• Fancy Methods

    یک سنت عالی در جامعه علمی اقتصاد (فاینانس همیشه در نوشته‌های من زیرمجموعه اقتصاد است و لذا نیازی به ذکر اسمش به صورت جداگانه نیست) هست و آن این‌که روش‌های جدید و ظاهرا پیچیده ریاضی اگر منجر به درک به‌تری از مسایل کلیدی نشوند هیچ ارزشی ندارند و کسی آن‌ها را جدی نمی‌گیرد. گاهی اوقات کسانی که از مهندسی (خصوصا مهندسی صنایع) به این حوزه وارد می‌شوند در ابتدای امر از این سنت جا می‌خورند ولی بعد عادت می‌کنند که به جای “ابزارهای” حل مساله روی محتوای مساله و “درکی” که در مورد دنیای بیرون می‌دهد تمرکز کنند. البته می‌دانم کسانی که بیرون رشته هستند – خصوصا در ایران – توهماتی در مورد این که علم اقتصاد بازی ریاضی است دارند که این توهم آن‌قدر از واقعیت دور است که نیازی به پاسخ ندارد. شاید این توضیح قضیه را روشن تر کند که حتما در درون علم اقتصاد هم کسانی هستند که کارهایشان فقط بازی با این ابزارها است ولی آن‌ها معمولا افراد درجه سوم و معمولا در مراکز سطح پایین هستند که جدی گرفته نمی‌شوند و کارشان هم توجه کسی را جلب نمی‌کند و نماینده علم اقتصاد نیستند.

    اصطلاح رایجی که افراد با تجربه‌تر در این مواقع به کار می‌برند “روش‌های تفننی” است. این جمله استانداردی است که “You showed us some FANCY METHODS, but where is the REAL problem or new insight?”. در مقابل یک استاد خوب دانش‌جویانش را تشویق می‌کند که یک پازل و یا مساله مهم را در علم پیدا کنند و سعی کنند آن را کمی شکاف بدهند (Crack It) که معنی‌اش این است که جنبه‌هایی از مساله را که تاریک بوده روشن کنند تا بقیه از زاویه عمیق‌تری به موضوع نگاه کنند. به این هم باید توجه کرد که گاهی برای افراد غیرمتخصص فهم این‌که چرا اثبات وجود یا یک‌تایی یا هم‌گرایی یک رابطه ریاضی مهم است مشکل است و لذا مقالاتی که روی مفاهیم کلیدی ریاضی در اقتصاد کار می‌کنند ممکن است به نظر آن‌ها بازی ریاضی یا کار تفننی برسد ولی اهل فن می‌دانند که این نوع کارها چه اهمیت پایه‌ای دارند و لذا هر مقاله صرفا ریاضی لزوما بازی ریاضی بی‌هوده نیست.

    متاسفانه فکر می‌کنم این سنت در حوزه‌هایی مثل مهندسی صنایع یا مدیریت صنعتی در ایران اصلا رایج نیست. خوب به یاد دارم که عنوان بسیاری از مقالات یا تزهای فوق لیسانس در این حوزه‌ها چیزهایی مثل “استفاده از ترکیب روش فازی و شبکه عصبی برای حل مسایل برنامه‌ریزی استراتژیک با الگورتیم ژنتیک!” بوده است. (ببخشید سواد من مال ده سال پیش است. قطعا در این ده سال اسم‌های زیبای زیادی به این حوزه اضافه شده است). عنوان‌هایی که گاهی با یک نگاه می فهمی که ابزاری را به مساله‌ای پیوند داده که اصلا با این ابزارها قابل تحلیل نیست. گاهی وقتی مقالات سمینارهای این حوزه ها در ایران را می‌خوانم احساس می‌کنم که با نمایش‌گاهی از اسم‌ ابزارها طرفم که دست آخر هیچ مشکل اساسی را حل نکرده است. این باعث شده تا بخشی از کل آموزش و پژوهش در این دو رشته – حداقل در ایران – ابتر باشد یعنی به جای این‌که معطوف به ارتقاء کیفیت درک موضوعات واقعی باشد واقعا به یک بازی ریاضی/محاسباتی (گاهی ساده) تبدیل شده باشد.

    این اشکال را گاهی حتی در دوستانی که در ایران در حوزه اقتصاد کار می‌کنند هم می‌بینم. مثلا بارها شده که با این سوال مواجه شوم که من می‌خواهم یک مساله را با نظریه بازی‌ها یا هوش مصنوعی حل کنم لطفا یک مساله پیش‌نهاد کنید! جواب ثابت من همیشه این است که به جای این کار مسیر معکوس را بروید. اول یک مساله جذاب و کلیدی را پیدا کنید، بعد ببینید که چه ابزارهایی برای حل این نوع مسایل لازم است. همان را در جای خود و به اندازه استفاده کنید.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها