• همه این نوشته‌ها به کاری نیامد.

    همه این نوشته‌ها به کاری نیامد. دیدنش هم من را آزار می‌دهد و هم محتملا دوست‌داران رییس‌جمهور منتخب را. از شرشان خلاص شوم آسوده‌ترم. تنها دلخوشی‌ام این است که در حد وسعم تلاشم را کردم. مابقی‌اش تقدیر ما بود. پ.ن : امیدوارم سوء تفاهم برانگیز نبوده باشد. آن پست‌ها را پاک کردم چون دوره‌اش تمام شد ولی آن‌ حرف‌ها تمام نشده است به زبانی دیگر باز خواهم گفت.
  • استراتژی رای دادن برای غیر

    استراتژی رای دادن برای غیر معینی‌ها و دانشجو شدن من معینی‌ها که خب به او رای می‌دهند. من پیشنهادی برای برای مردد‌ها و طرفداران هاشمی دارم. فرضیات من این‌ها است: ۱) در دور اول کسی برنده نخواهد شد. ۲) هاشمی رای خود را دارد و احتملا به دور دوم خواهد رفت. ۳) ضرر ناشی از برنده شدن هر یک از دو نفر معین و هاشمی برای طرفداران آن یکی بسیار کم‌تر از ضرر برنده‌شدن راستی‌ها برای هر دو گروه است. ۴) این امکان وجود دارد که اگر یکی از راستی‌ها با هاشمی به دور برود هاشمی از آن‌ها که رایشان یک‌کاسه شده شکست بخورد. ۵) اگر معین و هاشمی به دور دوم بروند برای تصمیم‌گیری بین آن‌ها وقت باقی خواهد بود. ۶) در حال حاضر هر دو گروه باید حداکثر تلاششان را بکنند که محافظه‌کاران به دور دوم راه نیابند. بر اساس این فرضیات کار خودم را راحت کردم و متقاعد شدم که مستقل از این‌که در این مقطع زمانی هاشمی بهتر باشد یا معین، به معین رای بدهم. به دلایل فوق این استراتژی را برای طرفداران هاشمی هم توصیه می‌کنم. ضمنا اگر تحریمی هستید پیشنهاد می‌کنم یک‌بار دیگر هم که شده به رای دادن به معین در دور اول فکر کنید و انتخاب خود را در دور دوم محدود نکنید. در غیر این صورت شاید اگر برای دور دوم نظرتان عوض شد و از برنده شدن قالیباف یا احمدی‌نژاد هراس‌ناک شدید مجبور شوید به هاشمی رای بدهید. ضمنا جهت اطلاع دوست و آشنا بنده در امتحان و مصاحبه ورودی این‌جا قبول شدم. یه دوره پیشرفته اقتصاد است که حدود ۲۰ تا درس دکترا می‌گذرانی و بعد برای تز می‌روی یکی از چند دانشگاهی که با هم همکاری دارند. اگر خدا بخواهد فعلا قصد دارم شروع کنم تا ببینم چه می‌شود. تا جایی که فهمیده‌ام وینی‌ها در تئوری بازی‌ها و...ادامه مطلب ...
  • برای ثبت در تاریخ :

    برای ثبت در تاریخ : بخش اول معین من هنوز هم بین رای دادن به معین و هاشمی در تردیدم. خصوصا اگر بخواهم انتخابم را بر اساس تخمین از عملکرد این دو در دولت آینده بنا کنم. به طور طبیعی احساسی در درونم هست که تشویقم می‌کند به معین رای بدهم که شاید مهم‌ترین محرکش ترس یا شاید حتی تنفری است که از محافظه‌کاران دارم و ترجیح می‌دهم یک‌بار دیگر در گفتن یک نه بزرگ و «حال‌گیری» از آن‌ها‌ شرکت کنم. معین هرچه باشد نماینده جریان دموکراسی‌خواهی است و سخت است که بخواهی به کسی غیر از نامزد منتخب بسیاری از افراد مورد احترامت رای بدهی. معین در قیاس با هاشمی ویژگی‌های مثبتی دارد. حرف‌هایش و حالت‌های رفتاریش بوی کهنگی و تکراری بودن نمی‌دهد. وضعیتش و مواضعش دو پهلو و مبهم نیست. سعی خواهد کرد بر سر آزادی‌های مردم کوتاه نیاید و محتملا به تقویت دموکراسی‌خواهی کمک خواهد کرد. به لحاظ فردی چهره صمیمی‌تر و رفتار دموکرات‌منشانه‌تری دارد و آن تکبر و خود‌رایی‌ هاشمی در او نیست. و نهایتا این‌که احتمالا از حمایت گسترده‌تری بین روشنفکران برخوردار است. این‌ها همه چیزهایی است که من می‌توانم به عنوان برتری‌های معین نسبت به هاشمی از آن‌ها یاد کنم. با این وجود نمی‌توانم چشم خود را بر ضعف‌هایش که من را برای رای دادن به او مردد می‌کند ببندم و خصوصا در مقابل استدلال‌های دوستانم که معین را در مقابل هاشمی به عرش اعلی برده‌اند سکوت کنم. به دلایل زیر: -۱ طرفداران معین بازی سیاست را بسیار ساده تصویر می‌کنند. به فرض که معین پس از ریاست جمهوری بر تمامی شعارهای خود وفادار باشد آیا فکری برای عکس‌العمل طرف مقابل کرده است؟ معین مثلا گفته‌ است که به حکم حکومتی تمکین نمی‌کند. خب آمدیم و فردا موردش پیش آمد و او تمکین نکرد. آن‌گاه چه خواهد شد؟ آیا به یک قدم بعد بازی...ادامه مطلب ...
  • سه نفر از دوستان من،

    سه نفر از دوستان من، یاسر کراچیان، بورگان نظامی و علی شوریده متن زیر را در توجیه رایشان به معین نوشته‌اند. هر چند رای نهایی من ممکن است با آن‌ها یکی باشد ولی لزوما استدلال‌هایشان را قبول ندارم و نقد خودم را بعدا خواهم نوشت. متنشان با مختصر ویرایشی این است: چرا ما رای مشروط به معین را در برابر دیگر گزینه‌های موجود یعنی تحریم، رای به هاشمی و رای به قالیباف بهترین گزینه می دانیم؟ ۱- رای به معین در برابر تحریم: – در شرایط فعلی و بر اساس نظرسنجی‌های انجام گرفته مشارکت مردمی بیشتر از ۵۰ درصد خواهد بود. بنابراین تحریم کارکرد مشروعیت‌زدایی خود را به کلی از دست داده است. – رای مشروط به معین بر اساس برنامه‌های اعلام شده‌ی وی، رای به نظام نیست بلکه رای به تحول در اصلاحات و برتری دادن مصالح مردم بر مصالح نظام است. -۲ رای به معین در برابر هاشمی: – بر اساس آمارهای موجود رای به هاشمی به امید بهبود وضعیت اقتصادی اشتباه است. در دوران اصلاحات، بهبود معشیت مردم با وجود چالش‌های ناشی از ورود خیل عظیمی از نیروی کار جوان، پرشتاب‌تر از دوران هاشمی بوده است. (به‌ویژه نسبت به دوره‌ی دوم (۷۶-۷۲)) – افزایش‌بهره‌وری اقتصادی و بهبود وضع معیشت مردم بدون ایجاد و حفاظت از فضای رقابت آزاد امکان‌پذیر نیست. هاشمی و تیم اقتصادی‌اش، به نام خصوصی‌سازی انحصارات اقتصادی دولتی را به انحصارات خصوصی تبدیل خواهند کرد. انحصارات خصوصی با جلوگیری از شکل‌گیری فضای رقابت آزاد مانعی جدی‌تر از انحصارات دولتی برای پیشرفت اقتصادی و توسعه ایران خواهند بود. – رای به هاشمی برای پرهیز از درگیری‌های سیاسی وکسب آرامش لازم برای ایجاد تحولات تدریجی، یک استراتژی اشتباه است. آرامش مورد نظر هاشمی، همچون دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوری وی، تنها با کوتاه آمدن در برابرتمامی خواسته های جناح محافظه کار حاصل خواهد شد. در سکوت دوران هاشمی تمامی...ادامه مطلب ...
  • صدای پای عرفی شدن «عرفی

    صدای پای عرفی شدن «عرفی شدن» به عنوان ترجمه‌ای برای «سکولاریزاسیون» را اول بار در مقالاتی که سعید حجاریان با اسم مستعار جهانگیر صالح‌خو (اگراسمش را اشتباه نگویم) در مجله کیان می‌نوشت دیدم. او بعدها مجموعه مقالاتش را در کتاب «از شاهد قدسی تا شاهد بازاری» منتشر کرد که به قول علی سرزعیم بهترین‌ کتاب در زمینه جامعه‌شناسی دین بعد از انقلاب است. برای سکولاریسم تعریف دقیق و مورد اجماعی نیافتم ولی این تعریف به نظرم جالب آمد: سکولاریسم در وجه سیاسی – اجتماعی که یکی از دامنه های آن می باشد، فرآیندِ تحولِ تدریجی و هماهنگِ دین و دولت و جامعه مدنی در جهت ملزوماتِ «ایام» ما است. حجاریان در یکی از مهم‌ترین مقالاتش اشاره می‌کند که مطرح شدن بحث مصلحت توسط بنیان‌گذار جمهوری اسلامی قدم مهمی در عرفی کردن نظام حکومتی بود. جایی که مصلحت امت به جای آموزه‌های خدشه‌ناپذیر قدسی بنشیند و عقل جای خود را در نظام سیاسی دینی بیاید عصر جدیدی آغاز شده است که انتظار از این نظام و رابطه انسان را با آن تغییر می‌دهد. در حالی‌که دوره قبلی باورهای قدسی نقطه غایی (روی این غایی تاکید دارم) این نظام است در شرایط جدید تامین خواسته‌های زمینی انسان (ولو از طریق آموزه‌های دینی) وزن بیشتری می‌یابد و همین موضوع است که به لحاظ مفهومی سیستمی مثل جمهوری اسلامی را از نظام‌های بنیادگرا جدا می‌کند. با تکیه بر مفهوم مصلحت اگر مسیر شعارهای انتخاباتی جریان محافظه‌کار را در دوره ده ساله گذشته دنبال کنیم چرخشی تدریجی و مهم را در آن‌ها می‌بینیم. در انتخابات مجلس پنجم حفظ ارزش‌های اسلامی شعار محوری جامعه روحانیت و تشکل‌هم‌سو با آن‌ها بود. همان‌ جریان در دور دوم انتخابات جمله‌ای از مقام رهبری را شعار محوری خود کردند که مضمونش این بود: «به کسانی رای ندهید که می‌خواهند با شعار آزادی و لیبرالی پایه‌های تفکر اسلامی را در این...ادامه مطلب ...
  • WTO اولویت فراموش شده اگر

    WTO اولویت فراموش شده اگر آمریکا مخالفت جدیدی را در کمیته کاری ابراز نکند مذاکرات الحاق باید از سال ۲۰۰۶ شروع شده و ظرف یک دوره نزدیک به ده ساله رژیم تجاری کشور با شرایط سازمان منطبق شود. به این ترتیب در پنج تا ده سال آینده یکی از بالا‌ترین اولویت‌های نظام سیاسی و اقتصادی کشور مدیریت فرآیند الحاق خواهد بود که از جمله مهم‌ترین اقدامات آن عبارتند از: ۱) ایجاد آمادگی و هماهنگی بین تمامی ارکان‌ تصمیم‌گیری و افکار عمومی کشور ۲) هدایت مذاکرات با طرف‌های تجاری عمده و کسب تفاهم با آن ۳) تغییر در قوانین و مقررات اقتصادی کشور برای تطبیق با شرایط سازمان تجارت جهانی ۴) آماده‌سازی شرکت‌های ایرانی برای اتصال به بازار جهانی و مدیریت تبعات آن (مثل تعطیلی واحد‌های غیررقابت‌پذیر) ۵) تقویت ظرفیت‌های مدیریتی در بخش خصوصی و عمومی کشور ۶) جذب سرمایه‌‌گذاری مستقیم و شرکت‌های خارجی برای تسهیل اتصال شرکت‌های داخلی به زنجیره جهانی ۷) مدیریت روابط خارجی برای جلوگیری از بروز تنش‌هایی مثل ماجرای غنی‌سازی پیوستن به WTO شوخی نیست. ماجرای چانه‌زنی وامتیاز دادن و گرفتن از قدرترین مذاکره‌کنندگان دنیا است. در شرایط جدید خیلی چیزها که با قیام و قعود و بخشنامه اداره می‌شد باید به دست بازار و رقابت سپرده شود. برای اقتصاد کشور که اصولا عادت به رقابت ندارد فرآیند گذر نفس‌گیر و هم‌راه با خون‌ریزی و درد خواهد بود. کشور در این دوره به سیاست‌مداران و مشاوران با بصیرت، مصمم و زیرک نیاز دارد که بتوانند این گردنه را رد کنند. نکته دردناک این‌جا است که اکثر نامزد‌های محترم اصولا جدیت ماجرا را هنوز درک نکرده‌‌اند چه برسد به این‌که شایستگی رهبری آن را داشته باشند.
  • رای دهنده میانه و بازی

    رای دهنده میانه و بازی پیچیده انتخابات در حوزه انتخاب عمومی (یا همان اقتصاد سیاسی مدرن و ایدئولوژزدایی شده) مفهومی به نام «رای دهنده میانه» (Median Voter) هست که در مباحث مربوط به رای اکثریت نقش مهمی دارد. رای دهنده میانه کسی است که انتخابش تقریبا در وسط است. به عبارت دقیق‌تر در طرفین او تعداد برابری از رای‌دهندگان متمایل به دو سر طیف (در مثال ایران گرایش‌های لیبرال و محافظه‌کارانه) حضور دارند. در عالم تئوری و با فرضیاتی در مورد توزیع تمایلات جامعه رای دهنده میانه برنده همیشگی انتخابات است. طبیعی است که این مفهوم هم همانند هر مفهوم مجرد دیگری انعکاس طابق‌النعل بالنعل دنیای بیرون نیست ولی ایده خوبی به آدم می‌دهد. ما در انتخابات ریاست جمهوری تا به حال شاهد رای دهنده میانه نبودیم. در تمامی هشت انتخابات گذشته در بین انتخاب‌های ممکن یک نفر وزن بالایی داشت و مانع از شکل‌گیری رای‌دهنده میانه می‌شد. شاید به همین دلیل هم هیچ وقت انتخابات به دور دوم کشیده نشد. انتخاب نهم اولین موردی است که این مفهوم به وضوح به چشم می‌خورد. با توجه به این‌که کسانی که رای نمی‌دهند عملا در بازی انتخابات حضور ندارند رای دهنده میانه ما نمایان‌گر میانه انتخاب‌های موجود در این انتخابات است و لزوما متعلق به کل جامعه نیست. من سعی کردم هشت کاندیدا را روی طیف قرار دهم و به نظرم رسید ترکیب دوتایی هاشمی و قالیباف تقریبا نماینده رای دهنده میانه هستند. اگر دقت کنید مجموعه نامزد‌های راست گرا‌تر از قالیباف حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد و سه نامزد اصلاح طلب‌تر از هاشمی هم تقریبا همین قدر رای دارند. با توجه به این‌که احتمال اجماع محافظه‌کاران کم است و حتی در صورت تحقق آن هم احتمال برنده‌شدنشان در دور اول بالا نیست، بر اساس آمارهای موجود سه سناریوی محتمل عبارتند از: ۱) هاشمی و قالیباف به دور دوم بروند و...ادامه مطلب ...
  • مراقب عکس مار باشید آقا

    مراقب عکس مار باشید آقا جان بی‌تعارف و به تقریب خوبی ما در ایران اقتصاددان حرفه‌ای قوی نداریم. اقتصاددان حرفه‌ای به معنای آدمی که جای خوبی درس خوانده باشد و مرتب مقاله‌های روز و اخبار جهانی را دنبال کند و در سمینارهای خارجی معتبر شرکت کند و با نهاد‌های بین‌المللی کار کند و سال‌ها روی یک حوزه در کشور متمرکز شده و نتایج آن‌جا را بررسی کرده باشد. اقتصاددان حرفه‌ای یعنی کسی که نه تنها اصول پایه‌ای را درست فهمیده‌ باشد بلکه ظرافت‌ها و پیچدگی‌ها و جزییات سیاست‌گذاری و اجرای آن‌ها را هم بشناسد. اعتراض نکنید. حتی آن چند نفری هم که می‌دانیم اصول را خوب می‌دانند و دقیق‌ هستند آن قدر سرشان شلوغ است که وقت تمرکز روی جزییات و مباحث پیشرفته را ندارند و مگر نه این که در خیلی حوزه‌ها همین جزییات فراتر از اصول پایه، کلید موفقیت است. حالا بدبختی ما این‌جا است که آدم‌های زیادی داریم که خودشان را اقتصاددان می‌نامند و سر رعایت اصول پایه و مقدماتی مشکل دارند. مثال می‌زنم. همه این مثال‌ها را خودم دیده‌ام و همه آدم‌های معروفی هستند. در این حد که شما اسمشان را شنیده‌اید و مصاحبه‌هایشان را می‌خوانید و الخ. مارکسیست‌ترین اقتصاددان‌ ایران گزارشی نوشته بود که بخشی‌اش مربوط به اقتصاد قبل از انقلاب بود و نتیجه گرفته بود که رشد اقتصادی آن دوره مربوط به افزایش قیمت نفت بوده است. به احترام سنش خیلی گیر ندادم ولی حتی حاضر نشد بپذیرد که آمارهای موجود نشان می‌دهد رشد مال دوره‌ای است که نفت دو دلار بوده و اتفاقا وقتی گران شد همه چیز به هم ریخت. اقتصاددان دیگری که یار غار و مشاور مهندس موسوی است و جزو اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود در جلسه‌ای که برای نقد استراتژی توسعه صنعتی گذاشته بود گفت این گزارش پر از تناقض است چون جایی گفته باید اتکا به نفت کم شود و...ادامه مطلب ...
  • قالیباف مردی برای آینده روزی که

    قالیباف مردی برای آینده روزی که مطلب ۱۸ دلیل به نفع قالیباف را نوشتم او موقعیت خوب فعلی را نداشت. همان‌زمان دلایلم را مشروط کردم به این که رفتارش را در طی رقابت‌ها عوض نکند. در این مدت سخنان و رفتار سردار را از نزدیک دنبال کرده‌ام و با مشاهده مجموعه آن‌ها و با آمدن هاشمی و شرایط پیش آمده برای معین به این نتیجه‌ رسیده‌ام که حرف خودم را در دفاع از رای‌دادن به او پس بگیرم. من البته همچنان قالیباف را به لحاظ فردی شخصی باهوش و توانمند (به واقع بسیار توانمندتر از شخص دکتر معین) و شایسته پست‌های مهمی در کشور می دانم. با این وجود قرار گرفتن او در ائتلاف با راست گرایان و احاطه‌شدنش توسط آن‌ها، پیروزی‌اش را با پیروزی جناح راست یکی می‌کند و این حاوی پیام استراتژیک مهمی به حاکمیت است که من نمی‌توانم از آن دفاع کنم. آن روز با این ایده از رای دادن به او دفاع کردم که قادر است جلوی تفکرات خطرناک تیم احمد توکلی در مجلس را بگیرد و الان می‌بینم که احمد توکلی او را کاندیدای منتخب خود می‌‌داند و زاکانی ریاست ستادش را بر عهده می‌گیرد. قالیباف در برخورد با رسانه‌ها و افکار عمومی هم توانایی مورد انتظار را از خود نشان نداد. ارتباطات یک مهارت کلیدی برای ریاست جمهوری است و سردار باید چند سالی مشق سیاست‌ورزی حرفه‌ای کند تا پختگی کافی برای ارتباط با جامعه‌ پیچیده‌ای چون ایران و البته با دنیای بیرون را به دست آورد. مصداقی‌تر بگویم که جواب‌های ضعیف به سوالات مربوط به دوران فرماندهی‌اش و ماجراهای وبلاگ‌نویسان، خبر خنده‌دار حمایت وبلاگ‌نویسان از وی و تاکید افراطی بر جوان‌گرایی‌اش نمونه‌هایی از این ضعف‌ها بود. مشکل اساسی‌تر و مهم‌تر این که برنامه مشخصی از او ندیدم. سردار بیش از این‌که در مورد راه‌ها بگوید در باب آرمان‌هایی گفت که این قدر کلی...ادامه مطلب ...
  • سیستم آموزش عالی اتریش و

    سیستم آموزش عالی اتریش و درس‌هایی برای ما من هنوز این‌جا دانشجو نشده‌ام (این یعنی که اگر خدا بخواهد ممکن است بشوم). لذا اطلاعاتم از سیستم آموزش عالی به اندازه مریم و فتانه و نیوشا و مانی که این‌جا درس خوانده‌اند نیست. امیدوارم اگر حرف نابه‌جایی زدم یا توضیح بیشتری لازم باشد این دوستان جورش را بکشند. در اتریش هر کسی که دبیرستان را تمام کرده باشد حق دارد به دانشگاه برود و دانشگاه رفتن فقط نیاز به ثبت‌نام دارد و نه چیز دیگری (به غیر از رشته‌های معدودی مثل پزشکی، موسیقی و گرافیک). دانشگاه‌ها نگرانی چندانی در مورد ظرفیت پذیرش ندارند و لذا ممکن است صدها نفر در یک رشته ثبت‌نام کنند. تا جایی که به قول یکی بعضی‌ وقت‌ها ظرفیت فیزیکی دانشکده‌ها پر می‌شود یعنی جایی برای نشستن سر کلاس‌ها نیست. نتیجه این سیاست این است که هر اتریشی که علاقه‌مند باشد و البته در دانشگاه‌ هم درسش را بخواند می‌تواند مدرک دانشگاهی بگیرد. این ایده البته متخص اتریش نیست و کشورهای اروپای دیگری هم این سیاست را دارند. دو پیامد مهم این سیاست البته وجود فارغ‌التحصیلان بیکار یا مشغول به کارهای غیرمرتبط با مدرک دانشگاهی و کاهش کیفیت تحصیل بوده است. مانی تعریف می‌کرد که از نزدیک صد نفر فارغ‌التحصیل دکترای جامعه‌شناسی فقط چند نفرشان کار مرتبط گیر آورده‌اند. رشته علوم سیاسی نزدیک به ۵۰۰ نفر دانشجو در سال دارد که احتمالا برای ده درصد آن‌هم کار مرتبط وجود ندارد. دوست اتریشی‌ام که مدرک مدیریت بازرگانی‌اش را از اسکاتلند گرفته و چهار سال هم توی هتلی کار بازرسی انجام می‌داده حالا که به عنوان منشی و تایپیست استخدام شده خیلی خوشحال است که کار بهتری گیرش آمده است. منشی بخش ما فوق لیسانس جامعه‌شناسی دارد و منشی بخش قبلی‌مان که ام.بی‌.ا اش را حین کار گرفته امیدی به تغییر کار ندارد و به همین کار راضی است....ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها