• تفاوت‌ها

    آیا نخبگان ایرانی خیلی باهوش هستند؟ این سوال یک جواب تجربی گسترده دارد که از نتایج مطالعه جهانی اخیر احتمالا همه باخبر هستید. یک جواب هم می‌تواند مبتنی بر تجربه شخصی افراد در موقعیت‌ها و رشته‌ها و کشورهای مختلف باشد. جواب سوال اگر قرار است به کار فخر فروختن به بقیه بیاید که خب به‌تر است اصلا طرح نشود ولی اگر به دو کار بیاید به نظرم مفید است: یکی توهم‌زدایی و دومی کمک به برنامه‌ریزی نظام‌های آموزشی. من تجربه خودم را می‌نویسم با ملاحظات زیر الف) تجربه محدود به حضور دانش‌گاهی من در اتریش (طولانی‌مدت) و کنفرانس‌ها و مدارس تابستانی در کشورهایی مثل انگلیس و سوییس و آلمان بوده است که عمدتا هم با دانش‌جویان اروپایی سر و کار داشته‌ام. ب) تجربه محدود به رشته اقتصاد است. سیستم آموزشی در کشور ما در این رشته با دنیا فاصله اساسی دارد. شاید اگر تجربه من در رشته‌های علوم و مهندسی و پزشکی بود نتیجه برداشت‌هایم کاملا متفاوت بود. جمع‌بندی تجارب من از این قرار است: ۱) واریانس (پراکندگی) توان ذهنی بالفعل شده (خروجی علمی) بین دانش‌جویان ایرانی بسیار بالاتر از دانش‌جویان اروپایی است. تقریبا همه ما در کلاس‌های درس ایران (حتی در به‌ترین دانش‌گاه‌ها) ترکیبی از دانش‌جویان خیلی عالی که حرف استاد تمام نشده موضوع را روی هوا می‌زنند و دانش‌جویانی که در آن درس به قول معروف هر را از بر تشخیص نمی‌دهند داشته‌ایم. من این جا چند بار تجربه حل تمرین یا راه‌نمایی دانش‌جویان را داشته‌ام. دانش‌جویانی که من سر و کار داشته‌ام هیچ وقت خیلی خیره‌کننده نبوده‌اند ولی در عوض تقریبا همه‌گی سطح قابل قبولی از خروجی را ارائه کرده‌اند. در این‌جا بسیار کم پیش می‌آید که دانش‌جویی سر کلاس سوالی بپرسد که نشان از پرت بودن کامل وی از موضوع کلاس باشد (اتفاقی که در ایران می‌افتد) یا تمرینی را تحویل بدهد که به کل غلط...ادامه مطلب ...
  • حق تولید‌کننده

    من سعی می‌کنم تا حدی که برایم امکان دارد حقوق تولیدکنندگان محصولات فرهنگی را رعایت کنم. نمی‌گویم هیچ وقت این اصل را زیر پا نگذاشته‌ام و نمی‌گذارم وگرنه ادعای غیرواقعی کرده‌ام ولی حداقل مدت‌ها است که از اینترنت فیلم رایگان یا کتاب غیرقانونی الکترونیکی دان‌لود نکرده‌ام و روی رایانه‌ام نرم‌افزار غیرقانونی ندارم. (شاید این نکته جالب باشد که بر خلاف تصور کلیشه‌ای رایج که قانون‌مندی غربی‌ها را صرفا به خاطر “کار فرهنگی” می‌داند باید بگویم که بسیاری از هم‌کاران غربی من تا جایی که می‌توانند از کتاب‌ها و فیلم‌های رایگان بهره‌مند می‌شوند و وقتی می‌بینند من برای خریدن کتاب یا کرایه فیلمی که رایگانش در دست‌رس است پول می‌دهم خیلی عجیب نگاهم می‌کنند. این منفعت‌طلبی بی‌نهایت و فقدان اصول که حداقل من در جایی که هستم ملموس است یکی از آزاردهنده‌ترین موارد زندگی در آن‌جا است که بعدا باید مطلب مفصلی در موردش بنویسم). یکی از مواردی که شاید از این اصل تخطی می‌کنم (و البته هنوز هم مطمئن نیستم که اخلاقی باشد) استفاده از کپی‌های غیرمجاز محصولات – خصوصا فیلم‌ها- قدیمی است که به نظرم می‌رسد یا به آسانی یافت نمی‌شود و یا منافعش لزوما به تولیدکننده نمی‌رسد. مثلا کپی از برخی فیلم‌های خوب قبل از انقلاب که بازار رسمی ندارند (مثلا کارهای ابراهیم گلستان یا علی حاتمی) را تهیه کرده‌ام ولی در مقابل “گاو” را از بازار رسمی خریده‌ام. یا مثلا در مورد برخی فیلم‌های تاریخی سینما مثل “هم‌شهری کین” یا “پرندگان” این اصل را زیر پا گذاشته‌ام. از آن مهم‌تر الان با این سوال اخلاقی مواجه هستم: برای بسیاری از فیلم‌ها یا کتاب‌های متاخر فرد با دو گزینه مواجه می‌شود. یکی این‌که برود و در بازار غیررسمی ایران کپی از محصولات را به قیمت پایین تهیه کند و یا از بازار رسمی هزینه کرایه یا خرید واقعی را پرداخت کند. دردسری که من با گزینه دوم دارم...ادامه مطلب ...
  • مبحث اقتصادی در تلویزیون

    به نظر شما برای یک بحث تلویزیونی ۴۰ دقیقه‌ای زنده که مخاطب آن مردم عادی هستند چه موضوعی الان مفیدتر است؟ بحث قرار نیست تخصصی باشد و باید یک موضوع اقتصادی به زبان ساده تحلیل و تبیین شود. محور بحث مشخص است ولی برای جزییات آن علاقه‌مند به شنیدن نظرات دوستانی هستم که در ایران هستند و با سوالات مطرح در جامعه آشناتر هستند. نرخ بهره و کارکرد آن در اقتصاد؟ بانک‌های خصوصی و کارکرد آن‌ها؟ بحران اقتصاد جهانی؟ … احتمالا زمان برنامه روز یک‌شنبه این هفته ساعت هفت صبح شبکه دو است. پ.ن: خیلی ممنون بابت همه این نظرات. به نظرم برای دوستانی که ممکن است تجربه مشابهی داشته باشند فهرستی جامعی از موضوعات جذاب فراهم شد. من تصمیم گرفتم راجع به مدیریت ثروت شخصی (Personal Wealth Management) صحبت کنم. در واقع بحث ساده‌ای راجع به انتخاب سبد سرمایه‌گذاری شخصی، رابطه ریسک و بازده، تنوع‌بخشی، نقدشوندگی، کلاس‌های مدیریت دارایی، افق سرمایه‌گذاری و الخ. حالا هر قدر که وقت شد.
  • اقتصاد سیاسی مدیریت ریسک

    پارسال که قیمت فلزات خیلی بالا بود در یک جلسه مشاوره به مدیران یکی از شرکت های بزرگ معدنی شرکت توصیه کردم که از ابزارهای مدیریت ریسک برای کاهش خطرات ناشی از کاهش قیمت در آینده استفاده کنند و نمونه های متعددی از این ابزارها را هم معرفی کردیم. پاسخ مدیران این بود که منافع استفاده از این ابزارها برای ما نامتقارن است. اگر الان هزینه کنیم و محصولات را با قراردادهای آتی پیش فروش کنیم و یا برای کاهش ریسک آپشن بخریم ممکن است قیمت فلز بالا برود و از بابت استفاده از این ابزارها سرزنش شویم ولی اگر آن ها را نخریم و قیمت پایین بیاید کسی ما را به خاطر کاهش قیمت جهانی فلز سرزنش نخواهد کرد. به نظرم این توضیح بسیار قابل تامل و معقول است. ام سال همان دوستان را دیدم و نیمی به شوخی و نیمی جدی پیش نهاد پارسال را یادآوری کردم و گفتم اگر آن موقع مقدار بهینه ای از ابزارهای مدیریت ریسک را خریده بودید الان وضع تان به تر بود. جواب دادند که پارسال که بهت گفتیم که چرا نمی خواستیم این کار را بکنیم. به نظرم تحلیل مساله مدیریت ریسک در شرکت های بزرگ بخش معدن و انرژی ایران از زاویه مسایل انگیزشی موضوع جذابی است. بسیاری از شرکت های بزرگ این حوزه یا دولتی هستند و یا اگر مشمول خصوصی سازی اصل ۴۴ قرار گرفته اند هم چنان تحت چارچوب ها و مقررات دولتی عمل می کنند. بنا بر این هم چنان آن مساله انگیزه ها وجود دارد و مدیران تمایلی ندارند که به طور جدی از ابزارها استفاده کنند. علاوه بر آن یک بحثی که مخالفان به کارگیری این ابزارها در شرکت های بزرگ ابراز می کنند این است که شرکت لازم نیست به نیابت از سهام داران نوسانات درآمد را مدیریت کند چون سهام داران خود...ادامه مطلب ...
  • جواب هایی به کامنت های پست قبل

    برای صرفه جویی در زمان پاسخ جمعی به کامنت های پست قبل می دهم. این وبلاگ چند گروه خواننده دارد. یک گروه تعداد قابل توجهی از دوستان قدیمی و جدید و دیده و ندیده من هستند که در چهار گوشه دنیا پراکنده هستند و خیلی هم در کامنت ها حضور ندارند. برخی مطالب من برای این گروه و با هدف به اشتراک گذاشتن تجاربی است که خودم بهش رسیده ام. در هر سفرم تعداد زیادی از این دوستان را می بینم و مدت ها راجع به این موضوعات حرف می زنیم. بنابراین با وجود این که خیلی راحت پیشاپیش واکنش ها را به این جور نوشته ها می دانم؛ بی هیچ دغدغه ای در مورد اظهارنظرهای بی ربط به ماجرا این مطالب را برای مخاطب واقعی اش می نویسم. حاشیه ها هم اهمیتی ندارد. ۱) کار جدی یعنی چه؟ تدریس برای من اتفاقا یک جدی است ولی همه کار جدی که می شود این جا انجام داد تدریس نیست. تاسیس یک شرکت مشاوره تخصصی؛ حضور در مدیریت موسسات مالی بخش خصوصی؛ تاسیس صندوق های تخصصی سرمایه گذاری؛ کمک به شکل گیری موسسات آموزش عالی غیردولتی با استانداردهای بین المللی و … با خبرهایی که از دوستانم دارم خیلی امیدوارم که ظرف چند سال آینده یک جمع از دوستان هم نسل ما که اقتصاد و رشته های مرتبط با آن را خوانده اند بر می گردند و یک جمع مناسب برای کار کردن مشترک شکل خواهد گرفت. ۲) چرا گفته ام وقت تلف کردن؟ برای این که حضور در خارج یک دوره با بهره وری بالا دارد که مربوط به وقتی است که آدم در یک مرکز خوب درس بخواند و تحقیق کند و چیز یاد بگیرد. من در خارج فقط درس نخوانده ام بل که یک سال و نیم در یک سازمان خیلی با پرستیژ کار کرده ام و این...ادامه مطلب ...
  • آپشن سفر

    چون در این یک هفته بارها به این سوال جواب داده ام که بر می گردم یا نه در پاسخ دادن حرفه ای شده ام 🙂 کوتاه ترین جوابی که می توانم بدهم این است که اگر سفر ایرانیان به اتحادیه اروپا نیازمند ویزا نبود من برای برگشت ظرف ۱۵ ماه آینده برنامه ریزی جدی می کردم. مشکل همین اجازه سفر ناقابل است که آدم را مجبور می کند اگر جمع کرد و برگشت این طرف برای شرکت در هر کنفرانس و کارگاه و جلسه و سفر معمولی کلی دردسر بکشد. این باعث می شود که در برنامه زندگی ام با دل خوری تمام یک متغیر را هم اضافه کنم و آن هم به دست آوردن این اجازه سفر است. اگر بتوانم یکی از مسوولین مهاجرت هر کشور اروپایی را ببینم می توانم بهشان توضیح دهم که اگر یک کارت سفر ساده بدون هیچ گونه اجازه کار و خدمات اجتماعی و غیره به من بدهند برای شان خیلی کم هزینه تر است تا این که یک خارجی را در بازار کارشان برای دو سه سال بیش تر تحمل کنند صرفا به این منظور که این کارت را دریافت کند و بعد برود دنبال کارش. وین کوتاه ترین زمان پردازش درخواست مهاجرت کانادا را در کل دنیا داشت (حتی کوتاه تر از خود کانادا). من چهار سال و نیم آن جا زندگی کردم و هم واره دچار مشکلات تئوریک اگزیستانسیال برای درخواست مهاجرت کانادا بودم. آن موقعی هم که مهاجرت شش ماهه می آمد می گفتم فرضا الان درخواست دادم و شش ماه دیگر کارم درست شد می خواهم بروم کانادا چه بوقی بزنم وقتی دارم این جا خوب زندگی می کنم. نزدیک برگشتن که شد گفتیم حالا تردیدهای وجودی را کنار بگذاریم و یک آپشن سفر آتی برای خودمان ایجاد کنیم که مقررات عوض شد و فقط مهندسان نفت و...ادامه مطلب ...
  • نفرین منابع؟

    با وجود همه ادبیاتی که راجع به نفرین (Resource Curse) منابع هست من تمایل دارم تا به برخی نتیجه گیری ها از این فرضیه حداقل در سطح منطقه خودمان باور نداشته باشم. نفرین منابع می گوید کشورهایی که دارای منابع طبیعی فراوان (مثل نفت یا مس) هستند در مقایسه با کشورهایی با درآمد سرانه مشابه خودشان سطح پایین تری از توسعه یافتگی نیروی انسانی و نهادها دارند. این به نظرم چندان عجیب نیست. اگر کشور الف مجبور شده باشد تا با اتکا به صادرات و تولید به سطحی از درآمد سرانه برسد و کشور ب صرفا با فروش منابع طبیعی؛ احتمالا کشور الف مجبور بوده تا وضعیت خیلی خوبی در نهادها و نیروی انسانی داشته باشد تا بتواند این سطح از درآمد را تولید کند. نکته ای که برای من کم تر قابل باور است ربط دادن وضعیت فعلی به داشتن منابع و به عبارت دیگر طرح این فرضیه است که “ما اگر نفت نداشتیم وضع مان به تر بود”. این را من خیلی تردید دارم. مشاهداتی از منطقه خودمان باعث می شود تا این تردید را داشته باشم. توزیع نفت در بین کشورها تابع خصوصا زمین شناسی است که تقریبا هیچ ربطی به خصوصیات فرهنگی و نهادی و کشاورزی و غیره کشورها ندارد لذا اگر یک گروه از کشورها را در یک منطقه داشته باشیم که در یک دوره زمانی در برخی از آن ها نفت کشف شده و در برخی دیگر نه ؛ آن وقت می توانیم یک نمونه عالی از دو گروه دارای تفاوت در این متغیر داشته باشیم. شبیه به مفهومی که در روش Regression Discountinuity استفاده می شود. درآمد سرانه فعلی کشورهای نفت خیر عرب (عربستان؛ کویت؛ امارات؛ عراق؛ قطر؛ لیبی و …) را کشورهای هم سایه آن ها ولی بدون نفت قابل توجه (اردن؛ سوریه؛ یمن؛ مراکش؛ مصر؛ سودان و …) مقایسه کنید. اینترنتم...ادامه مطلب ...
  • اسلایدهای همایش مدیریت و مقاله منابع پایان پذیر

    اسلایدهای کارگاه دوشنبه عصر در کنفرانس بین المللی مدیریت را می توانید از این جا دریافت کنید. مقاله ارائه یک شنبه بعد را هم این جا گذاشتم. این مقاله نسخه جدیدتری دارد که ساختاربندی؛ نمادهای ریاضی و نتایج شبیه سازی اندکی متفاوتی دارد ولی به علت پاره ای مشکلات فنی الان در دست رس من نیست و چون حدس می زنم که روزهای آینده خیلی سرم شلوغ خواهد بود فعلا همین نسخه را آپ لود می کنم.
  • سمینارهای اقتصادی در شریف

    یک شنبه آینده دکتر بورگان نظامی در دانش کده مدیریت و اقتصاد سخن رانی می کند. جزییات را از این جا بخوانید. اگر علاقه مند هستید که در جریان سخن رانی های هفتگی شریف قرار بگیرید یک ایمیل به حسین جوشقانی بزنید تا در لیست ایمیل قرار بگیرید. ایمیلش هم هست hjoshaghani روی جی میل یک شنبه بعدش یعنی ۸ دی ماه ساعت ۱۱:۳۰ هم من صحبتی درباره “استخراج بهینه منابع پایان پذیر؛ محدودیت ظرفیت و اختیار توسعه” خواهم داشت. مقاله را ظرف چند روز آینده همین جا قرار می دهم.
  • تعادل بازی رای دادن سهام

    این دو سه روزه نشستم و این مقاله را که تقریبا دو سال بود توی هارد خاک می‌خورد نهایی کردم. قرار است جمعه این‌جا ارائه‌اش کنم. مقاله هنوز خیلی ابتدایی است و طبعا دارای اشکال‌های فراوان. دریافت هر نوع نقد اقتصادی، ریاضی، زبانی و لاتکی موجب امتنان فراوان خواهد بود.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها