• اتحادیه اصناف مانعی برای اقتصاد آزاد

    از تئوری ساماندهی صنعتی می دانیم که هر قدر موانع ورود به یک حوزه اقتصادی بیش تر باشد حاشیه سود بیش تری در آن صنعت به دست می آید. در همه جای دنیا اتحادیه ها از ابزارهای ایجاد انحصار مصنوعی هستند. در همین اتریش تعمیرات شوفاژ یک شغل پردرآمد به حساب می آید. دلیلش هم این است که اتحادیه شوفاژکاران اصرار دارد که چون تعمیر شوفاژ ممکن است خطر نشت گاز را داشته باشد هر تعمیرکار جدیدی باید به تایید این اتحادیه برسد و صد البته این که عده اندکی در سال موفق به اخذ چنین تاییدی می شوند. انحصاری که کانون وکلا در ایران درست کرده و مانع از ورود بخشی از فارغ التحصیلان حقوق به بازار کار خدمات حقوقی می شود هم نمونه دیگری از این ماجرا است. نمونه ای که در آن داور (هیات گزینش کانون) خودش یک طرف مسابقه است. چند وقت پیش داشتم با دوست جواهرفروشی راجع به بحث افت قیمت شدید جواهر پس از خرید صحبت می کردم. خودش می گفت که جواهر ۴ میلیون تومانی درست چند روز بعد از خرید کم تر از نیم تا یک میلیون تومان پس گرفته می شود. من گفتم خدا چرا این وسط واسطه هایی شکل نمی گیرند که جواهر سالم را از کسانی که قصد فروش دارند به قیمتی بهتر از این رقم اندک بردارند و با مقداری سود به کسانی که خریدار جواهر دست دوم ولی سالم هستند بفروشند. قاعدتا چنین کسب و کاری باید مشتری زیادی از هر دو طرف داشته باشد. جواب دوستم ساده بود: طوری که انگار خیلی بدیهی است گفت نه نمی شود. گفتم آخر چرا؟ گفت خب اتحادیه اجازه نمی دهد کسی این کار را بکند. قیمت خرید و فروش را اتحادیه تعیین می کند و اگر کسی این کار که تو می گویی را بکند پروانه اش را لغو...ادامه مطلب ...
  • ذخیره بنزین

    عامل های اقتصادی حدس می زنند که از یکی دو ماه دیگر بنزین کالای کم یاب تری خواهد بود و قیمت آن به شدت بالا می رود. به نظرتان سوداگران بازار (همان ها که مثلا سوخت را به خارج قاچاق می کنند و ظاهرا دریاچه های ذخیره سوخت هم دارند) برای آن روزها فکری نکرده اند؟ فکر کنم حداقل در ماه های اولیه سهمیه بندی چندان نباید نگران دسترسی به سوخت آزاد بود چون از گوشه و کنار بنزین انبار شده عرضه خواهد شد. فقط برایم جالب است که بدانم که آیا آمار خرید بنزین در هفته های نزدیک به سهمیه بندی به یک باره جهش کرده است یا نه. راستی من راجع به قیمت تاکسی صحبت کردم ولی فراموش کردم که بگویم که می توانید برای خرید تانکر هم سرمایه گذاری کنید. تصورش را بکنید. یک تانکر چندین هزار لیتری دارید که می توانید روزهای آخر از بنزین پرش کنید و به فاصله چند روز هر لیترش را با چند صد تومان سود بفروشید. راستش در مورد این حرف ها چندان شوخی نمی کنم چون جدا معتقدم که حق مردم است که به قیمت آزاد بنزین اضافی بگیرند و هر مکانیسمی به آن کمک کند چیز مطلوبی است. منتها دولت عزیز با بی تدبیری کاری می کند که به جای این که حاشیه سود و مالیات روی بنزین گیر خودش بیاید نصیب دلالان شود. این را هم بگویم که دولت اگر عاقل باشد می تواند از سیاست اسمش را نیاور و خودش را بیاور استفاده کند. مثلا بگوید چون عده ای ممکن است کارت هوشمندشان را در حین مسافرت گم کنند ما در هر پمپ بنزین یک پمپ آزاد تعبیه می کنیم که کار این افراد راه بیفتد. یا مثلا بگوید بنزین فقط با کارت است ولی هر کس بنزین سوپر می خواهد باید قیمت آزاد آن را بپردازد....ادامه مطلب ...
  • رویکرد نهادی به مصرف بنزین؟

    ظاهرا این کلمه “نهاد” و “نهادگرایی” در کشور ما سپری شده است برای کسانی که نمی توانند یا نمی خواهند که بر اساس اصول روشن علم اقتصاد حرف بزنند و لذا داستان های خود را به اسم نهادگرایی تحویل دیگران می دهند. نمونه اش این مقاله دو قسمتی (اول و دوم) در روزنامه دنیای اقتصاد است که نویسنده اش سعی کرده به قول خودش از زاویه نهادی به موضوع بنزین نگاه کند. متاسفانه مقاله پر است از خطاهای پایه ای که قاعدتا یک دانشجوی دوره مقدماتی اقتصاد هم با آن ها آشنا است. ۱) نویسنده ادعا کرده (در واقع این ادعا را از احمد توکلی گرفته) که “شاهد آن است که طی سال‌های ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ قیمت بنزین از هر لیتر ۵۰ ریال با ۱۶ برابر شدن به ۸۰۰ ریال رسید، ولی مصرف روزانه بنزین از ۲/۳۱ به ۶۲‌میلیون لیتر رسیده یعنی دو برابر شده است” دوست نهادگرای ما نمی داند که ۱-۱- قیمت ظاهری در اقتصاد هیچ اطلاعی از عالم واقع به ما نمی دهد. افزایش قیمت از ۵۰ ریال به ۸۰۰ ریال افزایش ظاهری است و دانشجویان درس مبانی اقتصاد معمولا یاد می گیرند که اول نرخ تورم را از یک افزایش قیمت ظاهری بیرون بکشند و بعد راجع به افزایش قیمت صحبت کنند. ۱-۲- همانند هر علم دیگر تحلیل رابطه علت و معلولی بین دو متغیر (قیمت و مصرف در این جا) باید با فرض ثابت بودن سایر شرایط (Ceteris Paribus) صورت گیرد. در فاصله ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ سه اتفاق مهم در اقتصاد ایران افتاده است. اولا جمعیت زیاد شده، ثانیا درآمد سرانه افزایش پیدا کرده و ثالثا قیمت نسبی کالای مکمل بنزین یعنی خودرو کاهش پیدا کرده است. هر یک از این سه عامل باعث “جا به جایی” منحنی تقاضا می شوند. حال آن که بررسی کشش از طریق حرکت روی منحنی تقاضا انجام می شود....ادامه مطلب ...
  • نکاتی در باب کارت هوشمند

    1 - سیستم کارت هوشمند انتقال بنزین از شهروندان کم‌مصرف و دارای سهمیه مازاد به متقاضیان بنزین اضافی را محدود به انتقال فیزیکی مي‌کند. این انتقال متضمن افزایش رفاه در کشور است و اتفاقا خود دولت و مجلس هم تاکید مي‌کنند که کل حجم بنزین تخصیص داده شده کمی از متوسط مصرف کشور فاصله دارد و با انتقال بین فردی امکان تنظیم مصرف افراد با مصارف متفاوت فراهم خواهد شد. در سیستم کوپن کاغذی این انتقال به شیوه‌اي بسیار ساده و تنها از طریق خرید و فروش اسناد کاغذی صورت مي‌گیرد حال آنكه با استفاده از کارت هوشمند افراد باید بنزین خریداری شده را به صورت فیزیکی به دیگری منتقل کنند یا همراه وی در پمپ بنزین حضور یابند که هر دو روش‌هايي با هزینه بالا است. 2 - فرض کنیم کسی کارت هوشمند سوخت را به هر دلیلی (گم شدن، سرقت یا خرابی الکترونیکی کارت) از دست بدهد. در این صورت با توجه به اصرار دولت بر محدود کردن عرضه سوخت با کارت هوشمند تکلیف چنین فردی چه خواهد بود؟ همین مساله خود توجیه جدی برای تخصیص سهمیه بنزین آزاد در جایگاه‌ها به کسانی که دچار چنین مسائلی هستند به وجود مي‌آورد. باید توجه داشت که در بین کارت‌هاي الکترونیکی موجود در دنیا هیچ کارتی فرکانس استفاده و محدودیت کارت هوشمند را ندارد و در صورت گم شدن یا خرابی این کارت‌ها همیشه امکان یافتن راه‌های جایگزین (مثلا دریافت مستقیم پول از بانک در مورد کارت‌هاي بانکی) وجود دارد. چنین راه‌های جایگزینی برای کارت هوشمند هنوز اعلام نشده است. 3 - نگرانی از مشکلات احتمالی در استفاده از کارت هوشمند (مثلا اشکال در سیستم مخابراتی جایگاه‌های بنزین) مصرف‌کنندگان را به ‌اين سمت سوق خواهد داد که برای جلوگیری از ریسک‌هاي احتمالی همواره مقدار کافی بنزین در باک خودرو خود داشته باشند لذا در فواصل کوتاه‌تری به پمپ بنزین مراجعه مي‌كنند. این امر باعث طولانی‌تر شدن صف و افزایش زمان سوخت‌گیری در جایگاه‌ها خواهد شد. 4 - بخشی از شهروندان ممکن است فراغت کافی برای طی کردن فرآیند دریافت کارت هوشمند را نداشته باشند لذا ترجیح بدهند که برای مدتی از یارانه دولتی استفاده نکنند. این شهروندان باید گزینه‌اي در اختیار داشته باشند که به آنها اجازه دسترسی به بنزین غیررایانه‌اي را بدهد. در عمل چنین سیاستی مي‌تواند به توزیع بار کاری نهادهای مسوول اعطای کارت هوشمند کمک شایانی كند. با فرض قیمت 400تومانی برای هر لیتر بنزین آزاد، سهمیه 100ليتري ماهانه بنزين برای هر خودرو حدود سی هزار تومان یارانه تخصیص مي‌دهد. دسترسی به بنزین آزاد این مشوق را ایجاد مي‌کند که بخشی از جامعه با صرف نظر کردن از این سی هزار تومان در ماه‌های اولیه، تقاضای خود را برای دریافت کارت هوشمند به تعویق بیندازند. این باعث مي‌شود تا از بار کاری مراکز توزیع این کارت در دوره آغازین کاسته شود. به عقیده ما دولت از همان ابتدا مي‌توانست با استفاده از روش‌هاي معمول سنتی این دوره انتقال را به شيوه کم‌هزینه‌تری مدیریت كند. حال که کارت هوشمند اجبارا در حال پیاده‌سازی است باید مکانیسم‌هاي بازاری که امکان دسترسی به سوخت برای کسانی که به هر دلیل از چرخه بوروکراتیک دریافت و استفاده از کارت سوخت جامانده‌اند را فراهم کند در غیر این صورت مساله سوخت گیری به معضلی جدی برای بخشی از شهروندان تبدیل خواهد شد.
    ادامه مطلب ...
  • بنزین مازاد سهمیه نداریم

    ظاهرا نابغه اقتصادی مجلس و دولت مهرورز آی کیو هاشان را روی هم ریخته اند تا به بدترین شکل ممکن دمار از روزگار مردم و در درجه بعدی محبوبیت جریان سیاسی خودشان درآورند. توکلی امروز رسما گفته که نمی خواهند بنزین مازاد سهمیه عرضه کنند. این در حالی است که باهنر (که فهم اقتصادی اش به مراتب بیش تر از احمد توکلی است) در مصاحبه رادیویی اش به صراحت گفت که مجلس دولت را تشویق به عرضه بنزین مازاد به قیمت واقعی کرده است. من فکر کنم این تصمیم نابخردانه یکی از خطرناک ترین تصمیمات اقتصادی است که در این ۱۵-۱۶ سال اخیر گرفته شده است. چرا که بعید می دانم که هیچ تصمیم اقتصادی تا به حال این قدر تاثیر مستقیم و فوری در زندگی مردم داشته باشد. آقای توکلی که معلوم است تقریبا از هیچ چیز خبر ندارد در جواب سوال خبرنگار می گوید مردم با اتوبوس رفت و آمد خواهند کرد و این در حالی است که در بسیاری از خطوط ظرفیت شبکه اتوبوس رانی به حد کافی پر است. سبک زندگی مردم یک شبه تغییر نخواهد کرد و از فردای سهمیه بندی بنزین نارضایتی گسترده خودش را نشان خواهد داد. اگر به خیال آقایان قیمت بنزین باعث تورم روانی می شود سهمیه بندی بنزین با کاهش تولید در بخش واقعی اقتصاد اثرات جدی تری را روی رفاه برجای خواهد گذاشت. نیما مطلبی درباره سخنان توکلی نوشته است ولی من معتقدم نقد اساسی را وارد نکرده است. توکلی در پاسخ خبرنگار صدا و سیما گفته که اگر بنزین آزاد بدهیم مصرف کم نمی شود و لذا نقض غرض می شود. مشکل این آقا این است که هنوز متوجه نشده که مشکل ما رقم مصرف بنزین نیست بل که یارانه ای است که از بودجه عمومی بابت بنزین پرداخت می شود و البته همین یارانه در طول زمان...ادامه مطلب ...
  • دکتر عظیمی

    نقدهایم بر نظریات مرحوم دکتر عظیمی را قبلا یکی دوبار نوشته ام و به تفصیل تکرار نمی کنم. فقط به خلاصه می گویم که به نظرم آن چیزی که آن مرحوم تا همین چند سال پیش که از دنیا رفت ارائه می کرد نسخه ای بسیار قدیمی، فلسفی و کلی گویانه از دانش عمومی توسعه ( و نه لزوما اقتصاد توسعه) بود که شباهت چندانی به ادبیات جدید این حوزه که در ده بیست سال اخیر توسعه داده شده و مانند بقیه شاخه های علم اقتصاد بر مبنای نظریه های خرد استوار شده است نداشت. ضمن این که مدل ذهنی آن مرحوم چندان بر پایه نظریه های اقتصادی و دینامیک و تعادل سیستم اقتصادی استوار نبود و به همین خاطر هم دفاع های عجیبی از مثلا ثابت نگاه داشتن نرخ بنزین (به بهانه افزایش شاخص توسعه) و یا نرخ ارز می کرد. با این همه در سالگرد درگذشتش بد نیست یادی بکنم از یکی از خصوصیات مثبتش که همیشه برای من جالب توجه بود. مرحوم عظیمی علی رغم شهرتش در بین روشن فکران خودش را آلوده فضای روشن فکری ایران نکرد و بر خلاف کسانی مثل رییس دانا که در هر ماجرای باربط و بی ربطی سر و کله اش پیدا می شود و نظر می دهد خودش را تا حد خوبی روی حوزه کار خودش متمرکز کرده بود. حوزه کار عظیمی البته با تعریفی که او از گستره اقتصاد توسعه داشت به مباحث اجتماعی و تاریخی هم کشیده می شد و این از دیدی من چندان جالب و عمیق نبود ولی به هر حال سعی او این بود که منظر نگاهش در این مباحث هم دانشگاهی باشد. این نوع رفتار الان تا حد خوبی جا افتاده است ولی در دهه هفتاد نیازمند نوعی از دیسیپلین و خویشتن داری رفتاری بود که به نظرم جزء نکات مثبت شخصیتی آن مرحوم...ادامه مطلب ...
  • فاینانس: بخش اول

    پیام های متعددی از طرف دوستان دریافت کردم که می خواستند در مورد رشته فاینانس و کاربردهایش توضیح بدهم. من البته هنوز در این حوزه تازه کار هستم و ممکن است برداشت هایم اولیه باشد. لذا از دوستانی مثل رضا ماهانی و پویان مشایخ و مهدی برکچیان و طاها عزیزی که تخصص و تجربه بیش تری در این حوزه دارند خواهش می کنم اگر توضیح یا نقدی دارند در این جا بنویسند. در مورد رشته فاینانس و مواد درسی اش یک نکته مهم که من فهمیدم این است که محتوای درسی این رشته بسته به سلیقه و گرایش دانشکده می تواند تا حد زیادی تغییر کند. معمولا دوره های فاینانس در سطح فوق لیسانس (خصوصا در انگلیس، مثلا این جا) و در مدارس بازرگانی نزدیکی بیش تری به ابزارهای عملی مورد استفاده در بازار کار دارد و در مقابل در دوره های دکترا و در دانشکده های اقتصاد (از جمله دروس مدرسه فاینانس وین) ممکن است بیش تر به مباحث نظری تر و تئوری اقتصاد نزدیک شود. از دید من مسایل فاینانس در سه حوزه اصلی قابل تقسیم هستند: ۱) بازارهای مالی چه طور عمل می کنند و چه ابزارهایی در آن ها وجود دارد؟ در این حوزه بحث ساختار بازارها و رفتار بازی گران به علاوه انواع مشتقات مالی (مثل قراردادهای فیوچرز و آپشن) و مباحث مربوط به مالیه بین الملل (مثلا بازارهای ارز) و بحث های مربوط به مدیریت بهینه پورت فولیو و ارزیابی ریسک اعتباری (Credit Risk Modelling) بحث می شود. این حوزه نیازمند توان بالایی در اقتصادسنجی سری های زمانی و داده های پانلی است. ۲) قیمت تعادلی دارایی ها در بازارهای مالی چیست؟ سرمایه گذاری موفقیت در بازار مستلزم شناخت قیمت واقعی انواع دارایی ها (سهام، ارز، زمین، شرکت، فن آوری و …) است. بحث قیمت گذاری دارایی ها از مدل های اولیه ای مثل...ادامه مطلب ...
  • مرگ پدربزرگ

    سه روز پیش پدربزرگ مریم در سن ۸۳ سالگی در حالی که از میدان آزادی عبور می کرد اثر تصادف اتومبیل درگذشت. خبر مرگش آن چنان ناگهانی و آن قدر دور از انتظار بود که من از آن روز تا الان فعلا گیج هستم و جدا نتوانسته ام ماجرا را باور کنم. مرگ دوست و آشنا زیاد دیده ام ولی این یکی چیز عجیبی بود. آن قدر عجیب که هنوز نتوانسته ام باور کنم که مردی که جمعه این هفته باهم بودیم و ساعت ها سرزنده و شوخ طبعانه برایم صحبت کرد الان دیگر زیر خاک است. نگران وضع آینده ما بود و وقتی خبر دادم که با هم در وین می مانیم آرام شد. طبق معمول بخشی از صحبت را به تغذیه سالم و ورزش کشاند و برایم از مزایای عسل و انگور گفت. قرآنی آورد و آیه هایی که بر مزایای عسل تاکید کرده بود را مفصلا خواند. بیش از شصت سال بود که هر روز صبح زود پس از نماز شب به پیاده روی می رفت و سخت مراقب تغذیه اش بود. همین بود که بدنش بدون کلمه ای اغراق از همه جوان ترهای فامیلش سرحال تر و سالم تر و فعال تر بود. همیشه هم تاکید می کرد که ترجیح می دهد ماشینش را بیرون نیاورد و پیاده سر کارش برود. همین عشق به پیاده وری در خیابان های تهران عاقبت عاملی شد تا از پیش ما برود. آخرین بار وقتی داشتیم خداحافظی می کردیم گفت شنیده ام “لیوان های چای داغ” می خوری و من را از این کار پرهیز داد. یکی از معنوی ترین آدم هایی بود که در عمرم دیده ام. اگر آرامش درون را هدف غایی معنویت بدانیم این انسان تجسم واقعی از کم خواهی، خفت موونه و آرامش درون بود. زندگی اش پر بود از خاطره هایی از مواجه با اتفاقات...ادامه مطلب ...
  • راه حل مشکل مسکن

    روزنامه اعتماد در ستون نظرات خوانندگان روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت از قول یک نفر راه کارهایی برای کاهش قیمت مسکن ذکر کرده است. از جمله این که : “اولین راه حل این است که سودآوری در بخش مسکن باید ممنوع شود چرا که نیاز مردم است و هیچ کس حق سرمایه گذاری در امر خرید زمین و مسکن جز برای سرپناه خود نداشته باشد”. سال ها پیش هم روزنامه همشهری در بخش مقالات وارده مطلب مفصلی را از قول کسی چاپ کرده بود که خودش را کارمند بازنشسته بانک معرفی کرده بود و در باب دلایل ممنوعیت دو شغله بودن نوشته بود. یکی از بندهای مقاله این بود که مسافرکشی باید ممنوع شود چرا که ممنوعیت مسافرکشی باعث کاهش ترافیک و آلودگی هوا می شود. تصورش را بکنید که در تهران اگر هر کسی بخواهد برای خودش سرپناه بسازد چه می شود. نمی دانم تفکرات مردم این کشور گاهی چرا این قدر از اصول بدیهی عقلانیت (و نه لزوما حتی علم اقتصاد) دور است.
  • بعد از حدود سه سال زندگی در اروپا و بیش از ده بار سفر به ایران در این مدت به این جمع بندی رسیده ام که زندگی و حضور در کشور خودم به رغم همه گرفتاری ها و حماقت ها و مشکلات یک حسن بزرگ دارد و آن این که انسان را بیش تر در معرض پرسش از نفس خود و توجه به غایت زندگی قرار می دهد. بر خلاف تصور اولیه که داشتم حس می کنم آرامش و فراغت خاطر خارج از ایران لزوما منجر به تعمیق چنین دغدغه هایی نمی شود و برعکس ممکن است به سادگی باعث فراموشی و غرقه شدن در شادخواری شود. کم ندیده ام دوستانی که وقتی از این جا می رفتند منبعی از انرژی معنوی و انبانی از سوال بودند و الان که بعد از چندین سال می بینیشان حس می کنی که همه دغدغه شان را همین چند قلم ماجرای معمولی پیپر و ارزش استاک و جاب پر کرده است. پسرک ۱۰ ساله ای که تلاش می کند شیشه ماشینت را پاک کند یا فال بفروشد و تو با یک قطعه ۲۰۰ تومانی ناچیز خودت را گول می زنی و وجدانت را از کل مساله ای به این بزرگی آسوده می کنی دقایقی بعد فرصتی برای فکر کردن دوباره فراهم می کند که آن سوی مرز تجربه ای کم یاب است. خلاصه این که بودن در ایران انسان را بیش تر متوجه درون می کند. این ویژگی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها