• گروه های مقاله خوانی

    موسسه ما مثل بقیه جاهای مشابه سنتی دارد به اسم گروه های خوانش (Reading Groups) که در هر سه شاخه خرد و کلان و سنجی فعال است. در این گروه ها هر جلسه یک یا چند نفر مقاله هایی ارائه می کنند و در طول ارائه خود ارائه دهنده و بقیه شرکت کنندگان مقاله را نقد می کنند. گروه مقاله خوانی خرد با اسم رایج فرانسوی یعنی (Jour Fixe) خوانده می شود و هفتگی است. متاسفانه مقالات این گروه روی سایت نیست ولی فهرست ارائه ها را می توانید از این جا پیگیری کنید. موضوعی که این ترم روی آن متمرکز هستیم بحث نظریه تصمیم (Decision Theory) است که جزو مباحث مورد علاقه من است. مقالاتی که سعی می کنیم بخوانیم نوشته های کلیدی است که جمع بندی یا پیش نهادی برای فرموله کردن یک جنبه از رفتارهای انسانی ارائه کرده است. یکی از مباحث جالب در این حوزه مدل کردن مطلوبیت های متفاوت با مطلوبیت های کلاسیک مندرج در کتاب های درسی است. مثلا مطلوبیتی که فرد وضعیت افراد دیگر را در مطلوبیت خودش در نظر می گیرد یا وضعیتی که مجموعه بزرگ تری از انتخاب را به دلیل وسوسه ای که در آن وجود دارد کم تر از یک مجموعه کوچک تر دوست دارد. حالت دیگر هم مطلوبیت هایی است که مطلوبیت ناشی از مصارف آتی تابعی از مصرف امروز است. بحث های ریسک و عدم قطعیت و نحوه فرموله کردن ترجیحات تحت این شرایط هم موضوع دیگری در این حوزه است. این مباحث در زبان طبیعی و روزمره به سادگی قابل بیان است ولی برای وارد کردن آن به علم اقتصاد باید پایه های آکستوماتیک درستی برایش چیده شود تا در قالب یک تعریف مشخص و دقیق ریاضی فرموله شود. خوش بختانه از پس فردا یک درس تخصصی روی نظریه تصمیم داریم که لری بلوم نویسنده کتاب...ادامه مطلب ...
  • هفت روز یک سان

    حس این که هفت روز هفته برایت فرق خاصی ندارد در درازمدت فرسوده کننده است. سال ها است که روزگار من این جوری می گذرد و کار و تعطیلم با هم آمیخته است. تقریبا به جز زمانی کوتاهی در اوایل آمدنمان به وین که سر کار تمام وقت می رفتم – و لذا شنبه و یک شنبه روزهای متفاوتی با بقیه ایام هفته بودند – در چهار پنج سال گذشته تماما خودم برای روزهایم تصمیم گرفته ام. جنس کار هم طوری است که همیشه یک خروار کار داری که بلاخره باید تمامشان کنی، دخلی هم به روز هفته ندارد. بسیار پیش آمده که وسط هفته چند روز متوالی خانه نشین و یا آخر هفته پشت سر هم سر کار بوده ام. الان هم که ماه ها است که جز اندک کلاس هایی همه روزهایم به خواندن و گاهی نوشتن می گذرد. الان جمعه بعد از ظهر است و کارمند جماعت خوش حالند که دو روز آخر هفته را استراحت می کنند و در جنب و جوش هستند که زودتر تعطیل کنند و بروند خانه. ولی من دلم گرفته که برایم جمعه و شنبه و سه شنبه عملا هیچ فرقی نمی کند. این مساله ای است که احتمالا همه کسانی که حرفه شان تولید محتوی به صورت فردی است با آن دچار هستند.
  • پذیرش موسسه مطالعات پیش رفته وین

    موسسه سه دپارتمان در زمينه اقتصاد و جامعه شناسي و علوم سياسي دارد. البته فقط دپارتمان اقتصادش کاملا انگليسی زبان است و دو بخش دیگر تا حدی آلمانی زبان هستند. برنامه آموزشی اين جا يه دوره دو ساله معادل "درس های دوره دکترا" است و برنامه هم به شدت رياضی محور است و از درس های کيفی اقتصاد خبری نيست. چهار حوزه اصلی تخصص موسسه اقتصاد خرد و نظريه بازی ها و اقتصادسنجی و فايناس است که ظاهرا برنامه دکترای فایناس موسسه (با همکاری دو دانشگاه دیگر وین) در حوزه مالیه بنگاه (کورپوریت فاینانس) بالاترین رنک را در اروپای قاره ای دارد (دقت کنید که این پذیرش مربوط به دکترای فاینانس نیست). درس های سال دوم موسسه را تمام اساتید مدعو درس می دهند که معمولا از دانش گاه های خیلی خوب می آیند. این درس ها فرصتی برای آشنا شدن با اساتید معروف را فراهم می کند. موسسه برای پذیرش امتحان ورودی دارد و درس های امتحان هم رياضی عمومی و آمار و احتمال و مقدمات بسیار جزیی از اقتصادسنجی است که برای بچه های ایرانی در کل و مشخصا برای کسانی که لیسانس مهندسی یا علوم داشته باشند زياد سخت نيست. نمونه سوالات سال های قبل در همان صفحه پذیرش موجود است. امتحان در وین برگزار می شود و موسسه هم کاری لازم را برای دریافت ویزا انجام می دهد. هزینه کل سفر و اقامت برای امتحان را حدود 700 هزار تومان در نظر بگیرید. پارسال سعی کردیم که امتحان در تهران برگزار بشود و نشد. اگر امسال تعداد متقاضیان ایرانی خیلی زیاد باشد شاید بشود دوباره سعی کرد که این اتفاق بیفتد. موسسه سالیانه هشت یا نه نفر دانش جو می گیرد و ماهیانه هم 700 یورو بورس تحصیلی می دهد. امتیاز بزرگ این است که در مقابل این بورس هیچ کار دیگری - مثل تدریس و کمک به استاد - انتظار ندارد و دانش جو باید تمام دو سال را صرفا صرف تحصیل و تحقیق کند. برای چه کسانی ممکن است آمدن به این جا را توصیه کنم؟ من برای کسانی که می توانند در سی تا دانشگاه اول آمريکا يا دانشگاه های خوب انگليس و کانادا + ده دانش گاه اول اروپا پذيرش بگيرند آمدن به این جا را توصیه نمی کنم. هر چند کیفیت تدریس موسسه عالی است و حدس من این است که سطح ریاضی و قوت نظری درس ها گاهی از برخی از همین دانش گاه ها خیلی بالاتر است با این همه چون موسسه فقط همین برنامه دو ساله را دارد و برنامه دکترای آن هنوز راه اندازی نشده (هر چند تا سال آینده قول آن داده شده است) لذا این دوره دو ساله برای کسانی که می توانند مستقیم وارد دوره دکترا در یک دانش گاه خوب بشوند وقت تلف کردن خواهد بود. من البته شخصا از این دو سال راضی هستم و احساس نمی کنم اگر دوباره جایی دکترای اقتصاد شروع کنم وقتم تلف شده است چون دریچه مهمی برای ورود به اقتصاد ریاضی را برای من باز کرد و اگر جای دیگری بروم با پایه خیلی به تری می توانم درسم را شروع کنم. با این همه موسسه را برای سه گروه از افراد قویا توصیه می کنم: 1) کسانی که می خواهند یک دوره دو ساله نسبتا سنگين اقتصاد بخوانند و درک خوب و عميق از علم اقتصاد مدرن پيدا کنند و بعدش تصميم بگيرند که برای دکترا چه کار کنند (شايد مثلا بعدش بخواهند سياست گزاری عمومی يا برنامه ريزی منطقه ای يا مديريت يا مطالعات توسعه يا جامعه شناسي بخوانند). من شديدا اين گزينه را برای کسايي که می خواهند نهایتا در این تیپ رشته ها درس بخوانند و علاقه خوبی برای ساختن یک پایه اقتصادی دارند توصیه می کنم. 2) شانس پذيرش در دانشگاه های خوب را ندارند و می خواهند اين شانس را افزايش بدهند. یکی از سرویس های مهمی که موسسه به دانش جویان ارائه می کند بحث جایابی برای دوره بعدی تحصیلی است. دی روز بعد از مذاکرات لازم شاگرد اول دوره ما از تولوز پذیرش گرفت و دانش جوی تیرول استاد معروف آی آو شد. برای خود من چند تا گزینه را در نظر گرفته اند و مشغول مکاتبه و تماس تلفنی و غیره هستند تا ببینند چه کار می توانند بکنند. این ارتباطات شخصی روی شانس پذیرش بعدی به شدت تاثیر دارد. 3) گروهی که مثل من علاقه ای به رفتن به آمریکا ندارند و در عین حال می خواهند در یک سیستم آمریکایی تحصیل کنند می توانند در این دو سال درس های معادل دوره دکترا را بخوانند و بعد برای دکترا در یک دانش گاه خوب اروپایی اقدام کرده و تز خود را آن جا بنویسند. کل این روش حدود 5 تا 6 سال زمان می برد که تقریبا معادل زمان تحصیل در آمریکا است. با این ملاحظه که ضعف بزرگ برخی دانش گاه های اروپایی یعنی جدی نگرفتن درس های دوره دکترا را هم بر طرف می کند. بسیاری از دانش گاه های اروپایی خصوصا آن هایی که با موسسه تفاهم نامه هم کاری دارند این دو سال درس را به عنوان دروس دکترا قبول کرده و اجازه می دهند که فارغ التحصیلان موسسه مستقیم وارد مرحله تز بشوند. چند ملاحظه: 1) مدرک این موسسه به همان دلیلی که اول قضیه گفتم ارزش دانش گاهی ندارد یعنی به عنوان یک فوق لیسانس جدید ارزیابی نمی شود. با این همه در بازار کار کشورهای اروپایی زبان به شدت معتبر است. البته با توجه به این که موسسه فقط از فارغ التحصیلان فوق لیسانس پذیرش می کند این مشکل چندان حاد نیست چون همه فارغ التحصیلان قبلا فوق لیسانس دیگری گرفته اند. 2) بورس موسسه برای زندگی دو نفری کافی نیست. دانش جویان این موسسه برای دریافت خوابگاه در اولویت هستند و فورا بهشان خوابگاه می دهند. 3) سطح ریاضیات موسسه به شدت بالا است و هر سال هم بالاتر می رود. اگر احساس می کنید که ممکن است در ریاضیات دچار مشکل شوید کمی بیش تر فکر کنید. امتحان ورودی لزوما معیار خوبی برای تخمین نیست. این امتحان برای ایرانی ها معمولا آسان است ولی درس های اصلی ناگهان به شدت سخت می شود. 4) موسسه در حوزه های کاربردی - مثل اقتصاد شهری و بخش عمومی و توسعه و الخ - درس ندارد. درس ها همه روی موضوعات پایه و نظری اقتصاد متمرکز است. فهرست برخی از درس های امسال را می توانید این جا ببینید. این هم فهرست درس های سال قبل 5) اگر زبان انگلیسی تان خیلی ضعیف باشد روی کیفیت تحصیلی تان اثر منفی می گذارد. زبان آلمانی اصلا نیاز نیست.
    ادامه مطلب ...
  • یک سری باورهای عمومی یا کلیشه هست که شاید در شرایط بسیار کلی درست باشد ولی آن قدر هم که به نظر می رسد قطعی نیست. یکی که برای من زیاد اتفاق می افتد مربوط به باور عمومی رایج در مورد لزوم یاد گرفتن لغت انگلیسی از طریق دیکشنری انگلیسی به انگلیسی یا در داخل متن است. کلمات زیادی بوده که من به این شیوه یاد گرفته بودم و حس کلی از معنی آن داشتم. حتی بلد هم بودم که درست به کار ببرمش ولی فقط زمانی که ترجمه رایج فارسی اش را از کسی شنیدم مفهوم دقیق این کلمه با مفهومی که در ذهنم بود هماهنگ شد. به عبارت دیگر تجربه من می گوید گاهی نگاه کردن معنی در دیکشنری فارسی اتفاقا باعث یادگیری صحیح تر یا دقیق تری می شود.
  • توضیح نهادگرایانه!

    سوال : چرا دست مزد بافندگان فرش دست باف در ایران پایین است؟ جواب مبتنی بر علم اقتصاد رایج : برای این که صنعت فرش دست باف به نسبت نیروی کار مشغول در آن سرمایه کمی دارد و انگیزه نوآوری در فرآیند تولید آن هم به خاطر اختصاصی نبودن نتایج (انتشار سریع) آن پایین است. از طرف دیگر نیروی کار آن معمولا در مناطقی جذب می شود که بهره وری نهایی نیروی کار در بخش های دیگر (از همه مهم تر کشاورزی) نزدیک به صفر است و خود نیروی کار هم قدرت کار در بخش های دیگر را ندارد. به علت تخصصی نبودن نیروی کار مانع ورود برای نیروهای جدید وجود ندارد و جا به جایی نیروی کار از بخش های دیگر به این بخش خیلی سریع صورت می گیرد. با در نظر گرفتن شرایط عرضه نیروی کار و بهره وری نهایی نیروی کار در این صنعت دست مزد این بخش به طور قابل ملاحظه ای از دست مزد بخش کشاورزی یا صنعت پایین تر خواهد بود. از ادبیات اقتصادی می دانیم که پایین بودن دست مزد باعث جذب نیروهای با کیفیت پایین تر به یک بخش شده و خود به عنوان مانعی “درون زا” برای رشد بهره وری و نوآوری عمل می کند. جواب استاد محترم مدعی نهادگرایی در ایران : صنعت فرش دست باف یک صنعت استثماری است که هم بافنده و هم اقتصاد ملی را استثمار می کند و دولت نیز به علت قدرت گروه های ذینفع قدرت تغییر آن را ندارد. تولید فرش توجیه اقتصادی ندارد و درآمد آن درصد کمی از هزینه ها را پوشش می دهد. دولت باید سعی کند طرحی پیاده کند که در آن درآمد ناشی از قالیبافی به خالقان واقعی آن برسد و نه به دلالان. ضمن این که دولت باید سعی کند صنعت فرش دست باف را با صنایعی جای...ادامه مطلب ...
  • موسیقی

    ببینید با این آهنگ نوستالژی خاصی دارید یا نه؟ ممنون از محمدرضا اعلم برای قراردادن آهنگ روی سایتش و نوید برای ارسال لینک. مجموعه ساری گلین در حال تکمیل شدن است. تا حالا سه چهار نسخه دیگر دریافت کرده ام که همه را این جا می گذارم.
  • کم بود داده و پایان نامه های اقتصادی

    بارها این را از دوستانی که در ایران هستند شنیده ام که چون در ایران “داده و اطلاعات” به دانش جویان نمی دهند پس نمی شود پایان نامه اقتصادی درست و حسابی نوشت. در بخش کامنت های مطلب مربوط به پایان نامه ها هم یکی دو نفر از دوستان باز همین شکایت را تکرار کرده بودند. من احتمالا با قسمت اول حرف دوستان موافق هستم که در ایران داده ها را راحت بیرون نمی دهند -و البته شک دارم که آیا آن داده هایی که منظور دوستان است را در جاهای دیگر دنیا راحت بیرون می دهند-. این نکته هم درست است که از دید مدل سازی اقتصادی کیفیت داده هایی که ما در ایران داریم معمولا پایین تر است مثلا طول سری زمانی شان کوتاه است یا فاصله بین دو مشاهده خیلی زیاد است یا متغیر فقط به صورت تجمیعی ارائه می شود (خصوصا آمارهای مربوط به رفاه خانوار و توزیع درآمد) و الخ. این ها همه درست است. ولی با این همه به نظرم می رسد از این مقدمه نمی توان به این نتیجه رسید که “پس در ایران پایان نامه ای که کلی گویی و مرور ادبیات و تاریخ نگاری نباشد و یک مساله خاص را بررسی کرده باشد نمی شود نوشت”. البته این بحث مفصل تر از این حرف ها است و من فقط چند نکته کوچک می گویم. ۱) این تصور که همه تحقیقات اقتصادی با استفاده از روش های اقتصادسنجی و داده و اطلاعات صورت می گیرد تصور کاملا اشتباهی است. بسیاری از مقالات و پایان نامه های اقتصادی به منظور توسعه یک مدل نظری (بخوانید ریاضی) برای تشریح یک داستان عام در دنیای بیرون و یا اثبات و گسترش حدس ها و قضیه های موجود در بخش های نظری اقتصاد – مثلا نظریه تعادل عمومی یا نظریه بازی ها – نوشته می شود....ادامه مطلب ...
  • آومن

    سخن رانی دی روز آومن خیلی جالب بود. موضوع مربوط به یکی از مقاله هایش بود که در دهه هشتاد منتشر کرده با عنوان : ” بررسی مساله ورشکستگی در تلموت با استفاده از روی کرد تئوری بازی ها”. ماجرا را با مساله ای فقهی شروع کرد که در آن اگر کسی بمیرد طبق آموزه های تلموت – مجموعه قواعد فقهی و مدنی یهودیت – زنانش متناسب با میزان ثروت او سهم های متفاوتی به عنوان مهریه می گیرند. مثلا اگر سه زن باشند که مهریه هایشان ۱۰۰ و ۲۰۰ و ۳۰۰ باشد و فرد درگذشته فقط ۱۰۰ واحد ثروت داشته باشد آن وقت هر کدام ۳۳٫۳ واحد می گیرند ولی اگر ثروت یک دفعه به ۲۰۰ واحد افزایش یابد آن وقت سهم افراد به ترتیب ۵۰ و ۷۵ و ۷۵ می شود و نهایتا اگر ثروت به ۳۰۰ برسد سهم ها به ۵۰ و ۱۰۰ و ۱۵۰ می رسد. می بینید که درصدی که گیر افراد می آید متناسب با رقم مورد ادعا تغییر می کند و این کمی عجیب است. آومن سعی کرد با بررسی مقررات دیگری در تلموت نشان دهد که اصلی وجود دارد که مبنایش این است که مقداری که هر طرفی به عنوان حق طرف دیگر به رسمیت می شناسد باید به طرف مقابل داده شود و باقی مانده به طور مساوی بین آن ها تقسیم شود. مثلا اگر دو نفر باشند که به ترتیب ادعای تملک ۵۰% و ۱۰۰% مالی را بکنند طبق این دستورالعمل آن مال به نسبت این ادعاها (دو و یک) تقسیم نمی شود بل که اول به نفر اول می گویند که تو قبول داری که ۵۰% مال تو است پس در این که ۵۰% مال فرد دیگر است شکی نیست و ۵۰% را به او می دهیم و بعد ۵۰% باقی مانده را به طور مساوی بین دو نفر...ادامه مطلب ...
  • پایان نامه انشاء وار

    دی شب یکی از دوستانم که در ایران فوق لیسانس فلسفه علم خوانده است این جا بود. می گفت هشتاد درصد پایان نامه های خوب علوم انسانی در ایران عمدتا به معرفی و مرور کلی یک مفهوم یا روی کرد جدید اختصاص می یابد. البته کسی درصد دقیق چنین نوع پایان نامه هایی را نمی داند ولی می شود تفاهم کرد که تعداد این نوع پایان های فوق لیسانس و حتی دکترا که به جای بررسی و مدل کردن یک مساله کاملا خاص روی بررسی یک حوزه یا معرفی ایده های یک فرد نوشته می شود درصد قابل توجهی را تشکیل می دهد. مثالش می تواند این باشد که به جای این که در دانش کده جامعه شناسی عنوان پایان نامه مثلا “تاثیر اختلاط قومی بر کیفیت تولید کارگاه های فرش دستی در جنوب استان قم” باشد دانش جویان پایان نامه هایی تحت عنوان “سرمایه اجتماعی روی کردی جدید در توسعه” یا “معرفی و مرور آثار کاستلز” بنویسند. زمانی که در دانش کده صنایع و مدیریت دانش جو بودم نوع گزارش های کارآموزی که نوشته می شد نیز از همین جنس بود. دانش جویی وارد شرکتی می شد و آخر سر گزارشی می داد که عین یک عکس خام از این شرکت بود. گزارشی که ابتدا حاوی اطلاعاتی از همه چیز با ربط و بی ربط شرکت بود و در ادامه واضح ترین مسایل شرکت مثل “پایین بودن بهره وری” و “از دست دادن سهم بازار” در آن شناسایی شده و نهایتا عمومی ترین راه حل های ممکن مثل “لزوم بازنگری در ساختار سازمانی” یا “پیاده سازی سیستم اطلاعاتی” پیش نهاد می شد. یادم هست یک بار مدیر تولید شرکتی که تجهیزات بسیار حساس و خاصی می ساخت از من خواست که یکی را به عنوان برنامه ریز تولید به او معرفی کنم. خود این مدیر تولید آدم دقیق و...ادامه مطلب ...
  • جامعه ما و نیاز به فریدمن های ایرانی

    رمز تاثیر‌گذاری فریدمن چه بود؟ به نظر مي‌رسد هنر بزرگ او در این بود که موقعیت میانه‌اي بین آکادمی و دنیای عمل برای خود انتخاب کرد و مخاطبان خود را به درستی تشخیص داد. اقتصاددانان جزو معدود دانشمندانی هستند که اثربخشی تلاش‌های علمی خود را نه صرفا به واسطه تولید و انتشار علم در دنیای دانشگاهی بلکه از طریق تغییر در نحوه اندیشیدن مردم و سیاستمداران محقق مي‌کنند. کار اقتصاددان زمانی موثر خواهد بود که مثل آبی به تدریج در لایه‌های مختلف تاثیرگذار بر سیاست‌ها، رهبران سیاسی و سیاستمداران، مدیران اجرایی، کارشناسان دولتی، اصحاب مطبوعات و نهایتا رای‌دهندگان نفوذ کرده و جهت تصمیمات آنها را تحت‌شعاع توصیه‌های خود قرار دهد. فریدمن با درک این موقعیت ویژه «زبان» و «مخاطب» خود را به درستی انتخاب کرد. در دنیای چپ زده (میراث مارکس) و گرفتار دخالت دولت (میراث کینز) او پرچم دفاع از اقتصاد آزاد را برداشت و به زبان مردم عادی و به ساده‌ترین شکل ممکن عمیق‌ترین مفاهیم اقتصادی را توضیح داد. در بین برندگان جایزه نوبل عده معدودی اقتصاددان یافت مي‌شوند که این شیوه را انتخاب کرده باشند و در بین فهرست انتشارات آنها کتاب‌هایی از جنس «آزادی انتخاب» و «سرمایه‌داری و آزادی» یافت شود.‌ هایک شاید تنها استثنای آن جمع باشد که او هم همانند فریدمن برای مخاطب عام کتاب‌هایی با عنوان‌های هشداردهنده‌اي همچون «راهی به سوی بندگی» را در نقد سوسیالیسم نوشت. با این همه در دنیای غرب دیگر به سختی مي‌توان انتظار ظهور فریدمن دیگری را داشت. دنیای علم اقتصاد در سه دهه گذشته دگرگون شده است. موضوعات در این علم به شدت تخصصی و جزیی شده و مردم و سياستمداران نیز دانش کافی نسبت به مبانی علم اقتصاد مدرن کسب کرده‌اند. از این حیث فریدمن اگر در دهه فعلی کار خود را شروع مي‌کرد شاید مسیر دیگری را طی مي‌کرد ولی سوال این است که آیا وضع کشور ما هم به همین شکل است؟ پاسخ منفی است. اگر از یک دقت علمی در پاسخ به این سوال صرف نظر کنیم شاید بتوانیم بگوییم وضعیت جامعه ما شبیه به اروپا و آمریکای دهه چهل و پنجاه میلادی است، همان دهه‌هایی که کسانی چون ‌هایک و فریدمن کار خود را آغاز کردند. وضعیتی که تصورات نادقیقی از آموزه‌های جذاب برخی مکاتب اقتصادی در ذهن و جان بخش‌های مهمی از جامعه و روشنفکران ایرانی رسوخ جدی دارد و از طرف دیگر هم برخی سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها از حیث عدم تطابق با مبانی پایه‌اي علم اقتصاد مورد انتقاد است. در این وضعیت یکی از مهم‌ترین وظایف اقتصاددان ایرانی این است که تا مي‌تواند برای مخاطب عام و برای سياستمداران از مفاهیم اقتصادی بگوید و منطق اساسی این مفاهیم را تشریح کند. هنر اقتصاددان این خواهد بود که به غیراقتصاددانان نشان دهد که نتایج توصیه‌هایش چگونه قرار است زندگی واقعی او را تحت‌شعاع قرار دهد و این تاثیر از چه مجرایی جاری مي‌شود. بدون این زیرسازی فرهنگی شانس موفقیت سیاست‌های اصلاحی در اقتصاد ایران بسیار پایین خواهد بود.
    ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها