• نامه‌هایی به رییس جمهور منتخب

    نامه‌هایی به رییس جمهور منتخب : بخش سوم، نرخ بهره جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد جنابعالی در برنامه‌های انتخاباتی‌تان به مساله نرخ بهره‌ای اشاره‌ای داشتید و مخالفت ضمنی خود را با نرخ بهره رایج در نظام بانکی کشور اعلام نمودید. تا جایی که من از مواضع مشاورین محترمتان اطلاع دارم ایشان نیز همواره بر کاهش نرخ بهره تاکید نموده‌اند. موضوع نرخ بهره در ایران حساسیت فوق‌العاده‌ای دارد و سیاست‌های نامناسب در این زمینه می‌تواند در درازمدت اثرات منفی جدی بر اقتصاد کشور برجای بگذارد. اگر از خود مفهوم نرخ بهره شروع کنیم می‌توانیم بگوییم نرخ بهره شاخص مناسبی از کم‌یابی سرمایه است. در واقع سرمایه نیز همانند هر کالای دیگری در اقتصاد عرضه و تقاضای خود را دارد و هر چند نسبت تقاضا به عرضه آن بیشتر باشد قیمت آن – یعنی همان نرخ بهره – نیز بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است که در کشورهای توسعه یافته و ثروت‌مند، از یک‌سو به علت بالا بودن درآمد ملی و در نتیجه مقدار پس‌اندازها و از سوی دیگر به علت اشباع بودن فرصت‌های سرمایه‌گذاری در بسیاری زمینه‌ها، سرمایه مازاد قابل توجهی وجود دارد و در نتیجه نرخ بهره نیز بسیار نازل است. در مقابل در کشورهای فقیر و توسعه نیافته به علت همین کمیابی سرمایه و البته دلایل دیگری مثل ضعیف بودن نهاد‌های مالی، نرخ بهره واقعی (پس از کسر تورم)‌ معمولا خیلی بالاتر از کشورهای توسعه‌یافته است. ۱) این استدلال که چون کشورهای غربی مثل آمریکا و ژاپن نرخ بهره‌های پایینی دارند و حتی آن‌‌را کاهش هم می‌دهند ما نیز باید همین کار را بکنیم گرته‌بردای نادقیق و بدون توجه به شرایط بومی ایران است. کشورهای غربی عمدتا در دوره رکود -که کسی متقاضی سرمایه‌گذاری یا خرید نیست- نرخ بهره‌های خود را کاهش می‌دهند تا شرکت‌ها و مردم را به دریافت بیشتر وام بانکی تشویق کنند. در واقع وضعیت آن‌ها...ادامه مطلب ...
  • نامه‌هایی به رییس جمهور منتخب

    نامه‌هایی به رییس جمهور منتخب : بخش دوم، رانت‌خواری جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد مبارزه با رانت‌خواری و فساد محور اصلی برنامه‌های انتخاباتی جنابعالی را تشکیل می‌داد و به احتمال زیاد همین موضوع عامل عمده اقبال مردم به شما بود. ما نیز خوشحالیم که شما بر رفع یکی از موانع توسعه کشور تاکید نمو‌ده‌اید و امیدواریم که در عزم خود برای سالم‌سازی نظام اداری و اقتصادی کشور موفق باشید. در این محور به نظر می‌رسد که شما عمدتا بر مبارزه با رانت‌خواری و فساد در شکل آشکار و شناخته‌شده آن (مواردی مثل ارتشاء، واریز درآمد‌های عمومی به حساب‌های شخصی، دریافت پورسانت و اعطای قرارداد‌ها بر اساس روابط) تاکید دارید. در کنار موارد فوق، شکل‌های پیچیده‌تری و پنهان‌تری از رانت‌خواری نیز وجود دارد که توجه به زدودن آن‌ها و یا ممانعت از شکل‌گیری آن‌ها نیز می‌تواند مهم باشد. طبق تعاریف علمی رانت‌خواری به معنای بهره‌مندی از هر نوع رفاه مازادی است که به قیمت کاهش رفاه دیگر افراد جامعه به دست می‌آید. بهره‌مندی از رانت می‌تواند توسط ماموران دولتی، شرکت‌های بخش خصوصی و حتی قشری از مردم جامعه باشد که اقتصاددان‌ها اصطلاحا آن‌را «رانت‌جویی گروهی» می‌نمایند. ۱) رانت‌جویی پدیده‌ای است که ریشه اصلی آن در سیاست‌های اقتصادی است. هر جایی که تخصیص منابع بخش عمومی به قیمت‌های پایین‌تر از قیمت‌های واقعی یا قیمت‌ بازار صورت گیرد فرصت رانت‌جویی فراهم می‌شود. اصول اقتصاد و تئوری‌های نوین اقتصاد سیاسی به خوبی بر این‌ نکته تاکید دارند که افراد همواره در پی کسب سود هستند و طبعا با مشاهده فرصت‌ بهره‌مندی از منابع ارزان قیمت خود را برای استفاده از آن‌ها آماده می‌کنند. طبعا در این موارد تقاضا برای دسترسی به منابع ارزان‌قیمت بیش از عرضه آن‌ خواهد بود و دستگاه دولتی لاجرم باید نسبت به تخصیص آن به عده‌ای از متقاضیان و محروم کردن عده‌ای دیگر اقدام نمایند. همین قدرت ناشی از تخصیص یا...ادامه مطلب ...
  • نامه‌هایی به رییس جمهور منتخب

    نامه‌هایی به رییس جمهور منتخب : شماره یک آقای دکتر احمدی‌نژاد، سلام به رغم تمام تلاش‌هایی که ائتلاف ما برای نشان دادن برتری‌های رقیب شما به کار برد، جنابعالی با رای بالایی برنده انتخابات شدید. طبیعی است که ما به این انتخاب احترام می‌گذاریم. انتخاب شما البته برای همفکران ما نیز پیام‌های مهمی داشت که به موقع خود باید در مورد آن‌ها اندیشید و از آن‌ها درس گرفت. این انتخاب اکنون شما را در جایگاهی نهاده است که قرار است به آرزوهای کسانی که به شما رای دادند جامه عمل بپوشانید. از طریق دوستان مشترکمان اطلاع دارم که کار برنامه‌ریزی‌های کلان و انتخاب کابینه خود را از همین روز‌ها شروع می‌کنید و لذا مسوولیت جدید ما هم از همین روزها شروع می‌شود. هر چند ممکن است همفکران ما از متن امور اجرایی به حاشیه رانده شوند ولی نقد مستمر و مستدل سیاست‌ها و برنامه‌های شما و دادن هشدار‌های لازم نسبت به عواقب برخی برنامه‌ها و نهایتا پیشنهاد‌های جایگزین وظیفه جدید ما در این چهار سال است و امید دارم شما هم همان‌گونه که در مورد شهرداری گفتید مشوق نقد‌های سالم و سازنده باشید. ۱) شما در سخنانتان به وضوح گفتید که «مردم اثر افزایش قیمت نفت را در سفره‌های خود نمی‌بینند». بر این گفته شما دو نقد وارد است. اول این‌که درآمد نفت اصولا پولی برای خرج کردن ورنگین کردن سفره‌ها در کوتاه‌مدت نیست بلکه سرمایه‌ای خدادادی است که باید صرف افزایش ثروت جامعه از طریق سرمایه‌گذاری شود. دوم این‌که امیدوارم قیمت بالای نفت شما را به آینده خوش‌بین نکند. بازار نفت بازار متغیری است و چه بسا نفت ۴۶ دلاری امروز فردا به ۱۰ یا ۲۰ دلار فروش رود. ایده صندوق ذخیره ارزی برهمین مبنا بود که همواره قیمت معقول و متوسطی برای هزینه‌کردن نفت در بودجه در نظر گرفته شود و درآمد‌های ناشی از افزایش قیمت برای جبران...ادامه مطلب ...
