?So What در ایران که بودم روی موضوع سرمایه اجتماعی کمی کار کرده بودم و به سمینارهای مرتبط با آن دعوت میشدم. در یکی از سمینارها موضوع مقالهام را تاثیرات اقتصادی سرمایه اجتماعی انتخاب کردم و بر خلاف بقیه که مسحور این مفهوم عظیم شده بودند توضیح دادم که اقتصاددانها سرمایه اجتماعی را یکی از فاکتورهای توضیح دهنده رشد میدانند که البته موضوعی مورد اجماع نیست و برخی اقتصاددانان خیلی مشهور اساسا وجود آنرا قبول ندارند و بر این عقیدهاند که با تحلیل دقیقتر به فاکتورهای مشخصتری میتوان رسید. در همان سمینار کلی مطلب در مورد لزوم سرمایهگذاری دولت بر روی سرمایه اجتماعی گفته شد و حتی گروهی از سازمان برنامه آمده بودند که در مورد بندی که دولت را ملزم به توسعه سرمایه اجتماعی میکردند صحبت کنند. موضوع برای من کمی عجیب بود تا اینکه در میزگرد پرسش و پاسخ یکی از اساتید که آمریکا آمده بود و طبعا یاد گرفته بود که حرفهای دقیق و به درد بخور بزند گفت« من واقعا نمیفهمم. هیچجای ادبیات از امکان دخالت برای توسعه سرمایه اجتماعی صحبت نشده است و بیشتر بر روی نقش توضیحدهنده آن تاکید شده است. حالا اینجا در برنامه توسعه چهارم بندی را برای آن تخصیص دادهاند». اینجا هم در سمیناری شرکت کردم که در باب تاثیرات سرمایه اجتماعی در توسعه صنعتی صحبت میشد و اتفاقا بخش عمده تحقیق حول این بود که آیا سرمایه اجتماعی موضوعی برای سیاستگذاری و مداخله هست یا نه؟ جواب تقریبا منفی بود مگر در شرایط خاصی. سرمایه اجتماعی یا در بیان کلیتر زیرساختهای اجتماعی یک عامل توضیحدهنده توسعهیافتگی کشورها است. ولی هر عامل توضیحدهندهای را نمیتوان دست زد و تصور کرد که میتوان با جابهجایی آن وضع را بهتر کرد. مثلا مذهب، نسبت جمعیت شهرنشین و مستعمره بودن و نبودن هم عوامل توضیحدهندهای هستند ولی بعید میدانم کسی بخواهد مذهب یک جامعه...
ادامه مطلب ...