کالای عمومی و کیفیت زندگی هرچند که دستمزد مشاغل ساده یا اداری در ایران کمتر از شغلهای مشابه در کشورهای پیشرفته است ولی بسیاری از شاغلین مشاغل حرفهای دستمزدهایی نسبتا قابل رقابت با اروپا دریافت میکنند. فیالمثل یک استاد دانشگاه در رشته اقتصاد – که تازه رشتهای کاربردی و پردرآمد است- در اتریش در بدو استخدامش چیزی حدود دو هزار یورو حقوق میگیرد. همین استاد در ایران حقوقش تقریبا هفتصدهزار تومان است. با نرمال کردن هر دو حقوق با شاخص هزینههای زندگی میبینیم که تفاوت چندان زیاد نیست. این موضوع را هم در نظر بگیرید که استاد اروپایی – خصوصا در شروع کارش- معمولا درآمدی غیر از حقوق دانشگاه ندارد ولی استاد ایرانی از طرق مختلف مثل حقالتدریس اضافی و پروژههای پژوهشی و مشاوره و غیره درآمد قابل توجهی کسب میکند که شاید سرجمع درآمدش را حتی از استاد اروپایی بالاتر هم ببرد. این البته عجیب نیست چرا که طی سالهای اخیر به خاطر رشد تقاضا تفاوت دستمزدها در برخی زمینهها مثل فنآوری اطلاعات یا حوزههای مهندسی یا مشاوره کسب و کار یا تدریس زبان خارجی و الخ بین ایران و کشورهای پیشرفته به طور قابل ملاحظهای کم شده است. با این وجود، نکته جالب اینجا است که علیرغم تفاوت کم بین دستمزدها سطح زندگی و میزان رضایت این دو فرد تفاوت زیادی با هم دارد. چرا؟ به نظر میرسد ریشه این تفاوت در میزان مصرف کالای خصوصی نباشد. چون میزان مصرف خصوصی همان استاد ایرانی و اروپایی میتواند تقریبا یکسان باشد. میگویم تقریبا چون به هرحال مصرف شهروند کشوری با درآمد سرانه ۴۰.۰۰۰ هزار دلار (۳۰.۰۰۰ دلار با شاخص قدرت خرید) طبیعتا باید بالاتر از شهروند کشوری با درآمد سرانه ۲۲۰۰ دلار (۵۵۰۰ دلار با شاخص قدرت خرید) باشد. با وجود این اختلاف درآمد سرانه هر دو نفر تقریبا در خانههایی با مساحت یکسان زندگی میکنند، انرژی و غذای...
ادامه مطلب ...