• The woods are lovely, dark,

    The woods are lovely, dark, and deep, But I have promises to keep, And miles to go before I sleep, And miles to go before I sleep. Robert Frost, Stopping by Woods on a Snowy Evening
  • فاجعه آموزش و پرورش و

    فاجعه آموزش و پرورش و بی‌تفاوتی روشنفکران یکی تجربه مهم و البته دردناکی که این‌جا داشتم تفاوت عظیمی بود که بین عملکرد نظام آموزشی ایران و کشورهای اروپایی مشاهده کردم. من مثلا جزو طبقه روشنفکر جامعه ایران هستم و در نتیجه کتاب می‌خوانم و فیلم می‌بینم و تئاتر می‌روم و از تاریخ جهان چیزهایی می‌دانم و الخ. روشنفکر حرفه‌ای نیستم و اطلاعات ادبی و هنری‌ و فلسفی‌ام در حد دوستان این‌ کاره‌ام نیست ولی قطعا از متوسط جامعه بالاتر است. حالا با همه این تفاسیر وقتی که با بچه‌های اروپایی هم سن و سالم می‌نشینم تقریبا چیزی برای گفتن ندارم. چیزی که من فهمیده‌ام این است که یک اروپایی تحصیل کرده به طور متوسط چهار زبان را به طور کامل می‌داند، آثار مهم ادبیات دنیا را خوانده، با متون کلاسیک فلسفه آشنایی مناسبی دارد و تاریخ و جغرافیای جهان را خوب می‌شناسد. درک خوبی از موسیقی و هنر و البته بدنی سالم و سر حال دارد. به این‌ها اضافه کنید خصوصیات شخصی مثل تمرکز روی کار، با منطق و با اطلاعات کافی سخن گفتن و حرف‌های بی‌ربط نزدن. آدم‌هایی که من یا مریم با آن‌ها سر و کار داریم احتمالا نخبگان جامعه‌شان نیستند و لذا می‌توانند به عنوان متوسط اروپایی‌ها ارزیابی شوند. وقتی این‌ها را می‌بینم حرصم می‌گیرد از این نظام آموزش و پرورشی که بین ۷ تا ۸ سال از عمر من را تلف کرده است. سه چهار سال اول فکر کنم بد نبود ولی درست از سال چهار به بعد فاجعه نظام آموزشی ایران شروع می‌شود. نظامی که در کل حدود ۶۰۰ ساعت انگلیسی یا عربی می‌آموزد و آخر سر فارغ‌التحصیلانش قادر نیستند یک جمله درست به این زبان‌ها بگویند. نظامی که به جای آموختن مهارت‌های زندگی، نصف وقت دانش‌آموزانش را با ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی پر می‌کند که معلوم نیست به چه کارشان می‌آیند....ادامه مطلب ...
  • سرود‌های جنگ نوستالژی‌های دوره جنگ

    سرود‌های جنگ نوستالژی‌های دوره جنگ از آن چیزهایی است که از خاطره‌ بسیاری از ما محو نمی‌شود. برای من سرود‌های جنگ بخش مهمی از این نوستالژی است. وقتی جنگ داشت تمام می‌شد من که بچه سال بودم به چند دلیل غمگین بودم یک دلیل مهمش این بود که می‌دانستم این سرود‌ها را دیگر نخواهم شنید. بعدها دیدم که پیش‌بینی‌ام درست بود. کاش جمهوری اسلامی در کنار این پول‌های عظیمی که برای تولید کلیشه‌های فرهنگی‌‌اش – که از هر نوع ظرافت هنری تهی است – خرج می‌کند، بخش کوچکی را برای جمع‌آوری و انتشار این سرود‌ها که با خاطره گذشته بسیاری از ما پیوند خورده و بخشی از موسیقی معاصر ما است صرف می‌کرد. انتشارات سروش البته چند سال قبل نوار« سروش پیروزی» را بیرون داد که آن‌چیزهایی که من می‌خواستم توش نبود. نمی‌دانم حتی اسم سرود‌ها هم از خاطرم رفته و ممکن است اسمشان را هم اشتباه بگویم ولی چیزهایی مثل «ای خاک گلگون خوزستان» یا «به چه اندیشه به خلوتگه ما آمده خصم» یا آهنگ اصل «کجایید ای شهیدان خدایی» یا «سرباز کوچک من» یا «حمله ور شد ارتش خلق ایران» را هر چه جسته‌ام نیافته‌ام. امروز که دیدم که عده‌ای خوش ذوق، سایتی راه‌ انداخته‌اند برای جمع‌آوری کلیپ‌های قبل از انقلاب، داغ دلم تازه شد از آن سرخوشی‌ها که با آن سروده‌ها داشتم و اکنون دست نیافتنی است. کسی خبری از آن‌ها ندارد؟
  • کشکول ۱) «اولاً منظور من

    کشکول ۱) «اولاً منظور من آن است که اگر قرار باشد با پول نفت این همه هزینه و سرمایه گذارى کنیم و بهره ورى و کارایى آن اندک باشد خوب بهتر نیست این عایدى را مستقیم به صاحب آن یعنى مردم بدهیم» (بخشی از مصاحبه اخیر کروبی با شرق) این عبارت برای من آشنا بود چون توی این پست تقریبا عین آن را گفته بودم. فکر کنم کسی از ستاد شیخ وبلاگم را خوانده. ۲) کمال درویش وزیر مالیه سابق ترکیه و از افراد موثر در اصلاحات موفق اقتصادی این کشور به عنوان رییس جدید برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) که بزرگ‌ترین و قوی‌ترین آژانس این سازمان است انتخاب شد. این اولین باری است که کسی غیر از آمریکایی‌ها و معدودی اروپایی رییس این آژانس می‌شود. ۳) شوکت عزیز نخست وزیر دولت ژنرال مشرف پیش از این‌که به دولت وی بپیوندد معاون اجرایی سیتی بانک بود که یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های دنیا است. قطعا بخشی از موفقیت مشرف در بهبود وضعیت کشورش به داشتن همکارانی از این دست بر می‌گردد. دکتر رضایی، دکتر قالیباف، دکتر احمدی‌نژاد و دکتر لاریجانی، نظر شما در این رابطه چیست؟ ۴) احتمالا می‌دانید که صندوق‌های بازنشستگی در ایران با خطر ورشکستگی یا قفل‌کردن مواجهند. دلیلش هم این است که الان نسبت کسانی که حق بازنشستگی می‌دهند به کسانی که آن‌را دریافت می‌کنند بالا است و سازمان‌ها از درآمد جاری خود حقوق بازنشسته‌ها را می‌دهند. ولی تعداد بازنشسته‌ها در سال‌های آینده بیشتر خواهد شد و این نسبت به هم خواهد خورد. در این صورت ممکن است درآمد‌های صندوق‌ها کفاف پرداخت حق بازنشستگی‌ها را ندهد. سیاست‌هایی مثل بازنشستگی پیش از موعد هم البته این وضع را تشدید می‌کند. این مشکل خاص ایران نیست و بیشتر کشورهای اروپایی‌ هم با آن مواجهند. تنها راهش هم اصلاحات جدی در سیاست‌‌های موجود مثل تغییر نرخ حق بیمه، نوع سرمایه‌گذاری‌ها و...ادامه مطلب ...
  • نظامیان و سیاست این یادداشت

    نظامیان و سیاست این یادداشت نیکان به علاوه بقیه بحث‌هایی که در مورد خطر ورود نظامیان به عرصه انتخابات می‌شود کمی ذهن من‌ را ‌آزار می‌دهد. راستش احساس می‌کنم این بحث هم مثل خیلی بحث‌های دیگر کمی ژورنالیستی و دم‌دستی شده است. من در باب ایران حرف نمی‌زنم ولی حداقل این‌را می‌دانم که بحث عمومی در مورد نقش نظامیان در مدرنیزاسیون کشورهای در حال توسعه یک موضوع مهم و قابل اعتنا در جامعه‌شناسی سیاسی و جامعه‌شناسی طبقات و قشرها است. به طور عمومی ( و طبعا با پذیرفتن استثناها) نظامیان در کشورهای در حال توسعه از یک‌ سوء وابسته به طبقات نسبتا بالای جامعه هستند و از سوی دیگر جزو اولین قشرهایی هستند که با دنیای مدرن در تماس قرار می‌گیرند. این ویژگی‌ها به علاوه انضباط سازمانی و روحیه ملی‌گرایی این قشر به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در بعضی مقاطع نقش مثبتی را در جامعه خود ایفا نمایند. دولت‌های نظامی در برخی کشورهای در حال توسعه اتفاقا نقش موتور توسعه را بازی کردند و نظامیان هوشمند در زمان مناسب دریافتند که باید قدرت را به غیرنظامیان واگذار کنند. می‌خواهم بگویم ماجرا تماما منفی نیست و در کنار تصویربدی که از حکومت‌های نظامی یا حضور نظامیان در عرصه سیاست هست چنین کارکردهای مثبتی را هم می‌توان دید. یک موضوع دیگر هم این که ویژگی‌ نیروهای نظامی در کشورهای مختلف متفاوت است. کارکرد ارتش کره یا برزیل یا آرژانتین یا اسپانیا یا یونان یا مصر متفاوت بوده است. حتی ارتش ترکیه و پاکستان هم مشابه نیستند. ارتش ترکیه یک نیروی قوی برای حفظ ملی‌گرایی و سکولاریسم در این کشور است در حالی‌که ارتش پاکستان پس از دهه هشتاد که دوره قدرت ضیاءالحق (رییس جمهور) و ژنرال حمیدگل (رییس سازمان اطلاعات ارتش) بود هویتی مذهبی به خود گرفت و نقش مهمی در جلوگیری از روند مدرنیزاسیون جامعه وسنتی‌تر کردن فضا ایفا کرد. خلاصه...ادامه مطلب ...
  • ?So What در ایران که

    ?So What در ایران که بودم روی موضوع سرمایه اجتماعی کمی کار کرده بودم و به سمینارهای مرتبط با آن دعوت می‌شدم. در یکی از سمینارها موضوع مقاله‌ام را تاثیرات اقتصادی سرمایه اجتماعی انتخاب کردم و بر خلاف بقیه که مسحور این مفهوم عظیم شده بودند توضیح دادم که اقتصاددان‌ها سرمایه اجتماعی را یکی از فاکتورهای توضیح دهنده رشد می‌دانند که البته موضوعی مورد اجماع نیست و برخی اقتصاددانان خیلی مشهور اساسا وجود آن‌را قبول ندارند و بر این عقیده‌اند که با تحلیل دقیق‌تر به فاکتورهای مشخص‌تری می‌توان رسید. در همان سمینار کلی مطلب در مورد لزوم سرمایه‌گذاری دولت بر روی سرمایه اجتماعی گفته شد و حتی گروهی از سازمان برنامه آمده بودند که در مورد بندی که دولت را ملزم به توسعه سرمایه اجتماعی می‌کردند صحبت کنند. موضوع برای من کمی عجیب بود تا این‌که در میزگرد پرسش و پاسخ یکی از اساتید که آمریکا آمده بود و طبعا یاد گرفته بود که حرف‌های دقیق و به درد بخور بزند گفت« من واقعا نمی‌فهمم. هیچ‌جای ادبیات از امکان دخالت برای توسعه سرمایه اجتماعی صحبت نشده است و بیشتر بر روی نقش توضیح‌دهنده آن تاکید شده است. حالا این‌جا در برنامه توسعه چهارم بندی را برای آن تخصیص داده‌اند». این‌جا هم در سمیناری شرکت کردم که در باب تاثیرات سرمایه‌ اجتماعی در توسعه صنعتی صحبت می‌شد و اتفاقا بخش عمده تحقیق حول این بود که آیا سرمایه اجتماعی موضوعی برای سیاست‌گذاری و مداخله هست یا نه؟ جواب تقریبا منفی بود مگر در شرایط خاصی. سرمایه اجتماعی یا در بیان کلی‌تر زیرساخت‌های اجتماعی یک عامل توضیح‌دهنده توسعه‌یافتگی کشورها است. ولی هر عامل توضیح‌دهنده‌ای را نمی‌توان دست زد و تصور کرد که می‌توان با جا‌به‌جایی آن وضع را بهتر کرد. مثلا مذهب، نسبت جمعیت شهرنشین و مستعمره بودن و نبودن هم عوامل توضیح‌دهنده‌ای هستند ولی بعید می‌دانم کسی بخواهد مذهب یک جامعه...ادامه مطلب ...
  • نرخ بهره، ما و آمریکا

    نرخ بهره، ما و آمریکا ۱- دیروز با یکی از مدیران صنعتی کشور گفتگو می‌کردیم. از سیستم بانک‌داری بدون بهره دفاع می‌کرد ومی‌گفت برای صنعت بهترین وضعیت این است که نرخ بهره صفر شود تا تولید با سهولت صورت گیرد. پرسید تو نظر متفاوتی داری؟ گفتم بلی. نرخ بهره را صفر کنید تا صنعت متلاشی شود. تعجب کرد. توضیح دادم که اگر منابع مالی نامحدود بود البته قیمت پول یعنی همان نرخ بهره به طور طبیعی صفر می‌شد. ولی وقتی کمیابی سرمایه‌ داریم نرخ بهره صفر یعنی این‌که هر آدمی با هر طرح به درد بخور و به درد نخور را تشویق به دریافت وام کنیم. آن وقت صنایع درست و حسابی باید سال‌ها (شاید هم تا ابد) منتظر شوند تا نوبت وام‌شان شود. حرفم را قبول کرد. ۲- یکی از استدلال‌هایی که طرفداران کاهش نرخ بهره بانکی – و البته کلی از همین دوستان مهندس خود ما – ارائه می‌کنند سیاست‌های بانک‌ مرکزی آمریکا برای کاهش نرخ بهره است. این دوستان به یک تفاوت بنیادی توجه ندارند. سیستم بانکی آمریکا نرخ بهره را کم می‌کند چون با کمبود تقاضا برای وام مواجه است و از طریق کاهش نرخ بهره سرمایه‌گذاری‌های جدید را تشویق می‌کند. در ایران ماجرا کاملا برعکس است. سرمایه در ایران بسیار کم‌یاب‌تر از آمریکا است و سیستم بانکی همواره با تقاضایی بیش از عرضه منابع مالی مواجه است. کاهش نرخ بهره در این شرایط فقط اوضاع را بدتر می‌کند. این بحث ظرفیت‌های مازاد یکی از تفاوت‌های مهم ساختار اقتصادی کشورهای توسعه‌یافته و ایران است. سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر تحریک تقاضا وقتی کار می‌کند که مازاد ظرفیت عرضه داشته باشیم. جناح محافظه‌کار در پوشش مردم‌گرایی دقیقا سیاست‌هایی از جنس تحریک تقاضا (چه برای کالا و چه برای سرمایه) را تصویب می‌کند که برای کشوری مثل ایران که با کمبود عرضه در بسیاری از حوزه‌ها روبه‌رو است بسیار...ادامه مطلب ...
  • حقیقت و رنج با این پیش‌فرض

    حقیقت و رنج با این پیش‌فرض که کاستن از درد و رنج موجود در جهان یک عمل اخلاقی است می‌توان یک سوال مهم در باب بیان حقیقت طرح کرد. وضعیت‌های واقعی بسیاری را می‌توان تصور کرد که بیان یک حقیقت (واضح است که از حقیقتی مطلق صحبت نمی‌کنم. منظورم حقیقت از دید گوینده است) منجر به نتایج عملی منفی شود. به نظر من حداقل سه حالت برای چنین وضعیتی متصور است : ۱- دانستن حقیقت ترس از آینده را افزایش ‌دهد. مثلا فردی مبتلا به سرطان را فرض کنید که از بیماری خود بی‌خبر است. دانستن حقیقت او را پریشان‌تر می‌کند. آیا باید حقیقت را از او کتمان کرد؟ ۲- دانستن واقعیت‌ها باعث تشویق به اعمال خیراخلاقی یا مضر برای جامعه ‌شود. مثلا کسی ممکن است دلایل مهمی داشته باشد که ممنوعیت مواد مخدر امری نادرست است و منطق قابل قبولی هم برای این نظرش ارائه کند. بیان این‌ دیدگاه‌ها ممکن است باعث تشویق مردم به مصرف مواد مخدر شود. مثال تقریبا مشابهی بیان نتایج تحقیقات پزشکی در باب مضر نبودن خودارضایی است. ۳- دانستن حقیقت ارضای روانی ناشی از امری موهوم را از بین ببرد. مردمانی ممکن است فکر کنند که مناسک خاصی باعث دفع بلا یا سلامتی می‌شود. همین باور آرامش روانی آن‌ها را به شدت بالا می‌برد. آشکار کردن این نکته که این امری است موهوم این آرامش روانی را از آن‌ها می‌گیرد. در این شرایط چه باید کرد؟ آیا در گفتن حقیقت باید پروای نتایج آن‌را داشت؟ آیا دانستن این موضوع که بیان حقیقتی در شرایطی می‌تواند باعث نتایج منفی سیاسی یا اجتماعی یا اخلاقی شود دلیلی بر این می‌شود که گفته خود را سانسور کنیم؟ این سوال، سوالی در خلاء نیست. مثال عینی‌اش برای خود من بحث رابطه دموکراسی و رشد اقتصادی است. من بر اساس خوانده‌هایم هیچ دلیلی ندارم که دموکراسی باعث بهبود وضعیت...ادامه مطلب ...
  • کروبی و دولت مینی‌مال آقای

    کروبی و دولت مینی‌مال آقای کروبی می‌گوید می‌خواهد به هر ایرانی بالای ۱۸ سال ماهانه پنجاه هزار تومان یا به عبارتی ۶۰۰ هزار تومان در سال بدهد. جمعیت بالای ۱۸ سال ایرانی تقریبا ۵۵ میلیون نفر است که در نتیجه طرح آقای کروبی حدود سی و سه هزار میلیارد تومان بودجه لازم خواهد داشت. بودجه دولت در ایران حدود صد هزار میلیارد تومان در سال است پس این امکان هست که با حذف بخشی از خدمات دولتی طرح وی را عملی نمود. با وجود هیاهویی که شد، من فکر می‌کنم حداقل در سطح نظری طرحش قابل تامل است. نمی‌دانم کروبی موقع ارائه این ایده به این جنبه‌ها توجه داشته یا نه ولی اگر خوش‌بین باشیم می‌توانیم بگوییم اتفاقا شناخت خوبی از بخش دولتی ایران داشته و طرح مترقی ارائه داده است. اگر قرار است درآمد نفت در ایران صرف پایین نگه داشتن قیمت بنزین و نان شود و یا صرف پروژه‌های توسعه‌ای که معلوم نیست با چه کیفیتی اجرا می‌شود چه بهتر که این درآمد را مستقیما به شهروندان بپردازیم تا خودشان در مورد آن تصمیم بگیرند. اگر قرار است ما به دولت مالیات بدهیم و دست آخر هم مجبور شویم بچه‌مان را در مدرسه غیرانتفاعی ثبت نام کنیم یا از ترس بدترشدن بیماری‌مان به بیمارستان دولتی مراجعه نکنیم یا خودمان پول شبگرد را بدهیم تا از خانه‌مان مراقبت کند اصلا نبودن چنین خدمات دولتی بهتر از بودنش است. کروبی حرف عجیبی نزده است. طرح وی بسیار مشابه دولت‌های رفاهی است که از سیستم گسترده تامین اجتماعی حمایت می‌کنند و در عین حال اندازه خدمات دولتی را در حد مینی‌مال نگه می‌دارند. به لحاظ نظری‌ هم او می‌تواند پشیتبانی اقتصاددانان لیبرال و راست‌گرا را که معتقدند چون دولت بزرگ‌ترین اتلاف‌کننده منابع است، مالیات (در ایران درآمد نفت در اختیار دولت) هر قدر هم کم باشد بازهم زیاد است را به...ادامه مطلب ...
  • دولت خدمت‌گزار و افزایش حقوق‌ها

    دولت خدمت‌گزار و افزایش حقوق‌ها الان جایی خواندم که فیدل عزیز حقوق کوبایی‌ها را دو برابر کرد تا وضعشان بهتر شود. همین خبر می‌گوید مردم ضمن ابراز خوشحالی گفته‌اند این میزان افزایش کافی نیست. راست هم می‌گویند. من اگر بودم ازش می‌پرسیدم حالا چرا دو برابر؟ اگه دست من و شما است بکنیمش هفت یا یازده برابر که همه چی عالی‌تر بشه. به نظرتان این طوری بهتر نیست؟ واقعیت قضیه این است که چیزی که برای مردم رفاه می‌آورد پول توی جیبشان نیست بلکه مقدار کالایی است که دست آخر مصرف می‌کنند. مشکل مردم کوبا این است که مواد مصرفی در این کشور کم‌تر از نیاز مردم است. حالا دلیلش ممکن است این باشد که ظرفیت‌های صنعتی‌اش کم است یا نمی‌تواند از خارج وارد کند یا بخش عمده درآمد جامعه را صرف کارهای دیگری می‌کند. به هر حال کمبود است که مردم را اذیت می‌کند و خودش را به شکل قیمت بالا نشان می‌دهد. حالا شما هرقدر هم حقوق‌ها را بالا ببرید، مقدار کل کالا‌ها را اضافه نمی‌کنید. دست آخر به هر کس همان‌قدر می‌رسد که قبلا می‌رسید. فقط اگر قبلا برای مثلا یک خمیردندان یک واحد پول می‌دادند حالا باید دو واحد بدهند. باور کنید بخشی از تورم به همین سادگی درست می‌شود. قضیه ایران البته کمی با کوبا متفاوت است. اقتصاد کوبا تماما دولتی است و اصولا بازار کار خارج از دولت خیلی جدی نیست. در ایران ولی این دو بازار را در کنار هم داریم. اثر بالا بردن حقوق کارمندان دولت در ایران کمی با آن‌جا متفاوت است. دولت ایران می‌تواند حقوق کارمندان را دو برابر کند ولی برای تامین پول لازم برای این‌کار دو راه اصلی بیشتر پیش رو ندارد. یا از سهم پروژه‌های عمرانی در بودجه کم کند و یا کسری بودجه را افزایش دهد. اولی بیکاری را تشدید می‌کند و دومی سطح تورم را...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها