• چرا کارآفرینان یا سهام داران باید سود ببرند؟

    جواب ها متفاوت است. بعضی ها (مثلا مارکسیست ها) اصلا قایل به چنین حقی نیستند. من سعی می کنم دیدگاهی را که به شومپترین ها و طرف داران بازار مالی نزدیک است توضیح بدهم. می دانیم و در زندگی شخصی هم حس کرده ایم که عموم آدم ها از ریسک گریزانند. تعریف ریسک هم چیزی نیست جز تغییرات در میزان بازده یک فعالیت که به زبان ریاضی می شود واریانس بازده. این خاصیت ریسک گریزی باعث می شود تا ما یک دریافت قطعی را به یک دریافت ریسکی با میانگین بازده بالاتر ترجیح بدهیم. مثلا حاضریم پولی بیش تر از میانگین ضرر احتمالی یک سال را بدهیم و خانه و ماشینمان را بیمه کنیم. حالا ما به عنوان صاحب کار و سرمایه دو گزینه پیش رو داریم. یکی این که خودمان تمام ریسک های بازار را تحمل کنیم. مثلا وقتی در شرکتی به عنوان کارمند کار می کنیم یا به آن شرکت وام می دهیم دست مزد و نرخ سود واممان کاملا متناسب با وضعیت آن شرکت باشد. اگر ضرر داد حقوق و سود وام را نگیریم و اگر سود داد متناسب با آن پول بگیریم. مشاهدات عینی می گوید اکثریت مردم اصلا حاضر به پذیرفتن چنین شغل ها و سرمایه گذاری های نیستند چون تلاطم های این گونه زندگی شان را مختل می کند. کاری که صاحب یک شرکت می کند دقیقا شبیه یک قرارداد بیمه است. من در شرکت استخدام می شوم و معمولا حقوق کاملا مشخص و تضمین شده ای را متناسب با قراردادم دریافت می کنم. وام هم که می دهم سود کاملا مشخصی را باید دریافت کنم. حال این وسط کارآفرین یا سهام دار است که باید تمام ریسک های حضور در بازار مثل شکست محصول جدید یا شکست در مقابل رقبا یا تلاطم محیط و غیره را بپذیرد. با این تعبیر بنگاه با عقد...ادامه مطلب ...
  • میزان شعور برخی گروه های اپوزسیون خارج از کشور

    در جریان سخنرانی آقای خاتمی در “چتِم هاوس”، یک موسسه مطالعات خارجی در مرکز لندن، بیش از یکصد تظاهرکننده از حزب کمونیست کارگری، سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، اتحادیه پناهندگان ایرانی بریتانیا و حزب دمکراتیک خلق الاحواز علیه او شعار دادند. یکی از تظاهرکنندگان (از حزب بسیار مترقی کمونیست کارگری!) گفت “تفاوتی بین خاتمی و پیونشه نیست” و دستگاه قضایی بریتانیا با خاتمی نیز باید همچون وی رفتار می کرد. یکی از تظاهرکنندگان وابسته به جبهه الاحواز هم می گوید: ما به این دلیل علیه خاتمی در اینجا تظاهرات می کنیم که در زمان ریاست جمهوری او نامه وی برای “پاکسازی نژادی” قوم عرب منتشر و منجر به تظاهراتی شد که به کشته شدن مردم انجامید خلاصه این رفقا متفوق القول خواستار بازداشت خاتمی توسط پلیس انگلیس بودند. منبع : بی بی سی
  • Job Market

    محیط کاری ایران خصوصا در حوزه علوم انسانی آدم ها را بد عادت می کند. برای این که کارها تخصصی نیست و واقعا آن قدر مهم نیست که شما روی چه حوزه ای کار کرده باشید. همین که یک مدرک دکترا داشته باشید کافی است تا کلی کار بهتان پیش نهاد شود. اگر هم روی موضوعی متمرکز باشید به راحتی می توانید تغییر حوزه کار بدهید چون سطح کارها آن قدر بالا نیست که نشود به سرعت آن را یاد گرفت. ایران که بودم یش نهادهای عجیب و غریبی به من می شد که مثلا بروم در یک پروژه آی.تی یا منابع انسانی یا طراحی ساختار سازمانی یا بازاریابی مشاور شوم یا در کارگاه های آموزشی تدریس کنم. برایشان مهم هم نبود که من اصلا در این حوزه های خاص تخصص و تبحر و حتی دانش فراتر از مباحث پایه ندارم! در حوزه کارهای آکادمیک و پژوهشی علوم انسانی هم وضع یک جوری بدتر از این هم هست. به لطف برنامه های سال های اخیر آن قدر مرکز تحقیقاتی و بودجه پژوهشی این ور و آن پیدا شده و آن قدر آدم شناخته شده کم است که شما هر حوزه ای از یک رشته را کار کرده باشی بلاخره یک پروژه ای می گیری و مشغول می شوی یا فوقش به حوزه های دیگر سرک می کشی. بازار کاری که من در اروپا دیده ام درست برعکس است. کارهای پژوهشی یا مشاوره ای که برای دارندگان مدرک دکترا و فوق لیسانس امکان پذیر است کاملا تخصصی و دقیقا تعریف شده است و اگر روی آن موضوع تز ننوشته باشی یا تعداد خوبی مقاله چاپ نکرده باشی اصلا درخواست کارت را نگاه نمی کنند. خلاصه این طوری نیست که بروی و بگویی آقا من خیلی خوب و باهوش و پرکارم. لطفا کار به من بدهید و نتیجه اش را ببینید. این...ادامه مطلب ...
  • صحبت از راه دور

    کنفرانس از راه دور یکی از فعالیت هایی است که دوستان مجموعه فرهنگی هنری تهران انجام می دهند. در این کنفرانس ها که به صورت هفتگی برگزار می شود هر بار یکی از ایرانیان خارج از کشور صحبت می کند. این بار هم نوبت من شده و قرار شده که راجع به “تحصیل در رشته اقتصاد و آینده شغلی آن” صحبت کنم. دوستان از من خواسته اند که اطلاعات مربوط به این سمینار را در وبلاگ بگذارم. زمان : یک شنبه ۱۴ آبان (۵ نوامبر) ، ساعت ۱۶:۰۰- ۱۷:۳۰ به وقت تهران مکان : خیابان شریعتی، رو به روی بهار شیراز، مجموعه فرهنگی هنری تهران (سینما ایران)، تلفن ۷۷۶۴۱۱۲۵- ۷ خلاصه صحبت : در سال های اخیر دانش جویان ایرانی، اقتصاد و رشته های مرتبط با آن را به عنوان یکی از گزینه های جذاب برای ادامه تحصیل در نظر گرفته اند. با وجود این گرایش به نظر می رسد که تقاضا برای اقتصاد دانان توان مند در داخل ایران در ۱۰ سال گذشته هم واره بر عرضه آن غلبه داشته است.در نتیجه این رشته می تواند به عنوان یکی از گزینه های جذاب برای کسانی که قصد فعالیت در بازار کار آینده ایران و خارج از آن را دارند مطرح باشد. در این جلسه من ابتدا یک ایده کلی در مورد اهداف وبرنامه تحصیلی یک دوره معمول اقتصادی برای حضار ارائه خواهم کرد و سپس در مورد شغل های احتمالی برای اقتصاد دان در حوزه های عمومی و خصوصی بحث خواهم نمود. پ.ن : نمی دانم چرا؟ ولی نگاه من به بازار کار اقتصاددانان در داخل ایران خوش بینانه تر از بقیه دوستان است.
  • تناقض رفتاری

    بسیاری از ما حاضریم دارایی های مان (مثلا ماشین یا خانه یا حتی بدنمان) را بیمه کنیم یا مثلا پول بیش تری بدهیم و ضبط صوت با گارانتی بخریم. معنی این کار چیست؟ معنی اش این است که ما افراد ریسک گریزی هستیم و دوست داریم با پرداخت مقداری هزینه بیمه ریسک را از زندگی مان دور کنیم. در مقابل همان بسیاری از ما حاضریم در بورس ایران سرمایه گذاری کنیم یا بلیط بخت آزمایی (خدای نکرده سوء تفاهم نشود منظورم برگه ارمغان بهزیستی است!) بخریم. معنی این رفتار چیست؟ ما افراد ریسک پذیری هستیم. خرید هم زمان بیمه و دارایی های ریسکی یکی از تناقض های رفتاری جالب در بین آدم ها است که توسط فریدمن و سویج صورت بندی شده است. هرچند در ادبیات جدید نظریه تصمیم راه حل هایی برای رفع این پاراداکس رفتاری ارائه شده است ولی به هر حال فکر کردن به این تناقض جالب است. پ.ن : من البته جزو آن ” ما ” نیستم چون ترجیحات خودم را می شناسم و می دانم که به لحاظ مالی کاملا ریسک گریز هستم. بنابراین فقط بیمه می خرم و هرگز و هرگز در هیچ سرمایه گذاری ریسکی وارد نمی شوم.
  • خانه بزرگ ما

    خانه دو نفری جدید ما این جا ۵۲ متر است. من وقتی تهران دانش جو بودم یک خانه همین قدری داشتم که وقتی ازدواج کردیم یک لحظه هم به زندگی در آن جا فکر نکردیم چون خیلی کوچک بود. الان این خانه ۵۲ متری برای ما کاملا کافی است. اتاق نشمین را به دو منطقه دست راستی ها و دسته چپی ها تقسیم کرده ایم و هر منطقه کتاب خانه ها و میز کار خودش را دارد. یک کاناپه راحتی هم داریم که من رویش دراز می کشم و کتاب می خوانم و گاهی شب ها رویش خوابم می برد. دو نفری روی همین کاناپه می نشینیم و فیلم می بینیم. به جای عسلی های شیک ایرانی یک سری میز سبک چهار گوش سفید” ده یورویی” خریده ایم که هم به جای میز پذیرایی استفاده می شود، هم لپ تاپ رویش می گذاریم و فیلم می بینیم و هم کاغذهای من روش است و الخ. مهمان هم که داریم چهار نفر روی همین کاناپه می نشینند و اگر خواستند شب بمانند کاناپه باز شده برای دو نفر جای خواب دارد. تازه در این خانه ۵۲ متری آش پزخانه مستقل هم داریم و یک حمام بزرگ که دو برابر حمام ایران است و یک دست شویی و یک اتاق که دقیقا اتاق خواب است. یعنی فقط یک تخت و تعدادی کمد داخلش جا می شود و نیم متر جا باقی می ماند که ازش رد شوی. داخل آشپزخانه میز غذاخوری داریم که اگر مهمان بیاید منتقل می شود وسط اتاق و تبدیل به میز شام می شود و صندلی هایش هم تبدیل به اسباب نشستن. این کل زندگی ما است که تمام وسایل چوبی و برقی و پلاستیکی و غیره اش را به کم تر از ۱۵۰۰ یورو خریده ایم. خیلی هم در این خانه راحتیم و کلی هم جا اضافه...ادامه مطلب ...
  • لینک موسیقی

    آهنگ نرینه (نارینه؟) کار گروه کامکارها جزو موسیقی های بسیار محبوب من و مریم است که خوب طبیعتا توسط مریم کشف و معرفی شده است. امشب دوباره ویدئوش را نگاه کردیم و گفتیم شما را هم در سرخوشی اش شریک کنیم.
  • بازهم در مزیت رشد ناگهانی جمعیت !

    بحث شکم هرم جمعیتی که شد یاد موضوعی افتادم که چند سال پیش به عنوان یکی از تبعات این موضوع یاد می شد. فرضیه این بود که چون سن ازدواج برای زن و مرد در ایران حدود سه سال تفاوت دارد – میانگین سن ازدواج برای مردان حدود ۲۷٫۵ و برای زنان حدود ۲۴٫۵- افزایش ناگهانی در تعداد متقاضیان ازدواج مربوط به یک نسل باعث عدم تعادل در این بازار خواهد شد. در مقطع اول این عدم تعادل، ما با تعداد زیادی دختر متولد سال های ۵۹ تا ۶۲ مواجه خواهیم بود که در نسلی که به طور عرفی سن ازدواجشان با این دختران هماهنگ است (پسرهای متولد سال های قبل از ۵۹) به اندازه کافی مرد متقاضی ازدواج وجود ندارد. در شوک بعدی پسر های متولد آخر شکم هرم جمعیتی یعنی سال های بین شصت و پنج تا شصت و هشت با کم بود هم سر بالقوه در نسل بعد از برنامه کاهش جمعیت مواجه خواهند شد. یادم هست آن موقع مرحوم افشین جعفری دو مقاله اثرگذار نوشت و این موضوع را روی هر جمعیتی نشان داد. متاسفانه اصل مقاله ها را روی شبکه پیدا نکردم. الان چند سال از زمان طرح آن فرضیه ها گذشته است و ما به شوک اول عدم تعادل نزدیک شده ایم. دوستانی که روی این مسایل کار می کنند می توانند به تر بگویند که واکنش جامعه و نتایج واقعی این عدم تعادل ها چه بوده است. موضوع پیچیده تر می شود وقتی به این واقعیت توجه کنیم که بنا بر عرف عجیب ما “متاسفانه” اکثر زنان در ایران عموما نقش فعال در انتخاب هم سر ندارند و لذا قدرت چانه زنی آن ها برای تطبیق با شرایط جدید و مثلا تصمیم به ازدواج با پسر های هم سن خود کم خواهد بود. هر چند پسرهای آخر شکم جمعیتی هم خوش شانس نخواهند...ادامه مطلب ...
  • توضیحی بر پست قبل

    چون فضای سرمقاله روزنامه محدود است مجبورم خلاصه بنویسم ولی چون در وبلاگ فضای بیش تری برای گفت و گو هست فکر کردم این مقدمه را بنویسم. شاید خواندن آن قبلا از خواندن اصل مقاله مفید واقع شود. اگر با فضای ادبیات اقتصادی آشنا باشید احتمالا حس کرده اید که بحث سیاست گذاری اقتصادی معمولا سه نوع کشور را در بر می گیرد. اولین سطح معمولا به کشورهای توسعه یافته مربوط است و مسایل اصلی در آن مدیریت چرخه های تجاری و به تبع تورم و بی کاری است. ادبیات رایج اقتصاد کلان عمدتا مرتبط با چنین فضایی است. سطح دوم مربوط به سیاست گذاری اقتصادی در اقتصادهای در حال گذر است که در آن علاوه بر مسایل سطح اول موضوعاتی مثل خصوصی سازی، بازسازی بازارهای مالی، آزادسازی اقتصاد و جذب سرمایه خارجی نیز مطرح است. نهایتا سطح سوم وارد فضای اقتصاد توسعه می شود که زبان آن به طور سنتی کمی متفاوت تر از بقیه اقتصاد است. این حوزه از یک طرف تحت نفوذ متفکران چپ است و از سوی دیگر با ادبیات حوزه هایی مثل جامعه شناسی آمیخته است. مسایل اقتصاد توسعه عموما مربوط به کشورهایی است که در آن ها نهادها و زیرساخت های پایه اقتصاد اساسا شکل نگرفته اند و ساختار تولید هم بسیار ابتدایی است. لذا متخصصان به دنبال راه های نسبتا ساده ای می گردند که بتوانند بازده تولید در اقتصادهای به شدت فقیر این کشورها را بهبود بخشند. من نمونه ای از این راه های ساده را در اصل مقاله ذکر کرده ام. نکته بسیار کلیدی از دید من که سعی کرده ام در مقاله به آن اشاره کنم خلطی است که برخی در داخل ایران بین وضع ما و وضع کشورهایی که ادبیات اقتصاد توسعه متناسب با آن ها است مرتکب می شوند. این گروه از افراد با الهام گرفتن از ادبیات...ادامه مطلب ...
  • اعتبارات خرد و ساختار اقتصاد ایران

    موافقان این سیاست ضمن اشاره به تجارب موفق برنامه‌های اعتبارات خرد در کشورهای آفریقایی و جنوب آسیا الگوهای مشابهی را برای ایران توصیه مي‌کنند. مشکل این توصیه‌ها عدم توجه به تفاوت‌هاي عظیم بین ساختار اقتصادی‌- اجتماعی ایران با کشورهايی از این دست است. چنین اشتباهی البته منحصر به این گروه نیست و برخی از جامعه‌شناسان‌، متخصصان توسعه و حتی بعضی نهادهای بين‌المللی، بین ساختار اقتصادی ایران به عنوان یک اقتصاد در حال گذر و ساختار کشورهای فوق که عمدتا در گروه کشورهای بسیار کم توسعه قرار مي‌گیرند، تمایز لازم را قائل نمي‌شوند. ایران جامعه‌اي است شهرنشین (بیش از 65درصد) با جمعیتی با تحصیلات بالا که کشاورزی بخش مهمی از اقتصاد آن را تشکیل نمي‌دهد (حدود ده درصد کل تولید ناخالص ملی) و این سهم رفته رفته هم کمتر مي‌شود، با معیار قدرت خرید درآمد سرانه ایران در ردیف متوسط و بعد از کشورهای رده دوم اروپای شرقی قرار مي‌گیرد. چنین درآمد سرانه‌اي در کنار ظرفیت‌هاي صنعتی و زیرساخت‌هاي نسبتا گسترده و حجم عظیم سرمایه انسانی در حوزه‌های مختلف ایران را کاملا متمایز از کشورهایی مي‌کند که بخش عمده جمعیت آنها روستایی هستند و اقتصاد آنها تا حد زیادی متکی بر تولیدات ساده بخش کشاورزی است. بخش عمده جمعیت این کشورها حتی از دسترسی به پایه‌اي‌ترين امکانات دنیای مدرن مثل آب سالم، تلفن یا برق محروم هستند و فناوری تولید آنها در حد امکانات قرن‌هاي گذشته است. ضمن این که درآمد سرانه آنها بین یک پنجم تا یک دهم ایران است. در چنین کشورهایی اعطای اعتباراتی در حد چند صد دلار مي‌تواند به یک‌باره فناوری تولید در بخش کشاورزی را متحول کرده و منجر به افزایش قابل توجه در بازده بخش کشاورزی یا صنایع روستایی مرتبط با آن شود. توجه کنید که منظور از تحول در فناوری، مواردی نظیر استفاده از پمپ آب، تلفن روستایی، موتور برق و دستگاه خرمن کوبی است. فناوری‌هايي که سال‌هاي سال است که در اکثریت قریب به اتفاق روستاهای ایران امری معمول است. این موضوعی درست است که بخش کشاورزی ایران با بهره‌وري به مراتب كمتر از متوسط جهانی فعالیت مي‌کند و تحول در بهره‌وري این بخش مي‌تواند به رشد اقتصادی کمک قابل توجهی کند، ولی این واقعیت را هم باید مد نظر داشت که ارتقا از سطح موجود به سطحی بالاتر با تکیه به وام‌هاي خرد چند صد‌هزار تومانی ممکن نیست. وام‌هايي در این حد سال‌ها است که در کشور موجود است. صنعت کشاورزی ایران متناسب با بقیه بخش‌هاي اقتصادی کشور نیازمند یک تحول جدی در روش‌هاي مدیریتی، اقتصادی و فنی است که تامین مالی و مدیریت آن از عهده کشاورزان خرده پا خارج است. در سطحی که اقتصاد کشور ما قرار دارد شرکت‌هاي بزرگ کشت و صنعت و فناوری‌هاي روز دنیا در بخش‌هاي مختلف زنجیره تولید مي‌تواند بازده بخش کشاورزی را دگرگون کند. تاسیس و اداره چنین شرکت‌هايي اتفاقا نیاز به سرمایه‌گذاري‌ گسترده و منابع مالی کلانی دارد که ظاهرا مسوولان کشور علاقه‌اي به اعطای آن از طریق سیستم بانکی ندارند. این نکته در مورد سایر بخش‌هاي اقتصاد کشور نیز صادق است. صاحبان ایده‌هایی مثل توسعه روستا محور یا مدعیان تحول عمیقی که طرح‌هاي مشابه مي‌تواند در کشور ایجاد کند به این واقعیت مهم توجه نمي‌کنند که رشد اقتصادی جدی برای کشوری در سطح ما مستلزم گسترش بخش‌هايي با ارزش افزوده بالا است. ارزش افزوده بالا هم جز در صنایع با فناوری بالا و شرکت‌هاي تولیدی با مقیاس و سطح کار جهانی ایجاد نمي‌شود. رونق چنین صنایعی در گرو گسترش وام‌هاي خرد نیست، بلکه نیازمند گسترش بازارهای مالی، نهادهای مالی ریسک پذیر، بانک‌هاي سرمایه‌گذاري‌ خصوصی و حضور سرمایه گذاران حرفه‌اي بزرگ در اقتصاد است.
    ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها