• رای ملت

    این سایت تنها مرجعی است که دیده‌ام نتایج نظرسنجی تلفنی از شهر تهران را به تفصیل منتشر می‌کند. اگر سایت‌های دیگری باشند من خبر ندارم و ممنون می‌شوم معرفی کنید. سعی کرده‌ام نتایج دو نظرسنجی هفته اخیر و هفته قبل را به تفکیک مناطق تهران در این فایل وارد کنم. اعداد فایل اطلاعات پایه‌ای در مورد تحلیل برخی روندها را فراهم می‌کنند. همانند هر نظرسنجی نتیجه این نظرسنجی (با فرض این‌که متصدیانش صادق هستند) را باید با رعایت احتیاط‌هایی مورد توجه قرار داد: ۱) بدیهی‌ترین نکته این‌که نتایج مربوط به شهر تهران است. این البته لزومن معنی یک طرفه به نفع وضرر یک گروه ندارد. در انتخابات قبلی رای تهران احمدی‌نژاد جلوتر از رای کشوری‌اش بود. ۲) مصاحبه‌ها تلفنی بوده است. اتکا به تلفن باعث می‌شود که جمعیت انتخاب شده به سمت قشر دارای تلفن که طبعن درآمد بیش‌تری دارد بایاس شود. البته می‌فهمم که الان ضریب نفوذ تلفن خیلی بالا رفته است ولی دقت کنیم که خانواده‌های مرفه‌تر که برای استفاده اینترنت یا دلایل دیگر بیش از یک خط تلفن دارند شانس بیش‌تری برای گزینش شدن در نمونه تصادفی دارند. ۳) مصاحبه تلفنی از طرف دیگر این خطا را دارد که پاسخ‌دهنده از ترسش سعی کند رایش به تغییر وضع موجود را پنهان کند. ۴) اگر نظرسنجی در طول روز انجام شده باشد به سمت نمونه‌گیری از زنان خانه‌دار که رای‌شان به سمت یک نامزد خاص متمایل است بایاس خواهد بود. ۵) یک خطای مهم این نظرسنجی این است که وزن هر منطقه را بر اساس مشارکت در انتخابات قبلی در نظر گرفته است و اعداد تمایل به مشارکت در انتخابات پیش‌رو را گزارش نمی‌کند. با توجه به این‌که درصد رای نامزدها بین افرادی که دور قبل شرکت نکردند و این دوره شرکت می‌کنند متفاوت از میانگین است این تفاوت می‌تواند نتایج را به نفع یک نامزد خاص بایاس...ادامه مطلب ...
  • اقتصاد رفتاری و انتخابات

    دوست داشتید این تست را انجام دهید. در جمع یک سری آدم معقول و تحصیل‌کرده گزاره‌های زیر را بیان کنید: ۱) احمدی‌نژاد ۱۵ میلیون رای دارد. نصف جمعیت خواهند گفت بیشین بابا ۱۰ میلیون بیش‌تر ندارد! نصف دیگر خواهند گفت خواب بودی از روستاها خبر نداری! ۱۸ میلیون روی شاخش است و هر دو گروه هم مطمئن هستند. (تست معروفی هست که طبق آن همیشه بیش از نصف جمعیت مورد سوال معتقدند که رانندگی‌شان به‌تر از میانگین جمع است! دوست داشتید انجامش دهید) شما بگویید حالا بیایید متوسط بگیریم. ۱۵ میلیون خوب است؟ ملت خواهند خب به عنوان متوسط خیلی غیرواقعی نیست. ۲) میر حسین چی؟ از هاشمی دور قبل که رایش کم‌تر نیست؟ احتمالن نه. تازه یک رای حسابی هم در تهران و آذربایجان دارد. پس ۱۲ میلیون تخمین بدی نیست. احتمالن چند نفر اعتراض خواهند کرد که رایش بیش از این است ولی شما بگویید بیایید این قدر خوش‌بین نباشیم. ۳) کروبی رای قبلی‌اش را از دست داده. این را قبول داریم ولی عوضش رای طبقات بالا و درس‌خوانده و تحریمی را دارد. یک مقداری هم از رای‌های دور قبل خودش بابت ۵۰ و ۷۰ هزار را هم که خواهد داشت پس ۶ میلیون رای برایش دور از ذهن نیست. ملت خواهند گفت نه فکر کنم تخمین بدی نیست. ۴) رضایی هم که دو میلیون رای را دارد. چیزی در مایه‌های رای لاریجانی و مقداری از رای‌های قالیباف و مقداری از ریزش‌های احمدی‌نژاد و الخ. حالا گزاره زیر را بگویید: فکر می‌کنم ۳۵ میلیونی رای بدهند. احتمالن اکثریت مطلق جمعیت خواهند گفت: امکان ندارد. برو عمو خیلی خوش‌بینی! اصلن از این خبرها نیست! شما: ولی آخه ۳۵ میلیون چیزی نیست جز جمع همین عددهای که تک‌تک‌شان به نظرتان معقول بود یا حداقل خیلی پرت نبود !
  • دینامیک انتخابات

    سعی می‌کنم ببینم تا چه حد می‌توانم روندهای کلان یک رفتار جمعی در جامعه ایران را بفهمم. البته خیلی افسوس می‌خورم که ایران نیستم و درس‌های زیادی که در این چند هفته می‌توان از مشاهده رفتار مردم به دست آورد را از دست می‌دهم. حدود دو هفته تا انتخابات مانده و شرایط در حال تغییر است. حدس‌هایی می‌زنم و فردای انتخابات صحتش را می‌سنجم. درک من از دینامیک این تغییرات: ۱)پای‌گاه رای احمدی‌نژاد مستحکم است و تعداد عددی آرایش در این دو هفته تغییر زیادی نخواهد کرد. حدس می‌زنم رای او با در نظر گرفتن دور قبل و رای کلی اصول‌گرایان و نتایج نظرسنجی‌های اخیر چیزی حدود ۱۵ میلیون خواهد بود. ۲) موسوی پایگاه اجتماعی رایش را کمی تغییر داد. اولش روی رای توده‌های پایین حساب می‌کرد ولی الان به سمت طبقه متوسط شهری ناراضی از شرایط فعلی کشیده شده است. ضمن این‌که اکثریت رای‌های آذربایجان و تهران را خواهد داشت. نکته خاص در مورد موسوی شیب رشد رای‌ها است. شیب رشد در انتخابات ایران برای کاندیدایی که روی موج رشد می‌نشیند نمایی است که دلیلش هم نیروهایی است که جنبه فیدبک مثبت دارند: – افزایش حمایت‌های مالی در هفته های آخر با افزایش شانس برنده شدن – افزایش احتمال حضور در انتخابات برای کسانی که قبلن از پیروزی او ناامید بودند و لذا برای‌شان رای دادن به هزینه‌اش نمی‌ارزید. وقت شانس پیروزی بیش‌تر می‌شود منافع احتمالی از هزینه‌ها پیشی می‌گیرد. خصوصن وقتی شانس موثربودن رای (Pivot) در ابتدا نزدیک صفر است و با نزدیک شدن رای دو کاندیدای اول قدرت موثر بودن هر تک رای به شدت بالا می‌رود. – روان‌شناسی ملت ایران که به شدت تابع اتمسفر جمعی هستند. تردیدی ندارم که بخش قابل توجهی از کسانی که ام‌روز تصمیم نگرفته‌اند که رای بدهند تحت تاثیر جو روزها (یا حتی ساعت‌های آخر روز رای‌گیری) نظرشان تغییر خواهد کرد....ادامه مطلب ...
  • ستاد من و ما

    به این ایده شبکه تلفنی فکر کرده بودم و دیدم دوستانی آن‌را عملیاتی کرده‌اند. سایت ستاد ما را ببینید. ستاد من هم ایده بسیار جالبی است که خروجی‌هایش می‌تواند برای تاثیر‌گذاری روی مردم معمولی موثر باشد. خصوصن این قسمتی که به ارائه آمارهای مقایسه‌ای می‌پردازد. دست‌ مریزاد به هر دو گروه. پ.ن: پاسخ علی دینی به نقد من بر میراث حسین عظیمی
  • بازهم نژادپرستی ایرانی

    وقتی کشوری جزیره باشد و مردمش صبح تا شام به جای دیدن تنوع‌ها در جهان و تمرین برای احترام به بقیه فقط درس خودباوری و خودبزرگ‌بینی بگیرند و آدم‌های درس‌خوانده‌اش به جای نگران بودن در مورد موضوعات اساسی دائمن مشغول و خوش‌حال از درست کردن بمب اینترنتی و امضاءهای بی سر و ته باشند عجیب هم نیست که روزنامه‌نگار خبرگزاری‌اش که اسمش دانش‌جویی است و باید مترقی‌تر از بقیه باشد این گزارش وحشت‌ناک را می‌نویسد. نمی‌توانم تصور کنم که حماقت و پستی باید تا به چه حد باشد که یک نفر به خودش اجازه بدهد شکل و قیافه و چشمان و عادت‌های زندگی یک قومی را به سخره بگیرد و نسبت به این‌که مردمی که در یک کشور به دنیا آمده‌اند و سال‌ها زندگی کرده‌اند لباس رایج آن کشور را بپوشند هم طعنه بزنند. حالم آن‌قدر بد شد وقتی گزارش را خواندم که نمی‌توانم بیش از این روایت کنم. ممنون از علی معظمی که دوباره برگشته و مثل همیشه نقش وجدان بیدار را در این قضایا ایفا می‌کند. خبرگزاری ایسنا اگر ذره‌ای پرینسیپ حرفه‌ای یا پای‌بندی به اخلاق اسلامی یا انسانی یا هر چیزی از این جنس داشته باشد باید بدون هیچ درنگی نویسنده و دبیر سرویس را اخراج کند. پیش‌نهاد علی خیلی خوب است. به ایسنا زنگ بزنیم و سعی کنید مدیرانش را قانع کنیم که رسیدگی به ماجرا را در دستور کارشان قرار دهند. آن روزی که یک خبر کوتاه مخابره شود که مسوول سرویس یک خبرگزاری به خاطر نوشتن مطالب نژادپرستانه و پراکندن نفرت از یک ملت دیگر اخراج شد روز به‌تری برای کشور ما است.
  • نقد میراث عظیمی

    این مقاله‌ای است که در سال‌گرد درگذشت مرحوم دکتر عظیمی برای سایت البرز نوشته‌ام.
  • اروپا یا آمریکا؟ هیچ‌کدام! تهران

    چند وقت پیش فهرستی نوشتم و سعی کردم انتخاب بین اروپا و آمریکا را مقایسه کنم. آن موقع خودم آمریکا نرفته بودم و بر اساس برداشت‌هایم فهرست را نوشتم. الان بعد از تجربه خودم – که فکر می‌کنم مقدار موثرش بیش از زمان اسمی چهار ماهه‌اش است – وقتی به این لیست نگاه می‌کنم می‌بینم که اگر الان هم می‌خواستم این فهرست را بنویسم تقریبن همان چیزها را می‌نوشتم. ممکن است شدت برخی از تفاوت‌ها (در هر دو جهت) برایم بیش‌تر شده باشد ولی جهت همه همان است که قبلن فکر می‌کردم. الان فصل درخشان وین است. هوا خوب شده و روزها آفتابی است. شهر پر از توریست است و کنفرانس و کارگاه و سخن‌رانی. جوری که در این دو هفته که برگشته‌ام هنوز وقتی برای نشستن روی صندلی خودم پیدا نکرده‌ام. مردم مهربان‌تر و اجتماعی‌تر شده‌اند و زندگی هیجان‌انگیزتر. اگر کسی در این فصل به این شهر سفر کند و تجربه‌هایش محدود به بهار وین (یا خیلی شهرهای دیگر اروپایی) باشد (که برای اکثر کسانی که موقتن این‌جا بوده‌اند اتفاقن همین طور است) به نظرش می‌رسد که جایی به‌تر از این شهرها و مشخصن شهر وین برای زندگی وجود ندارد. هم زیبا و آرامش بخش است و هم مدرن. این یک روی سکه است. باید زمستان اروپا را هم دید که همه چیز (مادی و غیرمادی) در آن خاکستری می‌شود. از باب قیاس می‌گفتم اگر بخواهیم کاریکاتوری از ماجرا ترسیم کنیم (و مثل هر کاریکاتوری برخی جنبه‌ها را بزرگ‌نمایی کنیم) زندگی در اروپا مثل دعوت شدن به یک مهمانی اشرافی در خانه قدیمی است. روزهای اولش خیلی خوش می‌گذرد و همه چیز عالی است ولی بعد از یک هفته حس رخوت و دل‌زدگی از این همه تشریفات وجودت را می‌گیرد. زندگی آمریکا مثل خوردن نوشابه انرژی‌زا و پیوستن به گروهی است که مشغول دویدن در صحرا هستند. طراوت و...ادامه مطلب ...
  • انتخابات

    برای چه در مورد انتخابات بنویسم؟ در انتخاباتی این قدر قطبی‌شده آیا موضوع این قدر بدیهی نیست؟ چه فرقی می‌کند که در دور اول ترجیح‌مان به کدام یکی از این دو تا باشد؟ هر چه باشد مطمئن هستم که باید رایی بدهیم که از این وضع بیرون بیاییم. برای چه کسی بنویسم؟ آدم‌هایی که صبح تا شب در وب هستند و چهار سال اخبار را خوانده‌اند و حالا قرار است با یک پست من نظرشان عوض شود؟ آیا اصلن چنین کسی وجود دارد؟ نتیجه این انتخابات برای من تعیین کننده است. آن ۱۰-۱۵ میلیون نفری که این دوره قطعن به احمدی‌نژاد رای خواهند داد کار عقلانی می‌کنند. یا ترجیحات ارزشی دارند که این دولت به وضوح آن‌ها را پررنگ می‌کند و یا از طبقه‌ای هستند که در این دولت وضع‌شان (ولو اندک) به‌تر شده است. من ممکن است نظرم با این افراد متفاوت باشد ولی با این رای‌ها هیچ مشکل بنیادی ندارم و به آن احترام می‌گذارم. هر چند که اگر تعداد این رای‌ها خیلی زیاد باشد می‌فهمم که ترجیحات من با ترجیحات اکثریت جامعه‌ام آن قدر تفاوت دارد که دیگر برای من جایی نیست. یک عده دوم هم که رای نه به وضع چهار سال گذشته را می‌دهند و مثل هم هستیم. می‌ماند یک گروهی که نه منفعتی از این دولت برده‌اند و نه در تمدیدش فایده‌ای برای‌شان متصور هست و چهار سال هم هست که روز و شب شکایت می‌کنند. این گروه بزرگ برای من ملاک تصمیم‌گیری در مورد شخصیت فعلی جامعه ایران است. این‌که آیا چیزی از جنس حساسیت‌های اخلاقی یا عقلانی نسبت به وضعیت موجود آدم‌ها را آن‌قدر تکان می‌دهد که زحمتی بکشند و ده دقیقه در صف رای بایستند. برای من موضوع فراتر از مسوولیت مدنی (Civic Duty) است. چیزی است از جنس مسوولیت اخلاقی. بیش از این چیزی در مورد انتخابات نمی‌نویسم که وقت...ادامه مطلب ...
  • در اهمیت نهادها و در نقد نهادگرایان ایرانی

    دوستی ایمیلی به این مضمون زده که “می‌دانم با بحث نهادها در اقتصاد مخالفی”! اگر چنین برداشتی از حرف‌های من شده کاملن تکذیب می‌کنم. نهادها در اقتصاد بسیار اهمیت دارند. کسی در این باب شکی ندارد. آستین که بودم (یعنی الان نیستم. یک هفته در دی سی مزاحم دوستان خصوصن علی دادپی بودم و الان برگشته‌ام وین. فکر کنم از نرخ وبلاگ‌نویسی‌ام معلوم است) یک درس اقتصاد توسعه برداشته بودم. تمام درس به تحلیل نهادهای مختلف مثل نهادهای اعمال قراردادها، تامین مالی، انتشار فن‌آوری، آموزش، مالکیت کشاورزی، خانواده و امثالهم اختصاص داشت. منتها با این توضیح که مقالاتی که بحث می‌شد همه‌گی در ژورنال‌های معتبر اقتصادی و با زبان علم اقتصاد رایج نوشته شده بودند، مدل تئوریک (عمدتن مبتنی بر مدل‌های بازی) و در بیش‌تر موارد تست‌های جدی اقتصادسنجی داشتند و خلاصه هیچ تفاوتی با یک مقاله معمول اقتصادی نداشتند. این چیزی است که دوستان ما (به طور مشخص روزبه حسینی) سال‌ها است که دارند می‌گویند. نقدی که من دارم به مبحث نهادها نیست بل‌که به جمع موسوم به نهادگرایان ایرانی است که به نظرم سوراخ دعا را در جامعه ایرانی خیلی خوب پیدا کرده‌اند. یادم هست سال‌ها پیش برای شرکتی کار مشاوره می‌کردیم. کارفرما انتظار داشت که آخر پروژه بگوییم از بین فناوری‌های ممکن روی کدام سرمایه‌گذاری کنند. شرح خدمات و بودجه پروژه و دانش ما اجازه جواب دادن به این سوال مشخص و مهم را نمی‌داد. در عوض مدیر ارشد پروژه اصرار داشت که بگوییم که ما به شما یک جواب استاتیک نمی‌دهیم بل‌که مکانیسمی تعبیه می‌کنیم که به طور پویا فناوری را رصد و انتخاب کند. پرسیدم چه جوری؟ گفت ما در طراحی ساختار سازمانی واحدی به اسم مطالعات فناوری تعبیه می‌کنیم که این وظیفه را انجام دهد و … حالا هر وقت مباحث طرح‌شده توسط دوستان نهادگرای ایرانی را می‌بینم یاد راه‌حل آن مدیر پروژه بزرگ‌وار...ادامه مطلب ...
  • Turn Off

    فکر کنم همه اشتباهات کوچک می‌کنیم و من شخصن معتقدم که نباید در مورد خیلی از خطاها سخت گرفت (شاید چون خودم از نوع خطا زیاد مرتکب می‌شوم). از طرف دیگر برخی اختلاف نظرها (مثلن با دوستان چپ درست و حسابی) ممکن است حتی منجر به دعوا و کتک‌کاری بین‌مان شود ولی ذره‌ای از احترام من نسبت به فرد مقابل کم نمی‌کند. این وسط یک چیزهایی هست که من را عمیقن تحت تاثیر قرار می‌دهد و وقتی از کسی ببینم دیگر به هیچ وجه نمی‌توانم رابطه‌ام را – حداقل به صورت عمیق و واقعی – با او ادامه بدهم. وقتی به شبکه دوستان مورد علاقه‌ام که کم هم نیستند نگاه می‌کنم می‌بینم که در کم‌تر موردی چنین چیزهایی ازشان دیده‌ام. نمونه‌هایی از رفتارهای غیراخلاقی که بدجوری حالم را می‌گیرد: – تقلب در مصاحبه تلفنی پذیرش دانش‌گاه از طریق جا زدن کسی دیگر – خرید بیمه بعد از دزیده شدن چیزی و پس گرفتن پول آن از بیمه – هر قسمی از نژادپرستی خصوصن از نوع ضد عرب و ضد افغانی – نخریدن بلبط ماهیانه مترو با این محاسبه که هزینه انتظاری پرداخت جریمه کم‌تر از قیمت بلیط است – پس ندادن تعمدی جنسی که به اشتباه پولش دریافت نشده است – پورسانت گرفتن و دادن – نسبت به مسایل اساسی جهانی و مشکلات اساسی صریحن روی‌کرد I Don’t Care داشتن (بیش‌تر در مورد خارجی‌ها) – معتقد بودن به این‌که “برای زن به‌تر است که … ” – گفتن جملاتی از این دست که “ما … بودیم این اعراب به ما حمله کردند و … شد” – ادعاهای فراوان چپی داشتن ولی با پول مفت نهادهای غربی زندگی راحت داشتن و خوش گذراندن – گرفتن پناهندگی سیاسی در اروپا با مدارک و داستان‌های دروغین زندگی در جامعه‌‌ای که پر است از این نوع ویژگی‌ها دیگر برایم به اندازه قبل آسان نیست....ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها