• دو نکته در باب سهمیه بندی بنزین

    احتمالا تصور این است که اگر نرخ بنزین آزاد (در بازه ای بین 300 تا 500 تومان) توسط دولت اعلام شود، جامعه این نرخ را به عنوان خط راهنمای قیمت بنزین دریافت کرده و قیمت‌ها را بر این اساس تطبیق می دهد. بدون این که وارد این بحث شویم که آیا اساسا اثر روانی تورم واقعا در اقتصاد وجود دارد یا نه، باید این نکته را تذکر دهیم که بازار سیاه یا آزاد بنزین در هر صورت شکل خواهد گرفت. با عنایت به این که سهمیه روزانه بنزین بدون توجه به نوع و مصرف متوسط خودرو و نیز تقاضای سفر متقاضیان به طور یکسان تخصیص داده خواهد شد، طبیعی است که شهروندان پرمصرف‌تر انگیزه داشته باشند تا بنزین را از کسانی که مصرف پایین‌تری دارند خریداری نمایند. روشن است که جامعه مصرف بالقوه خود را به یک باره به میزانی که دولت سهمیه‌بندی کرده است تقلیل نخواهد داد و لذا تقاضا در بازار آزاد بنزین بسیار قوی خواهد بود. بنابراین عرضه محدود ناشی از مازاد سهمیه بخشی از مصرف‌کنندگان و تقاضای جدی مصرف‌کنندگان دیگر قیمت بازار آزاد را در نقطه‌ای بسیار بالا تعیین کرده و جامعه هم فورا از این قیمت مطلع خواهد شد. عرضه بنزین مازاد بر سهمیه اتفاقا به تعدیل این قیمت کمک کرده و آن را در سطح پایین‌تری به تعادل می‌رساند. لذا اگر دولت نگران اثرات روانی است اتفاقا باید با واردات بنزین به قیمت واقعی و در اختیار گذاردن آن، هم از میزان فساد ناشی از تفاوت قیمت بالا جلوگیری کند و هم قیمت بنزین غیرسهمیه‌ای را تعدیل نماید. از طرف دیگر شکاف بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد (که هر قدر عرضه بنزین غیرسهمیه‌ای کمتر باشد بر اندازه این شکاف افزوده خواهد شد) فرصت رانت مهمی برای دارندگان سهمیه بنزین ایجاد می کند. مساله ما در این جا صرفا خود رانت نیست بلکه توجه دادن به مشکلی است که تخصیص سهمیه مازاد به تاکسی‌ها و مسافرکش‌ها ممکن است در عرضه خدمات حمل‌و‌نقل عمومی ایجاد کند. اگر این نوع خودروها سهمیه بنزین قابل توجهی دریافت کنند (مثلا سی لیتر در روز) و شکاف قیمت هم به اندازه کافی بزرگ باشد کاملا محتمل است که صاحبان خودرو فروش سهمیه روزانه بنزین در بازار آزاد را در مجموع سودآورتر از فعالیت با خودرو خود بیابند و لذا تصمیم به تعطیلی فعالیت (و یا فعالیت صوری) گرفته و درآمد خود را به شیوه‌ای ساده‌تر از طریق فروش سهمیه تامین نمایند. علاوه بر این ممکن است برخی علاقه‌مند باشند تا با خرید یا اجاره تاکسی یا مسافرکش از سهمیه بنزین بالاتری برای مصرف شخصی خود بهره‌مند شوند. در هر صورت هر دو عامل موجب کاهش عرضه واقعی حجم خدمات حمل‌و‌نقل مسافر در سطح شهر خواهد شد، آن هم در شرایطی که به علت سهمیه‌بندی بنزین قاعدتا بر میزان تقاضای سفر از طریق خودروهای عمومی افزوده شده است. خود این حقیقت نیز دلیل دیگری برای کاهش شکاف بین قیمت بنزین سهمیه‌ای و آزاد است. اگر این شکاف بزرگ نباشد احتمال شکل‌گیری این رفتار کمتر می‌شود ولی اگر شکاف بزرگ باشد هر کسی متوجه این نکته می‌شود که فروش سی لیتر بنزین با سود حدود 500تومان در روز در نهایت به‌صرفه‌تر از صرف ساعت‌ها وقت برای جا‌به‌جایی مسافر و تحمل ریسک تصادف و استهلاک خودرو است.
    ادامه مطلب ...
  • تصمیم آخر

    فردا باید تصمیم نهایی را بگیرم که احتمالا روی مسیر شغلی آینده ام تاثیر می گذارد. واقعا فکر نمی کردم تصمیم گیری برای محل تحصیل این قدر سخت باشد. در این دو سه هفته گذشته فشار جدی تحمل کردم و نهایتا به سختی توانستم بین اروپا و کانادا تصمیم بگیرم. حالا باید بین دو گزینه باقی مانده تصمیم نهایی را بگیرم. گزینه اول همان ایکارس بروکسل است که وقتی بیش تر در موردش تحقیق کردم قانع شدم که مرکز دانش گاهی خوبی است و عمل کردش در بازار کار خیلی خوب بوده است. کادر خوبی هم دارد. از جمله ماتیاس دواتریپونت که یکی از افراد مشهور در حوزه تئوری مشوق و قرارداد است و کارهای مشترک زیادی با تیرول و فیلیپ آگیون دارد. دواتریپونت ذهن خلاقی دارد و تئوری مشوق را در حوزه های مختلفی به کار می گیرد از جمله این که اخیرا هم روی طراحی موثر دانش گاه ها و نهادهای تولید دانش متمرکز شده است. گزینه رقیب دکترای فاینانس مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین است که مرکز تعالی است که سه سال پیش با هم کاری مشترک دانش گاه وین، آی اچ اس و دانشگاه اقتصاد وین راه اندازی شده است. فرآیند گزینش این موسسه به شدت رقابتی است و در طول سه دوره به طور متوسط از بین ۲۰۰-۲۵۰ نفر ۴-۵ انتخاب کرده است. حسن این گزینه این است که حوزه کارش فاینانس است و من حدس می زنم که این رشته در ایران کاربردهای عملی گسترده تر و بیش تری نسبت به اقتصاد داشته باشد. انتخاب این گزینه برایم به معنی صرف نظر کردن از کیفیت آموزش در اقتصاد در ایکارس به خاطر تحصیل در فاینانس به عنوان یک رشته کاربردی است. اقتصاد برای من زیباتر و لذت بخش تر است و تحصیل در آن هم به نسبت فاینانس تا حد قابل ملاحظه ای ساده...ادامه مطلب ...
  • نجیب مایل هروی

    خاصیت آینگی اثر عین القضات را خوانده اید؟ اگر نخوانده اید توصیه می کنم بخوانید. تصحیحش بر عهده نجیب مایل هروی (محقق افغان مقیم ایران) بود که همیشه دوست داشتم در موردش بیش تر بدانم. امروز دیدم که بنیاد موقوفات دکتر افشار به او جایزه می دهد. گفت لینک خبرش را بگذارم. فصلنامه گفتمان که محمد رضا تاجیک آن را منتشر می کرد همیشه در صفحه اولش قطعه ای ژرف و زیبا از این کتاب را داشت: جوانمردا! این شعرها را چون آینه دان! آخر دانی که آینه را صورتی نیست در خود. اما هر که نگه کند صورت خودتواند در آن دیدن. همچنین می دان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست! اما هرکسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست. و اگر گویی: شعر را معنی آن است که قایلش(گوینده)خواست و دیگران معنی دیگروضع می کنند از خود این همچنان است که می گوید: صورت آینه صورت صیقلی است که اول آن صورت نموده! و این معنی را تحقیق و غموضی هست که اگردر شرح آن آویزم از مقصود باز مانم.
  • قالب جدید

    قالب جدیدی که می بینید محصول زحمات مشترک حنیف مزروعی و بهزاد باشوی عزیز است. پیش نهاد تغییر قالب را خود حنیف داد و تمام زحمات طراحی و انتقال وبلاگ را این دو دوست ندیده کشیدند که واقعا نمی دانم چه طور ازشان تشکر کنم.
  • نرخ سود بانکی

    هم فکران ما معمولا در نقد سیاست کاهش نرخ بهره این دلیل را ذکر می کنند که در نرخ بهره پایین مردم تمایلی به سپرده گذاری در بانک ندارند و لذا عرضه منابع بانکی کاهش خواهد یافت. این حرف به طور کلی درست است ولی اگر بخواهیم کمی دقیق تر و واقعی تر صحبت کنیم باید به این نکته توجه کنیم که منابع بانکی برای اعطای وام لزوما از حساب های پس انداز بهره دار تامین نمی شود و منابع دیگری از جمله رسوب وجوه نقد در حساب های جاری هم برای اعطای تسهیلات وجود دارد. لذا حتی اگر نرخ بهره ای که بانک برای حساب های پس انداز بلندمدت می پردازد بیش از نرخ بهره دریافتی از وام ها باشد لزوما به معنی زیان دهی یا توقف عملیات بانک نیست چرا که متوسط هزینه تجهیز منابع برای بانک میانگین وزنی از نرخ بهره حساب های پس انداز کوتاه مدت و بلندمدت و نیز حساب جاری است که ممکن است سرجمع از نرخ بهره وام ها کم تر شود.
  • به دانش گاهی که پیش نهاد پذیرش و بورسشان را تایید کرده بودم و بعدا مجبور شدم حرفم را پس بگیرم ایمیل زدم و صادقانه توضیح دادم که چرا گزینه اروپایی را ترجیح می دهم. ضمنا گفتم که دلیل این تصمیم این است که در زمان تایید پذیرش آن ها اصلا نمی توانستم باور کنم که این جای جدید هم بهم پذیرش بدهد. عذرخواهی هم کردم و گفتم که خودم را در مقابل زحماتی که کشیدند مدیون می دانم. در زمانی کوتاه پاسخ آمد. فکر کنم شاید بد نباشد که پاسخ را این جا بگذارم. شاید جاهای دیگر لزوما این پاسخ را ندهند و نشود آن را به عنوان واکنش عمومی تعمیم داد ولی حداقل به عنوان یک مورد برداشت من این است که طرف مقابل همان طور که انتظار داشم بسیار فهمیده و قابل احترام رفتار کرد. Hi Hamed: Of course we’re disappointed that you won’t be coming. But don’t feel bad about it…you have to do what’s best for yourself. Please do keep in touch! All the best …..
  • نامجو

    توی ام پی تری پلیر م یک سری آهنگ محسن نامجو ریخته بودم. توی هواپیما که نشستم دیدم اصلا حال نمی دهد. پاکشان کردم و دوباره مخزن موسیقی ام را از شجریان و شهیدی و بنان و مرضیه و شکیلا پر کردم. برای من نامجو هم رفت پیش همایون شجریان که صدایش فقط گاهی که خیلی سر حال باشی و آهنگ را از بلندگو گوش کنی تا حدی لذت بخش است و هیچ وقت هم به اوج نمی رساند. معیار همیشگی من یعنی سرمستی ناشی از یک ترانه وقتی در حس و حال خاصی باشی هر دو این آقایان را رد کرده است. نمی توانم ماجرا را دقیق توصیف کنم ولی از دید من صدا و کارهای این دو نفر در قیاس با مثلا کارهای محمدرضا شجریان یا شهرام ناظری یا دولتمند خلف یا حتی داوود آزاد مثل نسبت ترانه های رسمی مهرداد کاظمی وگلپایگانی در دهه ۶۰ است به صدای خوانندگان برنامه های گلها در دهه ۴۰٫ نمی دانم در این حس با من مشترک هستید یا نه. البته مریم عزیزم احتمالا نظری متفاوت از من دارد.
  • ۱) کسی احیانا از بروکسل این جا را می خواند چند تا سوال ازش بپرسم؟ ۲) حالم گرفته شد چون هاشم پسران هفته بعد در بانک مرکزی اتریش سخن رانی دارد و من آن موقع وین نیستم. ۳) ترجمه های جعفر خیرخواهان همیشه خواندنی است. این بار مصاحبه ای خواندنی از فریدمن را ترجمه کرده که در دو بخش (۱ و ۲) منتشر شده است. ۴) هم به صورت حضوری و هم به صورت کامنت با این سوال مواجه که قیمت تاکسی را چه طور محاسبه کرده ام؟ اگر بخواهم ساده توضیح بدهم به این فکر کنید که اگر درآمد ناشی از مالکیت تاکسی برابر ۳ میلیون تومان در سال باشد این درآمد برابر درآمد چه مقدار اوراق مشارکت با نرخ بهره ۱۵% است؟ این می شود قیمت تاکسی. چون اصل فقدان آربیتراژ می گوید که قیمت تعادلی دارایی هایی با سوددهی و ریسک یک سان باید برابر باشد.
  • تاکسی و سهمیه بندی

    مساله امتحان درس قیمت گذاری دارایی ها (Asset Pricing): اگر در کشور الف بنزین به قیمت ۸۰ تومان به ازای هر لیتر سهمیه بندی شود و اگر سهمیه بنزین تاکسی ها ۳۰ لیتر در روز شود و اگر بنزین فراتر از سهمیه روزانه به قیمت واقعی (در این مساله آن را ۴۰۰ تومان فرض کنید) عرضه شود مطلوب است قیمت تاکسی بعد از اعلام این خبر. راه حل: با داشتن تاکسی فرد می تواند روزانه حدود ۲۹ لیتر بنزین را با سود حدود ۳۰۰ تومان در بازار آزاد بفروشد (۲۰ تومان سهم دلالان فرض شده است) و لذا روزانه درآمد خالص ۸۷۰۰ تومانی یا به عبارت دیگر سالانه حدود سه میلون تومان درآمد خالص داشته باشد. اگر نرخ بهره بدون ریسک در ایران ۱۵% باشد و فرض کنیم که این سیاست چند سال ادامه داشته باشد قیمت تاکسی باید به حدود “بیست میلیون تومان” برسد. اگر فرض کنیم سیاست فوق فقط دو سال ادامه داشته باشد و بعد از آن تاکسی به قیمت سابق آن ارزش گذاری شود در این صورت حداقل ۴-۵ میلیون تومان به قیمت جاری تاکسی اضافه خواهد شد. کامنت استاد مدیریت که با اصول انتخاب عمومی آشنا نیست و در میزگرد صدا و سیما شرکت کرده است: این تحلیل درست نیست چرا که مطالعات گسترده دانش جویان من نشان می دهد که در عصر فن آوری اطلاعات و ارتباطات از طریق سیاست گذاری های درست و اصولی و طراحی مکانیسم های نظارتی می توان جلوی این مساله را گرفت. کامنت استاد انتخاب عمومی: استاد مدیریت چرند می گوید ولی شما در مساله تان سهم پرداخت های انتقالی از صاحبان تاکسی به ماموران نظارتی را محاسبه نکردید. در این صورت قیمت تعادلی تاکسی مقداری کم تر از آن چیزی می شود که شما برآورد کرده اید. توصیه به راننده های تاکسی: دنبال کار دیگری بگردید! توصیه به...ادامه مطلب ...
  • سد سیوند از نگاهی دیگر

    معمولا ترجیح می دهم که در ماجراهایی مثل سد سیوند و این که آیا یک طرف درست می گوید یا نه نظری ندهم. با این حال اگر نظری هم بدهم تلاشم در این گونه موارد عمدتا متوجه نقد مواضع مطلق گرایانه دوستان طرف دار محیط زیست است که قیمت محیط زیست را بی نهایت فرض می کنند و/یا از هزینه فرصت نگهداری محیط زیست غفلت می کنند. دوست متفکرم محسن حجتی که از قضا متخصص حوزه آب هم هست نوشته قابل تاملی در این رابطه نوشته و موضوع را از زاویه ای متفاوت با جو رایج روشن فکری بررسی کرده است.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها