اگر پیشینه فعالان حوزه مدیریت مالی در ایران را بررسی کنید متوجه می شوید که اکثریت مطلق آن ها از دانشکده های حساب داری و یا مدیریت وارد این حوزه شده اند. این مسیر در دهه های قبل مرسوم بوده ولی در دو سه دهه اخیر روند به سمت رشته مالی مبتنی بر نظریه های اقتصادی و دوره های ارائه شده در دانشکده های اقتصاد متمایل شده است و امروزه تصور امور مالی بدون پیش زمینه جدی اقتصاد تقریبا غیرممکن است. واقعیت این است که حساب داری و امور مالی دو حوزه نزدیک ولی متفاوت از یک دیگر هستند. حساب داری روی جریان مبادلات مالی در داخل یک سازمان و ثبت و ضبط و تجزیه و تحلیل روند آن متمرکز است. وظیفه حساب دار عمدتا جمع بندی اطلاعات مالی و ارائه گزارش های مناسب هم راه با تحلیل به مدیران است. در حالی که متخصص مالی متمرکز روی دینامیک مبادلات مالی در داخل بنگاه و کل بازار مالی، روند های آتی آن و رفتار بهینه یک بنگاه در تعامل با بازار مالی و بقیه بازی گران است. به این سبب متخصص مالی به شدت به دانستن نظریه ها و ابزارهای اقتصاد نیازمند است که روی مباحثی مثل اقتصاد خرد، تحلیل سری های زمانی و فرآیندهای تصادفی، نظریه بازی ها و طراحی مکانیسم ها بنا می شود. در سفر ایران با چند نفر از دوستان که در دانشگاه های مختلف فوق لیسانس و دکترای مالی می خوانند صحبت کردیم و نتیجه مشترک تمام صحبت ها این بود که برنامه درسی این رشته در ایران از جریان اصلی دنیا دور است. حتی اگر تیتر برخی درس ها نیز یک سان باشد معمولا سطح ریاضیات به کار رفته در دروس ایران خیلی پایین است و از زبان به شدت ریاضی فاینانس در دنیا فاصله دارد. اگر علاقه مند به دنبال کردن مباحث مالی...
ادامه مطلب ...