• موسیقی : ساری گلین

    ساری گلین (عروس زرد یا زردپوش) از ترانه های فولکوریک معروف آذری – ارمنی است که دقیق نمی دانم اصلش به کدام زبان است. من یک اجرای بسیار زیبا از متن ارمنی را دارم که روی نوار است و فایلش را ندارم. نسخه های فارسی ترانه هم بعدا خوانده شده و اگر اشتباه نکنم سرود انقلابی “پاییز آمد” هم بعدا روی ریتم این ترانه ساخته شد. احتمالا می دانید که در سی دی “به تماشای آب های سفید” حسین علی زاده هر سه اجرای ارمنی – ترکی – فارسی وجود دارد هر چند من نسخه های قدیمی تر را کاملا ترجیح می دهم. روی رایانه دیدم سه نسخه ساری گلین دارم که این جا می گذارمشان. اگر کسی فایل اجرای ارمنی قدیمی و پاییز آمد را هم داشت ممنون می شوم برایم بفرستد که این جا بگذارم. در کل از زیباترین و عاشقانه ترین ترانه هایی است که شنیده ام. اجرای ترکی قدیمی با کیفیت پایین تر اجرای ترکی مدرن اجرای فارسی (شاید با صدای ویگن)
  • رابرت آومن

    فردا رابرت آومن این جا سخن رانی دارد. آومن به هم راه شلینگ جایزه نوبل سال ۲۰۰۵ اقتصاد را به خاطر کارهایش در حوزه نظریه بازی به دست آورد ولی مشارکت علمی او در اقتصاد فقط به این زمینه محدود نمی شود. آومن متولد ۱۹۳۰ فرانکفورت (شهروند فعلی اسراییل) از ام.آی.تی دکترای ریاضی دارد و جزء ریاضی دان هایی است که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی – وقتی آومن در دهه دوم و سوم عمرش بود- پایه های آکسوماتیک علم اقتصاد را به زبان ریاضی بازنویسی کردند. تا جایی که من می دانم کارهای او را می شود در سه گروه تقسیم بندی کرد: ۱) نظریه تصمیم (Decision Theory) : یکی از مهم ترین کارهای او در این حوزه بحث احتمال ذهنی (Subjective Probability) و به تبع آن معرفی مفهوم فضای آومن – آنسکمب بود که توسعه ای روی دامنه سویچ (Savage) به حساب می آید. این مفهوم فضا یکی از مفاهیمی است که کمک اساسی به تعریف مساله عدم قطعیت (Uncertainty) در نظریه تصمیم کرده است. فهم این مفهوم ساده نیست و من زیاد دیده ام که نویسندگان مقالات نمی توانند تمایز کافی بین فضای آ.آ و فضای سویج ارائه نمایند. فهم خود من این است که آ.آ روی کردی را پیش نهاد می کنند که در آن مساله عدم قطعیت – یعنی مساله ای که توضیح احتمالی عینی وجود ندارد – به دو مرحله شکسته می شود. خود آ.آ مرحله اول را شرط بندی روی اسب و مرحله دوم را شرط بندی روی رولت چرخان می نامند و منظورشان این است که مساله عدم قطعیت، خود به یک توزیع احتمالی ذهنی (شرط بندی اسب) روی یک توزیع احتمال عینی (رولت دوار) تبدیل می شود. ۲) نظریه بازی : تعادل هماهنگ شده که اتفاقا من به طور تصادفی در پست قبلی همین جا ازش اسم برده بودم توسط...ادامه مطلب ...
  • بوداپست

    کسی از دوستان از بوداپست این جا را می خونه؟ ان شاا… سه هفته دیگر چند روزی می رویم آن جا و چند تا سوال دارم.
  • تئوری سهام دار مسلط

    فرض کنید که شرکتی داریم که هیچ کدام از سهام دارانش به تنهایی بیش از ۵۰% سهام را ندارند. قضیه هایی وجود دارند که تحت شرایط مختلف نشان می دهد که کسی که بیش ترین میزان سهم را دارد (مثلا ۴۰%) نقش کلیدی در تصمیمات شرکت خواهد داشت و عملا می تواند بسیاری از موضوعات دل خواهش را به تصویب برساند. مدیریت شرکت هم بیش از همه باید حواسش به او باشد. این موضوع کمی غیرشهودی است و در نگاه اول به نظر می رسد که اگر یک طرف همین آدم ۴۰% باشد و طرف دیگر مثلا چهار تا سهام دار ۱۵% آن وقت قاعدتا طرف دوم اکثریت دارد و رای گیری را می برد. ولی بر خلاف این شهود اولیه می توان اثبات کرد که تعادل های نشی برای این بازی پیدا می شود که در آن همین یک سهام دار مسلط در رای گیری شرکت می کند و طرف دوم با این که روی هم اکثریت دارد رای گیری را می بازد. شهود اثبات برای یکی از حالت های ساده این است که نشان دهیم شرکت نفر مسلط (مثلا ۴۰%) و شرکت نکردن همه بقیه تعادل نش بازی است. ۱) با توجه به این که رای گیری هزینه دارد (باید وقت بگذاری و در جلسه شرکت کنی) در صورت حفظ نتیجه قبلی برای تیم ما رای ندادن به تر از رای دادن است. ۲) همیشه بردن (حتی با محاسبه هزینه رای دادن) به تر از باختن است. ۳) با مقدمات فوق آدم ها وقتی در رای گیری شرکت می کنند که رایشان نتیجه رای گیری را عوض کند. در غیر این صورت شرکت نمی کنند. خب حالا می توانید ببینید که اگر هیچ کدام از هم تیمی های من شرکت نکنند (فرض تعادل نش) آن وقت شرکت کردن من به تنهایی فقط هزینه اضافی به من تحمیل می...ادامه مطلب ...
  • دانش گاه آزاد

    اگر اشتباه نکنم دانش گاه آزاد به پیش نهاد هاشمی رفسنجانی درست شده است. به نظرم او مردی است که همیشه چند قدم جلوتر از افق فکری حکومت و جامعه حرکت کرده است. تصورش را بکنید اگر در اوایل دهه شصت پایه دانش گاه آزاد گذاشته نمی شد و ایده آموزش عالی خصوصی در ایران در این سطح گسترده پیاده نمی شد وضعیت آموزش عالی در کشور چه قدر بحرانی تر از این که هست بود. می شود از کیفیت اداره یا آموزش دانش گاه آزاد انتقاد کرد ولی این را نمی توان فراموش کرد که این دانشگاه سبد انتخاب صد هزار نفر جوان را به طرز جدی گسترده تر کرده است. ضمن این که تاثیرات فرهنگی آن را نمی توان دست کم گرفت.
  • در دفاع از حقوق هفت میلیونی مددی

    خبرگزاری انتخاب چند روز پیش خبر غیررسمی مبتنی بر این که حقوق محمد مددی مدیرعامل تامین اجتماعی حدود هفت میلیون تومان است منتشر کرد. به درستی و غلطی خبر کاری ندارم. احتمالا تا حدی در مورد رقم عددی حقوق اغراق شده ولی این که ارزش ریالی حقوق و مزایای مدیرعامل تامین اجتماعی به رقمی مثل این نزدیک باشد خیلی غیرواقعی نیست. طبعا این خبر واکنش هایی را در بر خواهد داشت. احمد سیف عزیز هم مطلبی نوشته بود که البته مستقیما به این موضوع مربوط نبود و باعث شد یکی دو تا کامنت با هم رد و بدل بکنیم. بعد فکر کردم شاید بد نباشد کل ماجرا را این جا هم به بحث بگذاریم. ۱) سازمان تامین اجتماعی دو سازمان بزرگ را اداره می کند یکی شرکت سرمایه گذاری تامین و یکی هم بخش بیمه و درمان. سرمایه گذاری تامین یکی از بزرگ ترین هولدینگ های سرمایه گذاری در ایران است که رقم سرمایه آن به میلیاردها دلار بالغ می شود. مدیرعامل چنین شرکتی با این ابعاد همه جای دنیا حقوق و مزایایی بالای یک میلیون دلار در سال دارد. دست مزدها در ایران عین خارج نیست ولی لزوما هم خیلی فاصله ندارد. دست مزد بخش های تخصصی در ایران حدود یک چهارم خارج است بنا براین حقوق نود هزار دلاری برای مدیرعامل این نهاد خیلی خارج از چارچوب بازار کار نیست. ۲) مددی را من شخصا می شناسم و مدت نسبتا طولانی مشاور هولدینگی بودم که او مدتی مدیرعاملش بود. آدم خوش فکر و باقابلیتی است. قبل از دولت احمدی نژاد مدیرعامل یک هولدینگ بزرگ بخش خصوصی بود و در کنار آن هم یک شرکت خصوصی مهندسی را اداره می کرد و بعید می دانم که در بازار خصوصی درآمدی کم تر از رقم فعلی اش داشت. اتفاقا من خوش حالم که احمدی نژاد حداقل در این یک مورد...ادامه مطلب ...
  • موسیقی : هر که ما را یاد کرد …

    یکی از کارهای دولتمند خلف که خیلی دوست دارم. لینک از ملکوت.
  • کمپین مبارزه با فقر : جک سال

    وقتی می گویم بخش مهمی از اپوزسیون خارج از کشور کمی بیش از حد از مرحله پرت تشریف دارند دلایلی برای حرفم دارم. یک گروهی که نمی شناسمشان ولی ظاهرا برای خودشان فعال هستند هر از چندی ایمیل هایی برای وبلاگ نویسان می فرستند که متاسفانه من هم دریافتشان می کنم. از خواندنشان گاهی حس عصبانیت و گاهی هم حس خنده بهم دست می دهد. دی روز دوباره ایمیلی رسید که خبر از تشکیل گروهی تحت عنوان “کمپین مبارزه با فقر” می داد و در آن بر تحقق مطالبات زیر در ایران تاکید شده بود. البته دوستان فراموش نکرده بودند که در یک تحلیل عمیق همه دلایل وضع جاری را غیر از حکومت فعلی به مناسبات بیماری گونه سرمایه داری هم نسبت دهند. حالا این شما و این هم مطالبات دوستان ما: ١ : حداقل دستمزد رسمی باید تضمین کننده یک زندگی مرفه و در خور شان انسان باشد. حامد : ممنون از تذکر دوستان! این تعریف را به ادبیات سیاست گذاری اضافه می کنیم. ٢ : بیمه بیکارى مکفى براى همه افراد آماده به کار بالای ١۶ سال . پرداخت بیمه بیکاری به کلیه کسانیکه به علل جسمی توان اشتغال به کار را ندارند. پرداخت بیمه بازنشستگی مکفی براى زنان و مردان ۵۵ سال به بالا. حامد : سن بازنشستگی الان در اروپا بالای ۶۰ و گاهی ۶۵ سال است. دوستان از اروپا هم جلو زده اند. ٣ : کاهش ساعت کار به حداکثر ٣� ساعت کار در هفته ( ۵ روز شش ساعته). حامد : آقا همه با هم بریم ایران تحت حکومت دوستان. تصورش را بکنید: فقط سی ساعت کار در هفته! کجای دنیا چنین بهشتی را می شه پیدا کرد. ۴ : قرار گرفتن کلیه کودکان و نوجوانان زیر ١۶ سال که فاقد تامین معیشتی و رفاهی از طریق خانواده میباشند تحت تکفل دولت. ۵ :...ادامه مطلب ...
  • جی آر آی

    کسی ایده دقیق راجع به تاثیرداشتن / بی تاثیری بخش وربال جی آر ای داره؟ من روایت های نیمه متناقض شنیدم. بعضی با قطعیت می گن که اصلا اهمیتی نداره و بعضی می گن که تا حدی تاثیر داره. می شه تجربه های خودتون را برام بگید. اگر نظرتون اینه که مهمه توصیه ای برای منبع و روش مطالعه دارید؟ مثلا لینک یا کتاب خاصی؟ (چهار هفته وقت دارم!) حامد : از همه دوستانی که لطف کردند و جواب دادند ممنونم. فکر کنم ایده قضیه دستم اومد. ظاهرا برای احتیاط هم شده به تر است یک حداقلی را حفظ کرد. توصیه استادم هم این بود که بعضی دانشکده ها ممکن است به خاطر نمره پایین وربال پیش نهاد تدریس را با احتیاط بدهند و لذا به تر است نمره وربال خیلی پایین نباشد.
  • چشمه ای از شاه کارهای همیشگی ایسنا

    تغییر واحد سنجش میزان انتقال اطلاعات از بایت به وات : “وی با بیان اینکه در تابستان خط پهنای باند دانشکده از ۱۲۸ به ۵۱۲ کیلو وات افزایش یافته است …”

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها