اصولا چارچوب نگاه به مساله بازده در هنگام سرمایه گذاری مستقیم در یک شرکت و یا سرمایه گذاری در خرید سهام کاملا با هم متفاوت است. ۱) وقتی “راسا” تصمیم به سرمایه گذاری فیزیکی در ایجاد یک شرکت می گیریم مساله شدت رقابت تعیین کننده نرخ سود به سرمایه ما است. این طور فکر کنید که مزد کار کردن در صنایع مختلف متفاوت است. مثلا قرار این است که کسانی که دارو تولید می کنند از کسانی که زیرپله خانه شان رایانه مونتاز می کنند پول بیشتری گیرشان بیاید و همه هم این را می دانند ولی نکته این جا است که هر کسی امکان یا شایستگی ورود به هر صنعتی را پیدا نمی کند. صنایعی که ورود به آن ها نیازمند فن آوری، سرمایه اولیه، ارتباطات بازاریابی، رانت های سیاسی و الخ بالاتری است سودهای بالاتری دارند و سود بالاتر آن ها شبیه به جایزه کسانی است که توانسته اند به حلقه بزرگان راه یابند. ۲) وقتی تصمیم می گیریم که در بازار سهام سرمایه گذاری کنیم مساله کاملا متفاوت می شود. در بازار سهام هزاران سهم وجود دارد (از جمله سهام آن داروسازی و آن رایانه ساز زیرپله ای) و افراد تقریبا می توانند هر سهمی را که دلشان بخواهد بخرند. حال فرض کنید که یک سهم بازده بالاتری از سهم دیگر داشته باشد. چه اتفاقی می افتد؟ خوب جواب ساده است. تقاضا برای سهم جذاب تر بالا رفته و قیمت آن افزایش می یابد و چون درآمد سهم ثابت است بازده آن (نسبت درآمد* به قیمت) کاهش می یابد تا به سطح بقیه برسد. بر عکس اگر بازده سهمی کم باشد تقاضا برایش کاهش پیدا کرده و قیمتش افت می کند و بازدهش دوباره در تعادل قرار می گیرد. همیشه شکل تعادل در ظروف مرتبطه را برای شبیه سازی بازار سهام در ذهن داشته باشید. ۳) ولی...
ادامه مطلب ...