قبل از اینکه به چالشهای اقتصادهای نفتی بپردازیم باید ببینیم چه ویژگیهایی این اقتصادها را متمایز میکنند. خوشبختانه در سالهای اخیر دو کلمه مرتبط با این اقتصادها یعنی مصیبت منابع (Resource Curse) و بیماری هلندی (Dutch Disease) به کرات در محافل سیاستگزاری و دانشگاهی شنیده شده و کمابیش همه با آنها آشنا هستند. اگر یک بار دیگر ماجرا را مرور کنیم مسالههای اصلی این اقتصادها عبارتند از ریسک پایانپذیری منابع در بلندمدت٬ نوسان قیمت منابع طبیعی٬ کششپذیری (حساسیت) پایین صادرات نفتی به نرخ ارز و قیمتهای جهانی٬ رشد پایین ارزش افزوده در بخش نفت به علت فقدان اثراتی مثل یادگیری٬ نوآوری و اقتصاد مقیاس٬ عدم دسترسی مناسب به بازارهای مالی بینالمللی٬ توسعهنیافتگی بازارهای مالی داخل و نهایتا شکلگیری تعادلهای سیاسی ناکارا برای صرف کردن درآمدهای حاصل از منابع طبیعی. فهرست فوق واقعا یک فهرست تصادفی و موردی که تعدادی عامل در آن پشت سر هم ردیف شده باشند نیست. مشخصههایی که در بالا ذکر شد دقیقا در کنار هم و گاه در تعامل با هم مشکلات اقتصادهای نفتی را میسازند و اگر چند تا از آنها حذف شود بخش مهمی از معضلات مرتبط با منابع طبیعی از بین میرود. مثلا اگر منابع طبیعی پایانپذیر نبودند و ارزش افزوده در بخش منابع همپای بقیه بخشهای فناوری-محور رشد میکرد کشورهای نفتی میتوانستند تا ابد منابع طبیعی صادر کنند و عمده کالا و خدمات مورد نیاز را از خارج وارد کنند و کلا صورت مساله پاک میشد! همین که یکی از این دو محدودیت را اضافه کنیم معضلات شروع میشود. مثلا وقتی دقت کنیم که ارزش افزوده مواد خام معمولا تغییر چندانی در طول تاریخ نکرده و لذا ملتی که فقط متکی به منابع طبیعی باشد از رشد اقتصادی که بقیه دنیا به واسطه تخصصیشدن٬ یادگیری حین انجام (Learning-by-Doing) ٬ رشد فناوریهای کارآفرینانه و تنوع محصولات به دست میآورد محروم میشود به موضوع...
ادامه مطلب ...