راننده یکی از دوستان نظریه ای داشت مبنی بر این که پلیس ها عامل ترافیک هستند برای این که هرجا پلیس بیش تر هست ترافیک هم سنگین تر است. بنده خدا در واقع جهت علیت را برعکس می دید. یعنی به جای این که به این نکته دقت کند که احتمالا وقتی ترافیک سنگین می شود پلیس های بیش تری در محل حاضر می شوند این طور تفسیر می کرد که پلیس های بیش تر باعث ترافیک شده اند. در علوم اجتماعی و اقتصاد چنین اشتباهی بسیار معمول است. این که جای علت و معلول را در تحلیل قضایا برعکس کنند. برای روشن نبودن جهت علیت مثال های متعددی می توان ذکر کرد. آیا دموکراسی باعث رشد اقتصادی است یا رشد اقتصادی باعث افزایش دموکراسی؟ آیا سرمایه اجتماعی عامل ثروت مندبودن جوامع است یا ثروت مند بودن عامل تقویت سرمایه اجتماعی؟ آیا بالاتر بودن هزینه تحقیق و توسعه باعث رشد صنعتی است یا برعکس؟ آیا درآمد سرانه بالاتر باعث بهبود وضع بهداشتی است یا برعکس؟ مشکل ما این جا است که ابزارهای تحلیلی آماری فقط راجع به همبستگی (Correlation) دو متغیر حرف می زنند. لذا ما فقط می دانیم که این دو متغیر با هم رابطه ای دارند به این معنی که با هم حرکت می کنند ولی چیز زیادی راجع به این که کدام یک عامل آن یکی است کسب نمی کنیم. هر چند برخی تست های اقتصادسنجی پیش رفته تا حدی چیزهایی راجع به علیت می گویند ولی تا جایی که من می دانیم این ابزارها هنوز خیلی قابل اعتماد نیستند و ما عمدتا فقط گزارش همبستگی را داریم. این ها را برای این گفتم که خیلی گول نتایج تحقیقات ریز و درشتی که مثلا تاثیر چغندر بر مشارکت سیاسی را بررسی می کند نخورید. بسیاری از این تحقیقات صرفا بر اساس رگرسیون های ساده بین دو متغیر...
ادامه مطلب ...