• مشاهده پذیری و تبعیض علیه زنان

    یادتان باشد قبلا گفتم که مثال هایی از این که چرا روش های رگرسیون ساده در مطالعات اجتماعی و مطالعات زنان ممکن است خطا برانگیز باشد می آورم. فرض کنید داده های مربوط به جنسیت و دست مزد زنان و مردان را جمع آوری کرده و تحلیل می کنیم. به احتمال زیادی خواهیم دید که میانگین دست مزد برای زنان کم تر از مردان است یا به عبارت دیگر در رگرسیون دست مزد روی متغیرهای مختلف خواهیم دید که متغیر جنسیت تاثیر معنی داری دارد و ضریب آن برای زنان منفی است. تا این جا خوب است ولی آیا از این رگرسیون ساده می توان به سرعت نتیجه گرفت که علیه زنان در بازار کار تبعیض وجود دارد؟ قطعا نه! این رگرسیون فقط نشان می دهد که زنان دست مزدهای کم تری از مردان دریافت می کنند ولی چیزی راجع به دلایل آن نمی گوید. علت این پدیده می تواند حداقل به چهار چیز مربوط باشد: ۱) وجود تبعیض علیه زنان : همان چیزی که در ابتدا به ذهن می رسد. ۲) بهره وری پایین تر زنان در بازار : تفاوت های مربوط به خصوصیات جسمی و روحی یا شرایط فیزیولوژیک زن و مرد ۳) تفاوت سرمایه انسانی مربوط به زن و مرد : مثلا این که زنان با کیفیت پایین تری از مردان درس می خوانند یا قابلیت های انسانی خود را در حوزه هایی پرورش می دهند که خارج از بازار کار رایج است مثل مهارت های مربوط به امور خانه یا تربیت فرزندان ، هنر یا روابط عاطفی-انسانی ۴) میزان ریسک ناشی از استخدام و از دست دادن سرمایه گذاری روی نیروی انسانی برای کارفرما: مثلا ترک کار به خاطر ازدواج یا بارداری برای زنان چیزی که این رگرسیون به ما گزارش می کند فقط “حاصل جمع” چهار علت فوق است و از آن نمی توان نتیجه...ادامه مطلب ...
  • سهمیه بندی بنزین لازم ولی ناکافی

    اثرات بسیار منفی محدود كردن عرضه بنزین بر روی رفاه شهروندانی كه برنامه كار و سكونت خود را طی سال‌ها بر اساس مصرف بنزین قبلی تنظیم كرده‌اند، به طور مفصل بحث شده است و در این جا تكرار نمی‌شود. نكته‌ای كه مي‌خواهیم در این جا برجسته كنیم، این است كه حتی با پذیرفتن فرضیه «زمینه روانی تورم» (كه البته مبنای علمی ندارد و در هیچ منبع اقتصادی علمی از آن بحث نشده است) سیاست ممانعت از ورود بنزین مازاد به قیمت‌های جهانی و فروش آن به قیمت واقعی – حتی با دریافت مالیات بر روی آن – اثرات منفی جدی‌تری بر روی قیمت‌های سوخت و حمل و نقل خواهد داشت. واقعیت گریزناپذیر این است كه حتی با عدم تمایل دولت‌ها، عوامل اقتصادی بازارهای خود را برای مبادله كالاهای مورد نیاز شكل خواهند داد. در مساله سهمیه بنزین، فی‌المثل فردی كه منزلش در فاصله زیادی از محل كارش واقع است و به دلایل مختلف صرفا امكان تردد با خودروی شخصی را دارد یا فردی كه شغلش او را مجبور مي‌كند كه با خودروی شخصی تردد كند مجبور خواهد شد تا مازاد بنزین مورد نیاز را به هر شكلی از بازار سیاه تامین نماید. از طرف دیگر طبیعی است كه بپذیریم كه بنزین عرضه شده در این بازار از محل سهمیه بنزین تاكسی‌ها و مسافركش‌ها و یا عرضه‌های غیرقانونی توسط عوامل دست‌اندركار توزیع بنزین تامین خواهد شد. در هر صورت این بازار سیاه به صورت جدی شكل خواهد گرفت و قیمت واقعی بنزین هم در آن بر اساس عرضه و تقاضا تعیین خواهد شد كه از همین الان مي‌توان قیمت بسیار بالایی برای آن حدس زد. حال دولت و مجلس محترم دو گزینه پیش‌رو دارند. گزینه اول این كه بر روی عدم عرضه بنزین مازاد بر سهميه‌بندي به قیمت واقعی اصرار كنند و لذا جامعه را با قیمت‌های بسیار بالای بنزین بازار سیاه مواجه كنند كه حتی در چارچوب فرضیه «زمینه روانی تورم» نیز اثر بسیار مخربی خواهد داشت. ضمن این كه این گزینه با خارج كردن بخش عمده‌ای از خودروهای شخصی از چرخه حمل و نقل باعث مي‌شود تا تقاضای جدیدی وارد بازار حمل و نقل عمومی شود و لذا قیمت‌های واقعی و غیررسمی این بخش را افزایش دهد. گزینه دوم مي‌تواند در كنار سهمیه‌بندی بنزین یارانه‌ای، به دولت یا بخش خصوصی اجازه دهد تا همانند هر كالای دیگری بنزین را از بازار بین‌المللی وارد كرده و به فروش برساند. این گزینه باعث مي‌شود تا عرضه بنزین در كشور متناسب با تقاضا تنظیم شود و لذا از سطح قیمتی كه در بازار سیاه شكل خواهد گرفت به شدت كاسته شود. ضمن این كه این گزینه با كاهش فاصله بین قیمت بنزین رسمی و قیمت بازار آزاد فرصت رانت جویی برای كسانی كه به هر دلیلی به سهمیه‌های بالای بنزین دست رسی دارند (مثلا دارندگان خودروهای مسافركش) را كاهش خواهد داد. یك نكته حاشیه‌ای ولی مهم را هم در مورد تبعات این مصوبه نباید فراموش كرد. هر اطلاع جدیدی به بازار باعث مي‌شود تا عوامل اقتصادی رفتارهای خود را متناسب با آن تنظیم نمایند. اعلام این مصوبه و انتظاری كه برای اجرای آن در سال 1386 وجود دارد باعث خواهد شد تا از یك طرف افراد بسیاری خودرو شخصی خود را به صورت مسافركش ثبت كنند تا از مزایای سهمیه بنزین بالاتر بهره‌مند شوند، ثانیا افراد متمول تر تمایل خواهند داشت تا در قالب قراردادهای رسمی یا غیررسمی صاحب تاكسی‌هایی شده و از سهمیه بنزین آنها استفاده كنند و نهایتا سوداگران بازار با درك تفاوت عظیم قیمت بنزین آزاد در سال جاری و سال آینده شروع به ذخیره‌سازی بنزین خواهند كرد تا آن را سال آینده به فروش برسانند. این به این معنی است كه باید در ماه‌های پایانی سال شاهد افزایش چشمگیر در تقاضای بنزین در كشور باشیم.
    ادامه مطلب ...
  • یک تغییر مهم در برنامه موسسه مطالعات پیش رفته

    عده قابل توجهی از دوستان که راجع به اقدام برای پذیرش موسسه ما پرسیده بودند راجع به مدرک تحصیلی موسسه و شرایط معافیت سربازی برای فارغ التحصیلات فوق لیسانس سوال کرده بودند. هفته قبل خبر مهمی دریافت کردم که ممکن است روی تصمیم برخی از علاقه مندان اثر بگذارد. خبر این است که دانشگاه وین قبولی در آزمون موسسه را به مثابه پذیرش دکترا تلقی می کند و لذا افرادی که در این آزمون قبول شوند می توانند مستقیما در دوره دکترای دانش گاه وین هم ثبت نام کنند (البته اگر فوق لیسانس اقتصاد یا ام.بی.ا داشته باشند). علاوه بر آن دانشگاه وین درس های موسسه را به عنوان دروس دوره دکترا می پذیرد (بر عکس آن صادق نیست و دانش جویان موسسه اگر از دانشگاه وین درس بردارند جزو واحد هایشان حساب نمی شود) و لذا دیگر نیازی به گذراندن جداگانه دروس دکترا در دانشگاه وین هم نیست. به این ترتیب کسی که در موسسه قبول می شود می تواند هم زمان با آن در دانشگاه وین هم دانش جوی دکترا شود و ویزای دانش جویی اتریش و معافیت تحصیلی برای دوره دکترا را دریافت کند. برنامه موسسه در سال دوم معمولا شامل حجم زیادی از کار تحقیقاتی است و دانش جویان می توانند این کارها را جوری تنظیم کنند که با تز دکترایشان در دانشگاه وین یک سان باشد. به این ترتیب عملا کافی است تا پس از پایان دوره دو ساله آی اچ اس (موسسه مطالعات پیش رفته) یک یا حداکثر دو سال دیگر در وین بمانید و دکترای خود را از دانشگاه وین دریافت کنید. ضمن این که یک برنامه دو ساله سطح بالای کورس دکترا را با دریافت بورس در موسسه گذرانده اید و ضعف مهم برنامه دکترای دانشگاه وین یعنی نداشتن کورس جدی را رفع کرده اید. اگر می خواهید فاینانس بخوانید و به...ادامه مطلب ...
  • بحث مقاله

    در چهار روز آینده باید فشاری عظیمی را تحمل کنم. پنجشنبه خبردار شدم که روز سه شنبه من را برای بحث کردن مقاله در گروه اقتصاد کلان انتخاب کرده اند. روز قبلش هم تاریخ امتحان درس قیمت گذاری دارایی ها معلوم شده بود که درست دو ساعت قبل از جلسه بحث مقاله است و دو شنبه عصر هم باید از پروپوزال تحقیق اقتصادسنجی دفاع کنم و یک مقاله کلیدی در آن حوزه ارائه کنم که موضوع آن هم چهارشنبه نهایی شد. فعلا دو بسته نوشابه نیروزا و چند تایی قهوه سرد گذاشته ام دم دست و به زور آن ها کار می کنم. استراحت هم که می خواهم بکنم وبلاگ می نویسم. این اولین باری است که می خواهم مقاله ای در حوزه کلان را نقد کنم. موضوع مقاله بررسی این موضوع است که چرا در حالی که ساعت های کار زنان و مردان مجرد در آمریکا در دهه های گذشته تقریبا برابر بود و تغییر خاصی نکرده ساعت کار زنان متاهل به شدت بالا رفته است. توضیح های قبلی این را به مقوله بهبود فن آوری و نقش آن در کاهش زمان لازم برای کار خانه مرتبط می کرد ولی این مقاله یک مدل دینامیک ارائه می کند که در آن تصمیم برای انباشت سرمایه انسانی یک متغیر درون زا است و متناسب با بازده فرد در خانه و بیرون است. زنان متاهل بر خلاف زنان مجرد این امکان را دارند که با هم سرشان از فن اوری تقسیم کار برای بیرون و داخل خانه بهره ببرند و لذا وقتی تبعیض علیه زنان وجود دارد (مالیات غیررسمی روی کار زنان زیاد است) انتخاب بهینه این خواهد بود که انرژی کم تری برای سرمایه انسانی مرتبط با کار بیرون و انرژی بیش تری برای سرمایه انسانی متناسب با کار خانه اختصاص دهند. حال اگر تبعیض بین زن و مرد کم...ادامه مطلب ...
  • چگالی آموزش

    اگر بچه های دم کنکوری که از من در مورد انتخاب رشته مشورت می خواهند آدم با انگیزه، مستقل و با قابلیتی باشند معمولا با قاطعیت بهشان می گویم مهندسی صنایع نخوانید و در عوض مهندسی هایی مثل برق و مکانیک یا ریاضی را توصیه می کنم. بچه هایی که مهندسی خوانده اند و برای فوق لیسانس تصمیم می گیرند هم اگر آن ویژگی را داشته باشند معمولا از من می شنوند که ام.بی.ا یا مدیریت نخوانید و به جایش اقتصاد یا روان شناسی بخوانید. این جواب معمولا بسیار عجیب به نظر می رسد. خود من هر دو این رشته ها را خوانده ام و هر دو هم زمانی به عنوان رشته های با بازار کار جذاب مطرح بودند (هر چند همان طور که می شد حدس زد اخیرا جذابیت مهندسی صنایع در بازار به شدت افت پیدا کرده است). دلیل این توصیه عجیب من به دوستان به دو پیش فرض مهم که من در ذهن دارم بر می گردد که البته آن شرط آدم با انگیزه، مستقل و با قابلیت بودن برای مرتبط بودن این دو پیش فرض لازم است. ۱) آموزش دانش گاهی محلی برای کسب “دانش” یا “فن” نیست بل که فرصتی برای تقویت شیوه فکر کردن و چگونگی روی کرد به مسایل است. دانش و فن مرتبا در حال تحول است و معمولا دانش مرتبط با هر شغلی را می توان در محیط کار یا اندک زمانی پیش از آن آموخت. چیزی که نمی شود آموخت همین تقویت ذهن برای تحلیل های مجرد و پیچیده و قابلیت های شخصی برای حل مساله است. ۲) “چگالی” آموزش و در نتیجه میزان افزون بر پیچیدگی ذهن در رشته های مختلف متفاوت است. هر قدر این چگالی بیش تر باشد بهره وری آموزشی انسان در مدت محدود تحصیل دانشگاهی بالاتر می رود. به خاطر پایین بودن این چگالی آموزش،...ادامه مطلب ...
  • عالم غیب

    فرض کنیم که حدسی در باب وجود یا عدم وجود بخشی از هستی داریم که آن بخش را عالم غیب یا جهان معنوی یا چیزی مثل آن می نامیم. در باب عالم غیب می توان موضع تایید، رد یا تردید داشت. وضع تردید را فعلا کنار بگذاریم و به رد و قبول محدود شویم. حال فرض کنیم (این برای من صرفا یک فرض خیالی نیست و شخصا به آن اعتقاد دارم) که نوع باور من به این عالم غیب یا معنویت یا جهان های دیگر در نوع تعامل او با ما موثر است. یعنی اگر ایمان داشته باشیم نشانه هایی از آن را گاه و بی گاه می بینم و ممکن است تا حدی قواعدی از آن را درک کنیم و حتی رفتارمان را متناسب با این قواعد تنظیم کنیم و اگر باور نداشته باشیم طوری رفتار می کند که انگار اصلا و ابدا وجود ندارد. در این صورت بحث در مورد وجود یا عدم چنین جهانی به شدت پیچیده می شود چرا که اگر اعتقاد نداشته باشی یا اعتقادت را فراموش کرده باشی به حال خود رها می شوی (از زاویه دید آدم معتقد به این جهان) وهرگز نشانه ای دریافت نمی کنی و اگر اعتقاد داشته باشی ” ممکن است ” نشانه هایی دریافت کنی ولی به هر حال این نشانه ها بعد از “تصمیم برای ایمان آوردن” رخ می دهد.
  • دو خبر

    ۱) کاوه مجلسی از بچه های خیلی دوست داشتنی شریف بود که سد ورود ایرانی ها به هاروارد را شکست و رفت آن جا توسعه بین الملل بخواند. الان هم فارغ التحصیل شده و در بنیاد هند مشغول کار است. چند روز پیش خبر داد که وب سایتی را برای مسایل اقتصاد ایران راه انداخته اند. وب سایتشان بخش های متنوعی دارد از جمله مقاله های مربوط به اقتصاد ایران، داده های اقتصادی و معرفی اقتصاددان های ایرانی. کار بسیار ارزشمندی است که جای آن خصوصا برای کسانی که خارج هستند خیلی خالی بود. ۲) دانش کده اقتصاد شریف قصد دارد امسال مدرسه تابستانی برگزار کند. مسوول آن هم مهدی نصرتی است. لطفا اگر تابستان قصد سفر به ایران دارید و می توانید موضوعی ارائه کنید با مهدی تماس بگیرید. اگر هم می خواهید شرکت کنید منتظر خبرهای بعدی باشید. من خودم اگر خدا بخواهد دوست دارم یک کارگاه روی نظریه تصمیم و کاربردهایش در اقتصاد و فاینانس ارائه کنم.
  • بازار کار : بیمه بی کاری دو

    بیمه بی کاری مزایا و معایب خودش را دارد. دو مزیت مهمش عبارتند از: ۱) چون انسان ها ریسک گریز هستند طبعا شغل هایی با بهره وری کمی پایین تر ولی امنیت بیش تر را ترجیح می دهند. بیمه بی کاری افراد را تشویق می کند تا در مشاغل پر ریسک وارد شوند که عموما بهره وری بالاتری دارند. ۲) هر فرد بی کاری برای یافتن کار مناسب نیاز به زمان دارد. بیمه بی کاری اجازه می دهد تا افراد دوره طولانی تری از بی کاری را تحمل کنند و زمان بیش تری برای یافتن شغل مناسب صرف کنند و لذا شانس تناسب قابلیت های شاغلین با مشاغل افزایش می یابد. دو عامل فوق باعث افزایش بهره وری اقتصاد شده و جزو جنبه های مثبت بیمه بی کاری است. در عوض این سیاست یک نقطه ضعف بزرگ دارد که از آن با عنوان مخاطره اخلاقی (Moral Hazard) اسم می برند. مخاطره اخلاقی در هر شکلی از قرارداد بیمه رخ می دهد و منظور از آن این است که رفتار افراد قبل و بعد خرید بیمه تغییر می کند. مثلا شما سعی می کنید تا زمان خرید بیمه بدنه ماشینتان را سالم نگه دارید ولی به محض خرید بیمه با دقت کم تری رانندگی می کنید. همین اتفاق در مورد بیمه بی کاری هم می تواند بیفتد و خصوصا در ایران به علت بخش بخش بودن بازار کار و نبود مکانیسم های دقیق برای مانیتور کردن اشتغال سیاه یا غیررسمی این خطر بیش تر است. فرض کنید بیمه بی کاری هست که به افراد تا دو سال بعد از بی کار شدن حقوقی نزدیک به حقوق زمان اشتغال را می دهد. در این صورت افراد زیادی انگیزه خواهند داشت که مدتی کار کنند (بیمه بی کاری معمولا به کسی که اصلا کار نکرده تعلق نمی گیرد) تا مشمول حداقل زمان کاری...ادامه مطلب ...
  • بازار کار شماره یک : بیمه بی کاری

    هر وقت صحبت از تعدیل نیرو می شود فوری پیش نهاد تقویت وضع موجود بیمه های بی کاری می شود. من البته در کنار طرف داری از آزادی تعدیل نیرو طرف دار پرداخت بیمه بی کاری به مدت محدود هستم تا نظام زندگی افراد در اثر تعدیل ناگهانی به هم نریزد. با این همه دوستانی که این پیش نهاد را می دهند یک نکته را هم از یاد نبرند: هزینه بیمه بی کاری (مثل هر بیمه دیگری) باید از محل حق بیمه خریدار – در این جا شاغلین – پرداخت شود. به عبارت دیگر ما می توانیم سیستم بیمه بی کاری قوی تری ایجاد کنیم ولی باید مالیات زمان اشتغال هر فرد متقاضی بیمه بی کاری را حدود ۷-۱۰ درصد بیش تر کنیم. این خود فشار مضاعفی برای شاغلین کم درآمد فعلی خواهد بود. اضافه کنم که در شرایط ایران با پرداخت بیمه بی کاری برای زمان نامحدود به شدت مخالفم چون می تواند بسیار مفسده زا باشد. پ.ن: معمولا در باب اثرات تعدیل نیرو در ایران اغراق می شود. طبق قانون کار فعلی کارفرما موقع تعدیل نیرو باید ذخیره سنوات کارگر را یک جا به او بدهد. لذا نیرویی که مثلا ده سال سابقه داشته تقریبا حقوق یک سال آینده اش را یک جا دریافت می کند. این تازه در صورتی است که برای راضی کردن کارگر به ترک توافقی محل کار به او امتیازات بیش تری داده نشده باشد. پ.ن ۲: نقد متتی بر نقد من بر جادی
  • بچه؟

    یکی از چیزهایی که من و مریم بر سرش توافق صد در صد داریم احساسمان نسبت به «نمک زندگی» است. راستش این موقعیت بشری خودش آن قدر تلخ و سوخته و کپک زده و بد بو است که من یکی نمی توانم به این فکر کنم که “نمکی” هم به آن اضافه کنم تا اوضاع از این که هست بدتر شود و یک نفر دیگر هم برای “دل خوشی” و “سرگرمی” و “طراوت زندگی” پدر و مادر و پدر بزرگ مادر بزرگ ها و فک و فامیل وارد این گرداب درد شود. حتی اگر این قدر بدبین هم نبودم و مثلا فکر می کردم که می شود یک وقتی به داشتن این نمک فکر کرد باز در خودم تقریبا هیچ امکان عملی برایش نمی بینم. تا چشمم کار می کند افقی که می بینم این است که باید درس بخوانم و بگردم و جا به جا شوم و کار پیدا کنم و بنویسم و کارهای ناتمامم را تمام کنم و الخ. بچه داشتن و بچه بزرگ کردن، وقت و پول و حوصله و انرژی و فراغت و قرار و سکونی می خواهد که فکر نکنم آدم هایی مثل ما تا ده پانزده سال دیگر هم داشته باشیم. بعد از آن هم که دیگر خوش بختانه خیلی دیر است … یکی از چیزهای جامعه ایران که حال من را به هم می زند همین کوچک و نینی گولو دیدن ماجرا و بدیهی انگاشتن توجیه آوردن یک نفر دیگر به این دنیا و غیر طبیعی دیدن تصمیم امثال ما است. ندیده اید در این سریال های آبکی تلویزیون وقتی زوج جوان اختلاف دارند دنیا دیده های فامیل به زن توصیه می کنند که “بچه ای بیاور” که زندگی تان به تر شود. پ.ن: پای این پست را وسط نکشید. آن جمله با اگر شروع می شود.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها