• اثر بازگشتی

    در اقتصاد انرژی مبحث جالبی هست به اسم اثر بازگشتی (Rebound Effect) که به طور ساده می‌گوید که اگر کارآیی مصرف انرژی بالا رود ممکن است بر خلاف شهود اولیه مصرف “کل” انرژی به جای کاهش، افزایش پیدا کند! دلیلش البته ساده است: با افزایش راندمان مصرف انرژی قیمت نسبی واحد مطلوبیت ناشی از انرژی کم شده می‌شود (شبیه این‌که گوشت مرغ ناگهان ارزان شود). دو اثر قیمتی و (شبه) درآمدی ممکن است طوری عمل کنند که در بهینه‌سازی جدید سبد مصرف، مصرف کل انرژی بیش‌تر شود. حالا همین اثر برای اسکایپ من افتاده است. به خاطر تنبلی ذاتی از تلفن اسکایپ استفاده نمی‌کردم چون باید چند دقیقه وقت صرف تنظیم حسابم می‌کردم. چند وقت پیش در یک سفر طولانی دیدم که بابت رومینگ موبایلم کلی پول اضافه می‌دهم. اسکایپ را فعال کردم و دیدم عجب! قیمت مکالمه یک دهم قیمتی است که روی موبایل می‌دادم و مشتری اسکایپ شدم. نتیجه: ام‌روز که سابقه پرداخت‌هایم به اسکایپ را نگاه کردم دیدم در کل هزینه بیش‌تری بابت مکالمه تلفنی پرداخت کرده‌ام! دقیقن از جنس اثر بازگشتی. اسکایپ ده برابر ارزان‌تر بوده و به خاطر ارزانی‌اش پنجاه برابر بیش‌تر این طرف و آن‌طرف تلفن زده‌ام! احتمالن می‌توانید کلی مثال دیگر از زندگی خودتان به این پست اضافه کنید.
  • اشکال در سایت ۲

    ماجرا را ردیابی کرده‌ام و به شدت گیج شده‌ام. ریشه ماجرا به این بر می‌گردد که ام‌تی من به جای درست کردن صفحه ایندکس استاتیک با فایل index.htm صفحه دینامیک درست می‌کند و لذا خروجی index.php است . ظاهرن دیفالت ام‌تی برای این فایل ۶۶۶ است و خوب سرورها هم اجازه اجرا شدن یک فایل پی‌اچ‌پی با دست‌رسی ۶۶۶ را نمی‌دهند. وقتی دست‌رسی را دستی به ۷۴۴ تغییر می‌دهم مشکل حل می‌شود. برای امتحان فایل index.php را پاک می‌کنم و سایت را بازسازی می‌کنم و می‌بینم همین فایل دوباره ایجاد شده است. حالا چه چیزی گیج کننده است؟ این‌که ام‌تی من ۵-۶ وبلاگ را مدیریت می‌کند. من به هیچ تنظیمی دست نزده‌ام و ترجیحات (Preference) وبلاگ چای داغ درست مثل بقیه وبلاگ‌ها است (خروجی استاتیک) ولی وقتی نوبت درست کردن صفجه ایندکس برای این وبلاگ می‌شود به جای پسوند اچ‌تی‌ام پسوند پی‌اچ‌پی درست می‌کند. آن هم فقط برای این وبلاگ و نه وبلاگ‌های دیگر. وقتی برای آزمایش خروجی آن وبلاگ‌ها را روی آدرس چای داغ تنظیم می‌کنم صفحه اچ‌تی‌ام تولید می‌کنند. خلاصه من که سر در نمی‌آورم این صفحه دینامیک برای چه تولید می‌شود. امیدوارم کسی ایده‌ای داشته باشد. پ.ن: درستش کردم. باید لباس کار می‌پوشیدم و تنظیمات سایت را دست‌کاری سطح پایین (Low Level) می‌کردم.
  • اشکالی در سایت

    مشکل حل شد
  • تلویزیون خطری برای دموکراسی

    در اوایل دهه هفتاد حداقل دو تا کتاب در زمینه نقد رسانه‌ها در ایران محبوب شده بودند. یکی کتاب “زندگی در عیش، مردن در خوشی” نیل پستمن با ترجمه صادق طباطبایی که البته اسم انگلیسی‌اش هست Amusing Ourselves to Dead دومین کتاب که شهرت اولی را هم نداشت کتاب کوچکی بود از کارل پوپر با عنوان عجیب “تلویزیون خطری برای دموکراسی”. پیام مشترک هر دو کتاب این بود که بر خلاف رسانه‌های نوشتاری که در هر صورت منطق نوشته و تحلیل خواننده نقش کلیدی در آن ایفا می‌کند رسانه‌های تصویری می‌توانند ذهن بیننده را به تحلیل برده و عملن کارکردی درست نقطه مقابل باور عمومی که رسانه رهایی‌بخش است ایفا کنند. تجربه چهار سال گذشته شاهد دیگری است بر تایید نظر پوپر و این‌که اگر برخی شرایط فراهم نباشد رسانه تلویزیون چه‌طور می‌تواند دموکراسی را تبدیل به ضد آن کند.
  • فرامرز

    دوشنبه ساعت۱۷:۰۰-۱۸:۳۰ مسجد دانش‌گاه شریف. قرار است صدای فرامرز هم پخش شود. اگر رفتید به جای من هم فاتحه بخوانید.
  • ترجمه و یک لینک

    ممنون از همه دوستانی که لطف کردند و آمادگی خود را برای کمک به ترجمه اعلام کردند. من دنبال ماجرا هستم. به ناشر ایمیل زده‌ام ولی هنوز جواب نگرفته‌ام. ضمن این‌که یک نفر از دوستان پیام گذاشته بود که کتاب در ایران در حال ترجمه است. کاش این دوست‌مان اطلاعات بیش‌تری در این مورد بدهند تا اگر ماجرا جدی است کتاب دیگری را برای ترجمه گروهی پیش‌نهاد کنیم. به هر حال گفتم خبر بدهم که قضیه را فراموش نکرده‌ام و در حال پی‌گیری هستم. این مقاله در یکی از شماره‌های آخر Journal of Economic Literature چاپ شده و مرور خوبی روی تفاوت‌های جنسیتی در ترجیحات دارد. مقاله خواندنی است. نسخه قدیمی‌تر ولی قابل دست‌رس برای همه این‌جا است. کسی احیانن می‌داند از کجا می‌شود داده‌های استانی در مورد فاصله بین سن ازدواج و اولین بارداری برای زنان ایرانی در دهه هشتاد را یافت؟ برای سرشماری ۷۵ را دارم ولی سرشماری ۸۵ را پیدا نمی‌کنم.
  • کتاب

    دو تا از کتاب‌هایی که این چند وقت خوانده‌ام به شرایط فعل مرتبط و به لحاظ جذابیت قابل توصیه هستند. اولی برای بچه‌های داخل ایران “وجدان بیدار” نوشته اشتفان تسوایگ است که به قضیه اعتراض سباستیان کاستلیو به کالون (ر‌ه‌بر معروف جریان اصلاح دینی) می‌پردازد که بی‌شباهت به روشن‌گری‌های امیل زولا در جریان محاکمه درایفوس نیست هر چند که شجاعت مورد نیاز برای آن خیلی بالاتر بوده. روی جلد کتاب خیلی فریبنده نیست و آدم فکر نمی‌کند کتاب جدی می‌خرد ولی بعد از خواندن به نظرم کاملن قابل توصیه آمد. دقت کنید که در میانه داستان جوانه‌های شکل‌گیری اومانیسم را هم می‌شود ردیابی کرد. دومین کتاب را به دوستان خارج از ایران توصیه می‌کنم: Humanity, A Moral History of Twentieth Century. کتاب فلسفی خالص نیست. روایت تاریخی از جنایت‌های مهم قرن بیستم در نقاط مختلف دنیا می‌دهد و بعد سوالات اساسی را پیش می‌کشد. من نمی‌توانستم در هر روز بیش از یک فصلش را بخوانم. از بس برخی روایت‌ها سنگین و تکان‌دهنده بود. حیف کتابم را در سفری گم کردم و فعلن ندارمش و گرنه دوست داشتم خلاصه‌ای از یکی از فصل‌های میانی در باب کشتار در ویتنام را این‌جا می‌نوشتم. خوش‌بختانه کتاب ارزانی هم است. به عنوان اولین پیش‌نهاد برای کار جمعی پیش‌نهاد می‌کنم این کتاب را ترجمه کنیم. هر کس دوست داشت به من خبر بدهد. فقط باید خودتان بتوانید به کتاب دست‌رسی داشته باشید. فکر نمی‌کنم فایلی از کتاب جایی موجود باشد که من بتوانم برای کسی بفرستم. این محدودیتی است که پیش‌روی دوستان ساکن ایران است و شاید ترجمه‌هایی از این دست به رفع این محدودیت کمک کند. البته مساله کپی‌رایت هم هست که باید با ناشر حل کرد.
  • این خاطرات پراکنده را می‌توانید غیر مستقیم به پست قبلی پیوند بزنید یا این‌که به عنوان داستان‌های پیش‌پا افتاده‌ مستقلی بخوانید تا بعد از قسمت دوم نمایش حال و هوایی عوض کنید. دوستان همیشه غیرتی لطفن واکنش‌های تند فراموش نشود. من این‌جا اولین بار در موسسه‌ای درس خواندم که الگو گرفته از موسسه معروف “مطالعات پیش‌رفته” پرینستون بود. ادعا هم این بود که فضایی برای تحقیق بین رشته‌ای در حوزه‌های اقتصاد و جامعه‌شناسی و علوم سیاسی فراهم می‌کند. تصور کنید این ادعا برای آدمی مثل من چه قدر جذاب است. دو سال و نیم از حضور من در آن موسسه گذشت و یک روز دیدم که دفتر همه دانش‌جوهای دکترای سه رشته در یک طبقه و به فاصله‌های یک متری از هم است ولی ما حتی اسم هیچ کدام از آدم‌های رشته‌های دیگر را نمی‌دانیم. خلاصه فکر کردم باید کاری کرد. قبلش هم گروه فیلمی در موسسه راه انداخته‌ بودم و ایده‌اش این بود که به جای فیلم‌های روز سینما هر کسی از کشور خودش یک فیلم مهم و کلاسیک که بقیه نمی‌شناسند را معرفی کند. انصافن هم فیلم‌های عالی در این برنامه تماشا کردیم. تصور کنید که از یک موسسه بیش از ۱۵۰ نفری هر بار ۴-۵ نفر به زور سر و کله‌شان در این جلسات پیدا می‌شد. خب گروه فیلم که جواب نداده بود. به پیش‌نهاد یکی از استادان ایمیلی به همه زدم و جمع دانش‌جویان همه رشته‌ها را دعوت به شرکت در یک نشست اولیه برای آشنا شدن با هم و شاید شکل‌گیری جلسات گپ بین‌رشته‌ای دو هفته یک‌بار کردم. فقط من و یک استاد سر و کله‌مان در این جلسه پیدا شد و استاد مربوطه توضیح داد که این کارها در اتریش جواب نمی‌دهد. خودش اتریشی بود و دقیقن گفت که این‌جا آدم‌ها برای این‌کارها Passion ندارند. ترجمه نمی‌کنم چون خیلی گویا است. خانه فاینانس وین...ادامه مطلب ...
  • بداهه نوازی

    بداهه‌نوازی در موسیقی ایران بیان تمثیلی از تفاوت نقش متخصص در داخل و خارج ایران است. موسیقی‌دان ایرانی هم باید سازش را بزند، هم فی‌البداهه قطعه‌ای را بنوازد و اگر دست داد شعر بگوید و یک دهن هم بخواند. تازه به وقتش باید سبزش شود و به خس و خاشاک بپیوندد. نوازنده خارجی باید بین صد نفر دیگر بنشیند و از روی نتی که برایش نوشته‌اند سازش را بزند. چه زندگی خسته‌کننده‌ای. فکر می‌کنم یک نفر اتریشی آیا در تمام عمرش به اندازه دو ماه گذشته ما تجربه بلاواسطه از مفاهیمی هم‌چون امید و یاس و خشم و سبعیت و دروغ و شجاعت و ایمان و پای‌داری و دوری و درد و هجران به دست می‌آورد؟
  • Pro-Poor Businesses

    دوست خوبم شوان صدرقاضی و من مدتی است که با برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) روی مبحث کسب و کار به نفع فقرا هم‌کاری می‌کنیم. هدف این پروژه بررسی مدل‌های کسب و کار تجاری است که نهایتن به فقرا و طبقات محروم فایده رسانده است. من خودم از ایده ساده پروژه خیلی خوشم آمد: به جای این‌که از شرکت‌ها بخواهیم به فقرا کمک خیریه بکنند به دنبال مدل‌هایی باشیم که ضمن فایده رساندن به فقرا برای شرکت سودآور و لذا به لحاظ تجاری پایدار باشد. شوان خودش روی طراحی محصول برای بازارهای با درآمد پایین کار می‌کند و یک‌بار هم در شریف روی همین موضوع سمینار دارد. به طور بدیهی کسب و کار در دو محور می‌تواند به فقرا کمک برساند. در محور اول از طریق معرفی محصولاتی که قبلن در بازار نبوده و عرضه آن به بازار رفاه طبقات پایین را افزایش می‌دهد. مثال‌هایش فراوان است: شرکت موبایلی که در کنیا امکان جا به جایی پول برای کسانی که حساب بانکی ندارند را فراهم می‌کند، شرکت مواد غذایی فرانسوی که در لهستان بسته‌های غذایی ارزان ولی حاوی مواد لازم برای کودکان فقیر دبستانی را ساخته است، شرکتی که در هند در روستاها با هزینه کم برق تولید می‌کند، شرکتی که در آفریقای پشه‌بندهای ارزان‌قیمت تولید می‌کند؛ شرکتی که خانه‌های ارزان می‌سازد و الخ. در محور دوم کسب و کار از طریق به کارگیری نیروی کار یا خرید خدمات باعث توانمندسازی جامعه محلی می‌شود. هتل‌های روستایی که آمریکای لاتین راه‌اندازی شده‌اند، شرکت‌های کشت و صنعتی که در آفریقا انبه با کیفیت بالا تولید می‌کند یا تعاونی‌های تجارب منصفانه (Fair Trade) در آمریکای لاتین و آفریقا و الخ. یک نکته جالب در خلال این تجربه‌ها توان‌مندسازی زنان و طبقات محذوف از طریق واردن کردن آن ها در زنجیره تولید و لذا تغییر در ساخت قدرت و تبعیض‌ها است. خارج از فعالیت...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها