• بانک داری اسلامی و صکوک: بخش دوم

    اوراق مشارکت ایران (تا جایی که من می دانم ) در داخل منتشر می شوند. دولت مالزی برای اولین بار در سال 1992، اقدام به انتشار صکوک در بازارهای بین المللی کرد (به مبلغ 600 میلیون دلار). صکوک از دیدگاه ناظر بیرونی، فرقی با بقیه اوراق قرضه ندارند. صکوک هم نرخ بهره ای از پیش تعیین شده را قول می دهد. در مورد مالزی، این نرخ بر پایه لیبور(نرخ بهره بین بانکی لندن ) بود، به علاوه مقداری بالاتر به دلیل ریسک خاص هر کشور. عملا نرخ کوپن( سود ماهانه یا سالانه ...) صکوک مالزی، فرق خاصی با کوپن اوراق قرضه دیگر آن کشور نداشت. اما در مدارک قانونی، کوپن صکوک مالزی، به یک ساختار حقیقی فیزیکی ربط داده شده است تا شبهه ربا از بین برود. ساختارصکوک مالزی، صکوک الاجاره است، به این معنی که پرداخت ها به عنوان اجاره بها هستند. دولت مالزی برای تامین مالی، تعدادی از ساختمان هایش را به یک شرکت میانی می فروشد. آن شرکت با انتشارصکوک، اقدام به جمع آوری مبلغ خرید کرده است که این مبلغ به دولت مالزی داده می شود. بلافاصله دولت مالزی آن ساختمان ها را از شرکت میانی اجاره می کند ودر مقابل در فواصل زمانی مشخص، به آن شرکت اجاره میپردازد و آن شرکت میانی هم به نوبه خود، اجاره را به صورت کوپن صکوک، هر شش ماه به کسانی که صکوک را خریده اند، میپردازد. درزمان بازپرداخت وام (در این مورد پس از 7 سال )، دولت مالزی موظف است که آن ساختمان ها را از شرکت میانی به قیمت اولیه بازپس بخرد. به این ترتیب، شرکت میانی، اصل وام را دریافت کرده و به صاحبان صکوک باز می گرداند. اگر از خرید و فروشهای میانی آن ساختمان ها صرف نظر کنیم مثل این است که دولت مالزی مبلغی وام گرفته، سودهای مشخصی در بازه های زمانی مشخص پرداخته و در نهایت هم اصل وام را پس داده است. دولت های دیگری هم صکوک الاجاره های مشابه این ساختار، در بازار بین المللی منتشر کرده اند (علاوه بر تعدادی صکوک در داخل) از جمله پاکستان (500 میلیون دلار )، قطر (700 میلیون دلار)، بحرین و حتی ایالت (؟) ساکسونی-آنهالت آلمان (100 میلیون یورو). به اجرا درآوردن، شرعی کردن، قانونی کردن و ارایه چنین ساختارهایی آن قدرها هم ساده نیست. درحالی که تعداد زیادی وکیل مشغول ریزه کاری های قانونی آن هستند، هیاتی متشکل از متخصصان شرعی باید تایید کنند که آیا ساختار موردنظر شرعی هست یا نه. ملاک های شرعی بودن در کشورها و فقه های مختلف فرق دارد و آنچه در مالزی مورد تایید است، ممکن است در دوبی نباشد. مثلا اینکه کوپن ها ظاهرا مربوط به اجاره بها هستند ولی درواقع بر اساس نرخ بهره کشورهای غربی تعیین شده اند، زیاد نکته قابل دفاعی نیست. وقتی قرار است اوراق قرضه در داخل کشور منتشر گردد، مسایل قانونی آن ساده تر است ولی وقتی در بازارهای بین المللی این کار صورت میگرد، باید بر مبنای یک سیستم قانونی مورد اعتماد باشد و با استانداردهای بین المللی همخوانی داشته باشد. این طور است که صکوک بین المللی معمولا بر اساس قانون انگلیس یا آمریکا تنظیم میشوند. همان طور که گفته شد بر خلاف اوراق قرضه معمولی، صکوک باید به شکل یک نوع سهم در یک پروژه یاساختمان یا کالای حقیقی تنظیم شده باشد. در اوراق قرضه معمولی، اگر قرض گیرنده قانونا ورشکست شود، صاحبان اوراق چیزی نصیبشان نمیشود، ولی در صکوک که به صورت سهم دریک پروژه (یا ساختمان یا ...) است، باید حقوق صکوک داران را در ورشکستگی دقیقا مشخص کرد. تا به حال چنین ورشکستگی ای اتفاقی نیافتاده است و درنتیجه هنوز این مکانیسم ها برای صکوک تست نشده اند. شاید به این دلیل است که شرکت های رتبه بندی بین المللی (مثل مودی و...) به صکوک هر کشور یا شرکت، همان رتبه اوراق قرضه متداول همان کشوریا شرکت را می دهند. در حال حاضر، اکثر صکوک مورد انتشار، از طرف شرکت ها است نه دولت ها. یک دلیل آن است که دولت های حوزه خلیج فارس به دلیل دلارهای نفتی نیاز زیادی به قرض کردن ندارند و بقیه دول اسلامی هم به دلایل سیاست های مالی نمی توانند بی رویه قرض کنند. از طرف دیگر، رشد اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس و نیاز زیاد به سرمایه گذاری در پروژه های زیربنایی و ساخت و ساز، باعث نیاز به سرمایه برای تعداد انبوهی شرکت خصوصی و نیمه خصوصی شده است. دولت ها تاکنون حدود 10میلیارد صکوک بین المللی و شرکت ها حدود 50 میلیارد منتشر کرده اند. تنها در نیمه اول سال 2007، شرکت ها 11میلیارد از این صکوک منتشر کردند. برخی مثال ها عبارتند از دوبی پورتز آتوریتی ، الدار پروپرتیز و نخیل گروپ (هرکدام 3.5میلیارد دلار ). اکثر صکوک جدید به خاطر ماهیتشان و همین طور تمایلات متفاوت ، بجای صکوک الاجاره به صورت صکوک المشارکه یا صکوک المضاربه منتشر میشوند که در آن قرض گیرنده و سرمایه گذار با نسبت ها و حقوق متفاوتی وارد قرارداد سرمایه گذاری می شوند. برخی ازصکوک جدید بالا امکان تبدیل شدن به سهام هم دارند. اکثر این صکوک با همکاری بانک های معتبر بین المللی مثل کردیت سویس، بارکلیز و... و همکاری یک بانک محلی مثل بانک ابوظبی تنظیم شده و در بورس های منطقه ای یا بین المللی به فروش می رسند. همه آن ها در ظاهر، شبیه اوراق قرضه متداول به نظر می آیند (و برای سرمایه گذاران معمولی قابل فهم هستند) و سودی شبیه اوراق قرضه معمولی ارایه می کنند ولی از لحاظ قانونی واز طریق معاملات بینابینی گاه پیچیده، طوری طراحی شده اند که منطبق بر یکی از فرم های موردقبول فقهی باشند. اکثرا نظر بر این است که به دلیل رشد کشورهای حوزه خلیج فارس و نیاز شرکت های خصوصی آن جا به سرمایه و همین طور به دلیل وفور دلارهای نفتی در آن جا، لااقل تا چندین سال انتشار صکوک شرکت ها با قوت ادامه خواهد داشت. به دلیل وفور دلارهای نفتی و تمایل مردم به سرمایه گذاری اسلامی در حال حاضر انتشارصکوک (حتی با وجود مخارج قانونی وفقهی و...) تا حدی به صرفه تر از اوراق قرضه معمولی است. از مشکلات این بازارها، مسدود بودن نقدینگی (ایلیکوییدیتی) است که در مواقع بحران، فروش و تغییر پورتفولیوهای شامل صکوک اسلامی را غیرممکن یا بسیار هزینه زا می کند. بحرین با انتشار اوراق کوتاه مدت تر، تا حدی سعی در بوجود آوردن لیکوییدیتی کرده است و امیدواری هست که با رشد و تکامل بیشتر این بازار، این مشکل کمتر شود. نظرات در مورد ماهیت و هدف بانکداری اسلامی و چگونگی اجرای آن بسیار متنوع است . درحالی که اهل عمل، هم وغم خود را بر شبیه سازی تمام ابزارهای مالی متداول، از طریق بازسازی آنها در فرمهای موردقبول فقه قرار داده اند (به تازگی مساله هجینگ و درایوتیوها و…)، صاحب نظران دیگری معتقدند که فرم به تنهایی هدف نبوده و نباید باشد و تنها بازسازی فرم، به پدیده های غیر قابل دفاعی می انجامد (مثل مساله بهره در اکثر صکوک که در مثال صکوک الاجاره تشریح شد). یکی ازصاحب نظران مدافع این نگاه، دکتر محمود الجمل است که کرسی پروفسور اقتصاد اسلامی در دانشگاه رایس را داراست. او که در واقع یک استاد اقتصاددان است با بررسی دقیق تمام متون فقهی قدیم سنی و شیعه و با نگاهی به یافته های اقتصاد و روان شناسی اقتصاد، نگاه عمیق تری به ممنوعیت های اسلامی در زمینه اقتصاد می کند و فرم ها را تنها روشی می داند که دین خواسته است از طریق آنها به هدف خاصی برسد. او پیشنهادهای دیگری برای انطباق با آن مفاهیم در دنیای مدرن و فرم های مدرن دارد. پروژه کار آموزی من در صندوق جهانی پول، که با همکاری و نظارت یکی از محققان آن جا انجام شد، شامل آشنا شدن با ادبیات موضوع، جمع آوری داده و انجام تحقیق در مورد رفتار قیمتی صکوک ، مقایسه آن با اوراق قرضه معمولی و تایین میزان دایورسیفیکیشنی (تنوع) بود که افزودن این اوراق به یک پورتفولیوی شامل اوراق قرضه معمولی ایجاد می کند. معیار ما برای اندازه گیری ریسک، ولیو ات ریسک (VaR) است و با استفاده از سه روش محاسبه مختلف و شبیه سازی نشان دادیم که اگر سرمایه گذار، حاضر به پذیرش ریسک خرید اوراق قرضه کشوری باشد با درنظر گرفتن صکوک، مقدار ریسکش تا حد قابل ملاحظه ای پایین می آید که به دلیل رفتار قیمتی متفاوت صکوک است. حالا نتیجه ما به خاطر خیلی مسایل و شرایط، از جمله ایللیکویید بودن نسبی صکوک، به نظر من اما و اگر زیاد دارد ولی خوب یک قدم اولیه است. من با مضیقه های تامین مالی دراز مدت شرکت های ایرانی آشنا نیستم ولی به طور کلی اگر این تامین مالی به جای فروش سهام بخواهد از طریق انتشار قرض (چه اوراق قرضه معمولی وچه صکوک) در داخل کشور باشد نیازمند قانونمندی و ساختارهای نظارتی قوی و شرکت های رتبه بندی حرفه ای است تا قادر به قیمت گذاری مناسب این اوراق و کنترل بعدی اثرات عدم توانایی احتمالی بازپرداخت وام ها بر روی اقتصاد باشند. تحت شرایط مناسب سیاسی که بانک های خارجی مایل و قادر به همکاری با شرکت های ایرانی باشند انتشار صکوک از طریق بازارهای مالی حوزه خلیج فارس می تواند فرصت خوبی برای استفاده از منابع مالی موجود آنها باشد. مراجع این مقاله من است اگر دوست دارید ببینیدش: مقدمه کوتاه خوبی دارد از کل ماجرای صکوک. همینطور مراجعش هم لیست خوبی است از کلی مقاله و مطلب در این زمینه. کتاب محمود الجمل بهترین وعمیق ترین کتابی است که من تا بحال در مورد مفهوم اقتصاد اسلامی دیده ام. کمی متنش ثقیل است ولی پر از ایده ها و اطلاعات جدید است که بسیار ارزشمندش میکند بخصوص که بسیاری از مطالب این رشته تکرار حرفهای همدیگر است. Islamic Finance Law, Economics and Practice by Mahmoud A. El-Gamalمیتوانید صفحه اول کتابش را بخوانید. ایده جالبی مطرح میکند که نشانی از نگاه نویسنده به کل ماجرا است. اینجا. کتاب دکتر عباس میرآخور وزمیر اقبال کتابی جامع است .هم به جنبه های عملی و هم نظری نگاه دارد. دکتر میرآخور از صاحبنظران مشهور این رشته است. An Introduction to Islamic Finance: Theory and Practice (Wiley Finance) by Zamir Iqbal), Abbas Mirakhor گوگل و ویکیپدیا!
    ادامه مطلب ...
  • از نویسنده مهمان: بانک داری اسلامی و صکوک

    یا متاسفانه در ایران مطالب دندان گیر و عمیق در مورد این سوال ها وجود ندارد یا من خوب نگشته ام ویا در جستجوهای اولیه ازفرط حرف های تکراری و مبهم خسته شده ام . در هرصورت دوره کارآموزی در صندوق جهانی پول بر روی پروژه ای در این مورد، فرصتی فراهم کرد که یک بار دیگر این سوال ها برایم مطرح شود و این بار خوشبختانه همراه با دسترسی به منابع بیشتر و فرصت آشنایی با صاحبنظران این زمینه ها. برخلاف ایمیل دسته جمعی ای که چند هفته پیش از طرف دانشگاه شریف به من رسید و با افتخار و هیجان خبر از "اولین" کنفرانس و کارگاه بین اللملی فاینانس اسلامی در دانشگاه شریف میداد، تا به حال صدها نوع از این کنفرانس ها در کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای جنوب شرقی، آمریکا و اروپا برقرار شده است. هرچند ایران (وتا حدی سودان) از اولین کشورهایی هستند که بانکداری اسلامی را در سطح وسیع ملی برپا کردند، بانکداری اسلامی از قبل از انقلاب ایران در حال نشو و نما بود. به طور مثال بانک اسلامی فیصل که سرمایه اصلی آن از دلارهای نفتی عربستان بود، توسط شاهزاده سعودی محمدبن فیصل، در سال 1977 (1356) شروع به کار کرد. رشد این نوع بانک ها در 20 سال گذشته بسیار سریع بوده است که قسمتی از آن به دلیل پیوستن کشورهای اسلامی بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس، به جریان رو به رشد اقتصادی جهان و در نتیجه نیاز به خدمات مالی بیشتر است. این نیاز همراه با پیوندهای دینی از عوامل رشد بانکداری اسلامی شده است. همچنان، انبوه دلارهای نفتی در منطقه همراه با علاقه مسلمانان منطقه به سرمایه گذاری آن ها در فعالیت های اقتصادی اسلامی از مهم ترین عوامل جلوبرنده فاینانس اسلامی است. در حال حاضر بیش از 300 موسسه مالی در جهان به ارایه خدمات مالی و سرمایه گذاری های منطبق برقوانین اسلام می پردازند. سرمایه این بانکها در سال 2005 حدود 500 میلیارد دلار تخمین زده شد (برای مقایسه، درآ مد ملی ایران حدود 190 میلیارد درسال است ) و انتظار می رود تا سال 2010 از مرز 1 تریلیون بگذرد. با توجه به درآمد نفتی هنگفت در حوزه خلیج فارس و علایق مذهبی ساکنان آن، این بخش از صنعت بانکداری می تواند بالقوه بخش بسیار سوددهی باشد. با درنظر گرفتن این پتانسیل و همین طور رشد تعداد مسلمانان مهاجر در غرب (بخصوص انگلیس)، در حال حاضر بسیاری از بانک های مهم جهان از جمله سیتی، اچ اس بی سی، استاندارد چارترز بانک و... هم خدمات بانکداری اسلامی به مسلمانان ارایه میکنند. تعدادی از شرکت های اروپایی و آمریکایی هم با در نظر گرفتن این مساله، در مواردی به جای چاپ اوراق قرضه متداول، اوراق مشارکتی براساس فقه اسلامی منتشر کرده اند تا بتوانند با فروش آنها به بانک های اسلامی و مسلمانان به کسب سرمایه لازم بپردازند. باز هم به دلیل انبوه دلارهای نفتی و کم بودن فرصتهای سرمایه گذاری اسلامی، برای این شرکت ها به صرفه تر بوده است تا به جای رو آوردن به سرمایه گذاران متداول، به جذب سرمایه از منابع اسلامی بپردازند. بانک های اسلامی به جمع آوری سپرده، (عمدتا) از سرمایه گذاران مسلمان میپردازند و بسته به نوع کارشان، به کار سرمایه گذاری یا ارایه خدمات مالی می پردازند. بانکهای سرمایه گذاری اسلامی معمولا به سرمایه گذاری در بورسهای مختلف جهان می پردازند و ملاک آن ها در انتخاب سهام شرکتها هرچند متفاوت از یکدیگر است معمولا از این قرار است که آن شرکت ها نباید در کار تولید و تجارت شراب، اسلحه ، قمار و .... باشند و درآمد آنها نباید ازبهره پول باشد (یا کمتر از %30در آمد آنها یا حدی مشابه). این نوع از فعالیت های اقتصادی اسلامی بسیار مشابه سرمایه گذاریهای اخلاقی یا گرین(مدافع محیط زیست ) است که در دهه اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است. بخش دیگری از این بانک های اسلامی به ارایه خدمات تامین مالی به متقاضیان می پردازند. اینجاست که مساله بهره (واضح تر) پیش می آید. روند متداول و مورد قبول اکثریت این است که بهره اگر صرفا به خاطر قرض دادن پول باشد، حرام است . آنچه حرام نیست، این است که کسی پول را برای اجرای یک پروژه تولیدی یا ساخت و ساز یا خرید کالای سرمایه ای قرض بگیرد. از نظر فقهی و همچنین در ثبت قانونی این نوع قراردادها، این قرض بیشتر به صورت مشارکت در آن پروژه است تا صرف قرض. در نتیجه ی اجرای آن پروژه، قرض دهنده (یا به عبارتی شریک ) درصدی از سود پروژه را به عنوان سهمش برمی دارد. درنتیجه، سود، ناشی از بازدهی یک پروژه است، نه سود صرفا به خاطر قرض دادن پول، و این ساختار از لحاظ فقهی قابل قبول است. یکی از بخش های فاینانس اسلامی که بسیار سریع درحال رشد است منتشر کردن اوراق مشارکت برای تامین مالی پروژه هاست، چه برای تامین مالی دولتها و چه شرکتهای خصوصی. اوراق مشارکت اسلامی، صکوک نامیده می شوند (جمع صک، کاغذی که در گذشته نقشی شبیه چک را بازی میکرده است). در بخش دوم این نوشته به مفهوم صکوک و خلاصه ای از یافته های مقاله خودم اشاره می کنیم.
    ادامه مطلب ...
  • آربیتراژ نرخ بهره: قسمت آخر

    گفتیم که ریسک ناشی از سرمایه گذاری در کشور با بهره بالا از طریق وام کشور بهره پایین از تغییرات نرخ ارز می آید. حال علاقه مند هستیم ببینیم که قیمت واقعی (محقق شده) ارز در آخر دوره چه نسبتی با قیمت قراردادهای آتی (معلوم در اول دوره) دارد. به همان مثال قبل برگردیم. دلار ۱۰۰۰ تومانی امروز برای تحویل در سال آینده ۱۱۴۲ است (و با استدلال فقدان آربیتراژ غیر از این هم نمی تواند باشد). لذا اگر کسی بخواهد سود قطعی کند (به قول یکی از دوستان خودش را بیمه کند) دقیقا همان حق بیمه ای را می پردازد که سودش را صفر می کند ولی اگر بیمه نکند (قرارداد آتی نخرد) چه بلایی سرش می آید؟ یعنی اگر دلار را ۱۰۰۰ تومان بخرد و با آن تفاوت بهره ۵% و ۲۰% سرمایه گذاری کند فکر می کند با چه نرخ ارزی باید وام دلاری اش را پس بدهد؟ اجازه بدهید قیمت امروز ارز را با S1 و قیمت سال بعد را با S2 و قیمت آتی را با F نشان دهیم. به خاطر وجود ریشه واحد مجبوریم مساله را کمی پیچیده تر فرموله کنیم: Log (S2 / S1) = a + B . Log (F/ S1) + e برگردیم به اول کار. فرضیه شاخص نرخ ارز می گوید که اگر نرخ بهره یک کشور بالاتر باشد (مثلا ایران در مقابل آمریکا) قیمت نرخ ارز در سال آینده طوری تعیین می شود که امکان سودآوری را از بین ببرد. این یعنی این که ارزش آتی ارز کشوری که نرخ سود ظاهری (معمولا به خاطر تورم بالاتر) بالاتری دارد افت می کند (یعنی مثلا دلار گران می شود) تا سود ناشی از تفاوت نرخ بهره را از بین ببرد. پس در این صورت F-S دارد این تفاوت را منعکس می کند. (در این مثال ما S=1000 و F=1142 است)....ادامه مطلب ...
  • معمای آربیتراژ نرخ بهره: بخش سوم

    یک بار دیگر تعریف آربیتراژ را مرور کنیم: کسب سود “قطعی” مثبت (یا به زبان ریاضی p(x>0)>0) با هزینه صفر. تاکید کردیم که هر جا که پای ریسک (ولو اندک) در میان باشد مفهوم آربیتراژ از بین می رود و جایش را به بحث تبادل ریسک و بازده می دهد. حال به داستان آربیتراژ فرضی بین ایران و آمریکا یا اتریش و سوییس برگردیم. از ریسک ناشی از ورشکستگی بانک ها و دولت ها صرف نظر کنیم و فرض کنیم که هر دو نرخ ۵% و ۲۰% کاملا بدون ریسک است. با این همه یک ریسک بزرگ این وسط هست و آن هم ریسک جهش نرخ ارز در خلاف جهتی که مطلوب ما است. مثلا سرمایه گذاری را فرض کنید که ۱۰۰۰ دلار وام گرفته و به ریال تبدیل کرده و آخر سال ۱٫۲ میلیون تومان پول دارد. حال اگر نرخ ارز یک باره به جای ۱۰۰۰ تومان قبلی جهش کرده و ۱۳۰۰ تومان بشود او تمام سود قبلی اش را از دست می دهد (چون باید برای بازپرداخت ۱۰۵۰ دلار وامش رقمی بالاتر از کل موجودی ریالی اش خرج کند). در عوض اگر نرخ ارز از ۱۰۰۰ به ۸۰۰ تنزل کند وضع او از قبل هم بهتر می شود. چنین موقعیتی در سرمایه گذاری دو طرف را موقعیت باز (پوشش داده نشده) می گویند. چه طور ریسک موقعیت باز را از بین ببریم؟ یک راهش این است که تضمینی برای نرخ ارز آخر سال پیدا کنیم و راه عملی آن هم قراردادهای آتی بود که قبلا معرفی شد. من اگر در همان لحظه تبدیل دلار به ریال (اول سال) بروم و یک قرارداد آتی تبدیل ریال به دلار (وضعیت معکوس قبلی) به قیمت مشخص بخرم ریسک را از بین برده ام چرا که قراردادی تضمین شده با نرخ مشخص برای تبدیل ریال هایم به دلار در آخر سال دارم....ادامه مطلب ...
  • معمای آربیتراژ نرخ بهره: قسمت دوم

    هجوم ناگهانی برندگان جایزه نوبل و بعد از آن هم تکاورها باعث شد تا در بحث بحث معمای آربیتراژ نرخ بهره وقفه ایجاد شود که از دوستان عذر می خواهم. حالا بر می گردم سراغ همان معمای قبلی: چه طور می شود که نرخ بهره ایران و آمریکا ۸-۱۰ درصد اختلاف داشته باشد و نرخ ارز هم عملا در طی ۷-۸ سال ثابت باشد و سوداگران به این اقتصاد هجوم نبرند. این سوالی بود که من در دنیای بیرون دیدم و وقتی رفتم سراغ ادبیات دیدم من اولین کاشف این ماجرا نیستم و قضیه سال ها است که به عنوان یک معما (ولی با اسم دیگری) در ادبیات مطرح است و بحث های بسیار مفصلی در مورد آن شده است. چون صورت بندی مساله در ادبیات به نوع نوشتن من کمی فرق دارد (هر چند هر دو نهایتا یک پدیده را بحث می کنند) اول سعی می کنم مساله را کمی روشن تر کنم. اولا دقت فرمایید که من صحبت از نرخ بهره “بدون ریسک” کردم یعنی مثلا اوراق قرضه در آمریکا و اوراق مشارکت دولتی (و نه شهرداری) در ایران را مد نظر دارم که در ده اخیر و در عمل هیچ کدامشان با ورشکستگی (Default) منتشرکننده شان رو به رو نشده اند. ضمن این که هر دو دارایی به شدت نقدشونده (Liquid) هستند. لذا بحث برخی دوستان مبنی بر “ریسک سرمایه گذاری در ایران” جواب چندان قوی برای این معما نیست. ما صحبت از سرمایه گذاری در پروژه ها در ایران نکردیم بل که بحثمان اوراق مشارکت دولتی بود که تجربه دنیا نشان می دهد که دولت ها فقط در شرایط بحران های بسیار حاد ممکن است از بازپرداخت تعهدشان در قبال آن سرباز بزنند. حالا بگذارید یک مفهوم جدید را معرفی کنیم و آن هم قیمت آتی (Forward Rate) است که چیز خاصی نیست جز قیمت یک...ادامه مطلب ...
  • زندگی و زمانه تکاورها: قسمت آخر

    همان روزی که بحث تکاورها بود گپ تلفنی لذت بخشی با دوست قدیمی ام احسان احسانی که الان در دفتر مادرید شرکت مشاوره ای معروف اکسنچر کار می کند داشتم و ازش خواستم که چیزی بنویسد. می دانستم سرش شلوغ است ولی از طرفی هم دوست داشتم نظراتش را داشته باشم. احسان هم نامردی نکرد و به عنوان یک مشاور حرفه ای این پرزنتیشن تفصیلی را در مورد مهارت های مشاوران درست کرد که باید با دقت آن را خواند. آخرین توصیه ها را هم از زبان حاج یاسر رهروانی دانشجوی دکترای مدیریت در دانشگاه کویینز و یکی از تکاورانی که من هر وقت قرار بود جایی را فتح کنیم خبرش می کردم بخوانید.: به نظر من باید یک دسته بندی در نظرات ارائه شده تا الان ارائه کنیم. بعضی از نظرات ارائه شده مرتبط با کارآیی (Efficiency) چریک های مدیریتی (چای داغ: یاسر به خاطر روحیه آنارشیستی عبارت چریک را به تکاور ترجیح می دهد) و برخی دیگر مرتبط با اثربخشی (Effectiveness). بحث روی کارایی طولانی است و می شود بر اساس کانتکست های مختلف رنگ و وزنشون را کم و زیاد کرد. اما به نظر من مهم ترین فاکتورها و مشخصات یک چریک که باید بحث شود مربوط به اثربخشی است که به نظر من به درون افراد مربوط می شود و اهمیت بالاتری هم دارد. ۱) تعهد: به نظرم اولین و مهم ترین نکته همینه که حامد گفت. در واقع منظورم “تعهد” یک چریک به دادن خروجی مفید است. این مفید بودن به راحتی توسط خود فرد فهمیده می شود (چای داغ: این نکته جالبی است چون خیلی ها از حربه “خوب تعریف نشدن کار” به عنوان بهانه ای برای فرار از مسوولیت خروجی بهره می برند). این امر مستلزم جدایی علایق از کار است. بر خلاف مورد شماره شش حامد من معتقدم که یک چریک ممکن...ادامه مطلب ...
  • زندگی و زمانه تکاورها: شماره سه

    امیرحسین ولی قزوینی (مدیرعامل شرکت پیوند مدیریت): خلاصه خصوصياتي كه يك تكاور از نظر من بايد داشته باشه به دو دسته عمده تقسيم ميشه: يكي خصوصيات ذاتي و اخلاقي و ديگري قابليت هاي حرفه اي (كه اكتسابي هم هست). خصوصيات ذاتي و اخلاقي مثل: 1) سطح IQ و EQ 2) ميزان اعتماد به نفس 3) قابليت اعتمادپذيري و اعتمادسازي 4) نحوه رفتارهاي اجتماعي و ارتباطات بيروني 5) نحوه رعايت اصول و قواعد اجتماعي و عمومي 6) ميزان مطالعه عمومي و كتب و مقالات مرتبط 7) نظم و ترتيب درانجام كارها و امور شخصي 8) تعهد كاري و ارائه ضمانت اخلاقي در كار 9) پشتكار و تلاش مظاعف براي يادگيري بيشتر 10) قابليت مشاركت طلبي و همكاري گروهي 11) افتادگي و فروتني به جاي غرور كاذب 12) كنجكاوي، نوآوري و خلاقيت 13) ساير هنرها و توانمنديهاي شخصي خصوصياتي حرفه اي مانند: 1) ميزان دانش و توانمندي تخصصي و اطلاع از علوم و موضوعات جديد 2) توانايي تحليل و درك موقعيت و شرايط دنياي واقعي 3) تجزيه و تحليل مسائل و ارائه نتايج آن به صورت مستند و ارائه پيشنهاد و نظر 4) ارائه نتيجه و جمع بندي موضوعات كاري و نوشتن گزارش 5) توانايي ايجاد و ترسيم مدل ذهني از مسائل و موضوعات جديد 6) ميزان توانمندي بر روي زبانهاي تخصصي 7) ميزان توانمندي بر روي كامپيوتر و اينترنت 8) نحوه بيان و استفاده از فنون مذاكره 9) توانايي سوال كردن و پاسخ شنيدن 10) ارتباط با كارفرما و همكار و مدير و نترسيدن از نحوه ارتباط 11) هيچ يك از پارامترهاي سرعت، كيفيت و هزينه را فداي ديگري نكند. 12) اصرار به دريافت حقوق و دستمزد بالا نكند بلكه از طريق ايجاد ارزش افزوده بيشتر، كارفرما را راضي به پرداخت بيشتر كند. 13) متمركز روي كار باشد و وقتي خارج از محل كار هست سعي كند بيشتر به زندگي شخصي توجه كند. 14) عادت به مستندسازي و آرشيو اطلاعات و تجارب داشته باشد و در صورت نياز سريعا به آنها دسترسي پيدا كند. 15) اطلاعات فني در مورد كاري كه انجام مي دهد را بداند. ************************************************************************************** عیسی پیله ور (مشاور مدیریت): حامد عزيز، تكنيكها و توصيه هاي خوبي مطرح كرده ايد ... و هر چند ديدگاهم در مورد مشاوره مديريت با ديدگاه شما تفاوتهائي دارد (احتمالا مخالفش نباشيد ولي اولويتها و وزن آيتمها تفاوت دارد) ولي چند نكته را يادآوري مي كنم: اول اينكه تيم مشاوره نقشهاي متفاوتي دارد و توانائيهاي اعضا و بويژه ليدر كلي با هم متفاوت است كه ظاهرا شما به اعضا تيم پرداخته ايد. دوم اينكه كليد اصلي موفقيت اثربخش بودن فعاليتها و خروجيها براي حل مسئله و نياز كارفرماست. (لذا و)سوم اينكه بهترين كار را شروع كار از تهيه درفت گزارش نهائي به كارفرما مي دانم. در فرصت بهتري اگر مايل بوديد ديدگاه و روش خود را مطرح مي كنم كه به تكميلش كمك كنيد. ************************************************************************************** علی سرزعیم (کارشناس ارشد اقتصاد و سرمقاله نویس دنیای اقتصاد): حامد در مورد حرفه اي بودن يا به تعبير خودش تكاور بودن نكات خوبي را نوشته ولي به نظرم بيشتر كسي را مدنظر قرار داده كه اولا در حوزه مدیریت كار مي كند و ثانيا بيشتر در شركت هايي مشغول به كار هستند كه تحقيقات تخصصي نمي كنند. يعني هر روز يك جور پروژه سراغشان مي آيد يا گير مي آورند و آنها بايد بتوانند از پس آن برآيند. لذا آدم هاي فوق العاده منعطفي را نياز دارند تا اين نيازهاي متنوع را برآورده سازد. من حرفه اي بودن را صرفا در مورد پژوهشگري اقتصاد در نظر دارم و براي چنين شغلي اين معيارها را در نظر مي گيرم. 1) در عرصه آكادميك و در عرصه كارهاي كارشناسي و اداري نيز يك نوشته ناقص و كوچك بهتر از صدساعت حرف زيباست. لذا بايد در اولين زمان ممكن مقصود را نوشت و مكتوب كرد. مكتوبات مي ماند ولي حرف ها فراموش مي شود. لذا يك كارشناس حرفه اي اقتصاد با نوشتن مانوس است. زياد مي نويسد و دستش به نوشتن باز است. وبلاگ نوشتن يا مقالات مكرر نوشتن در روزنامه راه مناسبي براي روان شدن نگارش است. 2) يك كارشناس حرفه اي با اصول ويرايش آشناست. من تقريبا ندرتا كسي را ديدم كه سراغ كلاس ويرايش برود. به همين دليل اكثر متن هايي كه مي خوانم سرشار از اغلاط ويرايشي است. متاسفانه اصول نگارش درست به طور عام و نگارش علمي و نگارش اداري (گزارش اداري، صورتجلسه نويسي، نامه اداري نويسي) به طور خاص در دانشگاه هاي ما آموزش داده نمي شود. لذا زمان زيادي صرف مي شود تا افراد چنين چيزهايي را ياد بگيرند. اگر نيم نگاهي به تزهاي فوق ليسانس (از جمله تز خودم) و حتي دكترا بياندازيم و به اين اشكالات توجه كنيم سردرد مي گيريم. 3) يك كارشناس حرفه اي قطعا خود تايپ انجام مي دهد. زمان اينكه چيزي را دستي بنويسي و بعد بدهي تا تايپ شود گذشته است. فرد بايد تايپ فارسي و انگليسي خوبي داشته باشد. 4) يك كارشناس حرفه اي بايد در زمينه ارائه مطلب يعني درست كردن پاورپوينت هاي خوب و ارائه شفاهي مهارت داشته باشد. پاورپوينت درست كردن مهارت مهمي است كه نبايد صرفا كار با اين نرم افزار را ملاك گرفت. مقصود اين است كه بتوان از ابزار گرافيكي براي انتقال مفاهيم استفاده كرد. اين كار نياز به آموزش دارد. كو استاد؟ كو كلاس؟ مهارت ارائه شفاهي كه خود مهارت سخت تر و ديرياب تري است. مجهز بودن به اشعاري از مثنوي و لطايفي كه مقصود را به خوبي برساند قطعا در اقناع كنندگي تاثير بينهايت دارند. "واقعا دو صد گفته چون نيم ضرب المثل نيست" 5) يك كارشناس حرفه اي بايد زبان خوبي داشته باشد. بخش بزرگ كار ما خواندن مطالب انگليسي است. 6) يك كارشناس حرفه اي اقتصاد بايد مرتب روزنامه هاي اقتصادي، گزارش هاي فصلي و ماهانه و سالانه بانك مركزي را بخواند. به طور مستمر به گزارش هاي اقتصادي مربوط به ايران كه توسط نهادهاي بين المللي عرضه مي شود را نگاه كند. 7) به اعتقاد من نمي شود نيم نگاهي به جهان نداشته باشيم. لذا خواندن ادواري گزارشهاي مربوط به رشد اقتصاد جهاني و وضعيت قطب هاي اقتصاد جهاني ضروري است. دكتر هادي صالحي اصفهاني در ايران كه بود مي گفت مرتب اكونوميست را از اين لحاظ مطالعه مي كند. 8) يك كارشناس حرفه اي بايد مجموعه اي از آمار و ارقام را حفظ باشد. اگر كسي در مورد بودجه دولت، سهم ماليات ها، درآمد سرانه، حجم نقدينگي و مسائلي از اين دست سوال كرد اطلاعاتي داشته باشد. 9) يك كارشناس حرفه اي بانك اطلاعات خوبي در طول زمان فراهم مي آورد تا در زمان مقرر بتواند به سرعت از آنها استفاده كند. اين مسئله خصوصا در ايران كه دست يابي به آمارهاي ابتدايي كار دشواري است اهميت زيادي دارد. 10) يك حرفه اي بايد سايت هاي تخصصي اقتصاد را روي اينترنت بشناسد و بتواند نياز خود را سريعا در آنها جستجو كند. تاكيد مي كنم كه جستجو در گوگل ابدا كافي نيست. 11) يك حرفه اي بايد سازمان هاي اقتصادي ايران و نهادهاي وابسته به آنها را بشناسد. تا جاي ممكن سري به آنها زده باشد. در هر سازمان يكي دو نفر را بشناسد تا وقتي كه نيازي مطرح شد بدون اينكه به دنبال درخواست نامه رسمي براي مراجعه باشد نيازش را به سرعت با يك تلفن برآورده سازد. 12) يك كارشناس حرفه اي اقتصاد بايد اهل فن در اين حوزه را در ايران بشناسد و بداند كه هر كس در چه حوزه اي وارد است و چگونه مي توان نيازهاي تخصصي را از افراد گوناگون طلب نمود. 13) آشنايي با نرم افزارهاي اقتصادسنجي و كمي رياضي براي يك حرفه اي اقتصاد ضروري است. داشتن اين نرم افزارها و آشنايي با نحوه بكارگيري آنها واجب عيني نيست گرچه سطح كارهاي كارشناسي در ايران معمولا پايين تر از آنست كه كسي رگرسيون انجام دهد. 14) يك توصيه صحيح اما بدون كاربرد در ايران اين است كه بايد رياضيات خوبي داشت و سريع بتوان يك مدل ساخت و مقصود را از طريق مدلهاي رياضي بيان كرد. فعلا كه از اين حرفها در ايران خبری نیست 15) من خواندن وبلاگ هاي اقتصادي خصوصا آنها كه توسط اساتيد ممتاز خارجي نوشته مي شود را جدا توصيه مي كنم. به نظرم به اين شكل آدمي مفاهيم را بهتر مي فهمد و بهتر آنها را هضم مي كند. طبيعي است كه خواندن كتاب هاي اقتصادي كه هر از چندگاهي يكي از آنها گل مي كند قطعا در باز شدن فكر و يافتن درك بهتر نسبت به منطق اقتصادي موثر است. با اين تدابير هميشه عينك اقتصاد بر چشم شما خواهد بود حتي اگر سركار نباشيد و به تفريح برويد! تمام نكات فوق با اين فرض بود كه كاري براي شما تعيين شده و قرار است بتوانيد آن را خوب انجام دهيد. اما ابعاد ديگري هم مطرح است كه ربطي به چگونگي انجام كار ندارد: 1) يك حرفه اي تلاش مي كند تا در يك حوزه تخصصي كار كند تا به اين تخصص شناخته شود و مزيت پيدا كند. متاسفانه اين امر جز از طريق كار كردن در سازمان هاي دولتي و استخدام دائمي ممكن نيست. 2) يك نكته ساده و بديهي اما مهم. من از تجربه استخدام كردن فهميدم كه ما ايراني ها رزومه درست كردن را بلد نيستيم. تقريبا از روي نحوه رزومه درست كردن افراد مي توان حرفه اي بودن آنها را به خوبي تخمين زد. يك حرفه اي رزومه خوبي دارد و دائما آن را بروز مي كند. منظور از خوب قالب آنست نه محتوا. 3) حرفه اي فاصله خود را با روشنفكر خيالباف و كلي گو، مديران حراف و متملق، سياست مداران شارلاطان، كارمند كارشناس نما و بي سواد حفظ مي كند.
    ادامه مطلب ...
  • باز هم دویچه وله

    امسال مریم در لیست کاندیداهای دویچه وله است. من پارسال مبارزه انتخاباتی چندانی نکردم ولی فکر کنم به خاطر همسر باید به میدان بیایم. پس وعده ما پای صندوق های رای! 🙂
  • زندگی و زمانه تکاورها: شماره دو

    مجتبی لشگربلوکی (دانشجوی دکترای مدیریت) معتقد است که ضعف ها ناشی از نظام آموزشی ضعیف و بی انگیزه بودن خودمان برای بهبود است: (متن او توسط چای داغ اندکی تلخیص شده است). 1) مهارت تفکر خود را تقویت کنید. افراد بسيار باهوشی که به خاطر عدم پرورش توانمندی های تفکر خود دچار فلج فکری شده اند در بازار پر است! مهارتهای تفکر در سرعت و کيفيت تحليل و تصميم بسيار موثر است. شما شايد به صورت ذاتی در اين زمينه استعداد داشته باشند اما مطالعه و تمرين در اين زمينه باعث جهت دهی به استعدادهای شما خواهد شد. در درس های دانشگاهی هم به شما انديشه را ياد می دهند نه روش های انديشيدن. به موارد زیر فکر کنید: مهارت تفکر خلاق (تفکر جانبی)، مهارت تفکر منطقی و نقدی (منطق صوری و مغالطات)، مهارت تفکر سيستمی، مهارت تفکر استراتژيک، مهارت تفکر ارزشی (حل مساله و انتخاب هوشمندانه)، مهارت تفکر استعاری، تفکر جامع – عقلايي، ديگر مهارت¬های تفکر (مهارت های تفکر فلسفی، تفکر فازی، تفکر رمز انديشانه، تفکر ناب، کوانتومی، تفکر انتقادی و موشکافانه، سيستماتيک و ...)، من کمی در مورد اين مهارت ها تلاش کرده ام و حاصل آن در سايت شخصی من هست. 2- جای درسی در حوزه تئوری¬های تصميم گيری و تکنيک¬های کمی و کيفی تحليل و تصميم¬گيری و متدولوژی (روش¬شناسی حل مساله) بسيار خالی است. يک تکاور در هر مقامی در هر لحظه ای درگير يک مساله تصميم يا يک فرصت تصميم است. اما در طول دوران تحصيل بصورت پراکنده، ناکافی و غير جامع و غير کاربردی در مورد تصميم و تصميم گيری چيزهايي می خواند، اما....... 3- روش شناسی تحقيق حرفه ای و نه لزوماً علمی: ما معمولاً ادب علمی – حرفه ای نداريم. حرف مفت زياد می زنيم. خواندن روش تحقيق و متدولوژی علوم ما را مودب می کند. ادب کار علمی با مطالعه در اين زمينه ها افزايش مي يابد. اين درس نقش و کارکرد بسيار اساسی در فهم علم، متون علمی يا حرفه ای، کاربرد متون علمی دارد. باعث می شود فارغ التحصيلان مديريت/ مهندسی صنايع و ... دقيق تر، عميق تر، علمی تر حرف بزنند، تحقيق کنند و مشاوره بدهند. و در ضمن با اصول انتشار نتايج علمی آشنا شوند. با تفاوت های کار علمی و حرفه ای آشنا شوند. و در مورد آنها گفته نشود که چشم شان را می بندند و دهن شان را باز می کنند و هر چه می خواهند می گويند!!!! 4- طراحی سيستم¬ها و روش¬ها: يک درس/ مهارت بسيار کاربردی که جايش در دروس کاربردی خالی است. روش های طراحی يک سلسله فرم، چک ليست، دستورالعمل، راهنما، فلوچارت بصورت سيستماتيک و سيستميک که در هيچ درسی بدان اشاره نمی شود در حالی که در دنيای واقعی يکی ار بديهی ترين توانمندی های لازم برای يک تکاور است!! 5- توانايي مفهوم سازی تجارب خود برای استفاده در پروژه های بعدی 6- درصد تکاورها بايد بين رشته ای مطالعه داشته باشند (پراکنده خوانی کنند) اما درون رشته ای کار کنند (پراکنده کاری نکنند) 7- توانايي تجزيه و تحليل های مالی (اگر در سطح بنگاه کار می کنيد) و توانايي تجزيه و تحليل های اقتصادی اگر در سطح ملی کار می کنيد. *************************************************************************************** محمد مروتی (دانشجوی دکترای اقتصاد در تگزاس): 1) قاعده ۸۰-۲۰ را به خاطر داشته باشيد. یکی از مصادیق آن این است که ۸۰ درصد ارزش خروجی شما حاصل ۲۰ درصد از فعالیت شماست. وقت را روی آن قسمتهای کم اهمیت تر هدر ندهید. 2) اگر دنبال اين هستيد که کار ايده آل انجام دهيد بايد ايده آل گرايي خام را کنار بگذاريد! بسياری از کسانی که ميشناسم برای آنکه کار ایده آلی تحویل دهند آنقدر روی مراحل اوليه وقت ميگذارند که هميشه موعد تحويل کار را از دست ميدهند. يک خروجی ناقص بهتر از يک خروجی ايده آل است که به موعد نرسد. 3) عمده فعالیتهای ذهنی را میتوان هم به صورت فعال انجام داد و هم منفعل. فعال یعنی اینکه مثلا وقتی یک مقاله میخوانید نکات مهم را پیدا کنید٬ خلاصه تهیه کنید٬ نقد بنویسید... منفعل یعنی اینکه فقط بخوانید و بگذرید. سعی کنید منفعل نباشید. فعال مطالعه کردن مثل حل کردن مساله رياضی است و منفعل مطالعه کردن مثل خواندن متن درس رياضی. 4) قورباغه را قورت بده! وقتی در مواجهه با کاری دچار سردرگمی و آشفتگی هستيد بهترين کار اين است که به جای اتلاف انرژی ذهنی در مورد چگونگی شروع کار٬ آن را شروع کنيد ******************************************************************************** نیما نامداری (بی نیاز از معرفی): 1) كتابي هست به نام قورباغه را قورت بده، حرفش اين است كه اگر مثلا امروز چند كار هست كه حتما بايد انجامشان دهيد و سخت ترين آنها قورت دادن يك قورباغه زنده است حتما اولين كاري كه ابتداي روز انجام مي‌دهيد قورت دادن همان جناب قورباغه باشد. با اين پيشنهاد شديدا موافقم. تكاورها اول سراغ بخش مشكل كار مي‌روند. اين هم امكان مي‌دهد كه اصلاح برآوردهاي زماني و مالي بهتر و سريعتر انجام شود هم اعتماد به نفس براي مابقي فعاليتها را بيشتر مي‌كند. 2) هم نسلان ايراني من هر چقدر خوب حرف مي‌زنند بد مي‌نويسند. با زبان فارسي بيگانه‌ايم و جملاتمان نا مفهوم است. يك تكاور بايد بتواند سليس و خوشخوان بنويسد. دقت كنيد ادبي و زيبا منظورم نيست. گزارش پروژه جاي پيچيده نويسيها و آرايه‌هاي ادبي زائد نيست. پيشنهاد من براي بهبود نگارش مطالعه مستمر ادبيات داستاني است. 3) چقدر وحشتناك است وقتي كه دنبال سند يا گزارشي مي گردي و نمي تواني پيدايش كني. بارها براي من پيش آمده كه ايده‌اي در ذهنم جرقه زده اما براي پروراندن آن نتوانتستم بقيه مستندات پروژه را پيدا كنم. مستندات (كاغذي و الكترونيكي) راحت گم مي‌شوند. در قفسه‌ها، در كامپيوترها، در شاخه‌هاي فايل سرور شبكه، در ايميلها و در انبوه نسخه‌ها و ويرايشها. از آن بدتر وقتهائي است كه براي يك كار جديد احتياج به مستندات پروژه‌هاي قبلي دارم يا مي‌خواهم براي نوشتن پروپوزال از مدلها و تجربه‌هاي قبلي استفاده كنم اما آنها را پيدا نمي‌كنم. منظم باشيد و سعي كنيد مديريت مستندات را جدي بگيريد. 5) سليقه شخصي است اما افرادي را كه اهل نوشتن بر روي كاغذ و استفاده از فرد ديگري به عنوان تايپيست هستند خيلي جدي نمي‌گيرم. دقيقا مثل افرادي كه براي يك ارتباط رسمي و حرفه‌اي همان آي دي ياهو را مي‌دهند كه شبها با دوستانشان چت مي‌كنند. فكر كنيد مديركل يك اداره مهم در يك وزارت‌خانه‌، براي ارسال يك گزارش اين آدرس را به من داد: yahosein2000@... 6) بي هيچ اغراق من آدم موفقي نديده‌ام كه صبحها دير از خواب بيدار شود (مشاغل روشنفكرانه را لطفا فراموش كنيد). نمي‌دانم در هواي صبح گاهي چه رازي است كه آدم را به هيجان مي‌آورد كارائي را بالا مي‌برد و قدرت ذهن را چند برابر مي‌كند. به خصوص اگر با سازمانهاي دولتي سروكار داريد ناچاريد سحرخيز باشيد چون آنها فقط تا ظهر كار مي‌كنند، ژستهاي تا شب كار كردن و اضافه‌كاري دولتيها را جدي نگيريد! 7) يك تكاور جوان جاه‌طلب است اما حسود نيست. ميل به پيشرفت و بالاتر رفتن در ساختار پروژه را داشته باشيد اما از موفقيت همكارتان حرص نخوريد. در كنار همكاران قوي است كه شما هم قوي خواهيد شد. 8) دموكراسي را براي مديريت پروژه خلق نكرده‌اند. در پروژه وزن نظر آدمها يكسان نيست. يك تكاور بايد تصور واقع‌بينانه‌اي از جايگاه خودش داشته باشد اين جايگاه البته مي‌تواند با گذر زمان تغيير كند. اگر جايگاه واقعي خودتان را بدانيد بهتر مي‌توانيد با تيم پروژه ارتباط برقرار كرده و خودتان را در معرض تجربه‌هاي جديد قرار دهيد.
    ادامه مطلب ...
  • زندگی و زمانه تکاورها

    5) منظم باشید. اگر ده ها فایل از اینترنت پیدا می کنید قطعا در دل آن ها گم خواهید شد. اگر منظم باشید همین کار اندکتان برای تیم خروجی مهمی است. 6) تکاورها همیشه کارشان را دوست دارند و با کارشان حال می کنند. اگر انگیزه نداشته باشید نمی توانید 20 ساعت مداوم روی یک پروژه کار کنید و اگر نتوانید این کار را بکنید تکاور نمی شوید. بنابراین سراغ کارهایی بروید که شخصا لذت می برید. جذاب ترین کار دنیا برای من این است که یک موضوع بهم بدهند و بگویند هفته بعد برای عده ای مدیر راجع به تحلیل آن صحبت کاربردی کن. چون با این کار حال می کنم حتی موقع خواب هم دارم سخن رانی و مدل هایم را اصلاح می کنم. 7) مهارت های ارائه را یاد بگیرید. اصلا کار سختی نیست و یک سری اصول دم دستی دارد. ممکن است ایده های خوبی داشته باشید ولی اگر نتوانید آن را روشن به بقیه منتقل کنید جدی گرفته نمی شوید. 8) خودتان را به کار با اشکال و نمودارهای مفهومی عادت دهید. یکی از بزرگ ترین مهارت های تکاوران خلق مدل های مفهومی برای مساله ای است که روی آن کار می کنند. مدل مفهومی به شما اجازه می دهید تا نتایج را جمع بندی کنید و با بقیه گفت و گوی موثر برقرار کنید. تا می توانید در حوزه کار خودتان مدل های مفهومی متنوع بخوانید و ببینید دیگران چه گونه یک مساله پیچیده را با چند متغیر کلیدی جمع بندی می کنند. فراموش نکنید که بدتر چیز این است که فقط یک مدل مفهومی ساده و همه گیر را بشناسید و همه چیز را در قالب آن توضیح دهید. 9) "کتاب های" درسی دوره لیسانس و کتاب های آموزشی رشته مدیریت را خیلی جدی نگیرید. آن ها مقدمه قضیه هستند. مقاله بخوانید و مقاله بخوانید و مقاله بخوانید. مورد کاوی هم زیاد بخوانید. کتاب آدم را کلیشه ای و ملانقطی می کند و مقاله آدم را پخته و فرهیخته. اقتصاد استثناء است. در اقتصاد متون اساسی (مثل اقتصاد خرد مس کولل) اگر خوب خوانده شوند آدم را عمیق می کنند. 10) با گوگل و کتاب خانه رفیق باشید. وقتی دستور کاری را تحویل گرفتید اول فورا بروید سراغ جست و جوی پیش رفته گوگل و در عرض 10 دقیقه پاورپوینت های آن حوزه را سریعا مرور کنید. این طوری دیدتان خیلی خوب می شوید. فراموش نکنید که نباید در این حد توقف کنید و گرنه یک کارفرمای هوشمند بدجوری حالتان را می گیرد. 11) برای خواندن گزارش های تولید شده توسط مشاوران و متخصصان دیگر حریص باشید. هر جا که دستتان رسید گزارش های مشاوران خوب را بخوانید و الگوبرداری کنید. اگر رفقایی در شرکت های مشاوره دیگر دارید بهشان سر بزنید و گزارش هایشان را تورق کنید و از روی کردشان بیاموزید. 12) خودتان را عادت دهید که وقتی روی یک سازمان یا یک موضوع خاص کار می کنید چه طور در عرض یک ساعت دید جامعی از آن به دست آورید. یاد بگیرید که در هر مساله ای متغیرهای کلیدی چیست که باید در نیم ساعت اول آن ها را شناخت. این مهارت مهمی است که آدم به مدیر یا کارفرمایش نشان دهد که نکته را گرفته است. 13) خلاق باشید. تنها تکاور غیرخلاق تکاور مرده است. متاسفانه این یکی کمی ذاتی هست ولی قطعا می شود تا حدی بهبودش داد. ذهنتان را آزاد بگذارید و به جنبه های دیگر فکر کنید که در ذهن مدیر یا کارفرمایتان نبوده و واجد ارزش است. 14) با مدیرتان دائم در ارتباط باشید. سعی کنید هر روز خروجی تولید کنید و به بحث بگذارید تا هم او حس کند که شما در حال جلو رفتن هستید و هم شما مسیر اشتباه نروید. 15) چون چکش یک تئوری (مثلا سیستم دینامیک) را یاد گرفته اید همه دنیا را میخ نبینید. به تئوری ها و ابزارهای مدل سازی متعدد مسلط باشید تا سرجایش از ابزار مناسب استفاده کنید. دانستن ابزارهای مدل سازی عمیق و کاربردی شما را در بین مشاوران محبوب می کند. از کلیشه های کتاب درسی پرهیز کنید و سعی کنید فلسفه و فروض مدل ها را خوب بدانید. 16) به مکانیسم مرور همکارانه (Peer Review) به شدت اتکا کنید. هر کاری را قبل از تحویل به مدیر به همکارانتان بدهید تا بخوانند و تا می توانند ایراد بگیرند. به غلط های جزیی حساس باشید. شیطان در جزییات لانه می کند. مدیران خروجی کار بدون ایراد را دوست دارند. 17) اول کار سعی کنید یک ماکت یا مدل از کل مسیر برای خودتان ترسیم کنید. بعد بروید سراغ خروجی که باید تحویل مدیرتان بدهید و آن خروجی را در ذهن خودتان شبیه سازی کنید. بعد مسیر استنتاج معکوس (Backward Induction) را طی کنید و ببینید از الان چه کار باید بکنید که به آن خروجی برسید. 18) هر چه زبان و رایانه بدانید باز هم کم است. اگر اقتصادی هستید هر چه ریاضی بدانید باز هم کم است. باید در جست و جوی اینترنتی و بانک های داده و درست کردن صفحات اچ تی ام ال و الخ حرفه ای باشید. 19) حریص و تنبل نباشید. اگر قرار است بابت پروژه ای پول مشخصی بگیرید و نفرساعت مشخصی صرف کنید همان قدر کار کنید. طبع آدم از کار گریزان است و دوست دارد با ساعت کم تری کار را سرهم بندی کنید. جلوی خودتان را بگیرید. این را شعار همیشگی خودتان بکنید که " اندکی پول کم تر بگیر و اندکی بیش از مقدار مقرر کار کن". 20) دوراندیش باشید. از محیط های اداری پرهیز کنید ولو این که وام مسکن و مجتمع تفریحی و حقوق بی دردسر و بن و اینترنت پرسرعت داشته باشد. کسی در اداره تکاور نمی شود. سعی کنید کارراهه خودتان را از شرکت های کوچک و جاهایی که شما را در معرض کارهای پرچالش و پیچیده و فسفرسوز قرار می دهد شروع کنید. ذهن تکاور باید ورزیده باشد. این جوری خیلی سریع رشد مهارتی پیدا می کنید. 21) تکاوران باید از بقیه تکاوران یاد بگیرند. کارهای پردرآمد ولی آبکی را به کارهای سخت و کم پول که به شما اجازه کار کردن زیر دست یک تکاور کهنه کار را می دهد ترجیح ندهید. 22) اعتماد به نفس داشته باشید. لزوما مدیر شما چیز زیادی راجع به کاری که به شما سپرده است ندارند (همکاران فعلی و آتی بنده لطفا سوء استفاده نفرمایند :) ) بنا براین خود را به کلمات کلیدی و سرنخ های مدیرتان محدود نکنید. 23) اعتماد به نفس داشته باشید و مرتبا نگویید من که چیز خاصی راجع به موضوع نمی دانم. سعی کنید حداکثر چیزی که می دانید و می اندیشید را مرتب روی کاغذ بیاورید و تحویل دهید. 24) خودتان را عادت بدهید که از کلمات مد روز (Fads) خوشتان نیاید. این کلمات به درد سوسول های بخش بازاریابی می خورد. تکاور باید "تئوری" و مفهوم (Concept) زیاد بداند و نه اصطلاح. 25) با حرفه تان زندگی کنید. وقتی بیرون محل کار هستید و باید در صف اتوبوس و نان معطل شوید یا مجبورید در مهمانی خسته کننده ای شرکت کنید ذهن خود را متوجه مساله ای که رویش کار می کنید بکنید و ایده هایتان را یادداشت کنید. لطفا این توصیه را در زمان رانندگی فراموش کنید وحواستان به ماشین ها باشد. 26) متمرکز باشید. متمرکز باشید. متمرکز باشید. هیچ آدم پراکنده و شلخته ای تکاور نمی شود. روی یک حوزه بمانید و با اتکا به تجربه هایی که روی هم می اندوزید تکاور شوید. بعید نیست که این کار در کوتاه مدت درآمد شما را کم کند ولی در بلندمدت موفق می شوید. 27) کتاب های کاربردی و جدید و منتشر شده توسط ناشر معتبر خارجی در رشته های اطراف حوزه خودتان (مثلا جامعه شناسی و روان شناسی و حقوق) بخوانید تا ذهنتان باز باشد. اگر مدیریتی هستید این برایتان حکم نان شب را دارد. تکاور باید عمیق باشد. فلسفه تحلیلی زیاد بخوانید ولی لباس فلسفه قاره ای را موقع ورود به شرکت مشاوره کاملا از تن به در کنید. 28) این یکی شاید ترجیح شخصی من است ولی به نظر من یک تکاور باید سریع باشد و معطل نکند. ببینید چه طور می توانید تند و سریع کار کنید. اگر تند کار کنید نه تنها می توانید بابت کم کردن نفر ساعت پروژه طلب پول بیش تر بکنید بل که باید پاداش بزرگی به خاطر کاستن از بار مدیریتی پروژه هم درخواست کنید. 29) شبکه ارتباطی قوی داشته باشید. وقتی صورت مساله ای را تحویل گرفتید آن را با رفقای خردمندتان مطرح کنید و ایده بگیرید. این یکی از اولین کارهایی است که در اول هر پروژه باید بکنید. 30) در هر ارتشی تکاوران چند مهارتی هستند. شما باید متمرکز روی یک حوزه ولی دارای قابلیت های متعدد باشید. در زمینه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات خبره باشید. یاد بگیرید مصاحبه گر خوبی باشید. در این زمینه کتاب بخوانید. روش های تحقیق کمی و کیفی را بشناسید. نرم افزارهای تحلیل داده را مسلط شوید و الخ. 31) ...
    ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها