سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد در مورد پیشینه تحولات نرخ ارز قبلا فراوان نوشته شده است و وارد آن نمیشویم. در این سرمقاله روی این سوال متمرکز میشویم که آیا نرخ ارز دوگانه اساسا اهداف سیاستگذاری مورد نظر را تامین میکند یا نه؟ لازم است در مقدمه گفته شود که بسیاری از منتقدان نرخ دوگانه یا کسانی که مدافع بیچون و چرای افزایش نرخ ارز هستند یک جنبه خاص از اقتصاد ایران را نادیده میگیرند. در اقتصاد ایران به خاطر فقدان ابزارهای پولی فعال (مثل اوراق خزانه) سیاستگذار اهرمهای ضعیفتری برای کنترل تورم دارد. لنگر نرخ ارز در این بین به عنوان یکی از ابزارهای ممکن برای کنترل تورم عمل میکند و مطالعاتی هم در گذشته تاثیرگذار بودن موردی آنرا نشان دادهاند. در واقع سیاستگذار در مواجهه با مساله نرخ ارز با بدهبستانی (Trade-off) مواجه است. یک طرف این بدهبستان رساندن نرخ ارز مرجع به میزانی است که صنایع داخلی را از رقابت خارجی محافظت میکند (و لذا بیکاری را کنترل میکند) و طرف دیگرش حفظ قیمت ارز در سطحی است که با افزایش عرضه کالاهای ارزان خارجی از افزایش قیمتها جلوگیری میکند و رفاه مستقیم مصرفکنندگان را تضمین میکند. به دلیل این ماهیت دوگانه لذا شاید چندان بدیهی نباشد که در همه شرایط افزایش نرخ ارز بهترین تصمیم از دید «بهینه اجتماعی» باشد. با دنبال کردن استدلال قبلی اگر عرضه ارز در بازار داخل در حدی بود که بانک مرکزی قادر به دفاع از نرخ ارز مرجع مورد نظر میبود (یعنی به همه متقاضیان به میزان مورد نظر ارز تعلق میگرفت) هدف کنترل تورم از طریق پایین نگاه داشتن نرخ ارز تامین میشد. ولی میتوان نشان داد که در شرایط فعلی اقتصاد ایران عرضه ارز ترجیحی به واردکنندگان ممکن است تاثیری روی رفاه مصرفکننده نهایی نداشته باشد و صرفا رانتی باشد که به واردکنندهای که به این نرخ دسترسی دارد...
ادامه مطلب ...