این از همان پستهای قدیمی است که به خاطر از بین رفتن آرشیو وبلاگ از بین رفته بود و مجبورم از روی گودر به صورت دستی دوباره منتشرش کنم تا وارد آرشیو شود. میخواستم چیزی در مورد مغالطهیابی بنویسم که دیدم این پست روی آرشیو نیست. لذا دوباره منتشرش میکنم تا بعدن مطلب مورد نظرم را بنویسم. متاسفم که موضوع مثالهای پست یادآور یک بحث و ماجراهای حاشیهای نهچندان خوشایند برای من است. ××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× داشتم اتفاقات دو روز پیش را برای خودم جمعبندی میکردم که دیدم یک نکته آموزنده در این بین هست و آنهم تمرین خوبی که در این روز روی شناخت مغالطهها انجام شد. به لطف کامنتهای دوستان و بحثهایی که شد من خودم متوجه مثالهای ملموسی از مغالطه شدم که خب این قسمتش برایم به لحاظ متدولوژیک آموزنده بود. آموختههای خودم را جمعبندی میکنم. حتمن مریم اقدمی که حق الامتیاز سفسطهشناسی وبلاگستان را دارد و بقیه دوستان نکتهسنج هم اگر نکتهای بود اضافه میکنند یا اگر خطایی بود تذکر میدهند. اینجا در نامگذاری مغالطهها رفتار دلخواهانهای در پیش گرفته شده و لزومن عین اصطلاحات رایج علم منطق به کار نرفته است. ۱) مغالطه تعمیم مشاهدات محدود به همه جامعه: این نیاز به توضیح ندارد چون اصل مطلب خانم صدر حول این مغالطه بود. ۲) مغالطه نیتخوانی یا مصداق چوب و گربه: در این نوع مغالطه هر کس به نادرستی سخنی که خطاب به گروهی گفته شده اعتراض کند خود مصداق آن دانسته میشود. بارها دیدیم که گفته شد مردانی که به این مطلب واکنش نشان دادهاند حتمن خود مصداق آن بودهاند. به این ترتیب منتقد ساکت میشود. اجازه دهید مثالی بزنیم. فرض کنید قانونی تصویب شود که طی آن کسانی که ماشیندزدی کردهاند فوری زنده زنده در قیرمذاب انداخته شوند. طبعن کسانی به این ماجرا اعتراض خواهند کرد. احتمالن مدافعین قانون با استفاده از این مغالطه خواهند...
ادامه مطلب ...