  • آغازی بر یک پایان ۱)

    آغازی بر یک پایان ۱) ایده نوشتن این یادداشت شدیدا ابلهانه است. چیزی شبیه تعارف آخر عزا و عروسی. در پذیرش شکستی به این بزرگی فضیلتی نیست. ماجرا فقط تسلیم به پایان تراژیک داستان است. دوستانی که بازی را برده‌اید پیروزی‌تان مبارک. ۲) از دیشب کارم شده دلداری دادن دوستانی که همه چیز را پایان یافته می‌بینند. نمی‌دانم. شاید به خاطر این‌که شکست مشابهی را در مجلس پنجم تجربه کردم یا شاید هم به خاطر همان بی‌خوابی است ولی من خیلی حس خاصی ندارم. قضیه برای من بیشتر درد ناشی از باختن در یک مسابقه است. دردی که می‌گذرد و زندگی در پی آن جریان دارد. یادتان است از بهار تهران پیش از دوم خرداد نوشتم. اطمینان دارم که وضع به مراتب بهتر از آن سال‌ها است و لذا به امید بهار زنده‌ایم. ۳) احتمالا به زودی تعداد زیادی از مدیران رده‌های بالا و میانی و اقتصاددان‌ها و تکنوکرات‌های ستاد دولت تبدیل به کارمندان معمولی می‌شوند. این فرصتی طلایی برای بخش خصوصی ایران است که یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌هایش یعنی کمبود مدیر و کارشناس حرفه‌ای را جبران کند. بخش خصوصی، نهاد‌های مدنی، موسسات پژوهشی و دانشگاه‌ها زمین بازی بعدی ما است. درست مثل سال‌های ۷۲ تا ۷۶. بخش خصوصی این وسط البته ماجرا جدیدی است. مرکز تحقیقات استراتژیک را هم فراموش نکنید. ریاستش هنوز با آقای هاشمی است. ۴) در تمام پست‌هایم گفتم که دلیل مخالفتم با آقای احمدی‌نژاد سیاست‌های اقتصادی ایشان است. بر اساس مجموعه سیگنال‌هایی که آمده است حدس نمی‌زنم تغییر چندانی در سبک زندگی مردم عادی رخ دهد. حتی احتمالا وضع طبقه‌ای از مردم حداقل در کوتاه‌مدت بهتر هم خواهد شد. پس خیلی نگران نباشید. از ترس مرگ که نباید خودکشی کرد. به قول یکی از دوستان که از طرفداران جدی ایشان بود جامعه ماشینی نیست که با زدن دکمه‌ای وضع فرهنگ و اجتماع و اقتصادش دگرگون...ادامه مطلب ...
  • همه این نوشته‌ها به کاری نیامد.

    همه این نوشته‌ها به کاری نیامد. دیدنش هم من را آزار می‌دهد و هم محتملا دوست‌داران رییس‌جمهور منتخب را. از شرشان خلاص شوم آسوده‌ترم. تنها دلخوشی‌ام این است که در حد وسعم تلاشم را کردم. مابقی‌اش تقدیر ما بود. پ.ن : امیدوارم سوء تفاهم برانگیز نبوده باشد. آن پست‌ها را پاک کردم چون دوره‌اش تمام شد ولی آن‌ حرف‌ها تمام نشده است به زبانی دیگر باز خواهم گفت.
  • استراتژی رای دادن برای غیر

    استراتژی رای دادن برای غیر معینی‌ها و دانشجو شدن من معینی‌ها که خب به او رای می‌دهند. من پیشنهادی برای برای مردد‌ها و طرفداران هاشمی دارم. فرضیات من این‌ها است: ۱) در دور اول کسی برنده نخواهد شد. ۲) هاشمی رای خود را دارد و احتملا به دور دوم خواهد رفت. ۳) ضرر ناشی از برنده شدن هر یک از دو نفر معین و هاشمی برای طرفداران آن یکی بسیار کم‌تر از ضرر برنده‌شدن راستی‌ها برای هر دو گروه است. ۴) این امکان وجود دارد که اگر یکی از راستی‌ها با هاشمی به دور برود هاشمی از آن‌ها که رایشان یک‌کاسه شده شکست بخورد. ۵) اگر معین و هاشمی به دور دوم بروند برای تصمیم‌گیری بین آن‌ها وقت باقی خواهد بود. ۶) در حال حاضر هر دو گروه باید حداکثر تلاششان را بکنند که محافظه‌کاران به دور دوم راه نیابند. بر اساس این فرضیات کار خودم را راحت کردم و متقاعد شدم که مستقل از این‌که در این مقطع زمانی هاشمی بهتر باشد یا معین، به معین رای بدهم. به دلایل فوق این استراتژی را برای طرفداران هاشمی هم توصیه می‌کنم. ضمنا اگر تحریمی هستید پیشنهاد می‌کنم یک‌بار دیگر هم که شده به رای دادن به معین در دور اول فکر کنید و انتخاب خود را در دور دوم محدود نکنید. در غیر این صورت شاید اگر برای دور دوم نظرتان عوض شد و از برنده شدن قالیباف یا احمدی‌نژاد هراس‌ناک شدید مجبور شوید به هاشمی رای بدهید. ضمنا جهت اطلاع دوست و آشنا بنده در امتحان و مصاحبه ورودی این‌جا قبول شدم. یه دوره پیشرفته اقتصاد است که حدود ۲۰ تا درس دکترا می‌گذرانی و بعد برای تز می‌روی یکی از چند دانشگاهی که با هم همکاری دارند. اگر خدا بخواهد فعلا قصد دارم شروع کنم تا ببینم چه می‌شود. تا جایی که فهمیده‌ام وینی‌ها در تئوری بازی‌ها و...ادامه مطلب ...
  • برای ثبت در تاریخ :

    برای ثبت در تاریخ : بخش اول معین من هنوز هم بین رای دادن به معین و هاشمی در تردیدم. خصوصا اگر بخواهم انتخابم را بر اساس تخمین از عملکرد این دو در دولت آینده بنا کنم. به طور طبیعی احساسی در درونم هست که تشویقم می‌کند به معین رای بدهم که شاید مهم‌ترین محرکش ترس یا شاید حتی تنفری است که از محافظه‌کاران دارم و ترجیح می‌دهم یک‌بار دیگر در گفتن یک نه بزرگ و «حال‌گیری» از آن‌ها‌ شرکت کنم. معین هرچه باشد نماینده جریان دموکراسی‌خواهی است و سخت است که بخواهی به کسی غیر از نامزد منتخب بسیاری از افراد مورد احترامت رای بدهی. معین در قیاس با هاشمی ویژگی‌های مثبتی دارد. حرف‌هایش و حالت‌های رفتاریش بوی کهنگی و تکراری بودن نمی‌دهد. وضعیتش و مواضعش دو پهلو و مبهم نیست. سعی خواهد کرد بر سر آزادی‌های مردم کوتاه نیاید و محتملا به تقویت دموکراسی‌خواهی کمک خواهد کرد. به لحاظ فردی چهره صمیمی‌تر و رفتار دموکرات‌منشانه‌تری دارد و آن تکبر و خود‌رایی‌ هاشمی در او نیست. و نهایتا این‌که احتمالا از حمایت گسترده‌تری بین روشنفکران برخوردار است. این‌ها همه چیزهایی است که من می‌توانم به عنوان برتری‌های معین نسبت به هاشمی از آن‌ها یاد کنم. با این وجود نمی‌توانم چشم خود را بر ضعف‌هایش که من را برای رای دادن به او مردد می‌کند ببندم و خصوصا در مقابل استدلال‌های دوستانم که معین را در مقابل هاشمی به عرش اعلی برده‌اند سکوت کنم. به دلایل زیر: -۱ طرفداران معین بازی سیاست را بسیار ساده تصویر می‌کنند. به فرض که معین پس از ریاست جمهوری بر تمامی شعارهای خود وفادار باشد آیا فکری برای عکس‌العمل طرف مقابل کرده است؟ معین مثلا گفته‌ است که به حکم حکومتی تمکین نمی‌کند. خب آمدیم و فردا موردش پیش آمد و او تمکین نکرد. آن‌گاه چه خواهد شد؟ آیا به یک قدم بعد بازی...ادامه مطلب ...
  • سه نفر از دوستان من،

    سه نفر از دوستان من، یاسر کراچیان، بورگان نظامی و علی شوریده متن زیر را در توجیه رایشان به معین نوشته‌اند. هر چند رای نهایی من ممکن است با آن‌ها یکی باشد ولی لزوما استدلال‌هایشان را قبول ندارم و نقد خودم را بعدا خواهم نوشت. متنشان با مختصر ویرایشی این است: چرا ما رای مشروط به معین را در برابر دیگر گزینه‌های موجود یعنی تحریم، رای به هاشمی و رای به قالیباف بهترین گزینه می دانیم؟ ۱- رای به معین در برابر تحریم: – در شرایط فعلی و بر اساس نظرسنجی‌های انجام گرفته مشارکت مردمی بیشتر از ۵۰ درصد خواهد بود. بنابراین تحریم کارکرد مشروعیت‌زدایی خود را به کلی از دست داده است. – رای مشروط به معین بر اساس برنامه‌های اعلام شده‌ی وی، رای به نظام نیست بلکه رای به تحول در اصلاحات و برتری دادن مصالح مردم بر مصالح نظام است. -۲ رای به معین در برابر هاشمی: – بر اساس آمارهای موجود رای به هاشمی به امید بهبود وضعیت اقتصادی اشتباه است. در دوران اصلاحات، بهبود معشیت مردم با وجود چالش‌های ناشی از ورود خیل عظیمی از نیروی کار جوان، پرشتاب‌تر از دوران هاشمی بوده است. (به‌ویژه نسبت به دوره‌ی دوم (۷۶-۷۲)) – افزایش‌بهره‌وری اقتصادی و بهبود وضع معیشت مردم بدون ایجاد و حفاظت از فضای رقابت آزاد امکان‌پذیر نیست. هاشمی و تیم اقتصادی‌اش، به نام خصوصی‌سازی انحصارات اقتصادی دولتی را به انحصارات خصوصی تبدیل خواهند کرد. انحصارات خصوصی با جلوگیری از شکل‌گیری فضای رقابت آزاد مانعی جدی‌تر از انحصارات دولتی برای پیشرفت اقتصادی و توسعه ایران خواهند بود. – رای به هاشمی برای پرهیز از درگیری‌های سیاسی وکسب آرامش لازم برای ایجاد تحولات تدریجی، یک استراتژی اشتباه است. آرامش مورد نظر هاشمی، همچون دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوری وی، تنها با کوتاه آمدن در برابرتمامی خواسته های جناح محافظه کار حاصل خواهد شد. در سکوت دوران هاشمی تمامی...ادامه مطلب ...
  • صدای پای عرفی شدن «عرفی

    صدای پای عرفی شدن «عرفی شدن» به عنوان ترجمه‌ای برای «سکولاریزاسیون» را اول بار در مقالاتی که سعید حجاریان با اسم مستعار جهانگیر صالح‌خو (اگراسمش را اشتباه نگویم) در مجله کیان می‌نوشت دیدم. او بعدها مجموعه مقالاتش را در کتاب «از شاهد قدسی تا شاهد بازاری» منتشر کرد که به قول علی سرزعیم بهترین‌ کتاب در زمینه جامعه‌شناسی دین بعد از انقلاب است. برای سکولاریسم تعریف دقیق و مورد اجماعی نیافتم ولی این تعریف به نظرم جالب آمد: سکولاریسم در وجه سیاسی – اجتماعی که یکی از دامنه های آن می باشد، فرآیندِ تحولِ تدریجی و هماهنگِ دین و دولت و جامعه مدنی در جهت ملزوماتِ «ایام» ما است. حجاریان در یکی از مهم‌ترین مقالاتش اشاره می‌کند که مطرح شدن بحث مصلحت توسط بنیان‌گذار جمهوری اسلامی قدم مهمی در عرفی کردن نظام حکومتی بود. جایی که مصلحت امت به جای آموزه‌های خدشه‌ناپذیر قدسی بنشیند و عقل جای خود را در نظام سیاسی دینی بیاید عصر جدیدی آغاز شده است که انتظار از این نظام و رابطه انسان را با آن تغییر می‌دهد. در حالی‌که دوره قبلی باورهای قدسی نقطه غایی (روی این غایی تاکید دارم) این نظام است در شرایط جدید تامین خواسته‌های زمینی انسان (ولو از طریق آموزه‌های دینی) وزن بیشتری می‌یابد و همین موضوع است که به لحاظ مفهومی سیستمی مثل جمهوری اسلامی را از نظام‌های بنیادگرا جدا می‌کند. با تکیه بر مفهوم مصلحت اگر مسیر شعارهای انتخاباتی جریان محافظه‌کار را در دوره ده ساله گذشته دنبال کنیم چرخشی تدریجی و مهم را در آن‌ها می‌بینیم. در انتخابات مجلس پنجم حفظ ارزش‌های اسلامی شعار محوری جامعه روحانیت و تشکل‌هم‌سو با آن‌ها بود. همان‌ جریان در دور دوم انتخابات جمله‌ای از مقام رهبری را شعار محوری خود کردند که مضمونش این بود: «به کسانی رای ندهید که می‌خواهند با شعار آزادی و لیبرالی پایه‌های تفکر اسلامی را در این...ادامه مطلب ...
  • WTO اولویت فراموش شده اگر

    WTO اولویت فراموش شده اگر آمریکا مخالفت جدیدی را در کمیته کاری ابراز نکند مذاکرات الحاق باید از سال ۲۰۰۶ شروع شده و ظرف یک دوره نزدیک به ده ساله رژیم تجاری کشور با شرایط سازمان منطبق شود. به این ترتیب در پنج تا ده سال آینده یکی از بالا‌ترین اولویت‌های نظام سیاسی و اقتصادی کشور مدیریت فرآیند الحاق خواهد بود که از جمله مهم‌ترین اقدامات آن عبارتند از: ۱) ایجاد آمادگی و هماهنگی بین تمامی ارکان‌ تصمیم‌گیری و افکار عمومی کشور ۲) هدایت مذاکرات با طرف‌های تجاری عمده و کسب تفاهم با آن ۳) تغییر در قوانین و مقررات اقتصادی کشور برای تطبیق با شرایط سازمان تجارت جهانی ۴) آماده‌سازی شرکت‌های ایرانی برای اتصال به بازار جهانی و مدیریت تبعات آن (مثل تعطیلی واحد‌های غیررقابت‌پذیر) ۵) تقویت ظرفیت‌های مدیریتی در بخش خصوصی و عمومی کشور ۶) جذب سرمایه‌‌گذاری مستقیم و شرکت‌های خارجی برای تسهیل اتصال شرکت‌های داخلی به زنجیره جهانی ۷) مدیریت روابط خارجی برای جلوگیری از بروز تنش‌هایی مثل ماجرای غنی‌سازی پیوستن به WTO شوخی نیست. ماجرای چانه‌زنی وامتیاز دادن و گرفتن از قدرترین مذاکره‌کنندگان دنیا است. در شرایط جدید خیلی چیزها که با قیام و قعود و بخشنامه اداره می‌شد باید به دست بازار و رقابت سپرده شود. برای اقتصاد کشور که اصولا عادت به رقابت ندارد فرآیند گذر نفس‌گیر و هم‌راه با خون‌ریزی و درد خواهد بود. کشور در این دوره به سیاست‌مداران و مشاوران با بصیرت، مصمم و زیرک نیاز دارد که بتوانند این گردنه را رد کنند. نکته دردناک این‌جا است که اکثر نامزد‌های محترم اصولا جدیت ماجرا را هنوز درک نکرده‌‌اند چه برسد به این‌که شایستگی رهبری آن را داشته باشند.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها