• جوهره تفکر اقتصادی، ادامه بحث اقتصاد به شیوه مهندسان (بخش دوم)

    تا جایی که من فهمیده ام و جمع بندی کرده ام یک نگاه اقتصادی باید این چهار مفهوم اساسی را در دل خود داشته باشد و اگر یکی از این مفاهیم در تحلیل غایب باشد از حوزه علم اقتصاد یا رفتار اقتصاددانانه خارج می شویم: ۱) تعادل: اقتصاددان ابتدا باید از خود بپرسد که تعادل فعلی چرا شکل گرفته و برای رسیدن به تعادل بعدی چه نیروهایی باید به کار بیفتد یا به کار خواهد افتاد. تعادل مفهومی است که اقتصاد از فیزیک امانت گرفته است و تقریبا همان معنایی را می دهد که آن جا هم مصطلح است: در چه نقطه ای مجموع نیروهای مختلف اثر هم را خنثی کرده و سیستم را به نقطه ای می رسانند که دلیلی برای تغییر از آن نقطه وجود ندارد. تعادل در واقع همان نقطه ای است که سطح تولید، دستمزدها، قیمت ها، اشتغال، انگیزه ها، میزان رقابت ، شکل نهادها و هر متغیر دیگری که به آن علاقه داریم نهایتا در آن نقطه تعیین می شود. تعیین قیمت در بازار مثال ساده تعادل است. اگر عرضه یا تقاضای یک کالا دچار تحول شود بازار حرکت خودش را شروع می کند و نهایتا قیمت جدید در جایی دیگر تعیین می شود. مثال های پیچیده ترش در ساختار نهادی جامعه مطرح می شود. بین شکل های مختلف نهادی که می توانست در جامعه شکل بگیرد این نوع شکل نهادی خاص (مثلا یک قرارداد اجتماعی) برای طرفین ماجرا نوعی از رضایت را ایجاد کرده و دیگری دلیلی برای تغییر آن وجود نداشته است. ۲) بهینه سازی: تک تک عوامل موجود در اقتصاد یعنی مصرف کنندگان، مالکان بنگاه ها، کارکنان بنگاه ها و سیاست مداران موجوداتی منفعت جو و هوش مند هستند. آن ها از حداکثر اطلاعات در دسترسشان استفاده می کنند تا همواره منافع خود را در هر شرایطی بیشینه نگاه دارند. تحلیل گر...ادامه مطلب ...
  • تعلق خاطر و بی طرفی

    سوالی از سر کنجکاوی: به عنوان یک خواننده بیرونی چگونه می توان به بی طرفی نتایج مطالعات حوزه های خاصی مثل مطالعات زنان یا محیط زیست که به نوعی روی موضوع اقلیت ها متمرکز هستند اعتماد کرد؟ با این توضیح که می دانیم که کسانی که معمولا وارد حوزه های این گونه می شوند نوعی تعلق خاطر یا مسوولیت اخلاقی نسبت به موضوع احساس می کنند و لذا کاملا طبیعی است که به صورت ناخودآگاه یا ارادی علاقه مند باشند نتایجی را تولید کنند که منطبق بر این تعلق خاطرشان باشد. ضمن این که گفتمان مسلط در حوزه نیز معمولا چنین نتایجی را می طلبد. دوستان مخالف و زود غیرتی شونده لطفا دقت کنند که سوال از سر کنجکاوی و تا حدی هم باز کردن یک بحث است و لذا خواهشم این است که توضیح بدهند که چه روش هایی مانع از این می شود که پیش فرض ها و علایق محقق بر نتایج کار او سایه نیفکند. آن هم در حوزه ای که موضوع بسیار سیال است و می توان داده ها را به طور دلخواه برگزید و از آن نتیجه گیری کرد.
  • ترکیه و مهار تورم

    مدتی بود که فکر می کردم چیزی درباره موفقیت اقتصادی ترکیه که اتفاقا بسیار منطبق بر توصیه های سازمان های اقتصادی بین المللی بود بنویسم. امروز دیدم مرکز پژوهش های مجلس هم حتی به این موفقیت اذعان دارد و این چکیده گزارش را تهیه کرده است که به نظر من حرف های عینی بسیار مهمی دارد. جالب است که به قول علی میرزاخانی در سرمقاله دنیای اقتصاد خود آقایان مجلس توصیه های سیاستی درست خلاف تجربه ترکیه را برای ایران پیشنهاد کرده اند. ضمنا کمال درویش وزیر دارایی ترکیه که نقش مهمی در این موفقیت داشت سال قبل به عنوان دبیرکل یکی از مهم ترین اجزای سازمان ملل یعنی برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) انتخاب شد که تا به حال دبیرکل جهان سومی به خود ندیده بود و مدیریتش معمولا در انحصار آمریکایی ها بود. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی چگونگی کاهش چشمگیر نرخ تورم در ترکیه بدون تکیه این کشور به درآمدهای نفتی را مورد بررسی قرار داد. بر اساس اعلام دفتر اطلاع رسانی مرکز پژوهشها، دفتر مطالعات اقتصادی این مرکز با انتشار گزارشی ضمن ارزیابی روند و علل کاهش نرخ تورم در ترکیه طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ میلادی تصریح کرد که موفقیت دولت ترکیه در کاهش نرخ تورم از این نظر حائز اهمیت است که این کشور فاقد نفت – و درآمدهای نفتی- می‌باشد و این در حالی است که بخش مهمی از هزینه های اجتماعی و اقتصادی آن و همچنین درصد قابل توجهی از تورم موجود آن نیز ناشی از قیمت انرژی و نوسانات آن بوده است. این گزارش می‌افزاید: با کاهش نرخ تورم در کشور ترکیه و دسترسی این کشور به نرخ تورم تک‌رقمی ۷/۷ درصدی، این کشور از لحاظ پایین بودن نرخ تورم در میان ۱۶۰ کشور جهان هم اکنون در ردیف ۶۰ قرار دارد این در حالی است که ایران از نظر بالابودن...ادامه مطلب ...
  • گفتمان دفاع از بازار

    من از یک زاویه منتقد نوشته های دوستانی مثل دکتر غنی نژاد هستم. ایشان عمدتا سعی می کند از منظری فلسفی از نظام اقتصاد بازار دفاع کند و گاهی این دفاع را حتی به مفاهیم اخلاقی مثل آزادی یا عدالت هم ربط می دهد. من با این نوع دفاع اخلاقی-فلسفی از اقتصاد بازار مخالفم. چرا که تا جایی که می دانم و می فهمم عمده نوشته های علمی متاخر در دفاع از اقتصاد بازار بر پایه اثبات «کارآیی» این نظام نوشته شده است و همان جا هم تذکر داده می شود که جنبه اخلاقی یا مسایل مربوط به عدالت و بازتوزیع این فرآیند باید در حوزه ای متفاوت بحث شود. تئوری های بازار نشان می دهد که تحت شرایط مشخصی (که برخی تا حدی محدود کننده است یا در عمل از آن ها انحراف داریم) نتایجی که از کارکرد بازار به دست می آید بهینه پارتو است. یا به تعبیر ساده ای که من دارم فرآیند بازار در مجموع و سرجمع بیشترین میزان رفاه کلی یا بیشترین ارزش کل تولیدی را که می شود از یک وضعیت اولیه به دست آورد را تولید می کند. این که با وجود نابرابری های اولیه و عدم دست رسی برابر به فرصت ها این رفاه چگونه توزیع می شود و آیا این توزیع اخلاقی است یا نه؟ معمولا با تئوری های ساده قابل توضیح نیست و ما نیاز به مباحث تکمیلی یا حتی بحث هایی فراتر از حد علم اقتصاد داریم. خلاصه حرفم این است که باید سطح گفتمان دفاع از اقتصاد بازار در ایران را ارتقاء داد. همان طور که به دوستان مقابل انتقاد می کنیم که کلی گویی می کنند این اشکال به خودمان و دوستانمان هم وارد است که در دفاع از بازار و تشریح جنبه های مختلف آن در فضای آدام اسمیتی به سر می بریم و چیز زیادی...ادامه مطلب ...
  • اقتصاد به شیوه مهندسان (بخش اول)

    آیا کسانی که تحصیلات اولیه شان در رشته هایی مثل مهندسی یا ریاضیات یا فیزیک است می توانند اقتصاددان های خوبی شوند؟ سوال را جور دیگری هم می توان پرسید. آیا رابطه مثبتی بین تحصیل در رشته های مهندسی و ریاضیات و موفقیت در فعالیت های علمی در حوزه اقتصاد وجود دارد؟ اگر از برخی دوستان ایرانی بپرسید احتمالا با قطعیت بالایی به شما جواب منفی داده و می گویند اقتصاد جزو علوم انسانی است و افرادی با تحصیلات مهندسی و ریاضیات در آن موفق نمی شوند. اجازه دهید ببینیم فهرست جایزه نوبل سال های اخیر در این رابطه چه می گوید: ۱) روبرت آومن، برنده نیمی از جایزه نوبل ۲۰۰۵ به خاطر توسعه نظریه بازی ها، دکترای ریاضیات ۲) ادوارد پرسکات، برنده نیمی از جایزه نوبل ۲۰۰۴ به خاطر توسعه پویایی های اقتصاد کلان، لیسانس ریاضی و فوق لیسانس تحقیق در عملیات ۳) روبرت انجل برنده نیمی از جایزه نوبل ۲۰۰۳ به خاطر توسعه روش های تحلیل سری زمانی، فوق لیسانس فیزیک ۴) کلیو گرانجر، برنده نیمی از جایزه نوبل ۲۰۰۳ به خاطر توسعه روش های تحلیل سری زمانی، دکترای آمار ۵) ورنون اسمیت، برنده نیمی از جایزه نوبل ۲۰۰۲ به خاطر واردن کردن بحث های روانشناختی در اقتصاد، لیسانس مهندسی برق ۶) جورج آکرلاف، برنده یک سوم جایزه نوبل ۲۰۰۱ به خاطر توسعه بحث اطلاعات نامتقارن، لیسانس اقتصاد و ریاضیات ۷) مک فادمن، برنده نیمی از جایزه نوبل ۲۰۰۰ به خاطر توسعه روش های تحلیل گسسته در اقتصادسنجی، لیسانس فیزیک ۸) آمارتیا سن، برنده جایزه نوبل ۱۹۹۸ به خاطر توسعه بحث اقتصاد رفاه و انتخاب اجتماعی، لیسانس اقتصاد و ریاضی ۹) روبرت مرتون، برنده نیمی از جایزه نوبل ۱۹۹۷ به خاطر توسعه مفاهیم مشتقات مالی، دکترای نیمه تمام ریاضیات ۱۰) جیمز میرلیس، برنده نیمی از جایزه نوبل ۱۹۹۶ به خاطر توسعه بحث مشوق های تحت اطلاعات نامتقارن، لیسانس...ادامه مطلب ...
  • مقاله ام در رستاک – و احتمالا شرق فردا یا روز بعدش- با عنوان سهمیه بندی بنزین، کاهش رفاه و توزیع رانت
  • مهندسی و اقتصاد

    امروز متوجه موضوع جالبی شدم. زمانی که مظاهری قرار بود وزیر شود برخی اساتید دانشکده ما با وزارت او مخالف بودند و به نظرشان می رسید او «نگاه مهندسی» به اقتصاد دارد. خود من هم با مجموعه اطلاعاتی که داشتم موافق این نقد بودم. البته در آن یک مورد خاص کسانی مثل دکتر مشایخی معتقد بودند که وزارت دارایی در ایران در واقع کارکرد جدی سیاست گذاری اقتصادی ندارد و به دلیل ماهیت کارش که بیشتر اداره مجمع شرکت های دولتی و جمع آوری مالیات و خزانه داری است به تر است که اتفاقا یک فرد با تخصص مهندسی یا سیستمی بالاسرش باشد. به هر حال این اختلاف در مورد صلاحیت مظاهری بین دکتر مشایخی و دکتر نیلی وجود داشت. البته در عمل هم مظاهری بعدها تا حدی روی کردش را تعدیل کرد و به روی کرد اقتصادی نزدیک تر شد و کسانی که طرف دارش بودند به بقیه می گفتند ببینید یک مهندس می تواند این چیزها را یاد بگیرد! عقیده مشابهی را هم اساتید برجسته گروه مدیریت ما در مورد برخی مدیران دولت خاتمی – مثلا محمد باقریان- داشتند و می گفتند «نگاه مکانیکی» به مقوله مدیریت دارند که باز من شخصا موافق این نقد بودم. اگر دیده باشید این جا هم هر از چندی از راه حل های مهندسی برای مسایل اقتصادی سخت انتقاد کرده ام طوری که گاهی سر و صدای دوستان مهندس درآمده است. در این وبلاگ بحث مدیریتی نمی کنم ولی شخصا از مخالفان جدی نگاه مهندسی به مدیریت هستم که این روزها در ایران به نوعی پرطرف دار هم شده است. حالا نکته جالب این جا است که دوستان منتقد دانشکده ما یا منتقدین بچه های مهندسی که بعدا سراغ اقتصاد یا مدیریت رفته اند دقیقا همین الفاظ را در مورد این اساتید و دانش جویان به کار می برند. آن ها معتقدند...ادامه مطلب ...
  • مقاله ام در رستاک با عنوان نشاندن فلسفه به جای اقتصاد
  • رانت جویی

    رانت جویی فرآیندی مضر در اقتصاد است. باز این موضوع بدیهی است ولی چرا؟ برای توضیح مساله من همیشه دوست دارم از مفهوم سود رانتی استفاده کنم. یک صنعت به شدت رقابتی مثل ماکارونی یا فرش ماشینی یا تلویزیون که کالاهای استاندارد و تقریبا مشابه تولید می کند را در نظر بگیرید. مدل های تئوری و مطالعات تجربی نشان می دهد که سود در این نوع صنایع تقریبا صفر است که به آن سود نرمال هم می گویند. البته این صفر بودن سود معنایی اقتصادی دارد یعنی پس از کسر هزینه تمام عوامل از جمله هزینه فرصت سرمایه محاسبه می شود. به عبارت دیگر امید ریاضی سود یک شرکت فعال در بازار رقابتی دست آخر نمی تواند چیزی بیش از سود متوسط موجود در بازار سرمایه باشد. دلیل آن هم ساده است. به علت وجود رقابت سنگین در صنعت هر شرکتی که بخواهد اندکی از سود صفر فاصله بگیرد با رقبای دیگری مواجه می شود که قیمت را پایین تر از او تعیین می کنند تا سهم بازار او را به دست آورند. این بازی تا جایی ادامه می یابد که همه به مرز سود صفر برسند و دیگر کسی نمی تواند از آن پایین تر برود چون ورشکست می شود. در مقابل یک شرکت را در نظر بگیرید که به هر دلیلی در یک بازار انحصاری یا نزدیک به انحصار فعالیت می کند. چنین شرکتی می تواند به راحتی از حاشیه سود صفر فاصله گرفته و قیمت خود را در نقطه ای قرار دهد که سود اضافه خوبی به دست آورد. چنین سودی در اقتصاد سود رانتی نامیده می شود. دقت کنید که سود رانتی لزوما امری غیر اخلاقی یا غیرقانونی یا حتی مضر برای جامعه نیست. مضر بودن مساله به این بستگی دارد که شرکت این سود رانتی را از چه طریقی به دست آورده است. مثلا شرکت...ادامه مطلب ...
  • گروه فشار صنعتی

    خانه صنعت و معدن به مناسبت روز صنعت و معدن بیانیه ای صادر کرده است. می دانیم که برای تحلیل رفتار چنین نهادهایی عینک رانت جویی (Rent Seeking) را باید به چشم بزنیم. شیوه آشنا هم معمولا تمسک جستن به مفاهیمی مثل تولید ملی و صنعت داخلی و کار و تلاش برای افزایش رانت تخصیصی به اعضای نهاد است. بخش هایی از این بیانیه عبارتند از: ۱) حال که پس از سال‌ها پافشاری و پیگیری مداوم ما تولیدکنندگان، مجلس عزیز و دولت گرامی‌ مصمم به کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی و سامان بخشی به بروکراسی اداری بانک‌ها شده‌اند، امیدواریم تمهیدات لازم جهت پیاده‌سازی و اجرای موفق آن و برخورد با سودجویانی که در برابر آن مقاومت می‌کنند، اندیشیده و اعمال شود تا این حرکت پسندیده به سرانجام شایسته و در خور برسد. از واقعی بودن نرخ بهره کسی سود نمی کند جز سپرده گذاران کوچک و شرکت های موفقی که قادرند در نرخ بهره واقعی هم سودزا باشند و از پایین آوردن مصنوعی آن کسی سود نمی کند جز وام گیرندگانی که باید بهره ای پایین تر از قیمت بپردازند تا سرپا بمانند. حالا سودجو کیست؟ ۲) کاهش تعرفه کالاهای واسطه‌ای تولید نهایی و ماشین‌آلات و تجهیزات تولیدی و افزایش تعرفه کالاهای مصرفی و لوکس تعرفه کالاهای مصرفی و لوکس را از جیب مصرف کننده ایرانی بالا ببریم تا دوستان تولید کننده با خیال راحت و در فقدان فضای رقابتی از مازاد سودهای انحصاری برخوردار شوند. ضمنا فراموش نکنیم که تعرفه کالاهای واسطه ای و ماشین آلات را هم کم کنیم که سودآوری هر چه بیشتر دوستان تضمین شود. ۳) مبارزه جدی و مستمر با قاچاق کالا و ارز قاچاق ارز در شرایط فعلی معنی دارد؟ دکتر طبیبیان زمانی گفته بود که صنعت ما بیست و پنج سال است (شاید هم چهل سال است) که آموخته از دولت رانت بگیرد...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها