• بازهم قیمت منطقه‌ای آب داشتم

    بازهم قیمت منطقه‌ای آب داشتم این مقاله را می‌خواندم که یاد بحثی که سر قیمت‌گزاری منطقه‌ای آب داشتیم افتادم. فکر کنم زیادی خودم را تحویل گرفته بودم که فکر کرده بودم ایده قیمت‌گزاری آب خام بر اساس کم‌یابی منطقه‌ای را پیشنهاد داده‌ام. چرا که بر طبق اطلاعات این مقاله این موضوع خیلی بدیهی است و اجرا هم می‌شود. مثلا در شهرهای ایالات کالیفرنیا قیمت آب از ۰.۵ دلار به ازای هر صد فوت معکب تا ۳.۸ دلار متفاوت است. یعنی چیزی حدود ۸ برابر تفاوت. دلیلش را هم توضیح می‌دهد. شهر اول در دامنه کوه قرار دارد و منابع آبی فراوان دارد در حالی که شهر دوم با مشکل کمبود آب مواجه است. جالب است که قیمت آب حتی در یک شهر هم در سال‌های مختلف و متناسب با فراوانی آب متغیر است. قضیه خیلی شبیه بحث ما است. یادتان است مثال ارومیه و زاهدان و فراوانی و کمیابی آب را زدم و تقریبا همه دوستان (غیر از نیک‌آهنگ زمین‌شناس که پسر پدر علم آبخوان‌داری در ایران است و یکی دو دوست دیگر) با نظر من قاطعانه مخالفت کردید. خب اینم مثال از دنیای واقع برای ساپورت حرف قبلی‌ام.
  • به خاطر زنان لطفا کاری

    به خاطر زنان لطفا کاری نکنید. ۱) ظاهرا شرکت‌های اتریشی که کارشان نیاز به انرژی جسمی بالا دارد از استخدام مسلمان‌ها خودداری می‌کنند. دلیلش هم این است که در طول ماه رمضان بهره‌وری آن‌ها پایین می‌آید و طبیعتا کارفرما این را دوست ندارد. خب البته قوانین استخدام منصفانه جلوی این‌که شرکتی کسی را به خاطر مذهبش استخدام نکند می‌گیرد ولی شرکت‌ها معمولا بهانه‌های کافی مثل ضعف زبان را برای توجیه این کار دارند. ۲) نسرین سلطان‌خواه رییس مرکز سابق مشارکت زنان و مرکز فعلی زنان و خانواده گفته که در پی ارائه طرحی است که ساعت کار زنان کاهش یافته و مرخصی‌های آنان بیشتر شود. تقریبا می‌توان تصور کرد که کابینه رییس جمهور مهرورز و عدالت‌خواه با سهولت تمام چنین طرحی را تصویب خواهد کرد. استدلال همانی خواهد بود که خانم سلطان‌خواه گفته‌اند: «ایفای همزمان نقش‌های ‌دوگانه اجتماعی و خانوادگی زنان در صورتی محقق خواهد شد که یکی از این نقش‌ها ‌به دیگری فشار وارد نکند بر همین اساس فضا، شرایط و تسهیلات کاری زنان شاغل باید بهبود یابد.» ۳) به نظرم مقدمات استدلال خانم سلطان‌خواه درست است. تا وقتی که زنان شاغل ایرانی بخواهند نقش دو گانه زن خانه‌دار/زن شاغل را ایفا کنند فشار زیادی به ایشان وارد می‌شود. ماجرا البته آرام آرام در حال تغییر است. نقش مردان کم‌کم در اداره خانواده بیشتر می‌شود. تسهیلات فنی و اجتماعی هم بلاخره به کمک زنان خواهد آمد. غذاهای نیمه آماده، مایکرویو، مهد کودک مناسب، پرستار بچه و الخ. با این حال تا رسیدن به نقطه تعادل مناسبی از وظایف درون/بیرون خانه، زنان شاغل فشار قابل توجهی را متحمل می‌شوند. معمولا بیش از مردان. ۴) با این همه و با وجود همه استدلال‌های اخلاقی در مورد لزوم ارتقاء وضعیت کاری زنان، دنیای بیرون هم رفتار خاص خودش را دارد. چنین مصوبه‌ای قطعا واکنش طرف تقاضا در بازار کار را به دنبال...ادامه مطلب ...
  • برای من هیچ دعایی دلچسب‌تر از

    برای من هیچ دعایی دلچسب‌تر از این جملات که «اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوى و المغفره اسالک بحق هذا الیوم الذى جعلته للمسلمین عیدا» نیست آن‌هم با صدای واقعا قشنگ وزیر شعار و در فضای مصلا. دو سالی است که عید فطر را تقریبا سرگردانیم و از لذت آن روز عزیز که تهران و آدم‌هایش این قدر دوست‌داشتنی و مهربان می‌شوند محروم. فردا به جای ما هم دعا کنید. عید همگی مبارک!
  • تامل فلسفی در باب کمربند

    تامل فلسفی در باب کمربند ایمنی ۱) بستن کمربند ایمنی در بزرگ‌راه‌ها چند سالی است که اجباری شده و ظاهرا نتایج خوبی هم به بار‌ آورده است. احتمالا هر کدام از ما چند مورد را می‌شناسیم که افرادی به خاطر بستن کمربند از مرگ یا آسیب‌های جدی نجات پیدا کرده‌اند. با این وجود نتایج «عملی» مثبت برای یک پدیده لزوما باعث نمی‌شود تا آن پدیده به لحاظ «اصولی» و «نظری» هم توجیه شود. دامنه تاثیر توجیه نظری چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ مجاز کردن پدیده‌های مشابه بسیار گسترده‌تر از نتایجی است که در عمل و در مورد یک پدیده خاص به دست می‌آید. ۲) چارچوبی از آزادی که من به آن معتقدم و ظاهرا عده قابل توجهی هم حداقل در سخن از آن طرف‌داری می‌کنند بر مبنای مسوولیت و آزادی شخصی انسان‌ها بنا شده است. بر اساس این چارچوب افراد مجازند در حیطه مسائلی که به خودشان مربوط است بر اساس تشخیص خودشان عمل کنند مگر این‌که عمل آن‌ها موجب محدود کردن آزادی‌ها یا کاهش رفاه افراد دیگری شود. مرز آزادی برای من این‌جا تعریف می‌شود و به نظرم می‌رسد خیلی از شما با آن موافق باشید. ۳) ممنوعیت رانندگی در حالت مستی، با اتومبیل معیوب، با سرعت غیرمجاز یا سبقت غیرمجاز یا عبور از چراغ قرمز و مواردی مشابه آن در چارچوب بند دو کاملا قابل درک است. افراد با تخلف از چنین قوانینی نه تنها ریسک خود را بالا می‌برند بلکه ریسکی را به کسان دیگری تحمیل می‌کنند که این ریسک برای آن‌ها ناخواسته است و باعث کاهش آزادی و رفاه آنان می‌شود. پس چنین مقرراتی باید وجود داشته باشد که مانع از این شود که افراد در اثر رانندگی بی‌مبالات باعث آسیب رساندن به دیگران (مثلا اتومبیل‌هایی که از مسیر مقابل می‌آیند) بشوند. ۴) ریسک و منفعت ناشی از بستن یا نبستن کمربند ایمنی...ادامه مطلب ...
  • جنسیت، بارت و باقی قضایا

    جنسیت، بارت و باقی قضایا ۱) چند روز پیش رفته بودم مهمانی دوست اتریشی‌ام. دختر خانمی را در جمع معرفی کرد و گفت هم‌خونه‌ای من! می‌دانستم که الان دوست دختر نداره. کمی با تعجب نگاه کردم. گفت فقط آپارتمانمان را مشترکا کرایه کرده‌ایم و رابطه خاصی با هم نداریم. این بار چندم است که می‌بینم یک دختر و پسر جوان مدت‌ها با هم در یک خانه (در واقع در دو اتاق جدا) زندگی می‌کنند و رابطه جنسی‌ هم با هم ندارند. قبلا هم از یکی دوستانم که خانمی بود و همین تجربه را داشت پرسیدم که آیا با بودن هم‌خانه پسر احساس ناراحتی یا خطر نمی‌کند؟ گفت نه! برای چی؟ ۲) در ایران آپارتمان‌ها و خوابگاه‌ها و اتاق‌های کار و اتوبوس‌ها را مجبورند جدا کنند چون در غیر این صورت زن‌ها از دست مردان مزاحم آسایش نخواهند داشت. این یک توهم ساخته شده توسط محافظه‌کاران نیست. واقعیتی است که دوستان غیرمذهبی هم بر آن صحه می‌گذارند. مشخصا محیط‌های شلوغ مثل بازار اصولا نمونه‌ای از مکان‌های جولان دادن چنین مردانی است که دامنه آن ظاهرا روز به روز گسترده‌تر هم می‌شود. یکی از دوستانم که چند سالی در ترکیه زندگی کرده بود و برگشته بود می‌گفت نمی‌توانم ایران را تحمل کنم. برای این‌که امکان ندارد بیرون بروم و بدنم مورد تعرض قرار نگیرد. ۳) به نظر می‌رسد جنسیت در منطقه‌ای از دنیا که کشور ما در آن واقع است به عنوان امری شدیدا فیزیکی فهم می‌شود. اگر فیلم‌ها را بازتاب تمایلات درونی بینندگان بدانیم می‌توانیم به تصویری که از رابطه جنسی در فیلم‌های خاورمیانه‌ای ارائه می‌شود استناد کنیم. من سال‌ها است فیلمفارسی یا ترکیه‌ای ندیده‌ام و شاید اطلاعاتم بروز نباشد ولی تا جایی که یادم است تجاوز به عنف یا حداقل نوعی تعرض به زنان عنصر ثابت تقریبا تمام این فیلم‌ها بود. دقت کنید که می‌گویم فیلمفارسی و لذا به نظرم...ادامه مطلب ...
  • زبان گفتگو مدت‌ها طول کشید

    زبان گفتگو مدت‌ها طول کشید تا زبان مناسب گفتگو با خارجی‌ها دستم بیاید. اوایل که می‌رفتم توی جلسه‌ها و سمینارها طبق معمول گیرهای فلسفی به ماجرا می‌دادم – مثل برخی نوشته‌های این وبلاگ – و قشنگ می‌دیدم که لب و لوچه‌ همه‌شان از شنیدن این سوال‌های بی‌ربط من آویزان می‌شود. به وضوح هم بداخلاقی نشان می‌دادند. مثلا یک‌بار جایی یه جلسه گذاشته بودند راجع به «مسوولیت اجتماعی شرکت‌ها» و آدم‌ها با حرارت داشتند راه‌کارهای عملی برای هماهنگی بیشتر و خلق هم‌افزایی را بررسی می‌کردند. من هم طبق معمول سوال از دید این‌ها احمقانه خودم را پرسیدم. گفتم این مسوولیت اجتماعی شرکت‌ها دیگر چه صیغه‌ای است. اگر شرکت از جیب سهام‌دارانش خرج کارهای بشردوستانه می‌کند که بی‌خود این کار را می‌کند و باید در مقابل کاهش سود آن‌ها پاسخ‌گو باشد. اگر هم یک‌جا خرج می‌کند که جای دیگر مستقیم و غیرمستقیم ازش پول دربیاورد که دیگر اسمش مسوولیت نیست، استراتژی بازاریابی و مدیریت روابط خارجی آن‌هم به زیرکانه‌ترین شیوه ممکن است. تا این را گفتم اخم همه‌شان رفت توی هم و حتی جوابم را هم ندادند. بگذریم که دو نفر بعد جلسه آمدند و گفتند که سوالت خیلی خوب بود و اتفاقا با هر دو شان هم دوستی خوبی به هم زدیم. این قضیه بارها تکرار شد تا نهایتا سرسختی خارجی‌ها در تحویل نگرفتن این جور سوال‌ها حتی من پر رو را هم از رو برد و نهایتا تسلیم شدم. در نتیجه تازگی‌ها یاد گرفته‌ام که زبان و عبارت‌های مورد علاقه این‌ها چیست و تا حد امکان باهاشان این طوری صحبت می‌کنم. به این دو نمونه مکالمه اخیر دقت کنید تا ماجرا دستتان بیاید. جمله‌ها را ترجمه نمی‌کنم تا روح قضیه حفظ شود. لطفا به انگلیسی بد من نخندید. قبلا که گفته بودم وضعم خوب نیست. ضمنا کلمه‌های جالب توجه برای این‌ها را آبی کرده‌ام. صحنه اول: داخلی، شب، رستوران ایرانی...ادامه مطلب ...
  • تا جایی که قدرت مجرد‌سازی ذهن

    تا جایی که قدرت مجرد‌سازی ذهن من اجازه می‌دهد می‌توانم بگویم کامنت‌های دوستان برای مطلب دعا را می‌توان حول دو محور اصلی طبقه‌بندی کرد: ۱) روابط جهان قطعی نیست و یا علم ما به آن‌ها محدود است. از کجا معلوم که دعای درویش خود جزیی از زنجیره علت و معلولی نباشد. مثلا آن‌گونه‌ای که نیوشا گفته اثری شبیه کار انرژی‌درمانی کاران داشته باشد. ۱-۱) نکته من: فکر می‌کنم بین قطعی بودن روابط علت و معلولی و قدرت کشف آن باید تفاوت گذاشت. علم انسانی امری غیرقطعی و نسبی است که دلیل اصلی آن محدودیت‌های ما به عنوان شناسنده است. این ربطی به این که به قول امین قوانینی در جهان حاکم باشد ندارد. این قوانین می‌تواند حاکم باشد و ما هرگز قادر به کشف کامل آن‌ها نباشیم. ولی به هر حال «قانون» هستند یعنی قرار نیست هر روز«به گونه‌ای» باشد. من تخصصی در فیزیک ندارم اگر اشتباه می‌کنم لطفا یکی از متخصصین تصحیح کند. تا جایی که از دوستان فیزیک‌دانم یاد گرفته‌ام اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیش از این‌که پدیده‌ای معطوف به هستی‌شناسی مساله باشد به معرفت‌شناسی بر می‌گردد. یعنی صحبت از این‌ می‌کند که سرعت و اندازه حرکت را نمی‌توان هم‌زمان با دقتی بیش از یک عدد خاص «اندازه» گرفت. این‌گونه که من می فهمم این مساله به شناخت ما مربوط می‌شود نه به طبیعت پدیده و لذا رافع مساله اصلی نیست. ۱-۲) سوال من: اگر دعای درویشان هم می‌تواند یکی از علت‌های پدیده‌ها باشد (به موازات سایر عوامل) که همان‌طور که هژیر و حامد.ع و آنته و رویا و بقیه گفته‌اند در برخی موارد اثر کند، آن‌وقت ما باید هر از چند گاهی با آن‌ها مواجه شویم. هر کدام از ما در طول عمرمان هزاران مشاهده دقیق داریم و روزانه میلیون‌ها دعا در جهان مستجاب می‌شود که نهایتا باید راه خود را از بین مکانیسم‌های مادی پیدا کند....ادامه مطلب ...
  • رفته بودم سمیناری در باب

    رفته بودم سمیناری در باب نقش اتحادیه اروپا در نظم آینده جهانی را گوش کنم. محور اصلی حرف‌های سخنران این بود که اروپا بر خلاف آمریکا که یک نهاد جنگ‌طلب است استراتژی خود را بر مبنای گسترش تمدن تنظیم کرده و معتقد است که صلح و همکاری چندجانبه و تجارت تضمین‌کننده منابع کشورهای اروپایی است. سخنران انگلیسی درست در پایان حرفش گفت البته مورد ایران که مذاکرات سه کشور اروپایی با آن دچار شکست شد تردید‌هایی را در مورد کاربردی بودن این استراتژی در تمامی موارد ایجاد کرده است. می‌گفت منتقدین می‌گویند استراتژی اروپا که مبتنی بر مذاکره بر سر روابط تجاری بود حداقل در مورد ایران که “خشونت نظامی” یکی از گزینه‌های مطرح برای حل مساله آن است جواب نداده است و لذا باید استراتژی‌های دیگری را هم در نظر داشت …
  • دین‌داران در باب «دعا» عقیده‌ دارند

    دین‌داران در باب «دعا» عقیده‌ دارند که: ۱) دعا می‌تواند باعث تاثیر در امور عالم شود. پس امری واقعی است و افرادی وجود دارند که دعایشان در تغییر پیشامد‌های این دنیا موثر است. ۲) دعا باعث نمی‌شود امور از مسیر عادی خود خارج شوند. مثلا هیچ دعایی باعث نمی‌شود آب خالص در سطح دریا در ۱۰۱ درجه بجوشد و گرنه اسم آن معجزه می‌شود و نه دعا. در واقع دعا از طریق روند عادی امور محقق می‌شود. ۳) توضیح دقیق‌تری برای مورد ۲ این‌که خداوند علاقه ندارد نظم عادی علت و معلولی عالم را بر هم زند جز در موارد بسیار خاص که همان معجزه است. این در حالی‌ است که روزانه میلیون‌ها دعا در جهان رخ می‌دهد و تاثیراتی بر جای می‌گذارند. خود این نشان می‌دهد که دعا باعث به هم ریختن نظم نمی‌شود و گرنه هر روز باید شاهد هزاران اتفاق عجیب می‌بودیم. برای ادامه بحث بیایید فرض کنیم رابطه تمامی متغیرهای جهان را فرموله کرده باشیم. در نتیجه می‌دانیم جهان در لحظه بعد در وضعیتی قرار می‌گیرد که تابعی از وضعیت تمام متغیرهایش در لحظه قبل است و نیز می‌دانیم که بر اساس فرض بندهای دو و سه قرار است نظم علت و معلولی عالم به هم نخورد یعنی این رابطه همیشه (حتی با وجود دعا) برقرار می‌ماند. اگر موارد فوق را قبول دارید به این مثال دقت کنید: «هواپیمایی در حال سقوط است و درویشی مستجاب‌ الدعوه در بین مسافران است. اگر درویش دعا نکند هواپیما قطعا سقوط خواهد کرد. درویش دعا می‌کند و هواپیما از سقوط نجات پیدا می‌کند.» بر اساس بند یک ما دین‌داران معتقدیم که چنین داستانی محال نیست و امکان‌پذیر است. شاید همه‌مان انواعی از آن‌را تجربه کرده باشیم. حالا بیاید روی ماجرا کمی دقیق شویم. برای این که هواپیمایی که در حال سقوط بود سقوط نکند باید اتفاقات واقعا فیزیکی در...ادامه مطلب ...
  • قبلا گفتم که ضعف زبان

    قبلا گفتم که ضعف زبان یک مانع برای حضور متخصصان ایرانی در عرصه بین‌المللی است. حرفم را باید این طور بسط بدهم که ماجرا فقط مربوط به ضعف دانش زبان نیست بلکه زبانی که نوشته‌های معمولی متخصصان به آن زبان منتشر می‌شود هم مهم است. روشن‌تر بگویم. زبان رسمی تقریبا تمامی کشورهای آفریقایی انگلیسی یا فرانسه است. در آمریکای لاتین همه اسپانیولی می‌نویسند -غیر از برزیل- و خیلی از کشورهای شبه قاره هند هم زبان کاری‌شان انگلیسی است. چیزی که خودم دیده‌ام این است که وقتی طرف به یکی از سه زبان بین‌اللملی و خصوصا انگلیسی کار معمول و روزمره خودش را انجام می‌دهد تمامی کارهای عادی‌اش هم عملا وارد رزومه بین‌المللی‌اش می‌شود بی‌آن‌که لزوما نوشته‌اش یک مقاله علمی باشد یا در جای معتبری چاپ شده باشد. در مقابل فرض کنید بخواهیم چند تا اقتصاد‌دان ایرانی را از طریق جستجوی اینترنتی پیدا کنیم. فکر کنم مثلا غنی‌نژاد که یکی از پرنوشته‌‌ترین‌ها است حتی یک نوشته قابل فهم برای یک فرد خارجی نداشته باشد که بتواند عرضه کند. در حالی‌که همین آدم اگر در هندوستان کار می‌کرد و همین حرف‌ها را می‌زد الان کلی کار روی وب داشت. دیروز از آن جلسه‌های کاری داشتیم که باید تعدادی آدم حرفه‌ای و اجرایی از کشورهای در حال توسعه پیدا می‌کردم و دعوتشان می‌کردم. در جستجوها هیچ کسی از ایران یافت نشد برای این‌که متخصصان غیردانشگاهی ایرانی معمولا رزومه انگلیسی روی وب نمی‌گذارند و اصولا هم چیزی به انگلیسی ننوشته‌اند که کسی بتواند توانایی‌شان را ارزیابی کند. در حالی‌که کلی هندی‌ و کنیایی‌ و بنگلادشی‌ و زیمبابوه‌ای و … پیدا کردم و دست آخر از بین آن‌ها دعوت کردیم.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها