• دفاع اخلاقی از بازتوزیع

    در حوزه سیاست‌گزاری به جواب روشنی نرسیده‌ام ولی در محدوده رفتار فردی با قاطعیت قابل قبولی به این نتیجه رسیدم که چون در جامعه‌ای با ساختار ناعادلانه زندگی می‌کنیم به لحاظ اخلاقی موظفیم که به طور شخصی سهم خودمان را در بازتوزیع ثروت عملی کنیم. یک دلیل قوی برای این‌کار دارم: کاملا محتمل است که نابرابری‌های موجود در شرایط اولیه و نیز در امکان دست‌یابی به فرصت‌ها باعث شده باشد تا هر یک از ما سهمی بیش از آن چیزی که حق‌مان است از ظرفیت‌های محدود این جامعه نصیبمان شود. وقتی نظام‌های اجتماعی به طور موثری نقش خود را در اعطای فرصت‌های برابر ایفا نمی‌کنند لازم است به طور شخصی و به اندازه سهم‌مان از بهره‌مندی این کار را بکنیم. گفتم که این حرف را از جنبه سیاست‌گزاری مساله نمی‌زنم ولی معتقدم که از جنبه اخلاق فردی باید شدیدن این موضوع را تبلیغ نمود. این که بهره‌مندی اضافی در دست هر کس چقدر است و بازتوزیع آن باید به چه شکلی صورت گیرد مساله‌ای است که هر کس باید برای خودش حل کند. مهم این است که مطمئن شویم زیاده‌خواری نمی‌کنیم و آن چه داریم حق کسان دیگری نیست که به ناحق به ما رسیده است.
  • شهود اقتصادی و دویست میلیارد دلار سرمایه در دوبی

    توی مهندسی و فیزیک اصطلاح خوب و مهمی هست به اسم شهود مهندسی یا فیزیکی که مفهومش اینه که یه آدم حرفه‌ای باید یه حس ملموس از اعداد و ارقام داشته باشه. یعنی این که مثلا وقتی می‌گیم یه موتور ۱۰۰ اسب بخاری واقعا یعنی چه ؟ یعنی بزرگی موتور و مصرف سوخت و باری که می‌تونه جا به جا کنه و الخ بیاد توی ذهنمون. این شهود کمک می‌کنه که وقتی جواب یه مساله را به دست می‌آریم یه نگاهی بهش بندازیم و ببینیم اصلا معقول هست یا نه. عین این قضیه توی اقتصاد هم صادقه. این‌جا هم وقتی مثلا صحبت از یک میلیارد دلار می‌کنیم باید یه حسی داشته باشیم که یعنی چقدر فعالیت اقتصادی و توی چه ظرفی. یک نمونه خیلی جالب فقدان شهود اقتصادی توی ایران که این‌ روزها به طرز گسترده‌ای نقل می‌شه این قضیه دویست میلیارد دلار سرمایه‌گذاری ایرانی‌ها توی دبی است. تازه بعضی‌ها ماجرا را داغ‌تر هم می‌کنند و می‌گن دویست میلیارد دلار توی بخش مسکن یا توی بورس. حالا با اینش کاری ندارم ولی شهود اقتصادی ناقص من می‌گه ماجرا خیلی غیر قابل باوره. در واقع می‌شه دلایل متعددی برای پرت بودن این عدد ارائه کرد: ۱) کل درآمد ارزی این کشور از ابتدای انقلاب تا الان چیزی حدود ۷۰۰-۸۰۰ میلیارد دلار بوده. این البته تخمین منه و ممکنه کمی خطا داشته باشه ولی این میزان خطا تاثیری روی بحث ما نداره. بخش اعظم این میزان درآمد ارزی برای خرید بنزین و گندم و تجهیزات نظامی و دارو و مواد واسطه‌ای و تجهیزات صنعتی و غیره توسط دولت هزینه شده و بخش دیگری هم توسط بخش خصوصی برای واردات انواع کالاهای مصرفی و سرمایه‌ای صرف شده. حالا من واقعا موندم که از این مبلغ باید چقدرش دست بخش خصوصی می‌رسید که دویست میلیاردش فقط بره توی دوبی سرمایه‌ گذاری بشه. در واقع...ادامه مطلب ...
  • اوپک

    خدا این اوپک را از وین نگیره. شده خونه امید ما. اون موقع که زنگنه بود می‌شد دکتر نیلی را توی سفرهای مربوط به اجلاس‌ها دید. بعدش هم که دکتر جلالی به بهانه اوپک اومد وین و حالا هم دکتر عسلی. خوبیش اینه که این آدم‌ها که تو ایران کلی سرشون شلوغ بود و اصلا نمی‌شد دیدشون این‌جا فراغتشون خیلی بیشتره و می‌شه نشست و ساعت‌ها باهاشون گپ زد. خبر ساکن شدن دکتر عسلی – مدیر سابق دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه زمان دکتر نجفی و دکتر عارف و بعد هم رییس موسسه مطالعات انرژی که نوشته‌هاش توی شرق خصوصا در جواب به احمد توکلی و شرکا و البته اون سرمقاله معروف اصول‌گرایی اقتصادی را احتمالا دید‌ه‌اید- توی وین را ننوشتم تا دیدم که چند روز پیش شرق خبرش را چاپ کرده و ما هم مجاز شدیم اعلام کنیم. خلاصه ما دیشب خدمت ایشون بودیم و کلی خوش گذشت.
  • اثر روانی تورمی

    آیا به نظر شما پدیده‌ای به اسم اثر روانی تورمی معنی دارد؟ منظورم از اثر روانی این است که مثلا به خاطر گران شدن بنزین یا سیمان بقیه کالاهایی که قیمت تمام شده آن‌ها ربط چندانی به این کالاهای گران شده ندارد هم گران شوند. به نظر شما چنین پدیده‌ای در اقتصاد اتفاق می‌افتد؟ دلیلتان چیست؟
  • دستمزدهای دولتی و تورم

    یه گل به تیم خودمون بزنم. اگر دولت قرار باشد هر سال حقوق و دستمزد کارکنانش را با نرخ تورم تعدیل کند – که می‌کند- و اگر از تفاوت بین مقدار پیش‌بینی شده تورم و مقدار واقعی آن صرف نظر کنیم – که معمولا منفی است- معنی‌ این حرف این است که قدرت خرید کارمندان دولت برای کالاهای خصوصی حداکثر ثابت می‌ماند. این در حالی است که بلاخره کشور در هر سال بین ۳ تا ۶ درصد (۱٫۵ تا ۴ درصد پس از کاهش نرخ رشد جمعیت) رشد اقتصادی دارد. به این ترتیب تنها راه بهره‌مند شدن کارمندانی که شغل دوم ندارند از این رشد اقتصادی ارتقاء سطح ارائه کالاهای عمومی مثل بهداشت و آموزش و امنیت و خدمات قضایی است که آن هم رشد چندانی نداشته است. در نتیجه این حرف منتقدین که بخشی از مردم از مواهب رشد اقتصادی بهره‌مند نشده‌اند پر بیراه نیست. در واقع دستمزدهای بخش‌های ستادی دولت و نیز حداقل حقوق (در نتیجه دستمزد مشاغل ساده) در طول چندین سال گذشته به قیمت‌های واقعی ثابت مانده است. بخشی از این ماجرا البته به ورود نسل جوان به بازار کار و در نتیجه مازاد عرضه نیروی کار مربوط است که باعث می‌شود قیمت واقعی نیروی کار افت کند. هر چه هست توزیع ثروت به ضرر چنین طبقاتی تغییر می‌کند. البته ادبیات اقتصادی وقوع چنین پدیده‌ای را پیش‌بینی کرده و می‌گوید که در دوره‌ای از رشد سطح نابرابری افزایش می‌یابد. افزایش نابرابری لزوما به معنی بدتر شدن وضع طبقات پایین‌تر نیست بلکه می‌تواند از بهتر شدن وضع طبقات بالاتر (صاحبان سرمایه و مشاغل حرفه‌ای) یا بیشتر بهتر شدن وضع آن نسبت به بقیه ناشی شود که به نظر می‌رسد در مورد ایران چنین اتفاقی هم افتاده است. این واقعیتی است که نمی‌شود راحت از کنار آن گذشت و تاثیر خود را در نارضایتی مردم برجا گذاشته است.
  • سر‌های کوچک و دهان‌های بزرگ

    سخنگوی حماس گروه مبارز فلسطینی گفت : اگر شارون بمیرد برای کل منطقه بهتر است زیرا جنایتکاری مرده است. این تنها اظهار نظری بود که از سوی این گروه ابراز شده است. مردم فلسطین حق دارند که از مرگ شارون -کسی که یک عمر علیه آن‌ها جنگیده بود- خوش‌حال باشند. حسی مشابه آن‌چه مردم ما نسبت به صدام دارند یا هنگام مجازات احتمالی او خواهند داشت. حس انتقام‌جویی اولین و رام‌نشده‌ترین واکنش انسانی در قبال دشمن دیرینه است. انتقام چیزی به شکست‌خورده‌ها نمی‌دهد ولی حداقل این حسن را دارد که *ظلم کننده* یا *شکست دهنده‌* را از جلوی چشمان آن‌ها بر می‌دارد. این کم‌ترین کارکرد است. از مردم کوچه و بازار انتظار نمی‌رود که پیچیده رفتار کنند. مردمی که حداقل سه نسل است روی یک زندگی آرام را ندیده‌اند و طعم برخورداری از حداقل‌های انسانی را نچشیده‌اند می‌توانند دست‌کم به این دل خوش کنند که یکی از دشمنان دیرین به درک واصل می‌شود ولو در ۷۷ سالگی، ولو زمانی که دینش را به ملت خودش ادا کرده است، ولو زمانی که آرزوی برآورده نشده چندانی ندارد، ولو در سنی بالاتر از آن‌چه اکثریت فلسطینی‌ها می‌میرند. مرگ شارون برای آن‌ها دست کم آبی است بر آتش خشمشان. حماس اما مردم ساده کوچه و خیابان نیست. جنبش حماس بازیگر سیاسی است یا حداقل انتظار می‌رود که چنین چیزی باشد. و می‌دانیم که عرصه سیاست عرصه ارضای احساسات دم دست و ناپخته سیاست‌مداران نیست. حتی لزوما عرصه جمع زدن صدای مردم نیست. سیاست بازی پیش‌بردن منافع مردم است با عقلانی‌ترین روش ممکن. فروید مفصلا به این موضوع پرداخت که تمدن ماحاصل ناخوشایندی‌هایی است که بشر در میدان‌ ندادن به خواسته‌های اولیه‌اش تحمل می‌کند. تمدن ماحصل سرکوب است. تجربه می‌گوید آن‌که بیشتر خواسته‌هایش را سرکوب می‌کند در عرصه سیاست و اداره هم موفق‌تر است. سیاست‌مدار موفق آن است که نیازی به ارضای حس تحسین‌شدن،...ادامه مطلب ...
  • اندک اندک جمع مستان می رسد

    آقا ما داریم از اقلیت بودن در می‌آیم. اگر همین روند ادامه پیدا کنه به زودی عدد اقتصادی نویس‌ها از بقیه می‌زنه بالاتر. این هفته روزبه حسینی که او هم تصادفا برق شریف بوده و بعد رفته مینه‌سوتا برای دکترای اقتصاد هم وبلاگ‌نویس شد. از شوخی گذشته اگر تعداد بچه‌های وبلاگ‌نویس که دانشجوی اقتصاد هم باشن زیاد بشه خودش یه جور تحول توی وبلاگ‌نویسی هم هست. توی وبلاگ‌ستان غیر از یه حوزه‌‌ که اگر اسمش را ببرم وبلاگم را فیلتر می‌کنند حوزه دیگری توی ذهنم نیست که افرادی که تحصیلات آکادمیک (اونم بعضا در سطوح نسبتا بالا) دارند در موردش وبلاگ تخصصی بنویسند و مشتری عمومی داشته باشه. لینک‌دونی این‌جا هم خراب شده و یه عبارت‌های اضافی (اسم وبلاگ و دو تا کد اه تی ام ال) اول و آخر لینک‌ها می‌زاره. خودتون زحمت بکشید قسمت اضافی را پاک کنید و بعد لینک را اجرا کنید.
  • یادگیری با پاورپوینت

    حوزه‌های دیگر را خبر ندارم ولی حداقل در حوزه‌هایی مثل اقتصاد و استراتژی و مدیریت مالی اینترنت منبع لایزال پاورپوینت‌های به درد بخور است. هم پاورپوینت‌های حرفه‌ای و هم کلی اسلاید دانشگاهی. قبلا یه جوری تصادفی و پراکنده از این امکان استفاده می‌کردم ولی الان یاد گرفتم که تبدیلش کنم به یکی از مهم‌ترین ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی برای خودم. تاکتیک من اینه که وقتی یک کتاب را می‌خونم که یک مفهوم را توضیح داده می رم توی جستجوی پیشرفته گوگل و همون عبارت کلیدی را توی پاورپوینت‌ها جستجو می‌کنم و کلی هم جواب می‌گیرم. این کار چند تا حسن داره: ۱) وقتی یک مفهوم را نمی‌فهمیم و کتاب هم خوب توضیح نداده دو تا پاورپوینت که نگاه کنیم دو زاری‌ می‌افته چون معمولا توضیحات گرافیکی است و ساده هم نوشته می‌شود. ۲) بسیار مفیده که حتی وقتی آدم یک مفهوم را می‌دونه چند تایی پاورپوینت در اون زمینه نگاه کنه چون هر کدوم از زاویه دیگه‌ای به موضوع نگاه می‌کنند و مثال‌های مختلف می‌زنن یا شرح و بسط‌های بیشتری می‌دن و خلاصه این جوری در کم‌ترین زمان آدم کلی اطلاعات تکمیلی راجع به موضوع به دست می‌آره. ۳) وقتی که لازمه یه دید کلی از یه بحث (خصوصا توی یه حوزه متفاوت از کار اصلی) پیدا کنم و وقت خوندن یک کتاب مفصل را ندارم یا منبع خوب نمی‌شناسم یا کتاب دم دست نیست پاور پوینت ابزار عالی است. این کارکرد پاورپوینت البته منحصر به درس خوندن نیست و توی کار هم خیلی به درد می‌خوره. (البته فکر کنم این بحثی شناخته شده است) هر وقت که توی کار باید یه مبحث جدید را شروع کنم اول دوری توی پاورپوینت‌ها می‌زنم تا اصطلاحات و کلیات موضوع دستم بیاد و بعد ببینم باید چه کنم. همین ایده را برای درس خوندن هم به کار گرفتم. قبل از امتحان اقتصاد...ادامه مطلب ...
  • کتاب گوگل

    می خواهید یک کتاب‌ خارجی بخوانید ولی به هر دلیلی به آن دسترسی ندارید؟ خب سیستم جستجوی کتاب‌های گوگل می‌تواند کمک کند ولی اشکالش این است که در هر بار جستجو فقط سه صفحه را نمایش می‌دهد و بعد متوقف می‌شود. ناامید نشوید. در قسمت جستجو اسم دقیق کتاب را داخل گیومه بگذارید و هر وقت به آخر سه صفحه رسیدید شماره صفحه آخر را با یک کلمه خاص در آن صفحه (مثلا یک اسم یا عبارت اختصاری) را در قسمت جستجو وارد کنید. دوباره سه صفحه دیگر خواهید داشت که البته یک صفحه‌اش با قبلی مشترک است. ماجرا کمی کند می‌شود ولی از هیچ چی بهتر است خصوصا وقتی آدم واقعا لازم دارد مثلا یک فصل از یک کتاب را به هر قیمتی و فورا بخواند و پول یا وقت کافی برای سفارش کتاب ندارد یا اصولا امکان سفارش برایش فراهم نیست.
  • جامعه ایرانی در غربت

    آدم که اولش می‌خواد از ایران بیاد بیرون معمولا خیلی به این‌که آیا شهری که می‌خواد ساکنش بشه شهر متناسبی هست یا نه فکر نمی‌کنه. ولی بعد که لایه اول امتیازات و جذابیت‌های محل سکونت جدید کنار زده می‌شه حس می‌کنه که در درازمدت این ماجرای تناسب جدی است. تجربه من می‌گه حداقل سه تا فاکتور عمومی هست که روی کیفیت زندگی آدم و بهره‌وری کارش توی دوره اقامتش توی شهرهای خارجی اثر جدی می‌گذاره. اول آب و هوا، دوم جمع ایرانیان مقیم اون‌جا و سوم میزان انرژی که باید برای یادگیری زبانشون صرف کنی و فایده بخشی یادگیری این زبان در آینده. برای آدم‌های مذهبی به نظرم وجود جامعه مسلمان در شهر یا حداقل اون کشور خیلی مهمه و برای کسانی که علایق روشنفکری دارند تنوع اتفاقات فرهنگی – هنری. احتمالا می‌شه روی این موارد بعدا بیشتر صحبت کرد. خلاصه بگم که من الان با این تجربه وقتی دارم در مورد شهرهای بعدی که بالقوه می‌تونم برای مرحله دوم تحصیلاتم به اون‌جا برم فکر می‌کنم قشنگ این فاکتورها را هم در نظر می‌گیرم چون با تمام وجود حسشان کرده‌ام. گفتم جامعه هم‌وطن‌ها فاکتور مهمی است. جاهای دیگر را نمی‌دونم ولی تجربه من از نوع روابطی که عده زیادی از دوستان ایرانی و غیرایرانی‌ام دارند بهم می‌گه که وقتی سطح تماست با جامعه میزبان خیلی بالا نیست – مثلا ساکن خوابگاه مجردی نیستی- و مثلا جایی کار می‌کنی که کارت تحقیق تو گوشه یک آزمایشگاه یا یه اتاق است و سر و کله زدن با بقیه را نداره احتمال دوستی *صمیمی* با خارجی‌ها خصوصا جامعه نسبتا محافظه‌کار و بسته‌ای مثل اتریشی‌ها خیلی پایینه. در مورد خود ما این طور بوده که گرچه ممکنه هفته‌ای یا دو هفته‌ای یک‌بار شامی یا بعد شامی با دوستان خارجی باشیم یا سفری باهاشون بریم ولی این‌ها هیچ وقت جای یک دوست صمیمی که بشه...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها