بخش مهمی از تور تامین اجتماعی به بخش خوراک مربوط می شود که دلایل آن و تاثیراتش در سلامت و قابلیت های نسل های آینده روشن است. روی کرد کلی برای تامین امنیت غذایی همان طور که در کشور ما هم رایج است پرداخت یارانه به برخی محصولات پایه و یا ارائه سهمیه های غذا به طبقات محروم است. این سیاست ها باید چند ویژگی اصلی داشته باشند تا منجر به ناکارآمدی و شکست برنامه ها نشوند: ۱) یارانه آن ها به طبقه نیازمند برسد. تجربه جهانی می گوید اگر یارانه عمومی باشد در این صورت ممکن است طبقات ثروت مندتر به علت مصرف کل بیش تر یارانه بیش تری دریافت کنند. ما در ایران سوبسید گسترده عمومی روی مواد غذایی نداریم ولی موضوع درباره آب و برق و بنزین صادق است. ۲) یارانه ذایقه مصرف کنندگان را به سمت کالاهای وارداتی یا گران متمایل نکند. این اتفاق فی المثل در مورد برنج در ایران افتاده است. برنج یارانه ای باعث شد تا این ماده وارد سبد غذایی بسیاری از طبقات شود که قبلا مصرف کننده آن نبودند. ۳) فرصت سوء استفاده از شبکه درگیر در توزیع آن را به حداقل برساند. مثلا اگر نان را دو نرخی کنیم در این صورت احتمال خیلی زیادی دارد که نانوایی های سوبسیدی آرد خود را پنهانی در بازار آزاد بفروشند. ۴) یارانه ها متوجه طرف تقاضا باشد تا طرف عرضه. به این ترتیب هم انگیزه تولیدکننده برای افزایش بهره وری از بین نمی رود و هم مصرف کننده قدرت انتخاب کافی متناسب با ترجیحات خود را دارد. یارانه نان در ایران باعث هدردهی گسترده آن می شود. ۵) با بزرگ کردن بخش ناکارآمد دولتی باعث ایجاد کسری بودجه پایدار و در نتیجه تورم های ناشی از آن نشود. باز یارانه سوخت یک مثال است که هر ساله با بلعیدن چیزی بین هفت...
ادامه مطلب ...