• وکیل مدافعان بازار انرژی

    اتحادیه کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) که مقرش در وین است و آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) که مقرش در پاریس است – و نباید با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) که آن‌هم در وین است اشتباه شود – دو سازمان مهم مطالعاتی و مشورتی و تصمیم‌گیری برای مسایل انرژی در سطح جهانی هستند. اولی منافع تولیدکنندگان را نمایندگی می‌کند و دومی که زیرمجموعه‌ای از سازمان هم‌کاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD)است منافع اقتصادهای پیش‌رفته را که عمدتن مصرف‌کننده انرژی هستند. نکته جالب توجه خط فکری و محور چانه‌زنی است که هر یک از این دو سازمان سعی می‌کنند لابه‌لای مطالعات و تحلیل‌های‌شان لحاظ کنند. مثلن اوپک معمولن دوست دارد که بالا بودن قیمت انرژی را نه به کم‌بود عرضه بل‌که به گردن مواردی مثل حضور سوداگران مالی و افزایش تقاضا برای قراردادهای آتی نفت – که من این استدلال را اصلن قبول ندارم* – ، رونق اقتصادی، سیاست‌های طرف مصرف و جهش تقاضا بیندازند و نشان دهد که کشورهای اوپک در خدمت مصرف‌کنندگان هستند . از آن طرف آژانس بین‌المللی انرژی وقتی راجع به بحران اقتصادی حرف می‌زند بالا بودن قیمت نفت را یکی از مهم‌ترین دلایل بحران می‌داند و در قضیه یارانه‌های جهانی مدافع حذف یارانه‌های انرژی (و لذا افت مصرف و کنترل قیمت نفت است) است. در حالی که اوپک در همین موضوع موضع پیچیده‌تری دارد که لزومن به کاهش قیمت منجر نمی‌شود. اگر کسی این پیشینه فکری را نداند و گزارش‌های دو نهاد را بخواند ممکن است راحت استدلال‌های هر سازمان را بپذیرد، در حالی‌که با لحاظ کردن این موضوع تا حدی تحلیل‌ها را تعدیل می‌کند. * چرا قبول ندارم که سوداگران مالی تاثیری روی قیمت‌های انرژی و سایر محصولات خام داشته‌اند: استدلال اول که پل کروگمن و بسیاری دیگر برای عدم باور به تاثیر نقش سوداگران مالی روی قیمت انرژی دارند خیلی ساده است: قیمت روز (Spot)فقط وقتی...ادامه مطلب ...
  • چرا مردان از حقوق زنان حمایت می‌کنند؟

    از خانم میشل ترتیلت قبلن چندین بار مقاله‌هایی را نقل کرده‌ام. متوجه شدم که بعد از چند سال حضور در استنفورد از تابستان قبل به مانهایم آلمان نقل مکان کرده و عضو هیات علمی آن‌جا شده است. ترتیلت و نویسنده هم‌کارش دو سال قبل مقاله‌ای را چاپ کردند که سوال اصلی‌اش این است: “نقش مردان در اصلاحات قانونی به نفع زنان در آمریکا و انگلیس چه بوده است؟”. مقاله این موضوع را پیش می‌کشد که در شرایطی که مردان حق انحصاری رای‌دادن و نیز اکثریت مطلق حقوق مالکیت و تصمیم‌گیری را در خانواده داشتند چرا به تدریج (از اواسط قرن ۱۹) قوانین را به نفع زنان تغییر دادند؟ قاعدتن اصلاح قوانین به نفع زنان به معنی از دست دادن قدرت انحصاری برای همان مردان خواهد بود. مقاله دو جواب اصلی را پیش‌نهاد می‌کند: اول این‌که مردان صاحب دختر هستند. لذا اصلاح قوانین نهایتن به نفع دختران آن‌ها تمام خواهد شد که طبعن برای پدران مطلوب است. دوم این‌که اصلاح قوانین منجر به توان‌مندسازی زنان می‌شود. در شرایطی که سرمایه انسانی اهمیت روزافزون در اقتصاد دارد، مادران توان‌مند به ارتقاء قابلیت‌های فرزندان کمک می‌کنند و مردان هم این را ترجیح می‌دهند. یک مقدمه نسبتن طولانی از تحولات قانون و نیز جزییات فنی مدل را در مقاله بخوانید. روشن است که این جریان از تحلیل – که بین اقتصاددانان محبوب است – تمرکز تحلیل را روی مکانیسم‌هایی بسیار متفاوت از آن‌چیزی که اکتیویست‌ها و فمنیسیت‌ها بیان می‌کنند قرار می‌دهد. در بیش‌تر مدل‌های اقتصاددانان چیزهایی مثل رشد فناوری، کاهش هزینه لوازم خانگی، تغییر ساختار اقتصادی و رفتارهای منفعت‌طلبانه عامل‌ها – حداقل در ابتدای ماجرا – نهایتن فضا را برای زنان به‌بود می‌دهد. احتمالن موتور تحول در واقعیت ترکیبی است از تحلیل‌های دو دیدگاه (و شاید خیلی چیزهای دیگر) و احتمالن قدرت توضیح‌دهندگی تحلیل‌‌های مختلف در طول زمان نیز ثابت نیست و متناسب با...ادامه مطلب ...
  • رقابت ناقص و پای‌داری تبعیض در بازار کار

    وجود یا نبود تبعیض نژادی یا جنصیتی یا مذهبی و الخ در بازار کار، یک سوال قدیمی و مهم بوده و هست. معنی دقیق تبعیض این است که “با وجود صلاحیت‌های کاری یک‌سان، صرفن به دلیل ترجیحات شخصی کارفرما دست‌مزد کم‌تری به یک گروه (مورد تبعیض) پرداخت شود”. البته این تعریف شناسایی تجربی وجود یا عدم وجود تبعیض را با مشکل وجود می‌کند. در این که بین دست‌مزد گروه‌های مختلف (مثلن زنان و مردان، ساکنین و مهاجرین، …) تفاوت وجود دارد شکی نیست. چیزی که روشن نیست این است که آیا این به خاطر تبعیض است؟ یا به خاطر تفاوت در قابلیت‌ها؟ (که با موضوع تبعیض هم‌بستگی دارند) و چون مشاهده همه قابلیت‌ها کار سخت یا حتی غیرممکنی است، نمی‌توان به راحتی تشخیص داد که منبع این تفاوت پرداخت کجا است. مدل‌های تئوریک نئوکلاسیک در این مورد یک پیش‌نهاد روشن داشتند: در شرایط رقابتی، تبعیض مجبور است از بین برود. استدلال می‌شود که وقتی یک بنگاه صرفن به خاطر ترجیحات دل‌خواه صاحبانش تبعیض اعمال کند، مجبور است هزینه‌ اضافی بابت این تبعیض‌گر بودنش بپردازد و لذا در رقابت شدید حذف می‌شود. نتایج تجربی هم نشان می‌دهد که مقررات‌زدایی از بازارها و افزایش رقابت، منجر به کاهش شکاف دست‌مزد بین زنان و مردان شده است. چند وقت پیش داشتم در ایران سخن‌رانی می‌کردم و جایی این تئوری‌ها را مرور می‌کردم. یکی از بچه‌ها فوری (و به درستی) گفت که وقتی رقابت کامل نباشد این قضیه برقرار نیست. مثالش را هم آورد: فرض کنیم سی‌ان‌ان علیه مجریان زن مسلمان تبعیض اعمال کند. رقابت در بازار رسانه آن‌قدر قوی نیست که سی‌ان‌ان مثالی ما به خاطر این رفتارش هزینه زیادی بپردازد و لذا می‌تواند سال‌ها این تبعیض را اعمال کند و از بازار هم بیرون نیفتد. یکی دو هفته پیش در کارگاهی در زمینه مهاجرت و نابرابری، مقاله‌ای ارائه می‌کردم. خانمی هم از...ادامه مطلب ...
  • ثبات سیاسی و انرژی شمال آفریقا

    در بحث امنیت انرژی اروپا، شمال آفریقا نقش کلیدی دارد. تولید دریای شمال رو به افول است و روسیه هم در جریان بحران سه سال قبل نشان داد که شریک مطمئنی نیست. به این خاطر نگاه‌ها به سمت الجزایر (منبع اصلی) و نیجریه و الخ برای تامین بلندمدت گاز مایع و لوله‌کشی مورد نیاز اروپا برگشته بود. در این بین، به خاطر تمایل اتحادیه اروپا برای کاهش تولید گازهای گل‌خانه‌ای، یک پروژه بلندپروازانه (ببینید +) در قلب صحراهای شمال آفریقا مطرح شده بود و هست: نیروگاه‌های خورشیدی. این نیروگاه‌ها البته از جنس روش‌های معمول‌تر یعنی صفحات فوتوولتانیک (که یادم هست یک مزرعه آن در منطقه طالقان در حال احداث بود) نیست، بل‌که هدف ساختن آینه‌های بزرگ و تجمیع نور خورشید برای فعال کردن توربین‌های بخاری بود. (توضیح فنی‌تر). این پروژه در صورت عملی شدن امیدهای زیادی را در دو سو ایجاد می‌کند: از یک طرف یک منبع اقتصادی عظیم و بلندمدت و بدون عوارض برای آفریقا و برخی کشورهای خاورمیانه (مثل اردن و سوریه و فلسطین) خواهد بود و می‌تواند به کل وضعیت اقتصادی این کشورها را دگرگون کند و از طرف دیگر یک منبع تمیز و مطمئن و در بلندمدت ارزان برای اروپا است. (انرژی‌های نو معمولن هزینه سرمایه‌گذاری بالایی دارند ولی هزینه عملیاتی آن‌ها پایین است چون ورودی مجانی دارند، لذا فقط در بلندمدت ارزان هستند). یادم هست هر بار که بحث این پروژه مطرح می‌شد مهم‌ترین نگرانی که ابراز می‌شد بی‌ثباتی سیاسی شمال آفریقا بود که حوادث اخیر نشان داد نگرانی واقع‌بینانه‌ای بوده. به خاطر همین نگرانی‌ها متخصصان علوم سیاسی به شدت به این پروژه علاقه‌مند شده بودند و روی دینامیک تحولات در آفریقا کار می‌‌کردند. نمی‌دانیم روند حوادث به چه سمت خواهد رفت ولی اگر بعد از یک دوره تنش، کشورهای کلیدی شمال آفریقا به سمت دموکراسی پایدار پیش بروند احتمالن این پروژه هم جان می‌گیرد...ادامه مطلب ...
  • چای‌فروش

    یکی از دل‌خوشی‌های کوچکم در این‌جا، سر زدن گاه به گاه به مغازه آقای چای‌فروش است. خوبی‌اش این است که بساط سوغاتی خوبی هم دارد و دوستانم مجبور نیستند برای بار چندم تنها سوغاتی موجود در این شهر – شکلات موتزارت – را تحمل کنند. از آن‌ مغازه‌ها است که به درد اهل فن می‌خورد. مثل این‌هایی که فقط پیپ و توتون یا اسباب ماهی‌گیری یا وسایل نقاشی یا تزیینات دوچرخه یا تسبیح و انگشتر دارند . فکر کنم قاعدتن باید مدل این مغازه‌ها در ایران هم زیاد شده باشند. این یکی انواع و اقسام چای دارد و لیوان‌های رنگارنگ چای و شکلات چای و مربای چای و بسکوییت چای و عطر چای و شربت چای و اقسام چای‌ساز و صافی و قوری و نعلبکی و جای تفاله خوش‌فرم و متفاوت و دل‌فریب و الخ. فکر نکنم قیمت هیچ قلمی در مغازه‌اش بیش‌تر از پنج شش یورو باشد. امکان‌های برای دل‌خوش‌تر و سرخوش‌تر زندگی کردن با جیب درویشی امثال ما. پول سیاهی می‌‌دهی و تشکیلات چای جدید و متفاوت و با آب و رنگ و عطر و طعمی می‌گیری که چند ماه تمام هر صبح و عصر تحمل عسرت زمانه را امکان‌پذیرتر می‌کند. یک شهر خوب باید برای انواع حرفه‌ای‌ها و اهل دل مغازه‌‌های این مدلی متعدد داشته باشد. دیدم کاله جایی در شمال خانه پنیر باز کرده است. خانه چای هم باید شدنی باشد. یکی دست به کار شود. هر وقت افتتاح شد تبلیغش را در چای داغ می‌زنیم.
  • وبلاگ‌نویسی در زمانه حاضر

    شرایط عوض شده است. گذشت آن موقع که راحت مطلب وبلاگی می‌نوشتی و سوء‌برداشت‌ها کم بود و آدم‌ها عصبی نبودند و می‌شد دور هم حرف زد. اوضاع الان متفاوت است. هر حرفی هزار جور تفسیر مرتبط و غیرمرتبط به بستر مطلب می‌شود. فی‌المثل، در پی یک گفت و گوی خاص، مطلب نوشته‌ام در باب ذوق‌زده نشدن از اخبار و اشاره‌ام بیش‌تر به تیترهای ژورنالیستی اقتصادی و فناوری و غیره است. ظاهرن انتشارش درست همان همان روز‌هایی بوده که خبرهای خوبی از مصر می‌رسیده است. دوست عزیزم ازم گله‌مند است که چرا وقتی همه دنبال اخبار مصر هستند تو این رفتارشان را به باد انتقاد می‌گیری و این را جزیی از یک رفتار بلندمدت گرفته است. این تازه دوست قدیمی است که من را خوب می‌شناسد. از این موارد فراوان است. من به آن دوستم و بقیه خوانندگان حق می‌دهم که برداشت خودشان را (که متفاوت با نیت نویسنده است) داشته باشند. وقتی ذهن خواننده عمیقن درگیر یک موضوعی است طبعن هر اشاره‌ای را هم در چارچوب شبکه معنایی که آن لحظه فعال است می‌بیند. آدم اگر وبلاگ‌نویسی حرفه‌ای باشد، خب طبعن اتفاقات را می‌سنجد و همه این جوانب را می‌بیند و بعد مطلب پخته می‌نویسد که این سوء‌برداشت‌ها پیش نیاید. نکته این است که من الان در چنین شرایطی نیستم. ذهن و انرژی‌ام به صورت تمام وقت درگیر نوشتن مقاله بازار کارم است و وبلاگ‌ نوشتن برایم شبیه کسی است که در یک زنگ تنفس سیگاری آتش می‌زند یا لیوان چایی می‌ریزد. این آدم وقت ندارد که به اندازه یک مهمانی برای این لیوان چای وقت و دقت بگذارد. من تا حد امکان سعی کرده‌ام که موضوع حساسیت‌برانگیز یا دوپهلو ننویسم. شما هم لطفن تا اطلاع ثانوی هر چیزی نوشتم را خارج از همه اتفاقات روز ایران و جهان تفسیر کنید و به صورت یک نوشته انتزاعی (به قول رفقا...ادامه مطلب ...
  • لیبی و بازار نفت

    ظاهرن قیمت نفت خام در واکنش به شایعات مربوط به تخریب عمدی تاسیسات نفتی بر حسب دستور قزافی حسابی بالا کشیده است و از مرز ۱۰۰ دلار رد شده است که در ۲٫۵ سال گذشته بی‌سابقه بوده. قیمت قراردادهای آتی (تحویل در ماه‌های آینده) هم به تبع جهش کردند. می‌توانید این‌جا روند قیمت برای هر ماه را ببینید. این افزایش قیمت، ناشی از ریسک است و نه کاهش واقعی تولید. وقتی چنین شایعاتی به وجود می‌آید بازار انتظار دارد که در ماه‌های آینده از تولید کاسته شود. لذا معمولن ذخایر روزمینی نفت خام بالا می‌رود و چون بالا رفتن ذخایر به معنی افزایش فوری تقاضا در همین لحظه است (تقاضا برای پرکردن مخازن و نه مصرف فوری) قیمت‌های فعلی هم جهش می‌کند. حالا دو حالت متصور است: یا واقعن تولید نفت لیبی قطع می‌شود که در آن صورت ذخایر به داد عرضه در دوره‌های بعد می‌رسد و کسانی که ذخیره‌سازی کردند سود خوبی می‌برند. یا هیچ اتفاقی نمی‌افتد که در آن صورت باید این ذخایر بالا رفته دوباره به وضع قبل برگردند که معنی‌اش افزایش غیرعادی عرضه و افت جدی قیمت در ماه‌های آینده است که باعث ضرر سوداگران می‌شود. این وسط تولیدکنندگانی مثل ایران تنها در صورتی از افزایش قیمت فعلی سود می‌برند که تولید نفت لیبی واقعن افت کند. اگر نکند جمع سود آن‌ها از این افزایش موقت و کاهش بعدی آن ممکن است ناچیز باشد. اگر تولید نفت لیبی برای چند ماه قطع شود چه پیامدی برای خود این کشور دارد؟ ممکن است بگوییم نفت کالای پایان‌پذیر است و لذا لیبی ضرر خاصی نمی‌کند. هر قدر که این چند ماه نفروخته را بعدن جبران می‌کند. در عمل حداقل دو چیز مانع از این جبران زیان می‌شود. اولن اوپک سهمیه‌های مشخص به هر کشور می‌دهد و خیلی جای افزایش ندارد. ثانین خیلی کشورها با حداکثر ظرفیت تولید می‌کنند...ادامه مطلب ...
  • ذوق‌زدگی از خبر

    شاید ده سال پیش بود. با یکی جلسه‌ای داشتیم برای کار روی پروژه‌ای. همان چند دقیقه اول مدلش دستم آمد. از آن‌هایی که مخاطب را می‌ترسانند و نقش مسلط می‌گیرند. با اعتماد به نفس گفت آقا این پروژه‌ای که داریم حرفش را می‌زنیم بساطش جمع خواهد شد، فراموشش کنید. گفتم چه طور؟ گفت مگر شما آخرین ژورنال‌ها را نخوانده‌اید؟ گفتم نه! گفت من همین هفته آخرین شماره این و آن دستم رسید که گفته بودند بعد از ۱۱ سپتامبر دیگر این مفاهیم از بین رفته‌اند! آقا دنیا دارد عوض می‌‌شود. خلاصه این‌که با ایشان توافق نکردیم. پروژه هم بدون حضور او انجام شد. آن مفاهیم هم در دنیا تعطیل نشد و ظاهرن هنوز هم موضوع داغی در دنیا است. اتفاقن بنده هم همین یکی دو سال پیش ایران بودم و کارفرمای همان پروژه در حال انقراض در ده سال پیش (که با تعجب هنوز سرکار بود) دوباره دعوتم کرد که برای‌شان یک کارگاه جدید برگزار کنم. آن دوست‌مان هم احتمالن دارد ژست جدیدترین وضعیت جهان بر اساس آخرین اخبار آخرین ژورنال‌ها و مجلات هفتگی را به بقیه می‌فروشد. دو سه سال پیش بحران مالی رخ داد. برخی جو گیر شدند. بر اساس همان آخرین اخبار مجلات دائم سخن از تمام شدن دوران محصولات ساختاری (Structural Products)، ریاضیات مالی، علم اقتصاد، جهان سرمایه‌داری، سیطره غرب و الخ بود. ماجرا گذشت و هیچ اتفاقی انقلابی هم نیفتاد. چند ماه پیش قرار بود اسناد ویکی‌لیس منتشر شود. دوستانی را می‌شناختم که آن شب را بیدار مانده بودند تا آخرین اخبار سری را بخوانند و منتظر جهانی جدید باشند. جو ویکی‌لیس که فرونشست از دل آن انبوهی از خبرهای غیرمعتبر و شایعات باقی ماند. نمی‌گویم جهان تغییر نمی‌کند یا در برخی موارد استثنایی خبرها منشاء تغییرات بزرگ نمی‌شوند (چرا اتفاقن گاهی می‌شوند: واتر گیت) ولی به تجربه دریافته‌ام که هم ساختارها مستحکم‌تر و هم...ادامه مطلب ...
  • اعتبار استاد بودن

    یک) مدرک و جای‌گاه شغلی و ثروت و الخ دلیلی برای بیش‌تر محترم‌داشتن یک فرد نیست. آدم‌ها در هر جای‌گاه‌ اجتماعی و اقتصادی به یک اندازه محترمند. دو) در بحث‌های فکری و علمی – خصوصن در مواردی که تخصص دقیق نداریم -، جای‌گاه شغلی گوینده‌ یک سخن علامتی از قابلیت اطمینان ما به او است. ما در دنیایی پر از اطلاعات نامتقارن و نظرات مختلف زندگی می‌کنیم و فرصت یا توان فکری یا اطلاعاتی کافی برای ارزیابی تک‌تک سخنان را نداریم. اگر یک استاد زیست‌شناسی هاروارد چیزی راجع به ساختار سلولی بگوید من شنونده با اتکا به موقعیت او به حرفش اعتماد می‌کنم. سه) طبعن این اعتماد یک اعتماد منطقی نیست و جنبه آماری دارد. ممکن است استاد هاروارد هم گاهی حرف غلط بزند یا استاد یک دانش‌گاه بی‌نام و نشان حرف درست‌تری داشته باشد. وقتی که فرصت یا توان نداریم که به دقت بین سخنان مختلف به داوری بنشینیم به اعتماد این‌که استخدام در یک دانش‌گاه درجه یک نشان از پیشینه علمی و توانایی ذهنی فرد داشته، وزن بیش‌تری به سخنان او می‌دهیم. این نوع تصمیم‌گیری مبتنی بر اصول “بیز” قاعده معمول زندگی است و گریزی از آن نیست. طبعن هرقدر که موضوع حرف برای‌مان اهمیت بیش‌تری داشته باشد این اعتماد را کنار می‌گذاریم و دست به قضاوت دقیق می‌زنیم ولی خب همه حرف‌هایی که می‌شنویم این قدر اهمیت ندارند که بخواهیم به صورت مستقل در مورد آن‌ها پژوهش کنیم و لذا باید اعتماد کنیم. چهار) قاعده اعتماد به کسی که کرسی دانش‌گاهی معتبر دارد، برای من در یک مورد بی‌اعتبار می‌شود: این مورد جایی است که فرد استاد حوزه‌هایی است که اسم‌شان را حوزه‌های رانتی می‌گذارم. رانت به این معنی که رقابت علمی در آن‌ها از یک طرف محدود به گروه بسیار اندکی است که زبان محلی یا اطلاعات محلی یا علایق خاصی غیر حوزه اصلی دارند و...ادامه مطلب ...
  • فقدان حلقه

    ام‌روز یکی عکس سیبیلوهای ادبیات ایران در دهه شصت را جایی گذاشته بود. یک گروه ۱۰ نفره از یارعلی کافه شوکا تا هوشنگ گلشیری. عکس را که دیدم داغ بی‌حلقه‌گی‌ام دوباره تازه شد. مریم بارها برای من از حلقه نویسندگان اصفهان و حلقه دور و بری‌های گلشیری تعریف کرده است. راجع به موج نوی فرانسه که می‌خوانی همه چیز حول کایه دو سینما است؛ مجله‌ای که حلقه‌اش دست آخر دوران‌ساز می‌شود. بخش عمده‌ای از کارهای مهم نظریه بازی در درون حلقه‌ای که در موسسه RAND جمع بودند بیرون آمده است. حوزه هنری دهه شصت و دفتر مطالعات و نقطه سر خط شریف و موسسه نیاوران و مرکز تحقیقات استراتژیک دهه هفتاد هم حلقه‌های دیگری بودند. در درون حلقه است که نقد و تندی و سازندگی زایندگی و هم‌دلی و رقابت را با هم تجربه می‌کنی. از درون حلقه است که کار اساسی و صیقل خورده بیرون می‌آید. ما ها حلقه نداریم. کسی کار کسی را نمی‌خواند. کسی ایده‌هایش را با بقیه به اشتراک نمی‌گذارد. کسی حرف گوش نمی‌کند. سایت‌ها و وبلاگ‌های اقتصادی هم به همه چیز شبیه شده‌اند جز یک حلقه مجازی. از بس نسبت به این ماجرا و حواشی‌اش خسته و مایوسم که اصلن نمی‌خواهم برای بار دهم پیش‌نهاد کنم چنین حلقه‌ای شکل بگیرد. فقط درد نداشتنش را این‌جا می‌گویم.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها