• سخن رانی در شریف

    پویان مشایخ روز سه شنبه ساعت ۱:۳۰ در دانش کده مدیریت و اقتصاد شریف در مورد “مدیریت ریسک اعتباری و مقررات بانکی” سخن رانی می کند. لطفا قبل از رفتن مطمئن شوید که ورود برای افراد خارج دانشگاه آزاد است تا وقتتان تلف نشود.
  • مصیبت برنده

    اصطلاح مصیبت برنده (Winner’s Curse) بعد از ماجرایی که در صنعت نفت آمریکا در دهه ۵۰ اتفاق افتاد در یک مقاله مطرح شد. در این دهه مناقصه هایی برای واگذاری حق حفاری میدان های نفتی به شرکت ها برگزار شد و نهایتا کار به شرکتی که بالاترین قیمت را پیش نهاد داده بود واگذار شد. با این همه پس از شروع حفاری ها مشخص شد که پروژه ها سودآور نبوده است. بررسی مساله منجر به توسعه دادن مفهومی شد که در مورد موارد مشابه مصداق دارد. فرض کنید مناقصه یا مزایده ای برگزار می شود که در آن به علت عدم قطعیت اطلاعاتی ارزش ذاتی موضوع مناقصه به طور دقیق مشخص نیست. این موضوع می تواند مثلا پروژه برنامه نویسی باشد که برای اولین بار در ایران اجرا می شود و شرکت ها برآورد دقیقی از مسیر کار و میزان هزینه آن ندارند یا مثلا واگذاری اجازه بهره برداری از خدمات توریستی در آینده در یک پارک جنگلی نزدیک چالوس باشد. اگر در چنین مناقصه یا مزایده هایی درگیر بوده باشید می دانید که تخمین قیمت بسیار مشکل است و لذا قیمت پیش نهادی بسیار تقریبی است و در عمل می تواند انحراف زیادی داشته باشد. معمولا هم وقتی پاکت ها باز می شود تفاوت قیمت شرکت ها زیاد است (بر خلاف مثلا کارهای پیمان کاری که به علت استاندارد بودن کار و تجربه شرکت ها قیمت ها به هم نزدیک است). وقتی چنین شرایطی حاکم است هر شرکتی بر اساس اطلاعاتی که دارد و مهارتش در تخمین زدن، ارزیابی خاص خود را در مورد قیمت اعلام می کند. حال اگر از شما بپرسند که با دانستن قیمت همه شرکت ها به ترین تخمین از ارزش واقعی کار چیست چه می گویید؟ احتمالا شما هم موافقید که میانگین قیمت های پیش نهاد شده تخمین خوبی است و به ارزش واقعی...ادامه مطلب ...
  • حراج قیمت دوم

    من معمولا رویه حراج قیمت دوم (یا حراج ویکری) را به عنوان یک مثال ساده ولی جالب برای توضیح مفاهیم طراحی مکانیسم به کار می برم. یکی از اهداف طراحی مکانیسم این است که عامل ها را تشویق کند که اطلاعات خصوصی خود را به درستی آشکار کنند. با توجه به این که در بازار از اجبار خبری نیست هنر مکانیسم این است که رویه بازی را جوری طراحی کند که آشکارسازی صادقانه اطلاعات خصوصی هر عامل جزو انتخاب های عقلانی او باشد. به عبارت دیگر قاعده بازی باید به گونه ای باشد که اگر عامل دروغ بگوید اول از همه خودش ضرر کند. فرض کنید قصد داریم کالایی را به فروش برسانیم. ارزش این کالا برای فروشنده مشخص است. از طرف دیگر هر کدام از خریداران هم در ذهن خودش برای کالا ارزشی متصور است که لزوما با ارزش فروشنده یکی نیست و می تواند خیلی بالاتر از آن باشد. در واقع اگر مزایده به سرانجام برسد حداقل یک خریدار وجود داشته که ارزش کالا برایش بیش از ارزش کالا برای فروشنده بوده وگرنه این مبادله صورت نمی گرفت. مساله این است که در این بازی خریداران تمایل دارند تا ارزش حقیقی که کالا برایشان دارد را آشکار نکنند و تا حد امکان آن را پایین تر بیان کنند تا قیمت کم تری برای محصول بپردازند. حالا به این روش پیش نهاد شده توسط ویکری در سال ۱۹۶۱ فکر کنید. حراج به شیوه معمول پاکت های دربسته انجام می شود و برنده کسی است که بالاترین قیمت را پیش نهاد کند. منتهی فرق این حراج با روش قیمت اول (روش معمول) این است که برنده لازم نیست قیمتی که خودش پیش نهاد کرده را بپردازد بل که قیمت نفر بعد از خود (نفر دوم) را می پردازد. می توان به سادگی نشان داد که استراتژی غالب در این بازی...ادامه مطلب ...
  • تعیین ناپذیری نرخ ارز

    دو کشور را تصور کنید که بین آن ها تجارت آزاد برقرار است. ضمن این که پول ملی هر کدام در کشور دیگر قابل قبول است و می تواند برای خرید و فروش کالاها به کار رود. آمریکا و کانادا یا کشورهای اروپایی پیش از معرفی یورو یا احتمالا کشورهای عرب خلیج فارس نمونه ای از این ماجرا هستند. در این صورت به لحاظ تئوری نرخ برابری ارز این دو کشور می تواند هر رقم دل خواهی باشد و یا به عبارت دیگر هیچ عدد مشخصی برای نرخ ارز به دست نمی آید. دلیلش ساده است: نرخ ارز صرفا یک توافق است. فرض کنید دو پول الف (کشور اول) و ب (کشور دوم) داریم. با توجه به این که بین دو کشور تجارت آزاد برقرار است قیمت های کالاهای قابل مبادله در دو کشور یک سان خواهد بود. فرض کنید بازار قیمت ها را در هر دو کشور بر اساس ارز کشور الف تعیین کرده و مثلا قیمت تخم مرغ ۱۰ واحد الف به دست آمده است. حال فرض کنید نرخ ارز را معادل ۵ تعیین کنیم. در این صورت هر واحد ارز الف معادل پنج واحد ارز ب مبادله خواهد شد. قیمت تخم مرغ هم که ۱۰ واحد الف بود حالا می شود ۵۰ واحد ب. اگر نرخ ارز را به جای ۵ مثلا ۲۰ تعیین می کردیم قیمت تخم مرغ بر حسب ارز ب می شد ۲۰۰ واحد. برای این که موضوع برایتان ملموس شود ریال و تومان را به عنوان ارز دو کشور در نظر بگیرید که نرخ برابری آن ها ده است. فرض کنید که از فردا هر تومان را معادل ۵ ریال تعیین کنیم. هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. قیمت همه چیز بر حساب ریال معلوم است و فقط وقتی می خواهیم چیزی را به تومان بدهیم به جای تقسیم بر ده رقم را بر...ادامه مطلب ...
  • حراج پول

    به این بازی فکر کنید و اگر چند نفر بودید اجرایش کنید. یک هزار تومانی را به حراج می گذاریم و مثل همیشه آن را به کسی که بیش ترین قیمت را پیش نهاد بدهد می دهیم. منتها این بازی یک فرق کوچک با حراج های دیگر هم دارد و آن این که کسی که دوم می شود هم باید آخرین قیمت پیش نهادی خودش را بپردازد و البته چیزی هم دریافت نمی کند. فراموش نکنید که مثل هر حراج دیگری هر کسی که می خواهد قیمت جدید پیش نهاد بدهد باید رقمی بیش تر از بالاترین قیمت قبلی را پیش نهاد بدهد. فرض کنید بازی را شروع می کنیم. نفر اول مثلا قیمت صد تومان را پیش نهاد می دهد و پیش خودش فکر می کند که اگر ببرد ۹۰۰ تومان سود کرده است. طبیعی است که خروجی بازی در این نقطه در تعادل نخواهد بود. نفر بعدی احتمالا می گوید دویست تومان و سعی می کند ۸۰۰ تومان سود ببرد و همین طور قیمت ها بالا می رود تا به نزدیک هزار تومان برسد (تا وقتی قیمت کم تر از هزار تومان است هم چنان سود برنده شدن مثبت است). وقتی به هزار نزدیک بشویم سود رفته رفته کم تر می شود و احتمالا تمایل برای بالا بردن قیمت کم تر است ولی یک موضوع مهم را فراموش نکنید: نفر دوم باید آخرین قیمتی که گفته را بدهد (مثلا ۹۰۰ تومان) و چیزی هم دریافت نکند. در این شرایط هر کس که اول شود سود خیلی مختصری می برد و نفر دوم زیان هنگفتی می کند. پس جنگ بسیار سختی بین دو نفر اول و دوم در می گیرد. هر کدام سعی می کند چند تومانی به قیمت نفر قبلی اضافه کند تا از دوم شدن خودش جلوگیری کند و این زنجیره تا وقتی که یک نفر جیبش...ادامه مطلب ...
  • Exapnsion Economics

    آقا ببخشید من زبانم ضعیف است و نمی‌توانم بفهمم اقتصاد با گرایش Expansion یعنی چه؟ اقتصاد با گرایش Science هم همین طور! نقش Guide در پایان‌نامه فوق‌لیسانس و دکترا را هم نمی‌فهمم. به نظرتان کسی که این صفحه انگلیسی پایان‌نامه‌های دانش‌کده اقتصاد دانش‌گاه تهران را تهیه کرده منظورش کلمه‌های دیگری مثل Development Economics , Theoritical Economics and Supervisor بوده؟ راستی بچه‌های گروه بلاگ ساینس دانش‌گاه شریف یک تحقیق در مورد وبلاگ‌های فارسی انجام می‌دهند. این‌جا پرسش‌نامه‌شان را گذاشته‌اند و از شما دعوت می‌کنند چند ثانیه وقت صرف کنید و به دو سه سوال پاسخ دهید.
  • نقدشوندگی و آدم بدبین

    حس عمومی ما می گوید که اگر در مقابل دو گزینه سرمایه‌گذاری با بازده یک‌سان ولی قابلیت نقدشوندگی متفاوت قرار گرفتیم آن را که نقدشوندگی بالاتری دارد انتخاب کنیم. مثالش می تواند دو پروژه سرمایه گذاری مسکن باشد که در اولی هر زمان که بخواهیم می توانیم پولمان را بیرون بکشیم و سود تا آن جا را بگیریم و برویم پی کارمان ولی دومی ما را مجبور می کند که تا آخر دوره مقرر صبر کنیم و اگر خواستیم وسط کار برویم جریمه سنگینی بپردازیم. اگر سود مورد انتظار دو پروژه در آخر دوره یک‌سان باشد قاعدتا اولی را به دومی ترجیح می دهیم. حالا قضیه ناسازگاری دینامیکی را که قبلا بحث کردیم به یاد بیاورید. فردی با این شکل از رفتار – که البته ممکن است خیلی از ما ها را شامل شود – خصوصا با شکل رایج آن یعنی تنزیل هیپربولیک ترجیحاتش در مورد پروژه سرمایه گذاری قبل از شروع سرمایه گذاری و در حین آن متفاوت خواهد بود. یعنی ممکن است در ابتدا خیلی عاقلانه تصمیم بگیرد که مقدار مشخصی پول را برای مدت معینی در این پروژه بگذارد ولی بعد از یکی دو سال به خودش بگوید بی‌خیال! بگذار پول را پس بگیریم و با آن کار دیگری کنیم یا حتی آن را خرج کنیم. ماجرا جالب تر می شود اگر فرد خود را بشناسد و بداند که آیا بدبین است یا خوش‌بین. پیش‌رفت کار هر سرمایه گذاری با دریافت اطلاعات و اخبار جدیدی از آن هم‌راه است. فرد بدبین به اطلاعات بد و منفی واکنش شدیدی نشان می دهد و انتظارش از سود آینده پروژه را متناسب با آن پایین می آورد. اگر شما یک فرد بدبین باشید و در عین حال ترجیحات ناسازگار داشته باشید در نقطه شروع می دانید که به محض دریافت اخبار بد تمایلش برای خروج از سرمایه گذاری بالا خواهد...ادامه مطلب ...
  • سرنوشت وبلاگ

    هفته قبل از یکی از دوستانم ایمیلی دریافت کردم که گفته بود از امروز دیگر وبلاگم را نمی خواند چون به قول خودش به علت دوری از فضای عمومی ایران دچار “سندرم ناشی از تنهایی” شده ام و نوشته هایم خیلی انتزاعی است. این سندرم تنهایی و تاثیر بودن در فضای ایران برای درک عمیق تر مسایل را به خوبی می فهمم و لذا از همان موقع به این نکته فکر می کنم. امروز در حالی که داشتم به آن ایمیل قبلی فکر می کردم از یک دوست قدیمی دیگر ایمیلی دریافت کردم که هشدار می داد ممکن است به بیماری غلبه تولید خروجی بر یادگرفتن مبتلا شده باشم. فکر می کنم بی راه نمی گویند و هر دو در یک موضوع مشترک بودند: این که تحلیل هایی که راجع به ایران می نویسم پخته نیست. از طرف دیگر خودم از مدتی قبل داشتم فکر می کردم که باید یک جایی حتی به قیمت کاهش قابل توجه در تعداد مخاطبین روند فعلی را متوقف کنم و شکل دیگری به وبلاگ بدهم. چند وقت پیش ها دوست بلاگری ازم خواست که در یکی از برنامه های مصاحبه – میزگرد وبلاگ نویسان شرکت کنم و من با وجود علاقه زیاد به او عذرخواهی کردم و گفتم ترجیح می دهم این کار را نکنم. دلیلش را هم برایش شرح دادم و گفتم که خودم را “وبلاگ نویس” نمی دانم. وبلاگ نویسی برای من یک فعالیت حرفه ای نیست و تنها ابزاری برای پر کردن “تنهایی معنوی” است که قبلا ازش صحبت کرده ام (نوشتن در رستاک در مقابل یک فعالیت حرفه ای برایم به حساب می آید). من دارم درسم را می خوانم و مدت ها است که هیچ کاری جز درس خواندن ندارم و البته توان جسمی و ذهنی ام بهم اجازه نمی دهد که روزانه بیش از مقدار مشخصی روی کار...ادامه مطلب ...
  • بازهم قیمت گوجه

    نمی دانم شما هم این تجربه را داشته اید یا نه ولی به هر حال من در ایران بارها با این تصور مواجه شده ام که مردم فکر می کنند تفاوت بین قیمت خرده فروشی اجناس در فروش گاه های مختلف جز همان پدیده های مختص ایران است و هیچ جای دنیا چنین پدیده ای مشاهده نمی شود. مضاف بر این که تصورات گنگی هم از خاطراتی که این و آن از زمان حضورشان در خارج نقل می کنند دارم که مثلا می گویند آقا هر جا می رفتی قیمت فلان چیز دقیقا همان قدر بود و نه یک سنت این طرف و آن طرف. ریشه این توقع برای یک سان بودن قیمت احتمالا می تواند از دو چیز ناشی شود. یا مردم ایران در عمق وجودشان خیلی کمونیست هستند و فکر می کنند که دولت باید بیاید و برچسب قیمت نارنگی و پنیر را در همه بقالی ها کنترل کند و اگر کسی از قیمت مصوب تخلف کرد گردنش را بزند و یا بر عکس همه عمیقا به تئوری های اولیه کتاب های درسی مقدماتی اقتصاد باور دارند و فکر می کنند که به علت وجود بازارهای رقابتی کامل و فقدان وجود اثرات فضایی و اقتصاد مقیاس و عدم تقارن اطلاعات و غیره قیمت همه چیز همه جا باید دقیقا یک سان باشد و گرنه گران فروش از بازار اخراج می شود. حالا با مبانی نظری این تفاوت قیمت کاری ندارم ولی به عنوان یک مورد تجربی باید بگویم وضع ما این جا از ایران هم خراب تر است. این جا حداقل پنج فروش گاه زنجیره ای بزرگ وجود دارد که عمده خریدهای مردم از آن جا صورت می گیرد. قیمت های این فروش گاه ها هم به طور کاملا مشخصی قانون خودش را دارد به طوری که یک جنس کاملا مشابه (مثلا تیغ ریش تراشی یا نان یا...ادامه مطلب ...
  • پیش گویی محقق کننده

    سعی کرده اید که روی تیرآهن های سقف یک خانه در حال ساخت که هنوز دیوارها و سقف هایش تکمیل نشده راه بروید؟ اگر مثل من امتحان کرده باشید می بینید که ترس از این که بیفتید باعث می شود که دلهره داشته باشید و همین گاهی اوقات باعث افتادن می شود. فردا که سقف آماده شود و خطر افتادن بر طرف شد می توانید رد همان تیرآهن قبلی را بگیرد و جست و خیز کنید و هرگز از تیرآهن آن طرف تر نیفتید. آیا باور داشته اید که یک امتحان بسیار مشکل است و قرار است امتحان را بیفتید و دقیقا به خاطر فشار ناشی از همین تصور امتحان را بیفتید؟ آیا تصور کرده اید که یک نفر آدم بدی است و به خاطر این تصورتان رفتارتان را با او عوض کرده اید و باعث شده اید واکنش بد نشان بدهد و سرانجام آدم بد بودنش به حقیقت بپیوندد؟ آیا گاهی فکر کرده اید که خیلی باهوش یا خیلی احمق هستید و اعتماد به نفس / تزلزل ناشی از این موضوع باعث تا دقیقا همان طور که فکر می کردید رفتار کنید؟ این مثال ها فراوان است و از آن به عنوان پیش گویی محقق کننده (Self Fulfilling Prophecy) یاد می شود. خاصیت این پیش گویی یا تصورها این است که در ابتدا اساسا حاوی اطلاعات نادرستی هستند ولی صرف باور اولیه به این اطلاعات نادرست باعث می شود تا در سیستم تحولاتی اتفاق بیفتد که همان اطلاعات نادرست اولیه را در واقعیت محقق کند. بروز چنین باورهایی در سیستم ها باعث می شوند تا سیستم از یک تعادل به تعادل دیگری منتقل شود. ما می دانیم که سیستم های اقتصادی – اجتماعی دارای تعادل های چندگانه هستند و با خارج شدن از یک تعادل نهایتا در تعادل دیگری قرار می گیرند. تذکر این نکته هم بد نیست که...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها