• نسل دوم ایرانی

    از مطالعات مهاجرت می دانیم که مهاجرانی که از کشوری فقیرتر به کشوری ثروت مند می روند و وارد بازار کار می شوند معمولا در مقایسه با جمعیت بومی کشور میزبان در مشاغل مشابه خودشان از قابلیت های شخصی بالاتری برخوردارند. دلیل این مدعا هم این است که آن ها با وجود طی کردن بخشی از آموزش خود در کشوری با سطح توسعه یافتگی پایین تر و احتمالا نهادهای آموزشی با کیفیت پایین تر و نیز با وجود محرومیت از برخی امتیازات شهروندان کشور اصلی مثل تسلط به زبان و دسترسی به شبکه های اجتماعی توانسته اند در رقابت موفق باشند. به عبارت دیگر توانایی های فردی مهاجران مثل پرکاری یا هوش بر ضعف های ناشی از شرایط محیطی آن ها غلبه می کند. البته صورت دیگر همین تئوری این است که مهاجران معمولا قادر به یافتن شغلی می شوند که سطح آن از قابلیت های شخصی آن ها پایین تر است که معنی آن دوباره همین است که از همکاران محلی خود قابلیت های بیش تری دارند. حال اگر نگاه خودمان را از خود شخص مهاجر برداریم و به فرزندان او نگاه کنیم شاید بتوانیم حدسی بزنیم. فرزند این شخص از یک طرف شانس به ارث بردن بخشی از قابلیت های فردی والدین را دارد و از طرف دیگر در محیط کشوری توسعه یافته و بر اساس نظام آموزشی و فرهنگ آن جا پرورش می یابد. در نتیجه احتمال این که در آن کشور میزبان جزو افراد موفق شود به طور آماری بالا است. من آماری ندارم ولی بر اساس مشاهدات خودم از توانایی های نسل دومی های خاورمیانه ای که شهروند آمریکا هستند چنین فرضیه ای را پرورانده ام. اگر این فرض درست باشد باید انتظار داشته باشیم فرزندان ایرانیان تحصیل کرده مقیم خارج از کشور باید به طور آماری شانس بالاتری برای مطرح شدن به عنوان یک...ادامه مطلب ...
  • کافه های روشن فکری در ایران

    امروز با مریم صحبت می کردم و تعریف می کرد که با یکی از رفقاش رفته بودند یکی از کافه های روشن فکری کریم خان. چیزهایی که مریم می گفت برای من زنده کننده همه خاطره های تلخ – و تا حد زیادی مشمئزکننده – از محیط های روشن فکری ایران است. از کافه شاپ های پاساژ گاندی گرفته تا برخی جلسات خانه هنرمندان تا کلاس های مجله … و جشن واره ها و مراسم ها. جاهایی که در اشغال روشن فکران و هنرمندان واقعی است و امثال ما امل ها در آن جایی ندارند. ما یعنی کسانی که متاسفانه نه موی دراز داریم و نه ریش چانه ای عجیب و نه شلوار جین خیلی تنگ می پوشیم و نه بلدیم یک نوشته را در چهل سانتی متری چشممان بگیریم و با لحن خاصی بخوانیم و نه می توانیم سیگارمان را در حالی که به سقف خیره شده ایم عمیقا دود کنیم و نه خوشمان می آید برای تحت تاثیر قرار دادن دختر/پسر رو به رویمان راجع به ادبیات و سینمای پست مدرن به صورت غیرقابل فهمی صحبت کنیم و نه آن قدر استعداد داریم که نیم ساعت به دور دست خیره شویم و بعد با شیوه خاصی نمایشنامه مان را بنویسیم. ما که وقتی می ریم کافی شاپ پاتوق جماعت این مدلی بلد نیستیم اسم نوشابه های مخصوص آن جا را بگوییم و چای داغ خودمان را سفارش می دهیم و عوضش پوزخند تحویل می گیریم. ما که هیچ چیزی از احساسات کسانی که دور هم می نشینند و یک نوشته را با هم می خوانند و سخت تحت تاثیر قرار گرفته و همه با هم احساساتی می شوند و سرشان را تکان می دهند نمی فهمیم – این یکی اتفاقا شامل برخی رفقای سابقا شریفی ما هم می شود که رفتار مصنوعی شان گاه خیلی خنده دار است-....ادامه مطلب ...
  • تابع مطلوبیت چیست؟

    احتمالا از یک طرف بارهای بار این کلمه «مطلوبیت» یا همان یوتیلیتی (Utility) را از زبان اقتصاددانان شنیده اید و از طرف دیگر شاهد نقدهای زیادی بودیده اید که به اقتصاددانان ایراد می گیرند که انسان ها را محدود به لذت های مادی می کنند یا می گویند رفتار کسی که جانش را فدا می کند چگونه با مفهوم مطلوبیت قابل توضیح است. متاسفانه عمده این نقدها به خاطر عدم آشنایی با مفهوم درست تابع مطلوبیت کاملا بی ربط به موضوع است. فکر کردم شاید بد نباشد کمی دقیق تر به این مفهوم به ظاهر بدیهی بپردازیم. مطلوبیت در مفهوم قدیمی آن (تا پایان نیمه اول قرن بیستم) نشان گر سطح لذتی بود که یک فرد از مصرف یک کالای خاص کسب می کند. با این برداشت از مفهوم مطلوبیت ها من سیب را به گلابی ترجیح می دهم چون مطلوبیت ناشی از سیب برای من بالاتر از مطلوبیت ناشی از مصرف گلابی است. به عبارت دیگر مطلوبیت «علت» ترجیحات انسان ها است. احتمالا مفهومی که در ذهن بسیاری از مردم است به این توصیف نزدیک است. نقدهای موجود هم عمدتا بر اساس این نوع برداشت از مفهوم مطلوبیت صورت می گیرد. مطلوبیت اما در معنی مدرن آن نه تنها حاوی هیچ اطلاع خاصی از «سطح لذت» ناشی از مصرف یک چیز نیست بلکه حتی آن رابطه علت و معلولی بین مطلوبیت و انتخاب افراد هم وجود ندارد. در واقع مطلوبیت چیزی جز یک مفهوم جعلی که کار ما را در مدل سازی رفتار انسانی راحت می کند نیست. این مفهوم چگونه تعریف می شود؟ فرض کنید شما را در مقابل تمامی انتخاب های موجود در دنیا قرار می دهند. از خوردن یک سیب و دو سیب و یک گلابی و دو گلابی و رفتن به مشهد و عبادت و لهو و لعب و کسب علم و قدم زدن در...ادامه مطلب ...
  • دو سایت اقتصادی

    مدرسه تابستانی فلسفه و اقتصاد وین از امروز به مدت دو هفته برگزار می شود و من هم توانستم پذیرش همراه با پرداخت نصف شهریه را بگیرم. قطعا سعی می کنم گزارش سخن رانی ها را بنویسم ولی علی الحساب می توانید بعضی از پاورپوینت ها را در لینک مربوط به Schedule مشاهده کنید. ضمنا توصیه می کنم نگاهی به سایت فروم تحقیقات اقتصادی (ERF) بیندازید. این فروم به نوعی شبکه اقتصاددان های کشورهای شمال آفریقا و خاور میانه است و در آن می توان راجع به محققین اقتصادی در این کشورها و برخی مقاله هایشان اطلاعات به دست آورد. سمینارهای سالیانه ای هم دارند که اصل مقاله هایشان قابل دسترسی است. برای من این فروم دو حسن داشته است. یکی این که وقتی مقاله ای راجع به کشورهای مشابه ایران لازم دارم ممکن است بتوانم در آن جا پیدا کنم (همین هفته پیش مقاله ای راجع به بحث اندازه دولت در خاورمیانه یافتم) و دیگر این که با خواندن مطالب آن می توانم راجع به سطح علمی و دغدغه ها و مسایل مورد علاقه محققین اقتصادی در کشورهای دور و بر خودمان بیش تر بدانم. اگر اشتباه نکنم دکتر هادی صالحی اصفهانی و دکتر مشایخی هم جزو افراد موثر در تشکیل این فروم بوده اند.
  • ضربه ای که از جزییات می خورم

    ۱) امتحان های سال اول تمام شد و به خیر گذشت. الان دیگر همه هم کلاسی ها و اساتید می دانند که من یک نقطه ثابت برای نمراتم دارم: بی پلاس. هر وقتی نمره ای اعلام می شود همه می پرسند بی پلاس؟ و معمولا هم جواب مثبت است. به قول یکی از دوستان تفاوت ها در مارژین مشخص می شود. تفاوت کسی مثل من و شاگرد زرنگ های کلاس هم در همین فاصله بین بی پلاس و ای ماینس یا ای است. تفاوتی که با حضور منظم سر کلاس و جزوه نوشتن و تحویل مرتب تمرین ها و دقت به همه جزییات حاصل می شود و من فاقد آن هستم. ۲) استاد اقتصاد خرد دو – معروف به تاف گای، استاد سخت گیر- در توسعه نظریه تعادل عمومی با استفاده از روی کرد توپولوژی دیفرانسیل سهم داشته است. او اولین کسی بوده که ثابت کرده تعداد نقاط تعادل در اقتصاد عددی فرد است. دور از انتظار هم نیست که دکترای ریاضیات داشته باشد.با این پیشینه من فکر می کردم او باید کسی باشد که به ریاضیات خیلی بیش از اقتصاد علاقه داشته باشد ولی اتفاق جالبی برایم افتاد که درست خلاف این را ثابت کرد. در هر دو امتحان میان ترم و پایان ترم نمره ای که او به ورقه من داده بود خیلی بیش تر از نمره ای بود که حل تمرینش داده بود. اختلافشان هم بر سر نوع نوشتن من است. استاد حل تمرین ورقه را به دقت تصحیح کرده و هر دو بار به من سی داده بود. استاد ریاضی دان اما معتقد بود که من شهود درستی روی مساله ها داشتم و نکته اصلی را با روش هایی مثل کشیدن شکل یا توضیح جواب بیان کرده ام پس باید بخش مهمی از نمره ام را بگیرم. آخر سر هم نظر استاد بزرگ غالب شده و...ادامه مطلب ...
  • زنان و اندازه دولت

    آیا زنان متفاوت تر از مردان رای می دهند؟ نظریه رای جنسیتی به این سوال پاسخ مثبت می دهد و این فرضیه را پیش می کشد که زنان بیش تر طرف دار گروه های چپ گرا هستند. البته برخی محققین معتقدند از دهه هشتاد به بعد این فرضیه در کشورهای غربی غیرمعتبر شده است. در ادامه این سوال مطرح می شود که آیا حضور زنان در عرصه انتخابات روی اندازه دولت ها تاثیر دارد؟ به نظر می رسد باز هم جواب مثبت است و نقش رای زنان در بزرگ شدن اندازه یکی از توضیح های مطرح در این زمینه است. در این رابطه چند فرضیه پیش نهاد شده است که البته هر کدام از آن ها در تست های تجربی ممکن است تایید یا رد شده باشند. هدف من هم از نوشتن این فرضیات اصرار بر درست و غلط بودن آن ها نیست بلکه می خواهم نمونه ای از تحلیل های مبتنی بر انتخاب عمومی را در توضیح پدیده های سیاسی نشان دهم. دلایل نظری که به نفع وجود رابطه علی بین مشارکت زنان در انتخابات و بزرگ شدن دولت مطرح است عبارتند از: ۱) زنان ریسک گریزتر از مردان هستند و علاقه مند به گسترش بیمه های دولتی هستند. بنابراین به دولت هایی که خدمات تامین اجتماعی را گسترش می دهند رای می دهند. ۲) درآمد متوسط زنان در بازار کار کم تر از مردان است و ما از ادبیات انتخاب عمومی می دانیم که کسانی که درآمد پایین تر دارند طرف دار دخالت بیش تر دولت برای بازتوزیع درآمد به نفع گروه های کم درآمدتر (مثل مالیات تصاعدی برای درآمد های بالا) هستند. چنین دخالت هایی باعث بالا رفتن نسبت هزینه های دولت به کل تولید ناخالص داخلی می شود. ۳) هر قدر خدمات دولتی مثل مهدکودک ها یا امکانات ورزشی-تفریحی برای بچه ها گسترده تر باشد امکان...ادامه مطلب ...
  • با ده میلیون پول چه می کنید؟

    یکی از دوستان عزیز از من پرسیده به نظرت اگر کسی ده میلیون تومان پول داشت با آن چه کند؟ من توی این چیزها اصلا خوب نیستم ولی سعی کردم جوابی برای ایشان بنویسم. بعد دیدم شاید بد نباشد این جا بگذارمش تا بیش تر رویش بحث کنیم و ایده های دیگر را هم داشته باشیم. اول از همه آیا این سوال اصولا جواب دارد؟ به نظر من خیر. اولا اگر جوابش سر راست باشد میلیون ها نفر که از این ده میلیون تومان ها دارند می روند سراغ آن راه حل و به اصطلاح دست در آن کار زیاد می شود و سودش به صفر (یعنی معادل سود بانکی) می رسد. ثانیا این که اگر کسی جواب این سوال را بلد باشد می رود از بانک وام می گیرد و می رود دنبال ایده خودش و اطلاعاتش را به بقیه نمی دهد. با این همه شاید بتوانیم کمی بیشتر روی موضوع فکر کنیم. ۱) آیا پولمان را به بازار سرمایه بدون ریسک بسپاریم؟ مثلا در بانک یا اوراق مشارکت سرمایه گذاری کنیم. در این صورت مثل همه جای دنیا ما سودی تقریبا برابر با نرخ تورم به علاوه اندکی پول بیشتر گیرمان می آید. معنی این حرف این است که اگر سودمان را بخوریم در کشوری مثل ایران اصل سرمایه مان در عرض ۱۰ سال تقریبا به یک چهارم ارزش خودش می رسد. ۲) آیا وارد بازار سرمایه با ریسک (مثلا بورس) شویم؟ ممکن است جواب مثبت باشد. اگر به اندازه کافی وقت داریم و می دانیم که چطور باید بین شکاف های بازار حرکت کرد و از فرصت ها پول درآورد. البته باید به اندازه کافی ریسک پذیر هم باشیم که اگر اتفاقی مثل انتخاب پارسال افتاد و قیمت سهام نصف شد زیانش را بپذیریم. فراموش نکنید که تحقیقات نشان می دهد میانگین بازده در بازار بورس برای...ادامه مطلب ...
  • رشد و مشکلات فرهنگی

    من مرتبا از خودم می پرسم آیا رشد یا توسعه یا پیش رفت قواعد مشخصی دارد که بشود با در پی گرفتن آن به سطح کشورهای دیگر رسید یا چیزهای دیگری از جنس شانس و نژاد و آب و هوا و یک پیشینه نهادی بسیار طولانی و غیرقابل تغییر آن قدر موثر است که ممکن است وزن آن بر تلاش های آگاهانه غلبه کند. من به سوالاتی از جنس زیر فکر می کنم: ۱) چرا انگلستان ۴۰۰ سال پیش شرکت سهامی عامی تاسیس می کند و مردم سهامش را می خرند؟ ۲) چرا فضای کاخ های سلطنتی اتریش مثل آپارتمان های طبقه متوسط امروز است و چرا شاه مملکتشان عادت داشته است هر روز صبح ساعت چهار جلسه هیات وزیران را برگزار کند تا به اوضاع مملکت برسد؟ ۳) چرا کشورهای اسکاندیناوی از ۳۰۰ سال پیش پارلمان قوی دارند؟ ۴) چرا دستگاه چاپ در اروپا اختراع شد؟ چرا اروپایی ها راه افتادند تا دنیا را دور بزنند و مسیر هند را کشف کنند؟ ۵) چرا در طول تاریخ هرگز از سخنی از برتری آفریقای سیاه بر تمدن های دیگر نشنیده ایم؟ ۶) چرا با این که آمریکای شمالی و لاتین منابع تقریبا مشابهی دارد ولی به علت حضور مهاجران آلمانی-انگلیسی در شمال و ایتالیایی-اسپانیایی در جنوب بین شمال و جنوب قاره آمریکا این همه فاصله است؟ ۷) چرا تحولات فلسفی-علمی بعد از قرن پانزدهم دقیقا در مرزهای مجموعه متنوعی از کشورهای اروپای مسیحی و نه یک قدم آن طرف تر در امپراطوری عثمانی رخ می دهد؟ ۸) چرا ژاپن در طول تاریخ همیشه نسبت به بقیه همسایگانش برتری داشته است؟ ۹) … به نظر می رسد یک چیزهایی انگار در این دنیا از پیش تعیین شده است یا خیلی قابل تغییر نیست. قابل تغییر هم اگر باشد معمولا آن قدر تدریجی است که به عمر یک آدم قد نمی دهد....ادامه مطلب ...
  • شغل دولتی به جای بیمه بی کاری

    یک روی کرد برای مطالعه ساختار و اندازه دولت ها این است که از خودمان بپرسیم وظایف اصلی دولت در قالب چه شکل های دیگری بازتولید شده و ارائه می شود. مثلا ایجاد نظام تامین اجتماعی (در کنار دو وظیفه دیگر حفاظت از حقوق مالکیت و رفع اثرات جانبی) یکی از دلایل اصلی برقراری دولت ها به شمار می اید که بحث ایجاد نظام حمایتی در زمان بی کاری یکی از اجزای آن است. یک فرضیه در این رابطه این است که حکومت هایی که فاقد یک نظام کارآمد تامین اجتماعی هستند بخشی از این وظیفه خود را در قالب روش های دیگری انجام می دهند که یکی از آن ها ایجاد تعداد زیادی شغل دولتی با حقوق های نسبتا پایین است. به عبارت دیگر بودجه تامین اجتماعی کشور به جای این که به حساب بانکی افراد بی کار منتقل شود ابتدا به دستگاه بوروکراسی منتقل شده و در قالب حقوق ماهانه به بی کاران ظاهرا مشغول کار شده پرداخت می شود. بحث کارآمدی و عادلانه بودن چنین روشی در مقایسه با روش اصلی یعنی پرداخت مستقیم بیمه بی کاری موضوع جداگانه ای است. اگر با این عینک به مساله نگاه کنیم شاید دیگر برایمان این قدر عجیب نباشد که چرا بهره وری مشاغل و سازمان های دولتی در ایران پایین تر از حد مورد انتظار است. از کسی که بیمه بی کاری می گیرد انتظار چندانی برای بهره ور کار کردن نمی ورد. با این عینک هم چنین به تر می شود درک کرد که چرا برنامه های ارتقاء بهره وری خیلی خوب کار نمی کنند. ضمن این که می فهمیم لازم نیست برای کسی که دنبال نامه و رابطه برای یافتن شغلی برای پسر جوان بی کارش است تئوری های استخدام را توضیح بدهیم. او در واقع در پی استخدام نیست بلکه دارد سعی می کند بیمه بی...ادامه مطلب ...
  • مردم شناسی احمدی نژاد

    به نظر من احمدی نژاد روان شناسی مردم ایران را خیلی خوب فهمیده است. او می داند که مردم ایران خیلی به این که امری اساسا ممکن یا مفید است یا منطق پشت سر آن چیست کاری ندارند بلکه بیشتر دوست دارند یکی باشد که بر وجود مشکلات آن ها صحه بگذارد و فیگور تلاش برای رفع مشکل را به خود بگیرد. مردم ایران کسی را که راه حل نمی دهد ولی مثل خودشان است را به کسی که حرف حساب می زند ولی مغرور است ترجیح می دهند. این واقعیت تلخی است که من بعد از انتخاب سوم تیر به آن رسیدم و نمی توانم کتمانش بکنم. در چارچوب این نوع رفتار بسیاری از سخنان احمدی نژاد برای من قابل فهم می شود. صحبت های روزهای اخیرش در مورد گرانی بخوانید. بعد از حل مشکل گرانی فولاد و لبنیات و حبوبات و غیره حتی به بحث اجاره خانه هم وارد شده است و صاحب خانه ها را تهدید کرده که اگر انصاف پیشه نکنند دولت مجبور به دخالت خواهد شد. من فکر می کنم او بعد از یک سال اداره کردن کشور دیگر خوب می داند که قانون عرضه و تقاضا و تعیین قیمت در بازار چیست یا حداقل کسانی دور و برش هستند که این چیزها را به او توضیح دهند. ولی این را هم خیلی خوب می داند که اگر این حرف ها را بزند و وانمود کند که دارد جلوی گرانی را می گیرد مردم او را بیشتر دوست خواهد داشت تا این که بخواهد به مردم توضیح بدهد که مثلا قیمت مسکن سه سال بوده ثابت بوده و این قدر تورم داریم و بنا براین ۲۰ درصد افزایش قیمت به این دلیل رخ می دهد و …

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها