتصادی مورد استناد قرار گیرد. مهم ترین زاویه ای که می توان تاثیرات نیروی کار خارجی را بررسی کرد بحث عرضه نیروی کار در اقتصاد است. می دانیم که در فرآیند تولید نیروی کار و سرمایه مکمل یک دیگر به حساب می آیند و لذا هر قدر میزان عرضه نیروی کار بیش تر باشد بر بهره روی نهایی سرمایه افزوده خواهد شد. از این زاویه افزایش حجم نیروی کار خارجی از طریق ارتقاء بهره وری سرمایه باعث رشد درآمد آن بخش از شهروندان کشور میزبان که صاحب سرمایه های خرد و کلان هستند خواهد شد. از طرف دیگر افزایش عرضه نیروی کار باعث کاهش دست مزد ها و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده محصولات و خدماتی می شود که نیروی کار خارجی در آن حضور دارد. مشاهدات عینی در کشورهای اروپایی حاکی از این است که بخش های مهمی از اقتصاد این کشورها مثل رستوران ها، هتل داری، ساختمان و فروش گاه های زنجیره ای عمدتا بر پایه حضور نیروی کار خارجی امکان فعالیت دارد و خروج نیروی کار خارجی باعث افزایش شدید قیمت ها در این بخش می شود. نمونه عینی این موضوع در ایران در بخش ساختمان قابل مشاهده است. حضور نیروی کار افغان در بخش ساختمان ایران که به علت های مختلف با دست مزد پایین تر و بهره وری بالاتری نسبت به نیروی کار ایرانی فعالیت می کند هزینه تمام شده محصولات این بخش را به طور مشخصی پایین آورده است. مضاف بر این که همانند کشورهای دیگر بخشی از کارهای سخت در صنعت ساختمان به طور انحصاری توسط نیروی کار مهاجر انجام می شود و در صورت خروج این نیروی کار از کشور ممکن است نیروی کار داخلی تمایلی به حضور در این نوع فعالیت ها نداشته باشد. فعالین صنعت ساختمان احتمالا دوره های کم یابی نیروی کار در این بخش را که به علت خروج ناگهانی نیروی کار ماهر افغان از کشور به دنبال برقراری آرامش در افغانستان به خاطر می آورند. البته حضور نیروی کار خارجی همیشه با تاثیرات مثبت هم راه نیست. با توجه به این که مهاجر غیرقانونی معمولا مشاغل غیرتخصصی را اشغال می کند حضور آن ها باعث افزایش عرضه در بخش غیرماهر بازار کار می شود. افزایش عرضه دراین بخش بازار کار خود به خود به کاهش دست مزد و( یا افزایش بی کاری در صورت چسبندگی یا انعطاف ناپذیری بازار) منجر خواهد شد که این موضوع روی رفاه جویندگان کار در این بخش از بازار تاثیر منفی برجای می گذارد. اقتصاددان ها متفق القول هستند که قشری از جامعه میزبان که فاقد آموزش و مهارت هستند بزرگ ترین بازندگان حضور نیروی کار خارجی در یک کشور هستند. مخالفت های احساسی که با حضور پناهندگان افغان در ایران صورت می گیرد و گاه نیز با کمال تاسف شکل غیراخلاقی و نژادپرستانه به خود می گیرد از همین زاویه قابل درک و فهم است. اگر به سوال اول مقاله بازگردیم می بینیم که همانند هر مساله اقتصادی دیگری دو وجه مثبت و منفی حضور نیروی کار خارجی باعث پیچیده شدن مساله سیاست گذاری می شود و نمی توان به راحتی نسبت به تحمل یا اخراج این افراد نظر داد. اولین الزامی که این پیچیدگی به سیاست گذار تحمیل می کند لزوم رجوع به پژوهش های قابل اعتماد در حوزه بازار کار برای دسته بندی شکل فعالیت های مهاجران و تاثیرات آن ها بر بخش های مختلف اقتصاد است که متاسفانه به نظر نمی رسد در ایران چندان جدی گرفته شده باشد. واقعیت این است که نیروی کار افغان در ایران یک قشر همگن نیست و طیفی از کارگران ساده تا افراد ماهر در بخش های مختلف ساختمان و صنعت را تشکیل می دهد. حتی اگر از مساله تفاوت بهره وری صرف نظر کنیم و فرض کنیم کارگران ساده افغان به راحتی قابل جای گزینی با نیروی کار ایرانی است چنین فرضی را در مورد نیروی کار متخصص افغان به سختی می توان پذیرفت. لذا تدوین و اجرای یک سیاست یک سان برای تمامی این نیروی کار و خصوصا اجرای خشن و بدون ظرافت آن منجر به هدردادن هزینه هایی خواهد شد که کشور در این بیست و پنج ساله برای پذیرایی از مهاجرین افغان متحمل شده است. بخش ماهر این نیروی کار در این مدت سرمایه انسانی کسب کرده است که تولید مجدد آن در نیروی کار ایرانی نیازمند صرف زمان و هزینه قابل توجهی است و در دوره گذر ممکن است تاثیرات منفی قابل توجهی در یک بخش کلیدی مثل صنعت ساختمان که از پیش رانه های مهم اقتصاد ایران به شمار می آید برجای بگذارد. این تاثیرات ممکن است هم به شکل افزایش هزینه مستقیم اجرای پروژه های ساختمانی و عمرانی (که هم اکنون نیز به نسبت درآمد سرانه ایرانیان بسیار بالا است) و هم به شکل طولانی شده دوره اجرای این پروژه ها ( که نهایتا خود را در قیمت تمام شده متجلی خواهد کرد) بروز نماید. توصیه ما به مسوولین این است که تا دیر نشده نسبت به دسته بندی مشاغلی که توسط نیروی کار افغان انجام می شود اقدام نموده و سپس متناسب با عرضه و تقاضای نیروی کار داخلی در آن مشاغل و میزان تاثیرگذاری خروجی نیروی کار مهاجر آن بخش بر سایر بخش های اقتصادی سیاست های مناسب ساماندهی بازار کار را اجرا نمایند.
    ادامه مطلب ...
  • ریاضی و دیگر هیچ

    هفته آینده یک کارگاه آموزشی در زمینه نظریه تعادل عمومی در موسسه ما برگزار می شود که مس کولل نویسنده کتاب معروف اقتصاد خرد سخن ران کلیدی آن است. در این بین یک آدمی هم پیدا شده که سخن رانی بامزه ای دارد و از دی روز موجبات تفریح گروه ما را فراهم نموده است. تیتر سخن رانی او را بی دخل و تصرف این جا می آورم : On The Convexity and Compactness of the Integral of a Banach-Space-Valued Correspondence این عنوان را که دیدم یاد برخی پایان نامه های کارشناسی ارشد صنایع خصوصا در دانشگاه علم و صنعت و صد البته با استاد اعظم ع.ا افتادم که مثلا عنوانشان بود : “ترکیب الگوریتم ژنتیک، منطق فازی و جستجوی ممنوعه برای توسعه یک سیستم خبره عامل محور مبتنی بر شبکه های عصبی جهت برنامه ریزی استراتژیک در بازارهای متحول!” دی روز یکی از دوستان اتریشی ام می گفت حسن این جور سخن رانی ها این است که وقتی مردم بپرسند که چرا باید مالیات بدهیم که خرج حقوق اقتصاددان ها شود می توانیم بگوییم برای این که اقتصاددان ها روی موضوعات مهمی مثل Convexity and Compactness of Banach-Space-Valued Correspondences کار می کنند! از شوخی که بگذریم تجربه خود من می گوید که در میان اساتید دانشکده های اروپایی اقتصاد آدم های خیلی محض و اساسا ریاضی کار بیش تر از آمریکایی ها است. سخن رانی های آمریکایی که من دیده ام روی شهود اقتصادی تاکید زیادی دارند و حتی اگر زبان ریاضی سختی هم به کار ببرند در درجه اول یک اقتصاددان هستند و دغدغه شان حل مساله اقتصادی است در حالی که بارها پیش آمده که سخن ران مدعو اروپایی را ببینم که با این که در دانشکده اقتصاد درس می دهد ولی در واقع صرفا یک ریاضی دان است. دلیلش هنوز برای خودم روشن نیست. شاید یک...ادامه مطلب ...
  • برگشتم

    من برگشتم. عده زیادی از دوستان را دیدم، خیلی ها را به واسطه این وبلاگ برای اولین بار دیدم و عده ای را هم وقت نشد ببینم. اولش برای کم تر از یک ماه برنامه ریزی کرده بودم ولی طبق معمول وقتی می آیم دل و دماغ برگشتن ندارم و دست آخر هم به زور بعد از دو ماه و دو روز برگشتم. برگشتم به شهر سبز و خاکستری، شهری که زمانی مرکز موسیقی کلاسیک و فلسفه تحلیلی و اقتصاد مدرن بوده، شهری که کار بانکی ات در عرض یک دقیقه انجام می شود، شهری که همیشه حق با مشتری است، شهری که مفهوم فقر و محرومیت و رنج بقیه را در آن فراموش می کنی، شهری که از ملاقات های چند گانه هر روزی ات خبری نیست، شهری که کم تر کسی دغدغه های ملکیانی دارد، شهری که اینترنتش فیلتر نیست و کسی ماهواره ها را جمع نمی کند و به کار مردم سرک نمی کشد، شهری که موبایلش هایش همیشه سرویس می دهد، شهری که در آن خارجی هستی و.زبانش را نمی فهمی، شهری که پایتخت کشوری است که کل جمعیتش تقریبا نصف تهران است، شهری که آلودگی هوا ندارد، شهری که دره ای ندارد که تو دلت بخواهد موقع رانندگی ببینی اش، شهر کافه ها، شهری که راسته کتاب فروش های انقلاب و کریم خان را ندارد، شهر موتزارت و فروید و هایک و پوپر و ویتگنشتاین و شومپتر و میزس ، شهری که به مهمانی افطاری نمی روی، شهری که ایرانی هایش از هم فرار می کنند، شهری که خانم ها نیمه شب به خانه می روند و خطری تهدیدشان نمی کند، شهری که مدرسه هایش صبح کله سحر باز نمی شود و بچه ها اخمو به مدرسه نمی روند، شهری که موبایلت به ندرت زنگ می زند، شهری که که برای نوشتن در روزنامه هایش...ادامه مطلب ...
  • یک مشت افغانی

    مرتبط دانستن مسائل داخلی یک کشور به حضور خارجیان شیوه معمول خیلی از احزاب پوپولیست در دنیا است. این بار افغانی ها در ایران قربانی تبلیغات پوپولیستی شده اند و مسوولین کشور به جای آن که مشکل بی کاری را ناشی از جذب کم سرمایه خارجی و تحرک پایین اقتصاد به خاطر سیاست های غلط بدانند آن را به گردن افغانی هایی می اندازند که سال ها است با بهره وری چند برابر ایرانی ها کار کرده اند. امروز صبح رادیو ایران مصاحبه های معمول خودش را با مردم همیشه در صحنه ترتیب داده بود و از آن ها در باب اخراج افغانی ها می پرسید. به سراغ یکی رفت و جواب گرفت: “من فنی کار گیر نمی آورم و یک مشت افغانی این جا مشغول کار هستند” . از صبح این عبارت مزخرف “یک مشت افغانی” توی گوشم است و فراموشم نمی شود. از آن مصاحبه شونده انتظاری نیست. او بی کار است و عصبانی ولی نمی فهمم رادیوی ملی یک کشور شرم گین از نیست که چنین جمله توهین آمیزی را از بخش خبر اصلی خودش پخش می کند و این چنین به احساسات احمقانه نژادپرستانه دامن می زند. اگر امکانی فراهم بود به سهم خودم از افغانی های مقیم ایران بابت این جمله عذرخواهی می کردم.
  • مساله عاملیت و آموزش مدیران

    مساله عاملیت (Agency Problem) یکی از موضوعات مهم برای اقتصاددانان است و می گوید که فردی که وکالت فرد دیگری را برای اداره سازمانی بر عهده دارد تصمیمات سازمانی را به گونه ای اتخاذ می کند که منافع شخصی خودش بیشینه شود و در این بیشینه سازی منافع لزوما منافع صاحب سازمان را مد نظر قرار نخواهد داد. این زاویه دید مدل تصمیمات بنگاه ها را از بیشینه سازی مطلق ثروت سهام داران دور می کند. من خودم چون بیش تر درگیر کسب و کار آموزش و ارائه مشاوره به مدیران هستم نمونه عینی مساله عاملیت را در این حوزه دیده ام. یکی از روش های – به نظر من – به شدت غیراخلاقی در بازاریابی کارگاه ها و دوره های آموزش مدیریت برای مشتریان دولتی یا شرکت های بزرگ تعارضی است که شرکت های خصوصی و نیمه دولتی مجری این دوره ها بین منافع سازمان ها و منافع شرکت کنندگان در دوره ایجاد می کنند و از این طریق برای خود بازارسازی می کنند. یکی از روش های خیلی معمول برای این نوع بازاریابی تبدیل کردن کلاس آموزشی به نوعی برنامه تفریحی برای شرکت کنندگان است. مثلا برنامه آموزشی را در کیش یا یکی از هتل های خوب شمال برگزار می کنند و در جریان دوره ها هم پذیرایی مفصلی از شرکت کنندگان به عمل می آورند و نهایتا هم با هدایایی مثل کیف و کتاب آن ها را بدرقه می کنند. با این ترفند مدیر یا کارشناسی که متقاضی شرکت در دوره آموزشی است بیش از آن که علاقه مند به محتوای دوره و اثربخشی آن باشد از حاشیه های دوره لذت می برد و البته این لذت را نه به هزینه خود بل که به هزینه سازمان متنوعش کسب می کند. می توانید حدس بزنید که این حاشیه های جذاب تا چه حد روی تصمیمات آموزشی سازمان...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها