• معرفی اقتصادی نویسان

    خب مثل این که علم اقتصاد در وبلاگستان فارسی بر خلاف جاهای دیگر چندان مهجور نیست و طرف داران نظریه “نئو لیبرالیسم” (به قول رفقای انقلابی سیبیل دار !) هم برعکس بقیه محافل روشن فکری در ایران در اقلیت و حاشیه نیستند. البته من و روزبه و بقیه یکی دو بار گفتیم که این آقای نئولیبرال را نمی شناسیم (من خودم تا حالا در یک مکالمه انگلیسی این کلمه را نشنیده ام. دارم شک می کنم نکند لغت فارسی است!) و نمی دانیم این ماجرا چه صیغه ای است ولی خب چون رفقای “مارکسیست – فمینیست” خیلی به او علاقه دارند و مرتب ازش دعوت به پاسخ گویی می کنند ما برای خالی نبودن عریضه گاهی به خودمان وکالت می دهیم که از طرف “نئو لیبرال” غایب صحبت کنیم. امیدوارم خودش راضی باشد. فعلا چون این اسم نئولیبرال کلاس دارد و هم نئو است و هم لیبرال من از آن استفاده می کنم تا وقتی صاحبش پیدا شود. خلاصه این هم چند تا وبلاگ اقتصادی جدید: ۱) اقتصاد خرد و بازارها را علی دادپی می نویسد. رفیق قدیمی که دلم برای صحبت های طولانی و شیرین اش در باب تاریخ و جنگ و هواپیما و سیاست بدجوری تنگ شده. از آن برقی های فریب خورده ای که رفت موسسه فوق لیسانس خواند و دکترایش را هم از ویسکانسین گرفت. علی آخرین شغلت چیه؟ ۲) مصطفی بشکار هم صنایعی بود که اقتصادی شد و الان دکترایش را در وندربیت می گیرد. پاکیزه و متین می نویسد و چند موضوع جالب در اقتصاد بین الملل و اقتصاد سیاسی را بحث کرده که خیلی خواندنی است. ۳) علی مستشاری را از گروه موسیقی شریف می شناختیم. مهندسی شیمی خواند و رفت ام.آی.تی دکترا گرفت و بعد هم جزو گروه رهبران جوان یو.ان.دی.پی استخدام شد تا جزو معدود ایرانیانی باشد که به این رده...ادامه مطلب ...
  • رشد اقتصادی و دست مزدهای دولتی

    نسخه اولیه کتاب اقتصاد به زبان ساده را برای چند نفر از دوستان فرستادم و بازخوردهای خوبی دریافت کردم. یک توصیه این بود که تعداد سوالات موجود در کتاب را بیش کنم. الان داشتم سوالات فصل مربوط به تولید ناخالص ملی را می نوشتم که دیدم این سوال ممکن است این جا هم قابل بحث باشد: دولت معمولا هر سال حقوق کارمندان رسمی و ستادی خود را برابر با نرخ تورم افزایش می دهد. مثلا اگر حقوق فردی در سال ۱۳۸۵ برابر ۳۰۰ هزار تومان بوده باشد و تورم سال ۱۳۸۶ معادل ۱۰ درصد پیش بینی شود این فرد در این سال ۳۳۰ هزار تومان دریافت خواهد کرد تا قدرت خریدش حفظ شود. با توجه به بحث رشد اقتصادی با این سیاست رفاه کارمندان دولت در مقایسه با سایر اقشار جامعه در درازمدت چه تغییری می کند؟ (از این موضوع که دولت ممکن است در پیش بینی نرخ تورم اشتباه کند صرف نظر می کنیم.)
  • فلسفه درد

    ۱) اگر شاهد سوزانده شدن گربه ای و در معرض شنیدن ناله های او باشیم به احتمال زیاد افسرده می شویم. حال آن که اگر سنگی را خرد کنیم چنین حسی به ما دست نمی دهد. گربه و سنگ چه فرقی دارند؟ چرا برای له کردن کبوتر ناراحت می شویم و برای نصف کردن یک گل آن قدر ناراحت نمی شویم؟ جماد و گیاه و حیوان چه فرق اساسی با هم دارند که موضوع را برای ما متفاوت می کند؟ شاید چون ما ناله های سنگ و گل را نمی شنویم آن را با مساله گربه متفاوت می دانیم. ۲) درد چیست؟ زیست شناسان می گویند درد یک مکانیسم دفاعی برای محافظت موجود “زنده” از خطرات احتمالی است. آیا کل این فرآیند چیزی بیش از یک تحول شیمیایی در داخل شبکه عصبی حیوان – یا حتی انسان – است؟ آیا رنج و فریاد ناشی از درد فیزیولوژیک خودش وجود یا اصالتی جداگانه دارد که ارزش توجه داشته باشد یا بخشی از همین فرآیند عصبی – مکانیکی است؟ ۳) با کم کردن درد – فعلا در سطح حیوانات – چه چیزی را در جهان تغییر می دهیم؟ مثلا در غرب اصرار دارند که ذبح حیوانات را در کشتارگاه های صنعتی به شیوه ای انجام دهند که حیوان کم ترین درد را متحمل شود. این که خوک یا گاوی که ده ثانیه بعد کشته خواهد شد در هنگام مردن چند ثانیه ای فشار تیغ را بر گلویش حس کند و در واکنش به آن عکس العمل نشان بدهد یا بر عکس با شلیک گلوله ای در مغزش در جا (در واقع در کسری از ثانیه) بمیرد چه فرقی با هم دارد؟ او در هر صورت بعد از ده ثانیه مرده است. ۴) از دید فیلسوفان درد (توضیح : فلاسفه ای که روی موضوع درد کار می کنند)، تالم روحی (مثلا افسردگی ناشی...ادامه مطلب ...
  • مهندسی مالی و فیزیک اقتصاد

    این جوری که خبردار شدم انجمن فیزیک ایران و دانشگاه شریف یک کارگاه/سمینار روی بحث مهندسی مالی و فیزیک اقتصاد برگزار خواهند کرد. اطلاعیه و نحوه ثبت نام را از این سایت می توانید ببینید. این طور که من از اسامی می بینم در کمیته علمی شان هم فیزیک دان (احتمالا بیش تر فیزیک دان های علاقه مند به نظریه پیچیدگی و شبکه های عصبی) و هم استاد ریاضی و فرآیند های تصادفی و هم متخصص مسایل مالی دارند و این ترکیب بسیار خوبی ایجاد می کند. تا جایی که من می دانم بحث فیزیک اقتصاد (Econphysics) از اوایل دهه نود مطرح است و منظور از آن هم کاربرد روش های توسعه داده شده در فیزیک (عمدتا روش های آماری) برای بررسی پدیده های اقتصادی که رفتار آماری پیچیده دارند است. بازارهای مالی نمونه خوبی از چنین پدیده هایی هستند. در بازار مالی ما با موضوعاتی مثل داده های متلاطم یا فرکانس بالا مواجه هستیم که فیزیک دان ها به نظرشان می رسد با ابزارهای نظریه پیچیدگی می توانند تحلیل هایی روی آن ها انجام دهند. به هر حال تا جایی که من از ادبیات اخیر فاینانس خبر دارم این ابزارها (به هم راه ابزارهای دیگری از مهندسی مخابرات) به وارد فاینانس شده و مورد استفاده قرار می گیرد و لذا فیزیک اقتصاد دیگر آن فاصله قبلی را با موضوع کاربردش ندارد. ولی چون فیزیک دان ها به این مباحث تسلط بیش تری دارند قطعا شنیدنش از زبان آن ها جالب خواهد بود. این نکته را البته باید اشاره کنم که متخصصین فاینانس این مباحث را بیش تر از اقتصاددان ها پذیرا خواهند بود. اقتصاددان ها اصولا به روش های صرف آماری اعتماد زیادی ندارند و روی مدل سازی مفهومی رفتار عامل ها قبل از مدل سازی و تحلیل آماری تاکید دارند. فاینانسی ها چون بیش تر دغدغه کاربرد و...ادامه مطلب ...
  • فمینیسم لیبرال

    تجربه ام می گوید هر بار که راجع به فمینیسم از منظر اقتصادی چیزی نوشتم و به تور یکی از معدود فمینیست های “عجیب و غریب” وبلاگستان افتادم با حجم انبوهی از سر و صدا و تبلیغات مواجه شدم. با این همه خوش بختانه هنوز پوستم آن قدر کلفت مانده که چیزی که درست می دانم را بگویم. دقت کنید که “عجیب و غریب” صفت محدودکننده در جمله های آغازین است و لذا بحث را به تعداد معدودی آدم با این صفت محدود می کند. برایم جالب هم هست که تا به حال تقریبا با هیچ کدام از دوستان فمینیست مقیم ایران برخوردی نداشته ایم و رابطه همیشه دوستانه بوده است (علی رغم تفاوت نگاهمان) ولی از “برخی” فمینیست های مقیم اروپا و آمریکای شمالی تا دلتان بخواهد چیغ و داد شنیده ام. خودم هم در فهم راز این قضیه مانده ام. بگذریم. من این پاراگراف را در بخش شب یلدا نوشتم و به تک تک جملاتش اعتقاد دارم : “یک سری از دوستان خیلی صمیمی و خوب من جزو فمینیست های فعال و تندرو هستند و در مقابل تعداد معدودی فمینیست ایرانی برایم سمبل شخصیت بیمارگونه و غیر قابل تحمل هستند. جالب این جا است که من شخصا به شدت به روی کرد فمینیستی اعتقاد دارم و در مقابل برداشت بقیه این است که ضد فمینیسم هستم. در جلسه مجله زنان دلیلش را فهمیدم. عمیقا به فمینیسم لیبرال اعتقاد دارم که خواهان برداشتن هر نوع مانع “قانونی” و “حقوقی” بر سر برابری زن و مرد است ولی با فمینیست های چپ گرا که اکثریت را در دست دارند و مساله نابرابری زن و مرد را به رفع نابرابری های دیگر پیوند می زنند به لحاظ فکری اختلافات جدی دارم. لذا عجیب نیست که ضد فمینیسم شناخته شوم.” حالا این نازلی سیبیل طلا (شورشی محبوب من در وبلاگستان) برداشته و...ادامه مطلب ...
  • رمز سلوک

    در نوجوانی در یک کتاب عرفانی خوانده بودم که “روزی مردی ثروت مند پسرش را پیش عارفی می برد که در بازار حجره داشت و از او می خواهد که رمز سلوک را به پسر بیاموزد. اتفاقا همان موقع بامیه فروشی دوره گرد از جلوی حجره می گذشت. عارف او را صدا زد و گفت سینی ات را بگذار این جا. به پسر ثروت مند گفت این سینی را بزار بالای سرت و تا ته بازار برو و برگرد. رمز سلوک را می آموزی” بازار و سینی بامیه زندگی ما کجا و در چه موقعیت های است؟
  • تعطیلات

    تعطیلات بیست روزه ما عملا از دی روز ظهر شروع شد. به توصیه هژیر که گفته بود خودم را مجبور کنم که درس را بگذارم کنار، عمل کردم و با وجود وسوسه های شیطانی فعلا می خواهم دو سه روزی هیچ کاری در باب مقاله ها و امتحان ها و ارائه های بعد از تعطیلات نکنم. چند تا پروژه برای تعطیلات دارم. از همه مهم تر این که این کتاب راهنمای اقتصاد برای همه را که پارسال تقریبا کارش را تمام کردم و نیاز به ویراستاری و اصلاح داشت نهایی کنم. از امروز کار را شروع می کنم. پروژه بعدی که از صبح زود تا الان یک سره رویش کار کردم راه انداختن دوباره سایت شخصی ام است. قبلا سایت داشتم ولی با تغییر میزبان اینترنتی از دست رفت. برای سایت انگیزه مهمی دارم. چند وقت پیش که فایل های روی رایانه را مرتب می کردم دیدم چه قدر ارائه و مقاله و یادداشت و گزارش دارم که از سال ۷۸ به این طرف تولید کرده ام و به طور عمومی منتشر نشده و یا جایی منتشر شده و فراموش شده است. فکر کردم خوب است همه تولیدات نوشتاری ام را یک جا روی سایت جمع کنم. شاید بعضی هایش به درد برخی بخورد. برای خودم هم خوب است که سیر فکری و کاری ام را دنبال کنم. اگر هم کسی کارنامه ام را خواست می توانم به سایت حواله بدهم. فعلا مقاله هایی که در روزنامه ها نوشته ام را جمع کردم. رزومه را هم به روز کردم. قدم بعدی این است که گزارش هایی که جنبه عمومی دارند و قابل انتشار هستند آماده کنم. از گزارش های اختصاصی هم شاید بخش های نمونه ای را بگذارم. ارائه های عمومی و مقالات کنفرانس ها را هم آماده می کنم. مشکل اصلی ام نداشتن تولیدکننده فایل پی دی اف است....ادامه مطلب ...
  • کلوپ تفریحی برای کار فیزیکی

    ام روز یکی از دوستان زنگ زد که رایانه ام از کار افتاده و تو کسی را می شناسی که تعمیر رایانه بلد باشه؟ منم هر کسی را که می شناختم سفر بود. از فردا هم تعطیلات شروع می شه و اگر ام روز کاری نمی کرد رایانه اش مدت نسبتا طولانی خراب می ماند، آن هم درست در روزهایی که مشغول نوشتن پایان نامه است. اگر هم دست تعمیرکار می داد اولا خدا یورو پیاده می شد و بعد هم باید یکی دو هفته صبر می کرد. چاره ای نبود. گفتم من چیزی بلد نیستم ولی شاید از منبع تغذیه باشد بیا امتحانش کنیم. با هم رفتیم یکی از این مراکز خرید الکترونیکی و یک منبع تغذیه ۲۰ یورویی خریدیم. آوردیم دفتر من و منبع تغذیه را برایش عوض کردم و یک کم سیم و پیچ باز و بسته کردم. الان اس ام اس زد که رایانه دوباره مشغول کار شده. بعد از روزهای متمادی پای مونیتور نشستن و الکی مقاله خواندن خستگی ام در رفت و سر حال شدم. احتمالا یک جوری به همان علاقه قدیمی به ابزارآلات و تعمیرات بر می گردد. می گم کاش یک کلوپ تفریحی چیزی بود که وقتی آدم از کار فکری خسته می شد می رفت آن جا و چند تایی وسیله خراب را تعمیر می کرد یا نجاری و آهنگ ری و سیم کشی و لوله کشی می کرد و عرق می ریخت و جانی دوباره می گرفت. یک بار یک فیلم می دیدم که یک پزشک انگلیسی را نشان می داد که هفته ای یک روز می رفت و به عنوان هیزم شکن (البته با اره برقی) کار می کرد. الان حسش را می فهمم.
  • زنجیره شب یلدا : چیزهایی که راجع به من نمی دانید

    در راستای دستور سلطان بانو بزار من هم در این بازی شرکت کنم. ۱) دوره دانش جویی وقتی تنها بودم مقداری نخود لوبیا خیس کردم که آب گوشت (غذای مورد علاقه) درست کنم. ولی بعدش قرار شد که چند روزی جایی بروم و وقتی برای آب گوشت نبود. با حماقت تمام آب نخود لوبیا ها را خالی کردم و گذاشتم “خشک” بشوند که دوباره بریزم سر جایشان! وقتی بعد از یکی دو روز برگشتم خانه را بوی گند برداشته بود. ۲) یک بار بعد از ازدواج مهمان داشتیم و سعی کردیم جوجه کباب درست کنیم. ذغال های منقل ریخته بود دور و بر و بالکون را کثیف کرده بود. من هم جارو برقی را آوردم که تمیز کاری کنم که ناگهان یکی از ذغال های نیمه روشن رفت توی جارو برقی و حسابی سرخ شد. توی کیسه جارو برقی هم که جز پرز و کاغذ و اینا نیست و هوای کافی هم در آن دمیده می شود. در عرض کسری از ثانیه کل ماجرا آتش گرفت و … ۳) در دوره دانش جویی نزدیک بود بروم دادگاه انقلاب. مداخله یک روحانی نیک نفس و بزرگ وار که من را می شناخت مانع از این قضیه شد (این را بعدها برایم تعریف کرد). در تریبون آزاد چیزی گفته بودم که ناطق نوری از آن پس هر جا می رفت حرفم را نقل می کرد و می گفت ببینید تهاجم فرهنگی دشمن به کجا رسیده است که یک دانش جو در تریبون آزاد این حرف را می گوید. با شمارش من ناطق ۱۵ بار این حرف را در مجالس مختلف نقل کرد و البته هر بار هم صحبت من را دست خوش تغییراتی می کرد. رفقا هم قضیه را می دانستند و آخرین تحولات در صحبت های ناطق را خبر می دادند. ۴) از سال سوم دبیرستان به ترتیب قرار بوده این...ادامه مطلب ...
  • قرارداد آتی در نفت

    دارم روی بحث ریسک متغیر در بازار نفت و روش های یافتن نسبت بهینه قراردادهای آتی(Futures) کار می کنم. یاد خاطره ای افتادم. سال ۸۱ که استراتژی توسعه صنعتی در حال تدوین بود در یکی از جلسات کاری یکی از رفقا که شما هم می شناسیدش و الان آمریکا است بحثی را راجع به اقتصاد جهانی ارائه کرد و بخشی از صحبتش راجع به تحولات قیمت نفت و تاثیر آن بر اقتصاد ایران بود. نظر او این بود که به تر است ایران همه نفت خود را تحت قراردادهای آتی به مدت پنج سال پیش فروش کند و از این تلاطم ها خلاص شود. آن موقع قیمت نفت دور و بر ۲۰ دلار بود و احتمالا قیمتی که بابت قرارداد آینده می شد دریافت کرد دور و بر همین مبلغ می بود. همیشه بهش می گویم که خدا را شکر کسی حرفت را جدی نگرفت و گرنه احتمالا بعد از این که قیمت نفت به بالای ۶۰ دلار رسید به جرم اتلاف میلیاردها دلار از منابع ملی اعدامت می کردند. * قراردادهای آتی چیزی مثل سلف خری در سیستم سنتی بازار ما است. طرفین معامله آینده قراردادی را امضاء می کنند که یک طرف موظف به تحویل مقدار مشخصی از یک کالا (مثلا نفت) در زمان مشخصی است و طرف دیگر قیمت تضمینی را برای جنسی که در آن تاریخ تحویل می شود پرداخت می کند. اگر قیمت آن روز کالا بیش از قیمت قرارداد باشد فروشنده کالا ضرر می کند و اگر کم تر باشد فروشنده قرارداد آتی. قیمت آتی و قیمت امروز همیشه در یک تعادل با هم هستند و قیمت های پیش نهاد شده در قراردادهای آتی تخمینی از انتظارات متوسط معامله گران را نشان می دهد.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها